تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836892488
روایت آل اسحاق از مصائب وزیر بازرگانی در دولت هاشمی رفسنجانی/آرزو داشتم چرخ صادرات را بچرخانم
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > بازرگانی - رئیس کنونی اتاق تهران ابایی ندارد از این که رو راست بگوید طرفدار اقتصاد آزاداست و در تجارت، به بازی برد برد میاندیشد. محمد آزاد: وزیربازرگانی دولت ششم، مهمترین مانع رشد و توسعه صادرات را انگارهها و باورهای غلط اقتصادی میداند. نگاهی که برجایگزینی واردات تاکید دارد، درون نگراست و نه تنها واردات را مذموم میشمارد که صادرات را نیز نادرست میشمارد. چکیده اظهارات یحیی آلاسحاق همین است و او اعتقاد دارد که هیچ گاه تفکر برون نگر و طرفدار توسعه صادرات، مجال خودنمایی نیافته است. رئیس کنونی اتاق تهران ابایی ندارد از این که رو راست بگوید طرفدار اقتصاد آزاداست و در تجارت، به بازی برد برد میاندیشد. یک ورق از هر تقویم سالانه، سهمی است که دستگاههای عریض وطویل اطلاعرسانی به صادرات غیر نفتی اختصاص میدهند. یک روز از 365 روز سال،همه دور هم جمع میشوند و برای صادرات غیرنفتی کف میزنند و هورا میکشند. پرسش من از شما این است که این چه نوع رفتاری است که ما داریم؟ یعنی همه چیز ما باید درتقویم خلاصه شود و این که روز آن اگر ورق خورد،دیگر نباید سراغش برویم؟می خواهم به ریشه این موضوع بپردازید به همین دلیل این پرسش را مطرح میکنم . حرف حرف درستی است. شما میخواهید بگویید ما سیاستهایمان را فصلی و مقطعی دنبال میکنیم و به نوعی در اقتصاد، تقویمزده شدهایم. مثل شاعری که نگاه میکند ببیند توی تقویم، امروز چه روزی است و بعد قصیدهسرایی میکند. اقتصاد به قصیدهسرایی نیازی ندارد. هر روز باید روز ملی صادرات باشد. وقتی قرار است جهش صادراتی داشته باشیم، وقتی قراراست در بازارهای جهانی حضور یابیم، باید نقشه و برنامهای بلند مدت طراحی کنیم. باید اراده کنیم هر روز یک مشکل از دهها مشکل صادرات را حل کنیم. باید فرهنگ سازی کنیم. نهاد بسازیم وطرح ونقشه بریزیم. به اعتقاد شما صادرات مشکل سخت افزاری دارد؟ اعتقاد من این است که ریشه مشکلات ما در زمینه صادرات نه فقط در برنامهریزی و اجرا که درانگاره وباورهای ما وجود دارد. سالها با هم اختلاف داشتیم که نگاهی برون نگر به مقوله تجارت داشته باشیم یا نگاهی درون نگر. این بحث ریشه ای تاریخی دارد و مربوط به سالهای خیلی دور است که درگذر زمان، شدت وضعف پیدا کرده است. من در بخشهای مختلف بازرگانی و تجارت حدود سه دهه سابقه دارم و دراین میان چند سالی هم در بخشهای صنعتی کشور فعالیت کردهام. حوزه فعلی فعالیت من هم جایی است که هم بخش بازرگانی را دربر میگیرد و هم بخش صنایع و معادن را بنابراین اجازه میخواهم اعترافی بکنم. از زمانی که من دراین حوزه حضور دارم، یعنی از سه دهه پیش، مشکلات هیچ تغییری نکردهاند. من وزیر بازرگانی دولت ششم بودهام و درحال حاضر، وزیر بازرگانی دولت دهم همان مشکلاتی را مطرح میکند که من زمانی مطرح کرده بودم. همه موانع سرجای خود قرار دارند. هنوز در نگرش به مسائل تجارت دچار اگر و اما هستیم. در برنامه نویسی مشکل داریم. هنوز شهامت تغییر سیاستهای غلط پولی را پیدا نکردهایم. در طول سالهای گذشته، فرایند طراحی واحدهای تولیدی - صنعتی با کمترین توجه به نیازهای بازار خارجی صورت گرفته ودرمجموع این دید در میان سیاست گذاران و مصرفکنندگان حاکم بوده است که تنها پس از رفع نیاز بازار داخلی، باید صادرات کالا و خدمات صورت گیرد. به نظر میرسد تا زمانی که تغییر نگرش جدی صورت نگیرد، نمیتوان و نباید انتظار داشت سهم کشور از بازار و مبادلات جهانی افزایش یابد و تجارت، مکانیزم موثری برای رشد و توسعه اقتصادی تلقی شود. شما به محوری بودن تجارت دراقتصاد اعتقاد دارید؟یعنی موتور محرک اقتصاد را تجارت میدانید؟ من اعتقاد جدی دارم باید با توجه به رویکرد بروننگر و تعامل فعال با دنیای خارج، تجارت در خط مقدم، برقراری این ارتباطات به عنوان یک سیاست فرابخشی و محوریت سیاستگذاریها در نظر گرفته شود و سیاستهای کلان، اعم از تولیدی، پولی و مالی در ذیل آن و به صورت هماهنگ طراحی شوند. نیاز به استدلالهای تازه وکشفهای جدید نیست که تجربیات بسیاری از اقتصادها بیانگر این نکته است که بخش بازرگانی به عنوان حدفاصل بخش تولید با مصرف، عملاً محرک توسعه و رشد اقتصادی است و از دیرباز موتور رشد اقتصادی به شمار میرفته است. اما معمولا برنامهنویسان و سیاستگذاران اقتصادی ، این نکته را فراموش میکنند که با توجه به ویژگیهای اقتصاد ایران، دستیابی به رشد اقتصادی در سایه تجارت میسر است و این هم در گروی گزینش دو استراتژی جایگزینی واردات یا توسعه صادرات خواهد بود. جایگزینی واردات حکم میکند که درها را ببندیم وبا تمام توان از تولید داخل حمایت کنیم یعنی خودمان تولید کنیم و خودمان مصرف کنیم. بازار فروش در این سیاست، همین جمعیت خودمان است. اما توسعه صادرات حکم میکند که درها را باز کنیم وجهان را بازار کالای خودمان بدانیم. دراین صورت، نه واردات حرام است نه صادرات. یعنی بازی برد-برد درپیش بگیریم. انتخاب هر یک از این استراتژیها میتواند تاثیرات زیادی بر سیاستهای پولی، مالی و تولیدی کشور داشته باشد. درطول سالهای گذشته، اعتقاد ما این بوده است که نگاه به سیاستهای تجاری، رویکردی فراتر از سیاستهای کلان اقتصادی میطلبد و لزوماً باید در سطح استراتژی بلند مدت کشور قرار داشته و سیاستهای کلان اقتصادی اعم از پولی و مالی، تولیدی به صورت تابعی از آن تعریف شوند. طی چند دهه گذشته باوجود انتخاب یکی از این دو رویکرد در توسعه کشور برخورد سیاستگذاران با مقوله تجارت و بازرگانی در حد مورد انتظار نبوده به گونهای که به سیاستهای تجاری، نگاهی درخور شأن وجایگاه صورت نگرفته است. هر چند در رهنمودها و راهکارهای اجرایی برنامههای توسعه، این نگرش اندکی ارتقاء یافته و تصریح شده است که کلیه سیاستهای پولی، مالی و ارزی در جهت توسعه و جهش صادرات تنظیم و اجرا میشوند وسیاستگذاری بازرگانی کشور متمرکز شود اما تحقق عملی این دیدگاه با موانع زیادی مواجه است و هنوز آنطور که باید سیاستهای تجاری کشور به محوریت سیاستگذاریهای کلان اقتصادی بدل نشده است. یعنی از بعد سیاست گذاریهای کلان اقتصادی، هنوز دچار این معضل تاریخی هستیم که نگاه به بخش بازرگانی آن گونه که باید، شکل نگرفته است. دراین زمینه نداشتن استراتژی تولید را تا چه اندازه موثرمی دانید؟با توجه به این که کشورهایی مثل کره،برای صادرات،استراتژی تولید تدوین کردهاند. خیلی نکته خوبی است. واقعیت این است که نداشتن استراتژی تولید تاثیر منفی بسیار زیادی داشته است. به همین دلیل است که میگویم ریشه مشکلات در نگرشهاست و این دعوایی قدیمی در حوزه اقتصاد است. مهم ترین بحث این است که ما دروننگر و یا بروننگر باشیم. در این زمینه چند موضوع مهم مطرح میشود. اول این که درتولید چه نوع استراتژی داریم. تولید، گام اول است. یعنی اگر بتوانیم در تولید موفق باشیم، میتوانیم صادر کننده خوبی هم باشیم. پس میبینیم که موضوع افزایش عرضه کل به گونهای که هم تامین کننده نیازهای کشور باشد وهم مازاد آن صادر شود، مهم ترین بحث در این زمینه است. مثل کشور ژاپن که دراثر حداکثر سازی عرضه کل، به یکی از بزرگترین صادرکنندگان جهان تبدیل شده است. دراین حوزه، موضوع مهم دیگر این است که ذات جنس صادرات نیاز به نگاه بروننگر دارد. درحالی که که نگرش و چشم انداز ما به اقتصاد درطول سالهای گذشته بروننگر نبوده است. متاسفانه آنچه که در اقتصاد ما شکل گرفته بروننگری فرصت کمی برای بروز و ظهور در صحنه واقعی اقتصاد پیدا کرده و ذهنیت درون گرایی در اقتصاد عمر زیادی از کشور ما را گرفته و تمام آثار و عللی که در حوزههای مختلف میبینیم ناشی از این درون نگری است. تا زمانی که جهانی نشویم ادبیات جهانی، تکنولوژی و فرایند و سلیقه جهانی در حوزه صادرات و اقتصاد حاکم نشود، نمیتوانیم به نقطه بهینهای دست یابیم چرا که صادرات یعنی تامین محصول مورد نیاز بازارهای جهانی با سلایقی که خریداران جهانی دارند. باید با ادبیات جهانی کالا تولید کنیم و سلایق، فرآیند و سیستمها و تکنولوژیهای جهانی را درنظر بگیریم. البته با درنظر گرفتن همه اصول ملی، اعتقادی و آرمانی. نگرانی عدهای برای برون نگری دراقتصاد، وجود برخی مسائل فرهنگی جانبی، حوزههای داخلی، آرمانی و ملی است اما حقیقت این است که وجود این گونه دیوارها باعث محدودیت ارتباطات، کاهش توان رقابت، محدودیت بازار میشود. اشاره کردید که مشکلات ساختاری درمورد صادرات همیشه وجود داشته. پرسش من هم این است که زمانی که شما وزیر بازرگانی شدید دیدگاهها نسبت به صادرات به چه صورت بود؟ صادرات کشور در آن دوره به علت پایان جنگ و شرایط بد اقتصادی بسیار کم صورت میگرفت. به دلایل مختلف، عرضه کل، بسیار پایین بود. کل درآمد ارزی کشور کمتر از 10 میلیارد دلار بود. مقررات و آیین نامهها نیز کاملا یکسویه و در جهت عکس تولید و صادرات شکل گرفته بود. پیمانهای ارزی هم یکی از ارکان نظام اداری بخش صادرات بود. بر این اساس قیمتگذاری، عوارض صادراتی، قوانین و مقررات و نظارت و کنترل مربوط به صادرات پیام مثبتی به بازرگانان نمی داد. بعضی از دوستان فکر میکردند به دلیل شرایط اقتصادی بعد از جنگ، نظارت و کنترل شدید فرآیندهای اقتصادی از جمله سیاستگذاری پولی وارزی ضرورت دارد. متاسفانه پیمانهای ارزی یکی از معضلات اساسی آن روزهای صادرات بود و در این زمینه مشکلات زیادی ایجاد کرده بود. در حقیقت مجموعه شرایط برای صادرات بسیار سخت بود و در نتیجه حجم کل صادرات علاوه بر مشکلات تولید و صادرات محصولات صنعتی، در زمینه محصولات سنتی مانند فرش، پسته و صادرات این محصولات نیز تاثیر گذاشته بود و نیازهای داخلی نیز به شدت بالا بود. به عنوان وزیری که تفکرتوسعه صادرات داشتید، موفق شدید چه اقداماتی صورت دهید؟ با حضور من تلاشهایی برای تبدیل صادرات به رکن اساسی کشور صورت گرفت. اما باید به این نکته توجه کرد که صادرات برآیندی از مجموعه تلاشهاست، باید محصولی وجود داشته باشد تا صادرات صورت گیرد. این محصول باید در بازارهای جهانی از نظر قیمت، کیفیت، بستهبندی، مطلوبیت برای مصرف کنندگان، حمل و نقل و سرویسهای اداری قابل رقابت باشد. در نهایت علل و عوامل چند گانهای دست به دست هم میدهد تا محصولی وارد بازار بینالمللی شود. مثل فرآیند طراحی و شلیک یک موشک که اگر درست شلیک شود وبه هدف برسد،نشان میدهد یک کشور درصدها زمینه به کارایی وبلوغ رسیده است. حمل کالا به یک کشور فقط شلیک نهایی موشک است اما درتهیه این موشک،صدها فن آوری به کار رفته واگر درست شلیک شود، یعنی همه این فرآیندها درست طراحی شده است. صادرات هم کاری بسیار دشواراست وعلاوه بر سختیهایی برای صادرکنندگان جهت مقابله با رقبا، به دست آوردن بازار، کاهش قیمت، کیفیت بالا و مواردی از این دست در بازارهای خارجی وجود شرایطی سخت در داخل کشور و قوانین و مقررات پیچیده انگیزه صادر کننده را برای فعالیت کاهش میدهد. با توجه به این شرایط قدم اولمان همکاری و هماهنگی با بخش صنعت کشور بود. هماهنگی با وزارت صنایع برای تولید، بستهبندی، نیاز بازارهای هدف، قیمت تمام شده محصولات و سلایقی که در بازار وجود داشته باشد صورت گرفت. آن روزها برای توسعه صادرات با چه مشکلاتی مواجه بودید؟ موانع زیاد بود. بخشی از این موانع که درانگارهها و فرهنگ برخی دولتمردان وجود داشت، همانی بود که به آن اشاره کردم. با این حال مشکلات وکمبودهایی هم درزمینه قوانین و آئین نامهها وجود داشت. سیاستهای پولی نامناسب که هم چنان وجود دارد، یکی از موانع توسعه صادرات بود. در آن دوران سیاستهای اقتصادی کشور با محوریت بانک مرکزی شکل گرفته بود از همینرو بانکها محدودیتهای ارزی ایجاد میکردند. به دلیل محدودیت ارزی، بانک مرکزی اصرار بر بقای پیمان ارزی داشت و نظامهای کنترلی سختی که برای پیمان ارزی به وجود آمده بود، محدود کننده صادرات تلقی میشد. در آن دوران، مدیریت اقتصادی کشور به هیچ وجه حاضر به حذف پیمان ارزی نبود. تشویقهایی در رابطه با وزن و ارزش پیمانهای ارزی صورت گرفت تا از این تهدید به صورت یک فرصت استفاده شود یعنی در ازای سپردن پیمان ارزی مجوز واردات به صادرکنندگان اعطاء میشد. نتیجه این شد که هر صادر کنندهای با ارائه پروانه صادراتی بتواند کالا وارد کند و از شیرینی واردات برای توسعه صادرات استفاده شود. با این وجود، بسیاری از سکوهای افزایش صادرات، درهمان روزها به وجود آمد. در مورد حضور شما دروزارت بازرگانی واهتمامی که به مقوله صادرات داشتید، دو نوع دیدگاه وجود دارد. برخی میگویند شما موفق بودهاید وبنای خوبی برای صادرات گذاشتید اما برخی میگویند تلاشهای شما بی نتیجه بوده است. این طبیعی است که هرکس دیدگاه خاص خود را داشته باشد. اکنون که بیش از12سال از آن روزها میگذرد،می توانید عملکرد من را با نهادهایی که در زمان من ایجاد شد بسنجید. فراموش نکنید که وزارت بازرگانی پس ازجنگ، مهلت چندانی برای اجرای برنامههای وزیرش نداشت. من آرزو داشتم که چرخ صادرات را بچرخانم اما شرایط نمی گذاشت. در رابطه با مسئله توسعه صادرات باید آموزشهای لازم به صادرکنندگان برای شناخت بازارهای جهانی داده میشد. اطلاعاتی در رابطه با شناخت بازارهای هدف، بازاریابی، وضعیت به روز دنیا در رابطه با تشخیص مزیتهای نسبی ما و پشتیبانیهای اطلاعاتی از مسائلی بود که باید صادرکنندگان از وجود آن اطلاع مییافتند. مجموعه نظام حمایتی از بخش صادرکنندگان و صادرات در زمینه آموزش، تمرکز اطلاعات، ایجاد نمایشگاههای بینالمللی برای تشخیص و معرفی کالاها از اقداماتی بود که صورت گرفت. تشکیل دفاتر خارج از کشور برای معرفی کالای ایرانی، حمایت از تجار ایرانی و ارتباط با تجار بینالمللی ایجاد شد. ایجاد این دفاتر یکی از اقدامات موثر برای توسعه صادرات زیر پوشش معاونت توسعه صادرات بود. تشکیل نمایشگاههای بینالمللی داخل کشور از دیگر اقدامات برای توسعه صادرات بود. برای ایجاد نمایشگاههای بینالمللی در هر استان به صورت مشارکت مردم و دولت تصمیمگیری شد. نمایشگاه، فرهنگ و تکنولوژی نمایشگاهی و حضورش در استانها کار بزرگی بود که شکل گرفت در همین راستا نمایشگاههایی در مشهد، خوزستان و تبریز ایجاد شد. همکاری میان صادرکنندگان و وزارت بازرگانی، اتاق بازرگانی و وزارت بازرگانی در کمیتههای مختلف تصمیمگیری و تصمیمسازی برای صادرات از اقداماتی بود که انجام شد. کمیته قیمتگذاری یکی از مشکلات عمده صادرکنندگان بود و از طرفی سختگیریهای غیر ضروری نیز وجود داشت و این کمیته از گلوگاههای صادراتی بود که وقت و انرژی زیادی از صادرکنندگان میگرفت. تبلیغات کالاهای ایرانی و حضور در مطبوعات و رسانهها از دیگر اقداماتی بود که در آن دوران صورت گرفت . بودجهای برای معرفی کالاهای ایرانی در شبکههای بینالمللی در نظر گرفته شد. در آن زمان هدف من این بود که بی میلی بخش صادرات باید از بین میرفت و به نقطهای میرسیدیم تا رضایت صادرکنندگان تامین شود. تشکیل صندوق ضمانت صادرات که در زمان حضورم انجام شد تشکیل این صندوق یکی از اقدامات موثر بود. برگزاری سمینارهای منطقهای و استانی برای تشویق، توسعه و یافتن نقاط قوت و ضعف بخشهای اقتصادی کشور در رابطه با صادرات از اقداماتی بود که صورت گرفت در 24 استان، 24 سمینار در رابطه با فرصتها و چالشهای بخش بازرگانی با رویکرد صادرات برگزار شد. تشکیل نمایشگاههای بینالمللی سالانه با حضور بیش از 70 کشور خارجی و 500 شرکت داخلی برای توسعه صادرات و ارتباطشان با بازارهای خارجی از اقدامات نمایشگاهی بود. ارتباط با مراکز بینالمللی و مراکز نمایشگاهی داخلی و خارجی، نهادهای بینالملی، موسسات صادراتی بینالمللی از دیگر اقدامات زمان من بود. پایگاههای اطلاعاتی در مراکز استانها و تهران با سازمان رایانهای جامع برای کسب اطلاع صادر کنندگان تشکیل شد. انتشار مجلات و برگزاری دورههای متعددی که در همه استانها این کلاسها ودورههای آموزشی برگزار میشد. کدامیک از این اقدامات تاثیرگذار بود؟ و در بحث صادرات توانست مشکلی را حل کند؟ یکی ازتلاشهای عمده ،حذف پیمان ارزی بود که پس از کشوقوسهای فراوان موفق شدیم حذفش کنیم. وزارت بازرگانی بر خلاف سایر ارگانهای دولت مخالف سرسخت پیمان ارزی بود و وجود این پیمانها را مانع صادرات میدانست و آن را به عنوان عامل منفی تلقی میکردیم اما وزارت اقتصاد و دارایی نیز اعتقاد به اقتصاد آزاد و تعاملات آزاد نداشت. فضای آن زمان کشور فضای انقباضی بود. به هر صورت آرام آرام و به دلیل اقتضای زمان، پیمان ارزی به سوی حذف پیش میرفت و این روند ادامه داشت. و قرار بر این بود که در دوره بعد یعنی طی چهارسال آینده اقتصادمان بر مبنای اقتصاد تجاری شکل گیرد و تمام وعده و وعیدها منوط بر طی دوره انقباضی و محدودیتها بود و اگر در دوره بعد به فعالیت ادامه میدادم، قرار بر این بود که با محوریت توسعه تجارت اقتصاد کشور را پیش ببریم به این صورت که اولویت همه سیاستگذاریها با استراتژی تجارت شکل میگیرد و مابقی سیاستهای پولی، بانکی حتی سیاستهای روابط بینالملل در رابطه با توسعه تجارت باشد. این یکی از ایدههایی بود که اجرایی نشد. از آغاز فعالیتم این رویکرد در ذهنم بود و معتقد بودم توسعه تجارت کشور مترادف با توسعه اقتصادی است. طی چهار سال فعالیتتان امکان رشد استراتژی تجاری به صورت مرحلهای و آرام آرم وجود نداشت؟ این کار را شروع کردیم اما متاسفانه با محدودیت منابع مواجه شدیم و فضای کسری ارزی که در کشور بود و وجود بدهیهای خارجی و نامتعادل بودن درآمدهای ارزی به دلیل شرایط دوران سازندگی بعد از جنگ و نیازهای توسعهای که برای امور زیربنایی سرمایهگذاریها انجام شده بود مشکلاتی ایجاد کرد از همین رو سیاستهای پولی محور قرار گرفت. در اواخر دوران من شورای صادرات شکل گرفت و علاوه بر آن معاونتی تحت ماموریت این معاونت مسائل مربوط به توسعه صادرات بود. در آن دوران حمایت از محصولات خاصی برای صادرات صورت میگرفت؟ با توجه به سابقه وارزش افزودهای که فرش داشت و اشتغالی که ایجاد میکرد از اهمیت بسیاری برخوردار بود. با توجه به آمار سازمان برنامه در آن سالها 2 میلیون نفر شاغل در زمینه تولید فرش وجود دارشت در حالی که این تعداد اشتغال در حال حاضر کمتر شده و ارزبری که فرش سنتی ایران داشت در کل 15 درصد بود. با توجه به اهمیت این کالای با ارزش، شورای عالی فرش به ریاست معاونت اول رییس جمهور آقای حبیبی و چند نفر از وزرا تاسیس شد و کار این شورا حل مسائل مربوط به فرش در حوزههای مختلف بود. نکته دیگری که مورد توجه قرار گرفت صادرات صنعتی بود، زیرا صنعت دامنه بلندی دارد و قابل افزایش است لذا به دنبال صادرات مربوط به صنایع نفیس و محصولات پتروشیمی بودیم. کما اینکه آمار آن را در حال حاضر شاهد هستیم. ازنظرآماری امکان رشد بیشتر صادرات وجود نداشت؟ اگر امکان داشت و به این هدف نرسیدید دلیل این امر چه بود؟ نوع حضور من در حوزههای اقتصادی چنین چیزی را ایجاب میکرد. حضورم در وزارت صنایع به عنوان معاون اقتصادی ـ بازرگانی وزارت صنایع عضو هیات مدیره سازمان گسترش و نوسازی، عضو هیئت مدیره سازمان صنایع ملی، در تمامی شوراهای عالی مانند شورای عالی پول و اعتبار، شورای عالی صنعت، تولید، استاندارد ودیگر مراکز عالی تصمیمگیری، بانک مرکزی و در تمام نهادهای تاثیرگذار در تولید و بازرگانی فعال بودم به ریز اقدامات آشنایی داشتم. محدودیتی که در آن دوران وجود داشت محدودیتهای ارزی و تحریمها بود و ناچاراً دولت سیاستهای اقتصادیش را در سایه سیاستهای پولی و مالی تعیین میکرد و پرچمدار اقتصاد آقای نوربخش و در مجموع سیاستهای پولی بود و بقیه وزراء باید خودشان را با ایشان هماهنگ میکردند. تاثیرگذاری بخش خصوصی به صادرات در دوران فعالیتتان چگونه بود و چشمانداز حضور بخش خصوصی باید چگونه باشد؟ چشمانداز بخش خصوصی بسیار خوب است. در حال حاضر محدودیتهای بسیاری داریم و این در حالی است که الان محدودیتها بسیار، بسیار کمتر از دورانی بود که من مسئولیت وزارت بازرگانی را بر عهده داشتم. مهندس خاموشی درآن دوران به عنوان میدان دار مدافع بخش خصوصی با مجموعه شرایط محیطی مردانه جنگید. درحال حاضر که رئیس اتاق بازرگانی تهران هستید چه دغدغهای برای صادرات دارید؟ اساساً معتقدم در رابطه با همه حوزهها به ویژه حوزههای اقتصادی دو گزینه بیشتر نداریم. اول این که در حوزه اقتصاد باید هضم در بازارهای جهانی شویم یا باید حذف شویم یا این که در نهایت تعامل منطقی ایجاد کنیم. هضم شویم یعنی اساساً از خودمان هیچ اختیاری نداشته باشیم و این هضم شدن در هیچ یک از حوزهها و در نظام جمهوری اسلامی نمیگنجد. ارتباطات جهانی به گونهای نیست که ایران قابل حذف باشد وشدنی نیست و برای ایران امکان عدم حضور به دلیل مجموعه شرایط ژئوپولوتیکی و استراتژیکی و ژئو اکونومیکی وجود ندارد و ایران دروازه طلایی برای دستیابی به کرویدورهای شمال و جنوب برای سایر کشورهای جهان است بنابراین هیج راهی نداریم جز اینکه با سایر کشورهای جهان تعامل منطقی داشته باشیم. به ویژه که در حال حاضر در سند چشمانداز یکی از محورهای اصلی، تعامل منطقهای با سایر کشورهای جهان با حفظ تمامی اصول است. آنچه برای ایجاد این تعامل حائز اهمیت است و پیدا کردن سناریوی چگونگی تعامل است. عدهای معتقدند رابطه ما با منطقه و جهان باید به پیروزی ایران باید ختم شود اما سناریوی دیگر رشد دو رقیب و به قول معروف سناریوی برد ـ برد است و مجموعه این تعامل و هماهنگی باعث افزایش توان دو طرف است و ترسیم این سناریو در حوزه اقتصاد باید با چشم اندازی برای ارتباطات و روابط اقتصادی شکل گیرد تا هر کشور و تاجری برای حضور و ایجاد ارتباط مطمئن باشد. من به قواعد اقتصاد آزاد اعتقاد دارم وبه آن چه دراصل 44 قانون اساسی توسط رهبری ابلاغ شده است. یعنی این که کار مردم را به مردم واگذار کنیم. آزادسازی کنیم و دولت از تجارت کنار برود. تعامل مثبتی با همه کشورهای جهان داشته باشیم وتب نکنیم اگر رقم واردات به 300میلیارد دلار رسید بلکه تلاش کنیم تا رقم صادرات را به 400میلیارد دلار برسانیم. این اعتقاد من است ودر اتاق بازرگانی سعی میکنم براین طبل محکم بکوبم. /36
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 410]
صفحات پیشنهادی
روایت,آل,اسحاق,از,مصائب,وزیر,بازرگانی,در,دولت,هاشمی,رفسنجانی/آرزو ...
روایت آل اسحاق از مصائب وزیر بازرگانی در دولت هاشمی رفسنجانی/آرزو داشتم چرخ صادرات را بچرخانم-اقتصاد > بازرگانی - رئیس کنونی اتاق تهران ابایی ندارد از این که ...
روایت آل اسحاق از مصائب وزیر بازرگانی در دولت هاشمی رفسنجانی/آرزو داشتم چرخ صادرات را بچرخانم-اقتصاد > بازرگانی - رئیس کنونی اتاق تهران ابایی ندارد از این که ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها