واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > دیدگاه ها - ساعت هشتونیم،یعنی درست گرماگرم نیمه دوم بازی دیروز ایرانوعربستان کنار پنجره ایستاده بودم روبه چشمانداز شمال تهران... ساعت هشت و نیم، یعنی درست گرماگرم نیمه دوم بازی دیروز ایران و عربستان کنار پنجره ایستاده بودم روبه چشمانداز شمال تهران. مقابلم برجهای اسکان قرار داشت با حداقل صد چراغ روشن. از ساعت هشت و بیست وپنج دقیقه خیره ماندم به این دو برج حالا تقریباً قدیمی تهران . یک لامپ، اگر فقط یک لامپ هم خاموش میشد راضی بودم . از قبل میدانستم برای " ساعت زمین " در ایران تبلیغی نشده، با وجود همگونی این حرکت با شعار «اصلاح الگوی مصرف» تلویزیون حتی اخبار آن را هم چندان پوشش نداد، مردم هنوز در تب و تاب عید و تعطیلات آن هستند، هیجان بازی فوتبال مشاعر خیلیها را اگر نه مختل، اما دست کم اینکه معطل کرده و چند دلیل دیگر. با این وجود به شدت آرزو داشتم یک چراغ، دست کم فقط یک چراغ از بیش از صد چراغ روشن برجهای اسکان در ساعت هشت و نیم خاموش بشود، که نشد . از ساختمانهای دیگری که در چشمانداز برابرم بود هم چراغی خاموش نشد. چندان توقع نداشتم حجم پرشماری از یک میلیارد نفری که دیشب با یک ساعت خاموش کردن چراغهای خود در حرکت جهانی «ساعت زمین» مشارکت کردند ایرانی باشند، اما گمان می کردم اگر هستند چند هزار نفری که به طورجدی دلمشغول محیط زیستند، لابد یکی دونفر آنها باید ساکن برجهای اسکان باشند. احتمالاً ساکنان این برج در شمار طبقه متمولتر و تحصیلکرده تر مردم ایران قرار دارند و قاعدتاً بیشتر دسترسی به رسانههای بین المللی دارند و اگر تصور کنیم فقط یک درصد از مردم ایران خبر حرکت «ساعت زمین» را شنیده اند، تعدادی از ساکنان این برجها باید در شمار همان یک درصد باشند، اگر نه همه، دست کم تعدادی. اما حتی از همان تعداد هم حتی یک نفر چراغها را خاموش نکرد. ایرانیان دیشب در شمار آن یک میلیارد آدمی که مسئولانه ساعتی چراغهای خود را خاموش کردند، نبودند. گلهایی که پشت سرهم ایران خورد به یادم آورد که ساعت خیلی از هشت و سی دقیقه گذشته و دیگر نباید امیدوار باشم . به مقابل تلویزیون برگشتم و خیره ماندم در حلقه شادی بازیکنان عربستان. تلویزیون را خاموش کردم . برگشتم کنار پنجره. لابد بعدها همیشه هروقت که از کنار برجهای اسکان بگذرم روز «حرکت زمین» را به خاطر خواهم آورد. این روز روز ما نبود. همچون همه روزهای دیگری که روز ما نبوده و روزهایی که خواهند آمد بیآنکه روز ما باشند. آغاز حرکت ساعت زمین از سیدنی بوده، بعد پابه پای قاچهای نصفالنهار زمین، به سمت غرب حرکت کرده و به اروپا رسیده است. در سیدنی، درلحظه آغاز حرکت، شهر به یکباره خاموش شده، لابد در اغلب شهرهای اروپایی هم در «ساعت زمین» وضعیت همین گونه خواهد بود. برای یک میلیارد آدم دیروز «روز زمین» بود، روز آنهایی بود که دلمشغول حیات و زمین و طبیعت و زندگی هستند. اما ما در شمار آن یک میلیارد نفر نبودهایم. دیروز روز ما نبود. هیچ جا چراغی خاموش نشد. /naserkarami.blogfa.com ناصر کرمی پروفسور حسابی هم شاید بین قربانیان بودحتماً از طریق اخبار متوجه شدید که راننده اتوبوس مسافربری به خاطر نقص فنی در سیستم ترمز موجب کشته شدن بیش از ۱۸ نفر و زخمی شدن حدود ۲۳ نفر از هموطنانمان شد. سردار رویانیان هم در مصاحبهای حزنآور به چند مورد تصادف اشاره کردهاند و وامصیبتا سر دادهاند! به هر حال وقتی ما سخن از معاینه فنی مکانیزه میکنیم حداقل معنیاش در مورد خودروهای مسافربری و سنگین آن است که سیستم ایمنی و تعلیق خودرو با دستگاههای پیشرفته و دقیق باید کنترل شود تا پس از آن اجازه حرکت داده شود. در ترمینالها فردی به نام مدیر فنی وجود دارد که سلامت فنی خودرو را با چشمهای مبارکشان کنترل میکنند و تاییدیه ایمنی خودرو را امضا میکنند. نتیجهاش همین قبیل تصادفات میشود. ما از کجا میدانیم یکی از این نفراتی که در این تصادف کشته شده قرار نبود یک روز پروفسور حسابی شود؟ از کجا میدانیم این فرد شاید نوجوانی بوده که قرار بود به دانشمند بزرگی تبدیل شود که سرنوشت یک کشور را تغییر دهد....جواب این کشتهها را کدام مسئولی میدهد؟ آن مقامی که برای تعطیلات عید نداشتن معاینه فنی را مباح اعلام میکند میتوان پاسخگو باشد؟ آن مدیر فنی که به یک نگاه سلامت خودرو را تایید و امضا کرده میتواند پاسخگو باشد؟ سیستم خدمات پس از فروش و تعمیرگاهی ما میتواند پاسخگو باشد؟ avayesabz.blogfa.com وحید نوروزی جومونگ و مامجموعه افسانه جومونگ در حال پخش از شبکه 3 و محصول کره است، مانند همتای سابقش یانگوم کبیر مورد لطف تماشاگران قرار گرفته. چند نکته در مورد این سریال و علیالخصوص شخصیتهایش به ذهنم رسید که به طرز جالبی انگار آشنا میآمد . نکته جالب در این مجموعه شخصیت ژنرال هموسو بود. یک خیر مطلق، مردی آرمانی و نمود چهرههای نیک آشنای افسانههای شرقی، که اولین و بارزترین ویژگی آن همان «مظلوم بودن» است. به راستی چه گناهی در هموسو میتوان دید ؟ (که اگر گناهی هم باشد رنج 20 و اندی سالهاش آن را شسته و او را منزه ساخت) هموسو، مردی فداکار، غیور، مهربان ولی در وقت لازم جبار، عادل و منصف، همواره در مبارزه با باطل، مردی وفادار به اصول اخلاقی، بی اعتنا به لذایذ دنیوی و علی الخصوص زنان که نمودش در وفاداری چندین سالهاش به همسرش بوده، مردی که هر حرفی که زد برای خودش جملهای قصار شد و هر صحنهای که در آن نمایان شد برای خود حدیثی . هموسو جمیع اضدادی است که هر عملش را میتوان با یکی از این صفات متضاد توجیه نمود و او را مبرا کرد. هموسو به طرز غیر قابل باوری «پاک» است و بی گناه و از همه مهمتر نحوه مرگش است که در واقع مظلومانه است. گویا او یک معصوم به تمام معناست . در بین اینها جومونگ فرزند خلف پدر، که معجزهوار وارد دربار قدرت شده و در قصر «دسیسه و شرارت» رشد یافته و بالغ شده اما در عین حال به طرز اعجابآوری پاک مانده، حکایت و تم آشنای راهیابی و بزرگ شدن موسی در قصر فرعون را در دل خود دارد. در ادامه استحاله شخصیتی جومونگ از یک شخصیت ولنگار و بی مسئولیت به یک منجی و رهبر تمام عیار که با قرار گرفتن در جای خورشید سرنوشت ملتی را به حضور خود گره میزند تبدیل میشود. شخصیتی که از زنان دراین سریال ارائه شده، ظاهراً فقط به علت آزادی اجتماعی نهادینه شده در جامعه کره به دام نمونههای کهن خاور میانهایاش نیفتاده. زن در افسانههای قدیم سرچشمه اغوا و وسوسه بود. در این سریال شخصیت ملکه آیینه تمام نمای چنین زنی در افسانههای قدیم است که البته با شخصیتهای فعالتر و نیکتری چون بانو یومیول و سوسانو و مادر جومونگ نگاه به زنان در بالانس نگه داشته شده است . به هر حال سریال افسانه جومونگ، که سادهانگارانهترین شیوه برخورد با مخالف را به تصویر میکشد و همانند نمونههای هندی اش فاقد شخصیتی خاکستری است، جز همان سیاه و سفید سازی چیز دیگری در دل خود نخواهد داشت. تعجبی از استقبال این مجموعه در ایران ندارم. اما نکته عجیب کره است، کرهای که واقعاً بعید میدانستم با این وضعیت تکنولوژی و رفاه کماکان سریالهایی را بسازد که این چنین حکایتگر دیدگاه سنتی مردمان مشرق زمین باشد . noreasonfor.wordpress.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 629]