محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844935026
آنچه آرزو داشتم نشد
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر - گفتوگو با حسین پارسایی مدیر مرکز هنرهای نمایشی. حسین ذوقی: حسین پارسایی در سال 88 به عنوان مدیر با پارسایی سال 84 تفاوتهای عمدهای دارد. اول؛ موهایش به شدت جوگندمی شده و دوم؛ خیلی پختهتر و سیاستمدارتر برخورد میکند. مدیر مرکز هنرهای نمایشی که مثلاً تا سه سال پیش در برابر انتقادات کمی برمیآشفت، حالا با آرامش نقدها را میپذیرد و به منتقدین روی خوش نشان میدهد. اگرچه که گاهی با تندترین واکنشها هم با مواردی برخورد میکند. مثال اینکه وقتی بحث به معترضین ممیزی در این چهار سال رسید ناگهان لحنش تغییر کرد و مشکل آنهایی که او را متهم به اعمال ممیزی شدید میکنند متهم کرد که کیفیت آثارشان کم است. به هر تقدیر حالا حسین پارسایی مدیری جا افتاده در تئاتر شده و به تمام مشکلات تئاتر آگاهی دارد، بماند که خودش هم صراحتاً اعلام میکند خیلی از این مشکلات را نمیتوان حل کرد. مدیر جوان مرکز هنرهای نمایشی که دانشآموخته تئاتر است و اهل تئاتر، در این سالها با فراز و فرودهای فراوان روبهرو بود. او با تمام تلاشهایی که برای تئاتر کرد اما بیشترین منتقد را داشت و همواره در برابر هر اقدامی با هجوم نقد مواجه شد. به راستی اما این چهار سال پر اتفاقترین سالهای تئاتر بود. ساختمان کهنه تئاتر شهر ناگهان دهان باز کرد و کهنگیاش نمایان شد. ناگهان قرار شد قطاری از زیر این ساختمان عبور کند و ناگهان مسجدی خواست که در کنار تئاتر شهر ساخته شود. هر کدام از این اتفاقات اگر چه تغییر مسیر دادند اما زمان فراوانی را از پارسایی تلف کرد. بحث انحلال انجمن نمایش، کنار رفتن بسیاری از نخبگان تئاتر و ممیزی هم از مسائلی بود که مدیریت او را به مخاطره انداخت. حالا بعد از چهار سال؛ حسین پارسایی مدیر سابق تئاتر شهر و مدیر فعلی مرکز هنرهای نمایشی، در برابر عملکرد چهارساله خود است؛ تمام شدها و نشدها، تمام خوبها و بدها و تمام آنچه رخ داده و رخندادهها. در طول مصاحبه سعی شد عمدهترین مسائلی که انتقادی به مجموعه مرکز هنرهای نمایشی وارد بود از مدیر مرکز پرسیده شود. او هم به شکل طبیعی به این موارد پاسخ داد. مسلماً او به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برابر موارد مختلف از عملکرد خود دفاع کرده است. سؤالات انتخاب شده از بین مواردی بوده که در نظرسنجی چندی پیش روزنامه «خبر» استخراج شده است. عملاً مصاحبه تبدیل شده است به پاسخهای پارسایی به عمده انتقادات وارده بر مجموعه مرکز هنرهای نمایشی در چهار سال مدیریت او. پارسایی در انتهای مصاحبه خود به رفتن خود از مرکز اشاره هم میکند. او به احتمال زیاد تا مدتی دیگر از مرکز هنرهای نمایشی خواهد رفت. آن روزی که پارسایی خبر از خروج خود از مرکز هنرهای نمایشی داد؛ صفارهرندی هنوز وزیر بود اما حالا صفار ناگهان برکنار شد و فردایش استعفا داده در وزارتخانه حضور ندارد. به طبع مجموعه مدیران ارشاد با توجه به سخنان رئیس دولت نهم بعد از انتخابات در تلویزیون که وزارتخانه تحت امر صفار را به نقد کشیده بود؛ تغییرات فراوانی خواهند کرد. پارسایی با اعلام خروج خود از مرکز هنرهای نمایشی نشان داد که او سیاستمدارتر از قبل شده است. آخرین اقدام او در مرکز تصویب و ابلاغ قرارداد تیپ برای تولید تئاتر بود. او بهترین پایانبندی را انتخاب کرد. او اگر چه عملکردی سیاه و سفید داشت؛ اما خاطرهای خوش از خود بهجا گذاشت. انتظار برای مدیر بعدی طولانی نخواهد بود. چندی پیش در روزنامه «خبر» یک نظرسنجی درباره وضعیت 4 ساله ایران انجام دادیم و بسیاری از اهالی تئاتر نظر خود را درباره وضعیت تئاتر ایران اعلام کردند. هر کدام از منظری خاص نقطه قوت یا ضعف عمده تئاتر را بیان کردند. جناب پارسایی! شما به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وضعیت 4 ساله تئاتر ایران را چگونه ارزیابی میکنید. اگر شما بخواهید به سؤال نظرسنجی ما پاسخ بدهید؛ جوابتان چه خواهد بود؟ اول از همه بگویم به نظرم یکی از نقاط مثبت ما در این 4 سال نگاه جدی و مثبت به منتقدان بوده است. ما از تمامی نقدها استقبال کردیم. این نکته باعث ایجاد بسیاری از توفیقات ما شده است. به نظرم هر آنچه در این 4 سال اتفاق افتاده است؛ محصول برنامهریزی و شرایط بوده است. وقتی مسئولیتی را میپذیری حتماً برنامهای برای آن داری؛ وقتی برنامهداری در راستای آن نیروها، نفرات و مشاورانی را انتخاب میکنی و وقتی میخواهی به نتیجه برسی، برنامهها و مسیر حرکت میتوانند در کنار هم مقایسه شوند. آن چیزی که برای ورود من به عرصه مدیریت در سال 84 با عنوان چشمانداز طراحی شد؛ چند بخش مختلف داشت. در وهله اول اعتقاد راسخ داشتیم هر چیز خوبی که سنگ بنایش از قبل گذاشته شده است تکرار شود. ما برآیند مثبت 9 مدیر پیش از خود را در دستور کار خود قرار دادیم. مثال اینکه؛ توسعه تئاتر در شهرستانها به همت انجمنهای نمایش در دهه 60، توسعه روابط بینالملل تئاتر در اواسط دهه 70 و مشارکت نسل جوان در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 نکات ممتازی بود که مدنظر ما قرار گرفت. همانطور که بنده انتظار دارم مدیریت آینده؛ اگر نکته ممتازی در 4 سال اخیر مشاهده کرد مدنظر قرار دهد. امروز در آستانه ورود به دولت جدید هستیم و از مدیریت بنده در تئاتر کمتر از 4 سال گذشته است. با توجه به پیشینه تئاتری که داشتم، انتظاراتی وجود داشت. من هم باید برنامههایم را با توجه به سقف اعتبارات مصوب تئاتر، فضاها و امکانات موجود، نیازهای فرهنگی و در عین حال مطالبات و نیازهای هنرمندان تنظیم کنم. نخستین کاری که شکل گرفت و خیلی مهم بود؛ من ما تشکیل دفاتر و گروههای تخصصی برای گرایشهای مختلف تئاتر مدیریت را بین هنرمندان تقسیم کردیم. ما شورای عالی و شورای راهبردی را تعریف کردم. برای هر گرایش تئاتری گروههای تخصصی تعریف کردیم. در مرحله بعد شورای نظارت را از حالت متمرکز خارج کردیم و به تعداد تالارهای نمایشی تقسیم کردیم. مواردی از این دست بسیار است. بنابر این طبق رئوس برنامههای ما در این 4 سال؛ ابتدا بودجه بود که محقق شد. قطعاً حمایت هنرمندان و پوشش رسانهای خبرنگاران حوزه تئاتر در انعکاس درخواست و توفیقات مؤثر بود. بودجه وقتی محقق شود باید برنامهها گسترش پیدا کند. دومین اتفاق مثبت در مدیریت 4 ساله عدالت در تعیین و اختصاص بودجه به برنامههای موظفی مرکز هنرهای نمایشی بود. در گذشته به دلیل کم بودن بودجه تئاتر، تهران بخش عمده بودجه را به خود اختصاص میداد. حالا وقتی بودجه بیشتر شد ما باید بودجه شهرستان را محقق کنیم بعد اگر رقمی باقیماند بودجه تهران را هم افزایش دهیم. این نکته ظریف را هنرمندان محترم تهران به عنوان انتقاد همواره مطرح میکردند که چطور بودجه تئاتر افزایش پیدا میکند اما بودجه تئاتر تهران تغییر نکرده است. پاسخ من این بود که؛ ما برخی از برنامههای روی زمین مانده را به جمع برنامههای موظفی خود اضافه کردیم؛ از جمله تئاتر شهرستان. 4 سال گذشته و تئاتر شهرستان ردیفی مشخص برای بودجه دارد. هماکنون نیمی از بودجه تولید تئاتر به تهران اختصاص پیدا میکند و نیمی دیگر متعلق به شهرستان است. این اتفاق دقیقاً از کی رخ داده است؟ سال 84 بودجه فصل پنچ ما فقط برای تولید نمایش یک میلیارد و ششصد میلیون تومان بوده، که با احتساب فعالیتهای سایر فصول به دو میلیارد و ششصد میلیون میرسد.امروز بودجه تئاتر ایران چهارده میلیارد و هفصد میلیون تومان است که هفت میلیارد آن بودجه فصل پنج (تولید تئاتر) است. مابقی هم بودجه پشتیبانی است. بحث بودجه از مهمترین نقدهایی بود که در این 4 سال به مدیریت شما وارد شد. اشاره اکثریت به همان نکته مورد اشاره شماست. یعنی افزایش بودجه داشتیم ولی این افزایش حداقل در تهران خیلی ملموس نبوده است. حوزه شهرستان در سال 84، 100 درصد ارتقای بودجه و از سال 87 به بعد بودجه تئاتر تهران از 20 تا 70 درصد ارتقا داشته است. این افزایشها در کدام نقاط قابل رویت است؟ شما سوابق هر تعداد هنرمند را که خواستید از شورای ساخت بگیرید. رقم دریافتی سال 84 را با اکنون مقایسه کنید. اگر خواستید با خود هنرمند هم تماس بگیرد و صحت و سقمش را جویا شوید.ما در حوزههای طراحی صحنه، موسیقی و نمایشنامهنویسی حدود هفتاد درصد افزایش داشتیم. در حوزه کارگردانی حدود 40 تا 50 درصد و در حوزه بازیگرای حدود 150 درصد افزایش داشتیم. هم اکنون با ابلاغ قرارداد تیپ ما تمام ارقام را مشخص کردیم و نمایشها از 15 مرداد امسال روی براساس افزایشهای اخیر روی صحنه میروند.ما بسیاری از مقدار بودجه جدید را صرف هزینههای به جامانده از قبل کردیم. نکته دیگر هم بحث گسترش تئاتر شهرستان است. در مورد نحوه پرداخت هم با اینکه وضعیت خیلی بهتر شده باز هم انتقاداتی وجود دارد. خاطرم هست شما در جلسهای اعلام کردید که همه ارقام پرداخت شده ولی بعد از جلسه چند نفری از عدم دریافت مطالباتشان سخن گفتند. ما گروهی داریم که یک قسطش را گرفته، بعد اعضای گروه از کارگردان شکایت کردهاند و ما تا زمان تشکیل شورای حل اختلاف پرداخت به گروه را متوقف کردهایم. بودجه هر گروهی که مشکلات حقوقی داشته را پرداخت نکردهایم تا مشکل را حل کنیم. امروز به وضعیتی رسیدهایم که حداکثر با شش ماه انتظار پول خود را دریافت کردهاند. این شش ماه را از زمان ثبت قرارداد حساب میکنیم؟ آقای پارسایی، چرا در این سالها هیچ ساختوسازی برای ایجاد تالارهای جدید نمایشی صورت نگرفت. در حالی که ما به شدت از تمرکز بر روی تئاتر شهر ابراز نارضایتی میکنیم. ساختوساز در حیطه اختیارات مدیران ستادی نیست و این مشمول بودجه و اختیارات است. این اتفاق هم که برای بازسازی سالنهای نمایشی افتاده مرهون بودجه کلانی بود که از حوزه فرهنگ متوجه تئاتر شد و ما بسیاری از تالارهای تهران را بازسازی کردیم. در مورد بحث ممیزی نیز هجمهای از نقدها بر عملکرد شما وارد بود. برخلاف نظر دوستان که هنوز چماقی به نام ممیزی را بر تئاتر نگه میدارند، من عرض میکنم که امروز پاسدار ارزشهای تئاتر خود هنرمندان هستند. من و همکارانم در ارزشیابی نیستم که بخواهیم نکات را به آنها بگوییم. امروز هنرمندان ما جلوتر از آییننامههای نظارتی ما هستند. این صرفاً یک گردش اداری است که آثار از طریق شورای انتخاب آثار به تولید برسند. من به هیچ وجه نمیپذیرم که سانسور و ممیزی در این چند سال افزایش پیدا کرده است. افرادی که در این سالها بحث ممیزی را مطرح کردهاند، لطفاً بگویید نمایش خودشان چگونه در حال اجراست. پس به نظرتان ریشه این حرفهایی که آدمهای شناخته شده و مهم تئاتر درباره اعمال ممیزی میزنند، در کجاست؟ ببینید، آییننامههای موجود در شورای نظارت و ارزشیابی حاکی از نکاتی است که بیشتر متوجه مسائل اخلاقی میشود و از هنرمند میخواهد به برخی حریمها وارد نشود، به خاطر این که این مسائل در فرهنگ اجتماعی و اخلاقی ما متناسب با هنجارها نیست. لذا هنرمند وقتی میخواهد سوژهای را برای تولید آماده کند و از یارانههای دولتی بهرهمند شود باید نخست به اولویتهای تولید توجه کند. اولویتهای ما گاه مانع تولید برخی از مضامین میشود. این به معنای سانسور نیست. این یک توافق بین تولیدکننده و سفارش دهنده است. شورای نظارت و ارزشیابی میگوید بهرهبرداری بخش دولتی برای حمایت از تولید هنرمند باید در چارچوب ارزشهای فرهنگی جامعه ما باشد، لذا اگر جایی حتی به طور سلیقهای نظری بین هنرمند و شورای نظارت که تهیهکننده دولتی به حساب میآید تبدیل به سوءتفاهم یا اعمال سلیقه بشود ما باب را برای گفتگو باز گذاشتهایم نه برای حذف. ما به همین دلیل مبنای گفتوگو را از شورای نظارت به تالارهای نمایشی بردیم. چراکه مدیر هر تماشاخانه سعی در دفاع از حقوق هنرمند را دارد، تفاوتی که ما ایجاد کردیم این است که مدیر هر تالار، خود برای اخذ مجوز اجرا به شورای نظارت میآید نه هنرمند. بعضی از دوستان اصرار به اشاعه و ارائه برخی مفاهیم و مضامین دارند که اینها براساس آییننامههای نظارتی یا به صلاح نیست یا در عصر حاضر شرایط بازگو کردنشان مهیا نیست. ضمن احترام به هنرمندان توانا و کارگردانان خلاق کشور اجازه بدهید بگویم برخی از این واگویهها و مصاحبهها با عنوان ممیزی بر میگردد به ناتوانی دوستان عزیز. بسیاری از نمایشهایی که ما رد کردهایم مشکل کیفیت داشتهاند. من برای حفظ حرمت اسم نمیبرم. شما یک مثال برای من بیاورید که حین اجرا نمایشی متوقف شده باشد، من نمیپذیریم که در این 4 سال مسئله اول تئاتریها سانسور و ممیزی بوده است. یکی از مسائل ممیزی بوده اما واقعاً به قدری که انعکاس داده شد حاد نبوده است. البته بیشتر انتقادات در این زمینه بوده است. عرض من همین است. من اگر بگویم مسئله تئاتریها ممیزی نیست اشتباه کردهام، حرف بیربطی زدهام. ولی مسئله اول ما ممیزی نبود. به نظر من سوءتفاهم است که اگر فکر کنیم که تیغی برنده و باز دارنده خلاقیت به نام ممیزی وجود دارد. نظارت برای رعایت مناسب آییننامههاست. به هر حال باید در نظر گرفت که وزارتخانه به عنوان سرمایهگذار و تهیهکننده آثار حق نظارت را برای خود محفوظ دارد. بحث انجمن نمایش هم در دورهای برای شما بحران شده بود. انجمن نمایش منحل شد و با نام دیگری، اساسنامه دیگری و اعضای جدید شروع به کار کرد. این توضیح را باید برای چندمین بار بگویم. فکر میکنم توضیحات کامل را بارها تکرار کردهام. انجمن نمایش در دهه 60 برای تقویت آثار نمایشی، توجه به امر خصوصیسازی و بالا بردن مشارکت در تهران آغاز شد و به شهرستانها رسید. قرار شد دستگاههای دولتی از طریق انجمنهای نمایش بودجه را در اختیار گروهها قرار دهند.بعد از مدتی که انجمن شکل گرفت دست به استخدام تعدادی از هنرمندان زد که امروز از چهرههای تأثیرگذار تئاتر کشور هستند. نیت هم این بود که توجه به تئاتر بیشتر شد. بودجههایی هم به شهرستانها رسید در واقع به دلیل تنگناهای مالی و مشکلات اداری، رفته رفته استخدام کارمندان عادی صورت میگیرد و از محل پولی که برای تولید تئاتر در نظر گرفته میشود. در طول 10 سال تعداد 250 نفر به استخدام انجمن در میآیند. بخش عمدهای از این تعداد در تهران هستند. انجمن از طریق آن پول اقدام به خرید ماشین برای تردد کرد. بارها تذکر داده میشود که این پول باید صرف تولید تئاتر شود.مشکل اواخر دهه 70 سر باز کرد. مدیریت وقت پاسخگو میشود. در سال 83 دوباره ماجرا شروع میشود. دوباره مذاکره صورت میگیرد ولی عملاً اتفاقی نمیافتد. سال 84 که مدیریت را به عهده گرفتم از من خواسته شد که با این انجمن کار نکنم به خاطر این که اساسنامه این انجمن مغایر با فعالیتهایشان بود. بنابراین از آنها خواستیم تابع شرایط اداری شوند. بسیاری از کارمندان انجمن به کارمندان وزارت ارشاد تبدیل شدند. از تعدادی هنرمندان هم خواستیم با پست سازمانی مشخص به عنوان کارشناسان مرکز، فعال شوند ولی نخواستند.بنابراین وزارت ارشاد، به دلیل نقض مقررات و اشکالات اساسی در اساسنامه و عملکرد، هرگونه پرداخت را به انجمن نمایش ممنوع اعلام کرد و انجمن نمایش چون درآمد کافی نداشت و معلق شده بود عملاً منحل شد.ما برای این که بحران را مدیریت کنیم از وزارت ارشاد خواستیم آن دسته از دوستان هنرمندی که شاغل بودند و تابع مقررات وزارت کار نبودند از طریق پروژههای فرهنگی مشغول کنیم و به خاطر اینکه مستمری ماهیانهشان قطع نشود از طریق یکی از طرحهای ویژه به نام تکریم مشکلات آنها را حل کردیم.بنابراین اساسنامه جدیدی به نام انجمن هنرهای نمایشی ایران افتتاح شد. از خرداد سال گذشته با رفع معایب کار خود را آغاز کرده است. دو اتفاق افتاد؛ اول اینکه انجمن نمایش تغییر وضعیت داد و دوم اینکه انجمن نمایش مراحل قانونی را برای انحلال به انجام رساند. تئاتر شهر در این 4 سال تعداد زیادی مدیر را به خود دید. تا 25 مهر 84 که خود من مدیر تئاتر شهر بودم، بعد از آن به سمت مدیر مرکز هنرهای نمایشی منصوب شدم و مسلماً مدیر باید تغییر میکرد. منظور، مدیران بعد از شما بود؟ مجموعه تئاترشهر در کل، جای حساسی است. انتخاب فرد هم براساس شایستگیها و توانمندیها صورت میگیرد. ما یک مدت در مجموعه تئاتر شهر فردی را به عنوان سرپرست گذاشتیم تا مدیر مناسب انتخاب شود. بعد یک مدیر را انتخاب کردیم. او بعد از مدتی به دلیل اینکه میخواست به مجموعه شهرداری تهران برود درخواست کرد که با نقل مکان او به شهرداری موافقت کنیم. بعد از ایشان مهرداد رایانی مخصوص مدیر تئاترشهر شد. بعد از مدتی هم تصمیم گرفتند برای ادامه تحصیل به انگلستان بروند. به طور طبیعی بنده نمیتوانستم به خاطر مسائل مدیریتی مانع پیشرفت تحصیلی آقای رایانی بشوم. بعد از ایشان هم آقای حیدری که از مدیران موفق مجموعه مرکز هنرهای نمایشی بودند به عنوان مدیر تئاترشهر انتخاب شدند.در این مدت به غیر از سرپرست ما سه مدیر داشتیم که دو نفر از آنها عذر جدی داشتند و سومی هم که هنوز مدیریت تئاترشهر را به عهده دارد. شورای راهبردی در ابتدای مدیریت شما فعالیت خود را آغاز کرد. اما دیگر خبری از این شورا نشد. شورای راهبردی هنوز هم برقرار است اما نوع فعالیت آنها شکل سازمانی ندارد. این شورا با هدف ارائه راهکار برای مدیریت مرکز هنرهای نمایشی و تدوین سیاستهای کاربردی آغاز به کار کرد.این شورا بعد از جلسات متعدد 12 دستور کار را به ما ارائه کرد که ما در طول این سالها این 12 مورد را در دستور کار قرار دادیم. بسیاری از این موارد انجام شده و تعدادی از آنها هنوز به سرانجام نرسیده است. به همین دلیل ما از آنها خواستیم تا اجرای کامل مصوبات دیگر جلسهای برگزار نشود. آقای جهانگیری به عنوان دبیر این شورا ناظر اجرای مصوبات هم بودند. اگر جلسهها تشکیل میشد و مصوبات جدید تصویب میکردند دیگر ضمانت اجرایی وجود نداشت. هنوز هم تعدادی از مصوبات انجام نشده است. البته توقف جلسات باعث ایجاد دفاتر تخصصی شد. دفاتر تخصصی در حالحاضر فعال است. این نکته را هم عرض کنم که شورای راهبردی برای یک هدف خاصی تشکیل شد. ممکن است باز هم این شورا تشکیل شود وقتی احساس نیاز کنیم شورا گرد هم میآیند. شورای راهبردی مقدمهای برای تأسیس دفاتر تخصصی بود. سؤال اول را دوباره تکرار میکنم. با توجه به تمام حرفهایی که در طول مصاحبه زدیم؛ شما عملکرد خود را چگونه ارزیابی میکنید؟ به هر حال در این مدت کارهایی انجام شده ولی اساساً به هیچکدام از ایدهآلهایمان نرسیدیم. اما به این معنا نیست که کاری انجام نشده است. در طول این 4 سال اقدامات زیادی انجام شد. من قصد نمره دادن به خودم را ندارم. اتفاقاتی که انجام شده همه وظیفه ما در مرکز هنرهای نمایشی بود. من در این راه تنها نبودم. معتقدم خرد جمعی ما را از آسیبهای احتمالی مصون میکند. اما آنچه آرزو داشتم نشد. شاید زمان بخواهد، حداقل من دیگر حضور ندارم. تمایلی به ادامه مسئولیت مدیریت مرکز هنرهای نمایشی ندارم. دو سه نکته مانع کار ما بود. یکی وابستگی شدید تولیدات نمایشی به یارانههای دولتی است. من خیلی تلاش کردم تئاتر خصوصی شکل بگیرد اما نشد. دوم بحث تمرکززدایی بود. ما تلاش بسیاری کردیم با تالارهای مختلف قرارداد امضا کردیم اما هیچ گروه نمایشی حاضر نمیشد در آن تالارها اجرا کند. ما امتیازات فراوانی هم قائل شدیم. اما کسی زیر بار نرفت. نکته بعدی تولیدات فاخر بود. ما خیلی در این مدت تولید داشتیم. من به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی باید همه تواناییها را در یک سطح ببینم و امکان اجرا را بگیرم. اما اگر قرار باشد ضعف آثار نمایشی را گردن ممیزی بیندازیم مسئله شکل دیگری به خود میگیرد. من میگویم چرا باید تولیدات تئاتریمان اینقدر با معیار و سطح تئاتر جهان فاصله داشته باشد. چرا از تکنولوژی روز دنیا بهره نمیبریم. این مسئله را من به عنوان مدیر و مجموعه مرکز هنرها نمیتوانیم حل کنیم. مشکل عدم تولیدات فاخر مربوط به خود هنرمندان تئاتر است.من در شرف رفتن از مرکز هنرهای نمایشی هستم و دوباره به خانواده تئاتر میپیوندم اما این نکات که عرض شد برای مدیر بعدی قابل توجه است. فکر میکنم باید به نسل جوان توجه شود. نسل میانی باید وسواس بیشتری به خرج دهند و پیشکسوتان ما اجازه بدهند تجربیات آنها به نسلهای قبل منتقل شود.خدا شاهد است در این مدت کسی نیست که از او دعوت نکرده باشم و کسی نیست که بگوید من نتوانستم کار کنم. من یک فرد بودم برای همه سلیقهها. تیم ما، تیم جوان و تحصیلکردهای بود. ما تا جا افتادیم و مستقر شدیم سعی کردیم بدهیهای گذشته را بپردازیم، تا خودمان صاحب برنامه شدیم. به موانع برخوردیم. تا آمدیم به ثبات برسیم که موقع رفتنمان رسید. نکند قصد استعفا دارید؟ من از حوزه هنری مأمور هستم برای مدیریت مرکز هنرهای نمایشی. مدت مأموریت من به پایان رسیده است. از طرف دیگر مایل به ادامه تحصیل در مقطع دکترا هستم. تا امروز سعی کردم در خدمت تئاتر باشم. حتی اگر در دوره بعد کاندیدای مدیریت باشم تمایلی به ادامه مدیریت ندارم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 430]
صفحات پیشنهادی
آنچه آرزو داشتم نشد
آنچه آرزو داشتم نشد. فرهنگ > تئاتر - گفتوگو با حسین پارسایی مدیر مرکز هنرهای نمایشی. حسین ذوقی: حسین پارسایی در سال 88 به عنوان مدیر با پارسایی سال 84 ...
آنچه آرزو داشتم نشد. فرهنگ > تئاتر - گفتوگو با حسین پارسایی مدیر مرکز هنرهای نمایشی. حسین ذوقی: حسین پارسایی در سال 88 به عنوان مدیر با پارسایی سال 84 ...
آنچه من داشتم و آنها نداشتند!
در این مدت به غیر از سرپرست ما سه مدیر داشتیم که دو نفر از آنها عذر جدی داشتند و سومی هم که ... اما آنچه آرزو داشتم نشد. شاید زمان بخواهد، حداقل من دیگر حضور ندارم.
در این مدت به غیر از سرپرست ما سه مدیر داشتیم که دو نفر از آنها عذر جدی داشتند و سومی هم که ... اما آنچه آرزو داشتم نشد. شاید زمان بخواهد، حداقل من دیگر حضور ندارم.
هیچ چراغی خاموش نشد
هیچ چراغی خاموش نشد-جامعه > دیدگاه ها - ساعت هشتونیم،یعنی درست گرماگرم نیمه دوم بازی دیروز ایرانوعربستان ... با این وجود به شدت آرزو داشتم یک چراغ، دست کم فقط یک چراغ از بیش از صد چراغ روشن برجهای اسکان در .... آنچه که نباید به کودکان گفت ...
هیچ چراغی خاموش نشد-جامعه > دیدگاه ها - ساعت هشتونیم،یعنی درست گرماگرم نیمه دوم بازی دیروز ایرانوعربستان ... با این وجود به شدت آرزو داشتم یک چراغ، دست کم فقط یک چراغ از بیش از صد چراغ روشن برجهای اسکان در .... آنچه که نباید به کودکان گفت ...
کاش لياقت قطعه قطعه شدن داشتم !
ايشان با حالت ناباوري و تقريبا مثل اينکه کماي موقت باشد ، باورش نشد . ... من اصلا از اول آرزو داشتم که همسر جانباز باشم و حالا که خداوند اين نعمت را نصيب من ... آنچه که براي من توي حرم حضرت عباس مهم بود ، آن فداکاري و ايثار و گذشت ايشان تو ذهنم بود .
ايشان با حالت ناباوري و تقريبا مثل اينکه کماي موقت باشد ، باورش نشد . ... من اصلا از اول آرزو داشتم که همسر جانباز باشم و حالا که خداوند اين نعمت را نصيب من ... آنچه که براي من توي حرم حضرت عباس مهم بود ، آن فداکاري و ايثار و گذشت ايشان تو ذهنم بود .
سركه انداختيم شراب شد !
... رسيدن شيخ فضلالله نوري از ميزان نفرت مردم تهران نسبت به مشروطه چنين خبر ميدهد:من آرزو داشتم بروم طهران، ... شديدتر از آنچه من به نظر داشتم و تصور ميكردم. ... جوانانِ مجرب روي كار آمدند و آنچه كه مقصود از مشروطه بود حاصل نشد، بلكه بر عكس نتيجه داد.
... رسيدن شيخ فضلالله نوري از ميزان نفرت مردم تهران نسبت به مشروطه چنين خبر ميدهد:من آرزو داشتم بروم طهران، ... شديدتر از آنچه من به نظر داشتم و تصور ميكردم. ... جوانانِ مجرب روي كار آمدند و آنچه كه مقصود از مشروطه بود حاصل نشد، بلكه بر عكس نتيجه داد.
با ذخيره انقلاب « مدارا » هم نشد چه رسد به « مروت »
26 آگوست 2008 – با ذخيره انقلاب « مدارا » هم نشد چه رسد به « مروت »-با ذخيره انقلاب « مدارا ... از آنچه كه آن روز ما آرزو داشتيم بيشتر است و حقيقتا كشور بازسازي شد .
26 آگوست 2008 – با ذخيره انقلاب « مدارا » هم نشد چه رسد به « مروت »-با ذخيره انقلاب « مدارا ... از آنچه كه آن روز ما آرزو داشتيم بيشتر است و حقيقتا كشور بازسازي شد .
مرض بيعاطفگي(دوستم داشته باش)
با وجود اين ، گاهي آرزو داشتم كنار مادرم بنشينم و او دستش را دور شانهام حلقه بزند و مرا به سينه بفشارد. ... در مورد پوشاك و تغذيه ما داشت، هرگز متوجه اين تمايل شديد من به نوازش و محبت نشد. ... اما من چگونه ميتوانم آنچه را كه هرگز دريافت نكردهام، نثار او كنم؟
با وجود اين ، گاهي آرزو داشتم كنار مادرم بنشينم و او دستش را دور شانهام حلقه بزند و مرا به سينه بفشارد. ... در مورد پوشاك و تغذيه ما داشت، هرگز متوجه اين تمايل شديد من به نوازش و محبت نشد. ... اما من چگونه ميتوانم آنچه را كه هرگز دريافت نكردهام، نثار او كنم؟
فیلمی كه ساخته نشد
فیلمی كه ساخته نشد-فیلمی كه ساخته نشد روایت هنرمندان از فیلمنامهی «آخرین ... برای جمعآوری آثارش تشكیل دهم، قصد داشتم این فیلمنامه را نیز به مرحله تولید برسانم كه ... من از روزی كه فیلم محمد (ص) و یا «الرساله» آثار مصطفی عقاد را دیدم، همواره این آرزو را ... از آنچه در طول بیست و سه سال رسالت آخرین پیامبر خدا محمد مصطفی (ص) بر اسلام ...
فیلمی كه ساخته نشد-فیلمی كه ساخته نشد روایت هنرمندان از فیلمنامهی «آخرین ... برای جمعآوری آثارش تشكیل دهم، قصد داشتم این فیلمنامه را نیز به مرحله تولید برسانم كه ... من از روزی كه فیلم محمد (ص) و یا «الرساله» آثار مصطفی عقاد را دیدم، همواره این آرزو را ... از آنچه در طول بیست و سه سال رسالت آخرین پیامبر خدا محمد مصطفی (ص) بر اسلام ...
روایت,آل,اسحاق,از,مصائب,وزیر,بازرگانی,در,دولت,هاشمی,رفسنجانی/آرزو ...
روایت آل اسحاق از مصائب وزیر بازرگانی در دولت هاشمی رفسنجانی/آرزو داشتم چرخ صادرات را بچرخانم-اقتصاد ... متاسفانه آنچه که در اقتصاد ما شکل گرفته بروننگری فرصت کمی برای بروز و ظهور در صحنه واقعی .... این یکی از ایدههایی بود که اجرایی نشد.
روایت آل اسحاق از مصائب وزیر بازرگانی در دولت هاشمی رفسنجانی/آرزو داشتم چرخ صادرات را بچرخانم-اقتصاد ... متاسفانه آنچه که در اقتصاد ما شکل گرفته بروننگری فرصت کمی برای بروز و ظهور در صحنه واقعی .... این یکی از ایدههایی بود که اجرایی نشد.
ميهمان ؛ علي(ع) از ما شناخت مي خواهد نه تجليل!
در فرهنگ غير اسلامي، آنچه از مردم مي خواهند، تجليل است. در حالي كه در ... دوست داشتيم قبل از او سلام كنيم، ولي نشد. هميشه آرزو داشتيم او بنشيند و ما كار كنيم. اما هيچ وقت ...
در فرهنگ غير اسلامي، آنچه از مردم مي خواهند، تجليل است. در حالي كه در ... دوست داشتيم قبل از او سلام كنيم، ولي نشد. هميشه آرزو داشتيم او بنشيند و ما كار كنيم. اما هيچ وقت ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها