پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851543873
امام حسين(ع) و صبر در اجراى امر به معروف
واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: امام حسين(ع) و صبر در اجراى امر به معروف
امير محمدي
در مقاله حاضر نويسنده ضمن تشريح جايگاه و اهميت مكارم اخلاقي در دستيابي به عبوديت ربوبي، از امر به معروف به عنوان يكي از مهمترين دستورات قرآني ياد مي كند و ضرورتهاي صبر و پايداري و تحمل در اجراي آن را ترسيم مي نمايد كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
مكارم اخلاقي، هدف آموزه هاي وحياني
اگر دايره وظايف و مسئوليت هاي پيامبران را در يك كلمه بخواهيم تعريف كنيم، بي گمان به حكم اهدافي كه قرآن و پيامبر (ص) تبيين كرده، اتمام مكارم اخلاقي، در رأس وظايف و مسئوليت هاي آنان قرار مي گيرد. از اين رو هر چيزي در حوزه مسئوليت ها و وظايف پيامبران(ع) و در نتيجه امتي كه گام به گام در مسير ايشان حركت مي كند، به نوعي مربوط به حوزه اخلاقي مي شود. بر اين اساس بايد معيار سنجش و داوري بينش ها و نگرش ها را اصول اخلاقي قرارداد و هر چيزي را كه در مسير اكمالي اخلاق و مكارم آن باشد به عنوان عمل درست و كمال شناخت.
به سخن ديگر هر چيزي داراي وجه اخلاقي است و براي سنجش عملكردهاي هر شخصي مي بايست به وجه اخلاقي آن توجه كرد؛ زيرا وجه اخلاقي به يك معنا همان وجه الله هر چيزي است كه باقي و برقرار مي باشد؛ بلكه به تعبير قرآني هر چيزي جز وجه الله در حال فنا و هلاكت است و تنها همان وجه الله بودن آن است كه وجود دارد. بر اين اساس تنها وجه اخلاقي و مكرمت هاي آن است كه در هستي داراي ارزش و وزانت مي باشد و هر امر غيراخلاقي به سبب پوچي و هلاكت، داراي وزن و ارزشي نيست. از اين رو هر عمل ضداخلاقي در روز قيامت به سبب بي وزني در ترازوي اعمال الهي «هيچ» شمرده مي شود و داراي سنگيني و وزانتي نيست.
اين تفكر و بينش ريشه در آياتي دارد كه هدف آفرينش انسان را عبوديت برشمرده؛ عبوديتي كه فرصت خلافت ربوبي را به اشخاص مي بخشد. از آن جايي كه راه دسترسي به مقام عبوديت در آيات قرآني تخليه نفس از رذايل اخلاقي و آراستن آن به مكارم و فضايل اخلاقي دانسته شده تا انسان با رنگ الهي گرفتن، به خداوند تقرب يافته و نوعي تاله و همانندي با ذات الهي را در خود پديد آورد و در مقام فناي ذاتي به مقام خلافت ربوبي دست يابد، مي بايست گفت كه هر گامي كه انسان در راستاي كسب مكارم اخلاقي برمي دارد، گامي در جهت فعليت بخشيدن كمالي از كمالات سرشته شده در ذات خويش، رنگ خدايي گرفتن و تقرب به خداوند و در نتيجه متاله شدن و رسيدن به مقام عبوديت ربوبي و ربوبيت عبودي به عنوان خليفه خداوندي بشمار مي رود.
بر اين اساس در آموزه هاي قرآني تعليم براي تزكيه و تزكيه شدن هاي پياپي براي رسيدن به مقام متاله عنوان شده است. تزكيه و تقوا و واژگان كليدي ديگر چيزي جز بيان لزوم الهي شدن از راه پيروي اصول و مباني اخلاقي نيست و لذا مي توان گفت كه آموزه هاي گوناگون اسلامي چون آموزه هاي سياسي، اقتصادي، نظامي، تربيتي، اجتماعي و مانند آن چيزي جز آموزه هاي اخلاقي نمي باشد. اين گونه است كه هر عملي تنها زماني عمل صالح شمرده مي شود كه اصول اخلاقي در همه جنبه هاي آن از مقام انديشه تا عمل مورد توجه و تأكيد قرار گرفته باشد، در غير اين صورت از حالت عمل صالح و كمالي بودن بيرون مي رود.
امر به معروف ،وظيفه هر مؤمن
براساس اين بينش و نگرش است كه مي توان گفت كه امر به معروف و نهي از منكر به عنوان مهم ترين وظيفه هر انسان مؤمني در عمل اجتماعي مطرح مي شود؛ زيرا همان گونه كه شخص وظيفه دارد تا مسئوليت و وظيفه اخلاقي خويش را با انجام امور پسنديده و معروف و ترك امور ناپسند و منكر به جا آورد، به حكم وظيفه و تكليف ربوبي مي بايست دستگير ديگران دراين امر باشد كه به شكل امر به معروف و نهي از منكر تجلي مي كند.
شيوه آموزشي اسلام
به سخن ديگر، شيوه آموزشي و تربيتي اسلام و قرآن همانند آموزش هاي حوزوي است كه هر شاگردي مي بايست در نقش استاد گروه هاي آموزشي پايين تر قرار گيرد. طلبه هرچه آموخت مي بايست به حكم زكات آموخته ها را به ديگران بياموزد. از اين رو هر طلبه حقيقي افزون بر اين كه به علم خويش عمل مي كند، آن را در دو شكل گفتاري و عملي به ديگران نيز مي آموزد. اين آموزش ها مي تواند به دو شكل تعليم جعلي و تعليم انبايي انجام پذيرد. به اين معنا كه گروه هاي آموزشي را به شكل هدايت ايصالي به مقصد و مقصود برساند و يا به شكل هدايت ارايه طريقي آنان را به سوي مقصد و مقصود هدايت كند و اطلاعات كاملي را در اختيار شان قرار دهد.
البته تغيير در شيوه هاي آموزشي به دو علت سستي و ضعف در فرستنده و يا گيرنده است. هرچه قابليت فرستنده و گيرنده بيش تر باشد آموزش ها مي تواند براساس تعليم جعلي باشد و هر چه سست تر و كم بنيادتر باشد به شكل آموزش هاي انبايي و اطلاع رساني انجام مي پذيرد.
با اين همه هركسي درهر مقامي كه قراردارد به عنوان خلافت ربوبي مي بايست وارد عمل شود و نقش دوگانه و همزمان گيرندگي و فرستندگي را ايفا نمايد. براين اساس از شخص برتر از خود مي آموزد و به شخص پست تر از خويش مي آموزاند. از اين رو مي توان گفت كه انسان در همان حال كه نقش خلافت ربوبي را در دايره بزرگ و يا كوچك و در محدوده دانسته ها و داشته هاي خويش ايفا مي كند، در نقش شاگردي قرار مي گيرد و مي بايست به دو شكل آموزش هاي جعلي و انبايي مطالب را از افراد برتر خويش در حوزه علم و عمل بياموزد.
براين اساس در سوره والعصر افزون بر مسئله خودسازي به ديگرسازي و افزون بر تزكيه نفس بر تزكيه ديگري توجه داده شده است. هر انساني زماني از خسران و زيان در سرمايه گذاري وجودي خويش مي رهد كه بتواند در بينش و نگرش، درست را بشناسد و عمل كند و ديگران را نيز بدان سفارش كرده و در مقام عمل ياري رساند. اين همان امر به معروف و نهي از منكر است كه به شكلي ديگري دراين سوره بيان شده است.
اهميت امربه معروف و نهي از منكر
معروف در تحليل قرآني به هر كاري گفته مي شود كه از نظر عقل مستقل، خردجمعي و حكم شرعي، پسنديده و نيكو شمرده شود (مفردات راغب اصفهاني ذيل عرف)، چنان كه منكر به هر چيزي كه از نظر عقل و عقلا و شرع، زشت و ناپسند باشد گفته مي شود براين اساس مي توان گفت كه امر به معروف و نهي از منكر، سه حوزه مهم عقل و سيره عقلايي و احكام شرعي و وحياني را پوشش مي دهد و ارتباط تنگاتنگي با اين سه حوزه اصلي دارد.
خداوند در آيه 17 سوره لقمان امر به معروف و نهي از منكر را از اصلي ترين ارزش هاي هر جامعه اي بر مي شمارد و با توجه به كاركردهاي آن براي دست يابي به مقام عبوديت ربوبي و ربوبيت عبودي در آيه 110 سوره آل عمران آن را عاملي براي حفظ ايمان و اعتقاد به خداوند دانسته و زمينه ساز خروج جمعي بشر به سوي حق و حقيقت و دست يابي به كمال مي شمارد.
به سخن ديگر اگر تزكيه به معناي خودسازي است و شخص همانند عارف و زاهد، تنها خودش را از نواقص مي رهاند و به كمالات نزديك مي سازد، در امر به معروف، اين مسئله مطرح است كه جامعه نجات يافته و به كمال دست يابد و فرصت هاي برابر رشد و كمال براي همگان فراهم آيد، از اين رو نقش عالم عارف و عامل را بازي مي كند. جامعه با امر به معروف و نهي از منكر است كه به ايمان جمعي دست مي يابد و فرصت هاي الهي شدن براي همگان فراهم مي شود. اين مطلبي است كه به صراحت در آيه 110 سوره آل عمران بيان شده است. لذا در آيات 113 و 114 همين سوره در ادامه بحث، مسئله امر به معروف و نهي از منكر به عنوان ملاك معيار داوري و ارزش گذاري مطرح مي شود تا بيان كند كه براي ارزش گذاري و سنجش اشخاص و جوامع مي بايست به نفوذ امر به معروف و نهي از منكر در آن جامعه توجه شود. امر به معروف و نهي از منكر هرچند درميان اشخاص و جوامع قوي تر و ارزشي تر باشد جامعه از ارزش و اعتبار بيشتري برخوردار خواهدبود.
جايگاه و ارزش و اهميت اين وظيفه در ادامه اين مطلب بخوبي روشن خواهدشد.
امر به معروف و نهي از منكر، وظيفه هميشگي و عمومي
اگر بر اين باور باشيم كه هدف آموزه هاي ديني و بعثت و وظيفه پيامبران و امت ها، عبوديت است، بي گمان مي توان نقش مكارم اخلاقي و امر به معروف و نهي از منكر را براي تحقق اين هدف و وظيفه، بسيار حساس و مهم ارزيابي كرد؛ زيرا همه آموزه هاي ديني براي شدن هاي اخلاقي و كمالي است و انسان چون هر دمي درحالت شدن هاي پياپي است نمي تواند از نقش امر به معروف و نهي از منكر غافل شود؛ زيرا اراده و اختيار آدمي در كنار انتخاب هاي پياپي كمالي و ضدكمالي، موجب مي شود تا انسان هماره به راهنمايي از درون (چون عقل و فطرت) و راهنمايي از بيرون (چون پيامبران و يا ديگران كمالي) نيازمند باشد.
اين راهنمايي از بيرون به شكل امر به معروف و نهي از منكر انجام مي شود. براين اساس هر دمي انسان نيازمند كساني است كه او را از درون و بيرون راهنمايي كنند. اين گونه است كه در آيات 104 و 110 سوره آل عمران، امر به معروف و نهي از منكر به عنوان وظيفه هميشگي دانسته شده است و با آوردن فعل مضارع كه دلالت بر استمرار دارد خواهان دايمي شدن امر به معروف و نهي از منكر مي شود. (توبه آيه 71 و حج آيه41)
در كنار دايمي و هميشگي بودن، خداوند در آياتي چند بيان مي كند كه اين وظيفه از وظايف همگاني و مشترك مردان و زنان است و اختصاص به گروه و يا جنس خاصي ندارد. (توبه آيه71)
انجام دايمي و عمومي اين وظيفه است كه خداوند را راضي و خشنود مي سازد و ستايش خداوندي را نيز برمي انگيزد (آل عمران آيه 110 و 113 و 114 و توبه آيه112 و حج آيه 41) زيرا انجام اين وظيفه بدان معناست كه شخص يا جامعه گرايش به عبوديت دارد و درمسير عبوديت حركت مي كند و فلسفه ايجادي آفرينش انسان را تحقق مي بخشد.
صبر بر اجراي وظيفه
از مهم ترين واژگاني كه در آيات قرآن به كرات بكار رفته اصطلاح صبر است. صبر چنان كه آيات قرآني تبيين مي كند مقامي است كه آدمي را در برابر مشكلات و انجام وظيفه چنان مي سازد كه بتواند بي توجه به آن ها به هدف برسد.
به سخن ديگر، اگر براي رسيدن به هر مقصد و مقصودي برنامه ريزي و نيرو و توان مناسب نياز باشد، امر مهم تري كه نياز است صبر است. صبر نوعي شكيبايي و تحمل است كه بي آن هرگز چيزي تحقق نمي يابد و برنامه اي به اجرا در نمي آيد و پس از عملياتي شدن به بار نمي نشيند.
خداوند در قرآن مي فرمايد كه دست يابي انسان به مقام «عزم الامور» تنها از مسير صبر، امكانپذير است. مقام عزم مقامي است كه از ميان يك صد و بيست و چهار هزار پيامبر تنها شماري به اندازه انگشتان يك دست بدان رسيده اند. خداوند حتي بيان مي دارد كه حضرت آدم (ع) كه به طور مستقيم از خداوند تعليم و آموزش گرفته بود و تمامي اسماي الهي را به شكل تعليم جعلي آموخته بود به اين مقام نرسيد: «فلم نجد له عزما؛ ما در او عزمي نيافتيم»؛ زيرا نتوانست تا پايان ماموريت خويش باقي بماند و در ميانه راه با خوردن از درخت ممنوع بر خلاف وظيفه و مسئوليت خويش عمل كرد.
هر كسي كه ضرورت صبر بر مشكلات ناشي از امر به معروف بخواهد چيزي را عملياتي كند و به مقصد و مقصود برسد مي بايست داراي عزم باشد و اين عزم جز به صبر به دست نمي آيد.
يكي از اصلي ترين شرايط انجام وظيفه و به جاي آوري مسئوليتي مهم چون امر به معروف و نهي از منكر، دارا بودن عزم است كه به صبر تحقق مي يابد.
خداوند به آيه 17 سوره لقمان با توجه به مشكلات زيادي كه در راستاي عمل به امر به معروف و نهي از منكر پيش مي آيد از مومنان خواسته است تا با در پيش گرفتن صبر به مقام عزم برسند و بتوانند مسئوليت خويش را چنان كه بايسته و شايسته است به انجام برسانند.
در روايتي كه طبرسي در تفسير مجمع البيان از امير مومنان (ع) در ذيل آيه آورده آن حضرت (ع) صبر بر سختي هايي كه در راستاي انجام وظيفه امر به معروف و نهي از منكر بر انسان وارد مي شود، را منظور خداوند در آيه بر مي شمارد.
خداوند در آيه 17 ضمن نقل سفارش هاي اخلاقي لقمان به فرزندش آورده است: يا بني ... و امر بالمعروف ... و اصبر علي ما اصابك ان ذلك من عزم الامور؛ اي پسرم... امر به معروف كن ... و بر آن چه در اين راه بر تو وارد مي شود صبر و شكيبايي پيشه كن؛ زيرا پيشه كردن صبر و شكيبايي از نشانه هاي عزم بر امور داشتن است.
بنابر اين اگر كسي بخواهد به مقصد و مقصود خويش برسد مي بايست داراي عزم بر كار باشد و در اين راه صبر بر مشكلات و مصيبت هايي كه در اين راه بر او وارد مي شود مهم ترين چيزي است كه مي بايست انسان داشته باشد.
از جمله مصيبت هايي كه در انجام وظيفه و مسئوليت امر به معروف بر انسان وارد مي شود، كشته شدن خود و يا بستگان است. خداوند در آيه 21 سوره آل عمران بيان مي دارد كه گروهي از آمران به معروف از پيامبران، به شهادت رسيده اند. از پيامبر (ص) روايت است كه گروهي از آمران به معروف كه مردم را به قسط و عدالت مي خواندند به دست بني اسرائيل به شهادت رسيدند. (مجمع البيان ذيل آيه)
در اين آيه خداوند تبيين مي كند كه عمل به وظيفه امر به معروف و نهي از منكر در بردارنده مشكلات و سختي هايي است كه از آن جمله شهادت خود و ديگران مي باشد. بنابر اين لازم است كه انسان با توجه به مشكلات امر به معروف و نهي از منكر، اقدام به آن كند.
بر اين اساس ترس از اين كه جان و مال و عرض وي از دست رود نمي تواند مانع از انجام وظيفه امر به معروف و نهي از منكر شود.
حيطه هاي امر به معروف و نهي از منكر
البته بايد توجه داشت كه امر به معروف ونهي از منكر حيطه هاي مختلف فردي و اجتماعي و يا برخي و كلان را شامل مي شود. آنجا كه امر به معروف به مسائل خصوص، فردي، شخصي وجزئي مربوط مي گردد. انجام اين فريضه تابع شرايطي است كه فقها به تفصيل آنرا در كتب فقهي بيان داشته اند و گفته اند در صورتي كه امر به معروف و نهي از منكر موجب از دست رفتن جان و مال و عرض شود لازم نيست به اين وظيفه قيام كرد.
اما درخصوص مسائل و معضلات كلان اجتماعي و مرتبط با جامعه و مسلمانان و زماني كه دين خدا به خطر مي افتد و خطر تسلط اشرار بر جامعه وجود دارد و...انجام اين وظيفه، براي همگان واجب مي گردد و بايد دراين راه صبر پيشه كرد و مشكلات را بجان خريد و حتي جان و مال را هم دراين مسير فدا نمود، آنچنانكه امام حسين (ع) براي رفع ظلم از جامعه دست به امر به معروف دو جان و مال خود را دراين زد راه گذاشت.
براين اساس اگر كسي در راه انجام وظيفه مهم و اساسي امر به معروف و نهي از منكر درجامعه كشته شود شهيد مي باشد ودر مقام شهيدان قرار مي گيرد.
تاكيد بر لزوم انجام وظيفه حتي در صورت بروز مشكلات و مصيبت هايي چون از دست رفتن مال و عرض و حتي جان از آن روست كه اين وظيفه چنان كه درآيات بسيار و سوره والعصر بيان شده تنها راه رهايي از خسراني است كه همه انسان ها گرفتار آن هستند. اگر انسان بخواهد خود راجرگه اهل خسران رهايي بخشد مي بايست افزون بر ايمان و عمل صالح، ديگران را به حق بخواند و آنان را به كارهاي نيك و پرهيز از كارهاي ناپسند و زشت دعوت كند.
براين اساس نمي توان تنها به سبب اين كه انجام وظيفه امر به معروف و نهي از منكر موجب مشكلات و مصيبت هايي مي شود از آن سرباز زد و آن را تعطيل كرد.
شيوه و سيره عملي امامان (ع) به ويژه امام حسين (ع) نشان مي دهد كه آن حضرت (ع) در مسير انجام وظيفه و رسيدن به مقام عزم الامور، بر همه مشكلات و مصيبت هاي انجام وظيفه، صبر كرد و در مقام صابران و عزم الامور حتي فرزندان و دوستان و خويشان را به معركه شهادت برد و گروهي را اسير و در بند قرار داد؛ زيرا از نظر وي هيچ چيزي نمي بايست مانع از انجام وظيفه اي به اين مهمي و ارزشي شود؛ به ويژه آن كه رهايي از خسران فردي و جمعي و اجراي عدالت و قسط درجامعه مبتني بر اين دعوت و انجام وظيفه بود.
امر به معروف،هدف قيام حسيني
آن حضرت (ع) در بيان انگيزه و هدف قيام و نهضت خويش مي فرمايد: اني لم اخرج اشرا و لابطر او لامفسدا و لا ظالما وانما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي، اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي علي بن ابي طالب، من براي فساد و تباهي و باطل و ستمگري قيام نكرده ام بلكه براي اصلاح درامت جدم و جامعه اسلامي قيام نموده ام. مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و در اين راه به روش و سيره جدم و پدرم علي بن طالب عليه السلام مي روم.
امام حسين (ع) در وصيتنامه خود به محمد ابن حنفيه نيز مي نويسد: اريد ان آمر بالمعروف، و انهي عن المنكر، و اسير بسيره جدي و ابي.
براين اساس وي با هدف انجام وظيفه حاضر مي شود تا مرز شهادت همه فرزندان و خويشان برود و دراين راه از هيچ چيزي فروگذار نمي كند.
ديدن زيبايي در حادثه كربلا
اين گونه است كه حضرت زينب كبري (س) پرچمدار تداوم قيام و پيامبري عاشورا، در تحليل خويش از مصيبت ها آن را زيبا مي بيند، زيرا در انجام وظيفه اي به اين مهمي و ارزشي هرگونه صبر و مصيبت و مشقت و شهادت، چيزي جز زيبايي نيست.
اين مطلب براي آن حضرت (ع) از آن رو مهم و اساسي بوده كه جامعه درخطر نابودي قرار داشت.
اگر اميرمومنان (ع) بقاي اسلام و امت را دركنار كشيدن خويش از حكومت مي ديد و يا امام حسن (ع) درصلح مي يافت. امام حسين (ع) بقاي امت و اصلاح جامعه از فروپاشي و نابودي را در قيام مي بيند و از جان خويش و خانواده و خويشان و دوستان مايه مي گذارد.
براين اساس صبر بر مشكلات و مشقات امر به معروف و نهي از منكر شيرين و گوارا و زيبا مي شود و انجام وظيفه بر هر چيز ديگري اولويت مي يابد.
خون فرزندي كه شهيد شده را به آسمان مي پاشد تا بنماياند كه اين خون در راه همان ماموريت اصلي و وظيفه كليدي همه پيامبران(ع) آسماني بوده است. از اين رو قيام خود را در راستاي تاله و صبغه الهي بخشيدن به جامعه مي شمارد.
اين گونه است كه ثارالله مي شود و قيامش رنگ خدايي مي گيرد و چون قيام و نهضت، رنگ خدايي يافت وجه الله مي شود و چون وجه الله باقي و فناناپذير است تا قيامت و حتي در روز قيامت كه همه چيز فاني مي شود
وجه الله باقي و برقرار مي ماند؛ زيرا خداوند فرموده است: كل من عليها فان و يبقي وجه ربك ذوالجلال
و الاكرام، اين وجه الله بودن قيام است كه موجب شده آن را در روز قيامت با همان حال و هواي كربلا باقي و برقرار دارد و روايات بسياري وضعيت امام حسين (ع) و يارانش را به گونه اي ديگر ترسيم و تصوير كند كه هيچ قيام و حركتي در طول تاريخ اين گونه ترسيم نشده است.
سه شنبه 10 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-