واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > اروپا - دکتر اردشیر سنایی محمد امین خرمی - فرانسه بیش از 40 سال است که از شاخه نظامی ناتو خارج شده است. علی رغم اینکه فرانسه در سال 1949 جزء موسسین ناتو بود، در سال 1966 ژنرال شارل دوگل رئیس جمهور وقت فرانسه، کشورش را از شاخه نظامی این سازمان خارج کرد و مقر ناتو را نیز از پاریس منتقل نمود و پس از آن بروکسل میزبان این سازمان شد. پایگاه های ایالات متحده در فرانسه یکی پس از دیگری تعطیل شدند تا دوگل فرانسوی برای همیشه الگوی اروپایی ها در مقابله با سلطه ایالات متحده باشد. حال با گذشت بیش از چهار دهه از آن دوران، با توجه به تغییرات ایجاد شده در نظام بین المللی و در آستانه شصت سالگی ناتو، نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه، به دنبال حضور مجدد کشورش در این سازمان است. دکتر اردشیر سنایی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل، معتقد است این اقدام در راستای استراتژی سیاست خارجی سارکوزی دنبال می شود و وی مرحله به مرحله این استراتژی را پیش خواهد برد؛ اقدامی که در نهایت به نفع فرانسه خواهد بود. به دستور ژنرال دوگل در سال 1966، فرانسه از ساختار نظامی ناتو خارج شد. دلایل این اقدام فرانسه چه بود؟بعد از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده قدرتی هژمونیک را در کل دنیا و در قاره اروپا اعمال کرد. این اعمال سلطه همه جانبه ایالات متحده، چندان به مذاق فرانسوی ها و بویژه ژنرال دوگل خوش نیامد. فرانسوی ها در دوران دوگل همیشه به دنبال این بودند که از دایره سلطه همه جانبه ایالات متحده و تسلط آن بر تمام مسائل بین المللی و بویژه اروپا خارج شوند. ژنرال دوگل تلاش کرد سیاستی مستقل نسبت به ایالات متحده در قاره اروپا در پیش بگیرد، نقش مسلطی را برای فرانسه در قاره آسیا، خاورمیانه و در افریقا بوجود آورد، در منازعات بین المللی وارد شود و سعی کند جایگاه سنتی فرانسه را در دنیا احیاء نماید. فرانسه همچنین به دنبال قدرت هسته ای رفت و سرانجام توانست به یک قدرت هسته ای تبدیل شود و این مسئله خلاء قدرت نظامی این کشور را تا حدودی جبران کرد. دوگل سعی کرد در قاره اروپا تعاملات و پیوندهای جدیدی را با کشورهایی مثل آلمان، که آن ها هم چندان به سلطه هژمونیک امریکا تن در نمی دانند، ایجاد کند. وی حتی کوشید به نوعی بحث اتحادیه های جدید نظامی را در مقابل ناتو تقویت کند تا بلکه سلطه ایالات متحده را به نحوی کاهش دهد. اما فرانسوی ها با تمام این کوشش هایی که انجام دادند نتوانستند در مقابل ناتو و قدرت نظامی آن، تشکیلات جدیدی را ساماندهی کنند. از آنجا که فرانسوی ها نتوانستند در این روند تغییری ایجاد کنند، در نهایت تنها گزینه ای که برای آن ها باقی ماند خروج از بخش نظامی سازمان ناتو بود. خروج آن ها از بخش نظامی در واقع به معنای این بود که آن ها نمی خواهند از طریق این سازمان زیر سلطه ایالات متحده و خصوصا تحت فرماندهی نظامی آن قرار بگیرند. نزدیک به چهار دهه از خروج فرانسه از بخش نظامی ناتو گذشت و پیش از به قدرت رسیدن سارکوزی کسی به دنبال پیوستن مجدد این کشور به این بخش سازمان ناتو نبود. چرا طی این سال ها فرانسه به ساختار نظامی ناتو نپیوست؟در واقع تمام دولت های پس از ژنرال دوگل در فرانسه، چه از احزاب راست گرای گولیست و چه از احزاب چپ، به نوعی سایه سیاست های ژنرال دوگل را در ساختار سیاسی این کشور حس می کردند و به عبارتی تفکرات دوگل میراثی را بوجود آورد که تمام احزاب، اعم از چپ یا راست، علی رغم اختلاف نظرهایی که با هم داشتند، سعی کردند به این میراث خدشه ای وارد نکنند. به همین علت طی این چهار دهه شاهد کمترین تغییرات در این استراتژی سیاست خارجی فرانسه بودیم و هیچ یک از این دولت ها سعی نکردند آن رویکردی که در برابر فرماندهی نظامی امریکا در ناتو و تسلط آن بر این سازمان پیش آمد را تغییر دهند. حتی اگر تفکری هم وجود داشت که فرانسه به ناتو برگردد، وجود میراث مشترک ناشی از آموزه های ژنرال دوگل اجازه چنین کاری را نمی داد. اکنون نیکلا سارکوزی تصمیم گرفته است بار دیگر فرانسه را وارد شاخه نطامی ناتو کند. به نظر شما سارکوزی با این اقدام چه اهدافی را دنبال می کند؟از زمانی که آقای نیکلا سارکوزی در فرانسه به قدرت رسید ما شاهد تغییراتی در سیاست داخلی و خارجی فرانسه بودیم. شاید بتوان گفت مهمترین تغییری که در این دوران در سیاست خارجی فرانسه پیش آمد، تغییر نگرش فرانسوی ها نسبت به امریکایی ها بود. در دوران سارکوزی ما بیشتر شاهد تعامل و همکاری بین فرانسه و امریکا در مناسبات بین المللی هستیم. این هم نکته جالبی است که فردی که این تغییرات را دنبال می کند فردی است که از احزاب راست یا همان گولیست ها به قدرت رسیده است. برخی از نظریه پردازان به این نتیجه رسیدند که این تغییر نگرش فرانسه در برابر ایالات متحده به تغییر شرایط بین المللی مربوط است. در واقع آن ها معتقدند سارکوزی به دنبال همان سیاست های گذشته است اما او رسیدن به اهداف فرانسه را در گرو تقابل با امریکا نمی بیند بلکه آن را در گرو همکاری و تعامل با این کشور می داند. یعنی اگر فرانسه می خواهد در تمام منازعات بین المللی نقش داشته باشد، اگر فرانسه می خواهد در درگیری های بین المللی به عنوان یک حل و فصل کننده مسئله ورود پیدا کند، اگر فرضا قصد دارد در پروند هسته ای ایران نقشی ایفا کند، اگر در قضیه گرجستان می خواهد نفشی داشته باشد، باید در تعامل و همکاری با امریکا این کارها را انجام دهد، نه در تقابل با آن؛ شواهد و قرائن دوران چند ساله ریاست جمهوری سارکوزی نیز این را نشان می دهد. سارکوزی بر خلاف پیشینیان خودش از احزاب راست و گولیست ها، راه افزایش قدرت فرانسه در نظام بین الملل را نه از طریق رقابت و درگیری با امریکا، بلکه از طریق نزدیکی به این کشور جستجو می کند. به همین دلیل می شد احساس کرد که ما شاهد تغییرات دیگری نیز در سیاست خارجی فرانسه خواهیم بود که یکی از این موارد هم بحث ورود مجدد فرانسه به شاخه نظامی ناتو بود. شاید این اقدام را بتوان به این شکل تعبیر کرد که سارکوزی احساس کرده است به این شکل می تواند در نظام بین المللی نقش بیشتری ایفا کند و شرکت در منازعات بین المللی که ناتو در حال حاضر در آن درگیر است، مثل افغانستان یا آموزش نیروهای پلیس در عراق، یا در آینده ممکن است در آن درگیر شود، به فرانسه کمک خواهد کرد تا به اهداف خود در عرصه بین المللی دست پیدا کند. در رابطه با مسئله پیوستن فرانسه به شاخه نظامی ناتو از هم اکنون مخالفت های زیادی از سوی برخی از گلیست ها و نمایندگان پارلمان فرانسه مطرح شده است که به نوعی این اقدام سارکوزی را خیانت به تاریخ و غرور ملی فرانسه قلمداد کرده اند. فکر می کنید این مخالفت ها می تواند در تصمیم سارکوزی تاثیرگذار باشد؟بعید می دانم. در فرانسه هم عرفا و هم بر اساس قانون اساسی، مسائل سیاست خارجی را رئیس جمهور ساماندهی می کند و پارلمان هم نه اینکه نقشی نداشته باشد، اما معمولا سعی می کند در برابر رئیس جمهور مشکلی ایجاد نکند. اما اینکه در احزاب راست و کل مجموعه گلیست ها و در میان برخی از نمایندگان اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد، شاید بر می گردد به همان دیدگاه سنتی که معمولا نسبت به همکاری با ایالات متحده در فرانسه وجود داشته و فرانسوی ها معمولا چندان دل خوشی از این قضیه ندارند. به هر حال چیزی که مهم است اینکه آقای سارکوزی استراتژی مشخصی را برای رسیدن به اهداف معینی در سیاست خارجی فرانسه تعریف کرده و مرحله به مرحله در حال پیاده کردن آن است. به نظر می رسد که در مورد این استراتژی سارکوزی اجماع هم شکل گرفته و مشکل خاصی وجود نداشته باشد. همان طور که گفتید همواره یکی از اهداف فرانسه این بوده است که جایگاه سنتی خود را در اروپا و جهان پیدا کند. فکر می کنید با پیوستن فرانسه به ناتو این مهم عملی خواهد شد؟ رویکرد امریکا به این مسئله چگونه خواهد بود؟من فکر می کنم با توجه به اینکه بار اصلی مسائل نظامی ناتو را همیشه ایالات متحده به دوش می کشیده، خود امریکایی ها بدشان نمی آید که مقداری از این مسئولیت های نظامی را واگذار کنند؛ این مسئله می تواند به تغییر وجهه ایالات متحده در جهان کمک کند و با کم شدن مسئولیت های نظامی این کشور تا حدودی چهره منفی آن ترمیم شود. برداشت من این است که فرانسوی ها هم به این مسئله علاقه مندند و قطعا مشارکت بیشتری را نشان خواهند داد و افزایش مشارکت فرانسه در مسائل نظامی ناتو قطعا به بهبود وضعیت این سازمان در مناسبات بین المللی و رسیدن فرانسه به آن جایگاهی که همیشه مدنظرش بوده کمک خواهد کرد. همیشه جزء سیاست های فرانسوی ها این بوده که در منازعات بین المللی وارد شوند؛ در صورتی که در ناتو مسئولیت نظامی بیشتری را بر عهده بگیرند، قدرت عمل آن ها بیشتر خواهد شد و در مناطق مختلف دنیا حضور خواهند داشت. بنابراین در این قضیه هم امریکایی ها به برخی از اهداف خود می رسند و هم فرانسوی ها. در نهایت این اقدام به نفع فرانسوی ها خواهد بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 428]