تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بار خدايا براى تو روزه گرفتيم و با روزى تو افطار مى كنيم پس آن را از ما بپذير، تشنگى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844113757




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز كشور


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز كشور روزنامه‌هاي صبح امروز كشور در سرمقاله‌هاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد. *آفرینش روزنامه آفرینش در سرمقاله امروز خود با عنوان از تورم و گراني تا شکاف طبقات اجتماعي به قلم رشيد غريبي اندليبي آورده است: امروزه تورم وگراني به يکي از مهمترين دغدغه هاي مردم و مسئولان دلسوز نظام تبديل شده است وهمين مسئله آثار مخربي در جامعه ازخود به جا گذاشته است، بسياري از مشکلات اجتماعي خانواده ها که آثار مخرب زيادي را به دنبال داشته از اثرات تورم و گراني است، اگر نگاهي به صفحات حوادث روزنامه ها و رسانه ها انداخته باشيد با بررسي دقيق تر ريشه اصلي آن را درفقر خواهيد يافت. به نظر مي رسد عدالت اجتماعي واقتصادي که دولت نهم نويد آن را به مردم داده بود تحقق پيدا نکرده ودر مقابل تورم وگراني بي سابقه اي را درکشور تجربه مي کند وبه شکل روز افزوني برميزان فاصله طبقاتي در جامعه افزوده است، و فقرا فقيرتر شده و ثروتمندان غني تر شده اند. درحال حاضر با بي توجهي به سياست تثبيت قيمت ها وتزريق بي رويه نقدينگي، شرايط اقتصادي دشواري براي طبقات فقير و متوسط ايجاد شده است. اين درحالي است که خوشبختانه درآمدهاي دولت درطول دوسال گذشته رشد چشمگيري داشته است تقريبا قيمت نفت به بيش از دوبرابر سال گذشته رسيده است اما دراين ميان فقط آثار تورمي ناشي از قيمت نفت نصيب مردم فقيرو متوسط جامعه شده است بدون اينکه مردم بتوانند درآثار مثبت اين افزايش درآمدهاي نفت سهيم بشوند واين درحالي است که دو سال اندي پيش جناب آقاي احمدي نژاد در نطق انتخاباتي خود بارها وبارها از سهميه نشدن مردم در افزايش درآمدهاي نفتي از دولت خاتمي انتقاد کرده ومي گفتند نفت 80 دلار مي شود زندگي مردم همين هست که هست نفت 50 دلار مي شود باز هم زندگي مردم همان است که بود و تاثير افزايش قيمت نفت در زندگي مردم کاري شدني است اما متاسفانه بازهم با افزايش بي سابقه قيمت نفت نه تنها مردم سهمي ازاين افزايش درآمدها را نداشته بلکه آثار تورمي آن گريبانگير زندگي مردم شده است. تورم وگراني درماه هاي اخير به حدي نگران کننده شده است که معمولا به يکي از بخش هاي عمده سخنراني ها وتذکرات اعم از جمعه ها درنماز جمعه هاي شهرستانها تبديل شده است وعلما» معظم در ديدار مسئولان با آنها نيز بارها وبارها نگراني خود را از گراني وتورم و فشار آن برمردم را به مسئولان متذکر شده اند و اما متاسفانه تيم اقتصادي دولت در جهت سرپوش گذاشتن بر نرخ واقعي تورم با خارج کردن شاخص هاي مهم از سبد محاسبه تورم کشور همواره نرخ تورم را بسيار پايين تراز نرخ واقعي تورم محاسبه وبه مردم و رسانه ها اعلام مي کردند بطوري که بنابراعلام، بانک مرکزي، نرخ مسکن را در محاسبه تورم وارد نکرده و با اين توجيه که مسکن يک دارايي است، افزايش قيمت مسکن را برنرخ تورم بي تاثير مي داند. بااين اقدام، عملا بخش عمده هزينه خانوارهاي ايراني، که شامل اجاره مسکن يا پرداخت اقساط وام خريد آن است، در محاسبات بانک مرکزي وارد نمي شده است. به گفته معاون بانک مرکزي، در گروه چهارم سبد هزينه هاي خانوار که براي محاسبه تورم از سوي بانک مرکزي مورد استفاده قرار مي گيرد، هزينه اجاره مسکن به همراه هزينه هاي جاري ساختمان شامل: آب، برق، گاز، تلفن وتعميرات، تنها 28/6 درصد سهم دارند، درحاليکه بنابر ديگر مطالعات انجام شده سهم اين گروه در هزينه هاي خانوارها بيش از 50درصد است. به هرحال، آنچه قابل توجه است رشد قابل توجه نرخ تورم و قيمت کالاهاست که اين امر فشار بسيار مضاعفي را بر قشر عظيمي از مردم جامعه از کارمندان دولت گرفته که درآمدشان هميشه ثابت بوده و ساير اقشار جامعه، که همين امر باعث فقيرتر شدن هرچه بيشتر اقشار ومتوسط جامعه را به دنبال داشته و شکاف فقرا و ثروتمندان را بيش از پيش بيشتر مي کند وهمين امر زنگ خطري است که دولت مردان بايد به آن دقت بيشتري داشته باشند. مردم ولي نعمتان دولتمردان هستند ومسئولان محترم بايد همواره خود را در خدمت آنان بدانند ودر رنج وناراحتي آنها شريک بوده و با تمام توان در خدمت مردم ورفع مشکلات آنها باشند واگر نتوانند درکاهش آلام آنها موفق باشند عقلا با سياست ها مشکلات مردم را افزايش ندهند. *جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "آنچه براي لبنان حياتي است" آورده است: پيشنهاد تحكم‌آميز بوش كوچك به جناح 14 مارس براي انتخاب رئيس جمهور جديد و توصيه براي بي اعتنائي به ديدگاه مخالفين دولت آرامش نسبي در صحنه سياسي لبنان را برهم زده و نوعي تلاطم و دلواپسي را دامن زده است . بوش كوچك در يك موضع گيري مداخله جويانه پيشنهاد كرد جناح حاكم قانون اساسي لبنان را زير پا بگذارد و به دلخواه خود رئيس جمهور جديدي را برگزيند و آمريكا نيز بلافاصله وي را به رسميت بشناسد! بوش تاكيد كرد كه دليلي ندارد مبناي كار لبناني ها انتخاب رئيس جمهور با دو سوم آرا باشد من پيشنهاد مي كنم كه برمبناي نصف بعلاوه يك تصميم بگيرند! اين پيشنهاد غيرمنتظره آنهم از جانب رئيس جمهوري كه حتي در كنگره آمريكا هم دست پائين را دارد و در كاخ سفيد هم « چرخ پنجم » به حساب مي آيد بسيار تعجب آور است زيرا به اعتراف « جان بولتون » اكنون كاخ سفيد آمريكا توسط « كاندوليزا رايس » اداره مي شود و بوش هم توسط وي هدايت مي گردد. طبعا با توجه به تعابير بكار برده شده توسط جان بولتون به نظر مي رسد پيشنهاد اخير بوش براي لبنان در واقع ديدگاه خانم رايس محسوب مي شود و او سعي كرده با طرح پيشنهاد از جانب رئيس جمهور آمريكا از موضع رياست جمهوري موضع تحكم آميز خود را در لبنان به اجرا بگذارد. مسئله اينست كه پيشنهاد بوش نه تنها توسط جناح 8 مارس متشكل از طيف وسيع مخالفين دولت غيرقانوني « فواد سينيوره » رد شده بلكه حتي جناح 14 مارس نيز تلاش كرده با رد اين پيشنهاد مداخله جويانه از عواقب خوش خدمتي به آمريكا و اسرائيل مصون بماند. موضوع جالب اينكه دقيقا هيچكس و هيچ گروهي از اين پيشنهاد بوش كوچك استقبال نكرده و اين امر انزواي مطلق آمريكا در لبنان و بلكه در منطقه را به رخ مي كشد. موضوع حياتي در قلمرو سياسي لبنان اينست كه دقيقا در شرايط كنوني كه تمامي گروههاي سياسي دستكم در ظاهر براي دستيابي به توافق و پايان دادن به بن بست سياسي تلاش مي كنند بوش كوچك ناگهان پيشنهاد تفرقه انگيزي را مطرح مي سازد و براي بحراني كردن اوضاع لبنان وارد صحنه مي شود. سرخوردگي آمريكا از نتايج اين پيشنهاد نابخردانه بايستي قاعدتا در مراكز تصميم گيري آمريكا آثار و تبعات خود را نشان دهد لكن بعيد بنظر مي رسد كه واشنگتن از دخالت بيشتر در امور داخلي لبنان منصرف شود. جناح مخالف دولت غيرقانوني سينيوره از جناح حاكم خواسته است كه قويا در مقابل طرحهاي ديكته شده بوش بايستد و از خودش استقلال راي و استقلال عمل نشان دهد. اگرچه جناح حاكم اكنون مجبور شده است براي بازسازي چهره سياسي مخدوش خود واكنش نشان دهد و طرح بوش را رد كند ولي مسئله اينست كه آنچه بوش مطرح ساخته در واقع پيشنهاد همين جناح بوده كه از طريق سفير آمريكا معاون وزير خارجه و شخص « رايس » وزير خارجه آمريكا به بوش منتقل شده و او در حقيقت پيشنهاد دولت غيرقانوني فواد سينيوره را بازگو كرده است . اينكه چرا جناح 14 مارس با پيشنهادي كه خودشان مطرح كرده اند مخالفت مي ورزند سئوال مهمي است كه پاسخ آنرا بايستي در انفعال مطلق جناح 14 مارس جستجو كرد . نبايد از نظر دور داشت كه دولت غيرقانوني « فواد سينيوره » به آخر خط رسيده و ديگر توان تاثيرگذاري بر اوضاع لبنان حتي بكمك ابزارهاي خارجي و از جمله فشار مشترك آمريكا فرانسه و اسرائيل را از دست داده و قادر به ادامه حيات سياسي نيست . بعلاوه « دوپينگ سياسي » هم نتوانسته و نمي تواند نقش تعيين كننده اي در سرنوشت جناح وابسته به بيگانگان در لبنان ايفا كند . واقعيت اينست كه دولت غيرقانوني سينيوره در جريان جنگ 33 روزه اسرائيل عليه لبنان اگرچه در موضع حاكميت بود ولي عملا « نقش ستون پنجم اسرائيل » را بازي كرد و اطلاعات مورد نياز دشمن را در اختيار ارتش صهيونيستي مي گذاشت تا بتواند ضربات جدي تر و با خسارات بيشتري را بر پيكره نيروهاي مقاومت اسلامي و مردم لبنان وارد سازد. تلويزيون اسرائيل در اوج روزهاي جنگ فيلمي از همكاري مقامات ارشد دولت سينيوره با اشغالگران در جنوب لبنان را به نمايش گذاشت كه بتواند روحيه مقاومت را در نيروهاي حزب الله و مردم لبنان درهم بشكند ولي آن تجاوزات وحشيانه به نتيجه نرسيد و اسرائيل با شكست و ناكامي مطلق مواجه گرديد. دولت سينيوره هرگز باور نداشت حزب الله از ميان آنهمه بمباران و حملات موشكي اسرائيل جان سالم بدر برد و فرداي جنگ كسي از دولت غيرقانوني سينيوره بخاطر خوش خدمتي هايش نسبت به اشغالگران شرور سئوال كند و توضيح بخواهد. بي اعتباري دولت سينيوره را بايستي يكي از طبيعي ترين نتايج شكست اسرائيل در جنگ 33 روزه تلقي كنيم . از آن پس دولت سينيوره فقط بكمك حمايتهاي دشمنان ملت لبنان به حيات ننگين خود ادامه داده و هنوز هم سعي دارد به هر طريق ممكن موازنه قوا را به سود بيگانگان و بويژه بنفع اسرائيل تغيير دهد كه البته نمي تواند. اكنون بيش از يكسال است كه طرفداران نيروهاي مقاومت اسلامي و مخالفين دولت غيرقانوني سينيوره با تحصن و مخالفتها و اعتراضات خياباني و رسانه اي مراتب انزجار خود نسبت به بيگانه پرستان در لبنان را به نمايش گذاشته است لكن طيف 14 مارس بعنوان مجري اهداف مثلث آمريكا فرانسه و اسرائيل سعي دارد اوضاع را مرتبا پيچيده بحراني و بي ثبات سازد. 1 ـ حوادث مشكوك اردوگاه « نهرالبارد » كه به نيروهاي « فتح الاسلام » نسبت داده شد عمدتا براي درگير ساختن ارتش لبنان با فلسطيني ها طراحي شده بود كه تدريجا باعث فرسايش ارتش لبنان شود و از سوي ديگر فضاي لبنان را به شدت تحت تاثير عمليات نظامي و جنگ رواني قرار دهد و نهايتا فضائي رعب انگيز ايجاد شود كه مردم لبنان براي دستيابي به آرامش و امنيت به همان حاكميت نيم بند دولت غيرقانوني فواد سينيوره رضايت بدهند و با رها كردن مقاومت اسلامي به خانه هاي خود بازگردند. 2 ـ تدارك انفجارهاي حساب شده در لبنان بويژه آخرين مورد آن يعني عمليات انفجاري منجر به قتل ژنرال « فرانسوالحاج » فرمانده عمليات ارتش لبنان از يكطرف با هدف ناامن جلوه دادن فضاي سياسي ـ اجتماعي لبنان صورت گرفت و از طرف ديگر با حذف جانشين رئيس ستاد ارتش لبنان امكان اجراي تصميم اخير جناحهاي مختلف براي تفويض رياست جمهوري به رئيس ستاد ارتش لبنان را دستكم براي كوتاه مدت به تعويق انداخت . اگرچه جناح 14 مارس جزو حاميان اين تصميم بود لكن قتل ژنرال « فرانسوالحاج » نشان داد كه جناح 14 مارس يا حاميانش مخالف اين تصميم بوده اند و حاضر نيستند لبنان با انتخاب رئيس جمهور جديد روي ثبات و آرامش به خود ببيند. 3 ـ دخالت اخير بوش كوچك براي توصيه به جناح 14 مارس در جهت انتخاب رئيس جمهور در خارج از عرف سياسي و با روشي مغاير قانون اساسي لبنان اصرار واشنگتن براي شروع دور پايان ناپذيري از نابساماني ناامني هرج و مرج سياسي و بحران در لبنان را نشان مي دهد و ثابت مي كند كه آمريكا نه تنها خواستار آرامش و ثبات لبنان نيست بلكه منافع نامشروع سياسي خود و اسرائيل را در بي ثباتي لبنان جستجو مي كند. مسئله اينست كه واشنگتن سعي دارد با دفع الوقت در صحنه سياسي لبنان فرصتي به اسرائيل بدهد تا بازسازي سياسي ـ نظامي خود را به انجام برساند و در قلمرو لبنان بتواند « دست بالا » را داشته باشد. تصادفي نيست كه جلسه پارلمان لبنان براي انتخاب رئيس جمهور جديد تاكنون 10 بار به تعويق افتاده و هنوز هم چشم انداز روشني براي آينده قابل پيش بيني نيست . آمريكا فرانسه و صهيونيست ها روي خسته كردن مردم لبنان حساب كرده اند و اميدوارند از اين طريق بتوانند اهداف شوم خود را محقق سازند. ولي فراموش كرده اند كه مردم لبنان از هر قوم و طايفه و مذهبي آمريكا و اسرائيل را بعنوان دشمن خود و فرانسه را بعنوان جاده صاف كن اشغالگران مي شناسند و هرگز به آنها اعتماد نخواهند كرد. * كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان "خدعه با مردم "به قلم مهدي محمدي آورده است: پل زدن ميان حقيقت و خطا در زمانه‌اي كه ما در آن زندگي مي‌كنيم آسان تر از هر وقت ديگري در طول تاريخ است. به لطف مجموعه اي از امكانات كه آنها را «وسايل ارتباط جمعي» مي خوانند، خروارها خبر تحويل خلايق داده مي شود كه به راستي تمييز حقيقت و خطا در ميان آنها تقريبا براي هيچ كس مقدور نيست و به همين دليل -بويژه در ميان اهل سياست- رسانه ها بيشتر به عنوان ابزار جنگ شناخته مي شوند تا وسيله اي براي آگاه كردن ديگران از آنچه نمي دانند ولي بايد بدانند. شيوه جنگ هم اغلب اينگونه است كه رسانه هاي غول پيكر شركاي كوچكتر خود را هم به خط مي كنند و همه تاكتيك هاي دروغ بافي و سياه نمايي را -كه ديگر در آن خبره شده اند و براي ما هم چندان ناشناخته نيست- فعال مي سازند تا تصوير عنصري كه يك گوشه اين عالم به دليلي «نامطلوب» تشخيص داده شده چنان تحريف و در مرحله بعد مخدوش شود كه ديگر نتوان ادامه حيات آن را حتي به عنوان يك «فرض محتمل» در نظر گرفت. به قول خودشان، با اين روش، يعني با استفاده بمباران گونه از ابزار رسانه مي توان دشمناني بس بزرگ را به زير كشيد بي آنكه حتي يك گلوله شليك شده باشد. زماني شايد تصور مي شد كه جايي در اين جهان بزرگ، يك ستاد تصميم گيري فوق العاده قدرتمند و در عين حال مخفي وجود دارد كه اقدامات همه رسانه هاي طرفدار نظام سلطه را تنظيم و هماهنگ مي كند و مجموعه آنها را به عنوان بخشي از يك پروژه تخريب سازمان مي دهد. اگر چه نمي توان و نبايد به طور كامل وجود چنين محافلي را رد كرد -و در مواردي داخل و خارج از ايران قرائني كاملا آشكار از وجود چنين هماهنگي ها قابل عرضه است- اما حقيقت اين است كه همگرايي رسانه اي عليه «عناصر نامطلوب» بيش از آنكه يك پروژه باشد، پروسه اي است كه سرجمع توسط يك منطق واحد يعني «منطق سرمايه» حمايت و مديريت مي شود و به پيش مي رود. در واقع نيازي نيست كه كساني در يك تاريكخانه بنشينند و براي تخريب فرد يا جرياني كه خلاف منطق سود و سرمايه رانت خواران در حركت است و در مقابل تن دادن به اخلاق كسب و كار آنها مقاومت مي كند، نقشه بكشند؛ اقتضائات پول درآوردن و بر هم انباشتن آن، خود به خود و گاه ناخودآگاه جبهه اي بسيار مستحكم به وجود مي آورد كه با استفاده از سرسختانه ترين روش هاي ممكن در مقابل هر نوع فرايند اخلال كننده در مسير سرمايه داري مي ايستد و امكانات خود را به تمامي براي زمين زدن آن بسيج مي كند. مقصود اين سرمقاله بحث درباره چگونگي به هم گره خوردن كاسبان و اهل رسانه و حاكم شدن منطق بازار بر فعاليت هاي رسانه اي و سپس اينكه چگونه چنين پيوند نامباركي به ايجاد جبهه بندي هاي سياسي خاص مي انجامد، نيست. غرض بيشتر اين است كه مدلي يافت شود براي فهم اينكه اكنون چگونه دولت نهم در حالي كه بي گمان در بسياري حوزه ها كارنامه اي درخشان تر از دو سلف پيشين خود دارد، آماج تيرهاي طعن و تهمت دشمنان است و فضايي به وجود آمده كه در آن حتي دولتيان هم نمي توانند نصح و شفقت را از عناد و كينه ورزي تشخيص بدهند. پس از سخنان اخير رييس جمهور درباره علل نابساماني ها و دشواري هاي اقتصادي كه اكنون به وضوح جان و تن ايرانيان را مي آزارد، حجم بسياراندكي از واكنش ها حاوي يك نگاه معقول و منصفانه به محتواي آن سخنان بود و آنچه بيش از همه مي شد ديد اين بود كه چگونه آنها كه دولت اصولگرا را يك عنصر نامطلوب براي تحقق آمال خود تشخيص داده اند -كه هر چه باشد به بهبود زندگي مردم ربطي ندارد و اين را در سابقه و كارنامه خود به خوبي نشان داده اند- با سخنان او به گونه اي برخورد كردند كه گويي آنچه دولت نهم در اين دو سال انجام داده جز خسارت در پي نياورده است. بسيار مهم است كه دقت كنيم مسئله اين نيست كه مشكلات اقتصادي مردم كوچك نمايي شود -كه رييس جمهور خود هم چنين نكرد- يا آنها را بي ربط به سياست ها و برنامه هاي اين دولت بدانيم -كه در اين مورد هم رييس جمهور موارد مهمي از خطاهاي دولت را پذيرفت، راهكارهاي اصلاحي را توضيح داد و حتي طي يك اقدام بي سابقه بابت آنها از مردم پوزش خواست- بلكه مسئله اين است كه دشمن اكنون در حال ساختن فضايي عليه دولت نهم است و برخي اصولگرايان هم متاسفانه در اين راه مددكار آن شده اند كه در اين فضا دولت و بلكه شخص رييس جمهور نزد مردم متهم اول و آخر مجموعه اي از اتفاقات جلوه داده مي شود كه بسا سهمش در به وجود آمدن آنها بيشتر از عوامل خارج از اراده دولت نبوده است. در چارچوب همين فضاست كه انتقاد فله اي از دولت نه ابزاري براي اصلاح امور بلكه بدل به يك هدف استراتژيك براي مخدوش ساختن چهره آن به قصد بهره برداري هاي سياسي بعدي از جمله انتخابات مجلس هشتم مي شود. دولت نهم بي عيب نيست اما سوال اين است كه كداميك از دولت هاي گذشته بي عيب بوده اند؟ آيا خطايي كه دولت نهم في المثل در مورد افزايش تسهيلات دهي به مردم از طريق بانك ها مرتكب شد (آن هم با نيت خير) و اكنون هم در حال اصلاح آن است، بزرگتر از خطاهاي مكرري است كه دولت اصلاحات انجام داد و هر يك از آنها بدل به بحران هاي بزرگ براي امنيت كشور شد؟ تورم آيا مشكلي است كه همين ديروز در ايران پديد آمده باشد؟ چه تعداد از منتقدان اصلاح طلب و كارگزاراني دولت نهم مي توانند ادعا كنند راه حلي براي مهار تورم دارند كه تاكنون آن را نفرموده اند؟ گذشته از اين، همه اقتصادداناني كه پس از سخنان رييس جمهور به اظهار نظر در اين باره پرداختند بر اين امر تاكيد كردند كه عوامل بسيار متعددي در رسيدن تورم به سطح فعلي دخيل بوده كه تنها تعدادي از آنها مربوط به دولت است. اكنون كساني ميدان دار انتقاد از عملكرد اقتصادي دولت نهم شده اند كه در دوره صدارت و وكالت خود رسما اعلام مي كردند كاري به مشكلات اقتصادي مردم ندارند و همين حالا هم بي پرده مي گويند كه اگر دوباره به قدرت برسند همان مشي قبلي را البته با شدت و حدت بيشتر دنبال خواهند كرد. شخصيتي چون مهدي كروبي شايد به همين دورويي ها نظر داشت كه چندماه قبل جايي گفته بود اصلاح طلبان اگر دوباره به قدرت برسند تندروي ها دوباره آغاز خواهد شد، اگر چه كروبي هم اگر نگفته بود از جلسات خصوصي آقايان بيش و كم خبر مي رسد كه چگونه از همين حالا به دنبال برنامه ريزي براي ايجاد تنش و ناآرامي به محض ورود به مجلس هشتم ولو در قالب يك اقليت كم شمار هستند. دولت نهم از روز نخست آغاز به كار خود پذيرفت كه معيشت و اقتصاد و مطالبه عدالت، مهم ترين مسئله جامعه ايراني است و تمام برنامه ريزي هاي خود را هم بر همين مبنا انجام داد. در كنار توفيقات بسيار مهم -كه متاسفانه كم كاري عميق در تبيين آنها مشاهده مي شود- البته برخي از اين برنامه هم فاقد دقت كافي بوده و مشكلات مهمي به بار آورده است اما اين مسلما مجوزي نيست تا كساني كه هيچ آب مطهري توان تطهير كارنامه سياه آنها در تحقير ملت ايران را ندارد، عنان و اختيار از دست بدهند و به ناروا از دروغ و راست رديف كنند تا به خيال خودشان دولت اصولگرا از چشم مردم بيفتد. سخن آخر اما چند كلمه اي با خود دولت است. در اين فضاي پرآسيب و آشوبناك يكي از مهم ترين ضرورت هاي دولت اين است كه فضاي نقد عليه خود را مديريت كند و اجازه ندهد كه حساب اصولگرايان مشفق كه تذكر و نصيحت به دولت را فريضه خود مي دانند با كساني كه هدفي جز هدم اصل انديشه اصولگرايي ندارند يكي شود. خصوصا در پيش بودن انتخابات مجلس هشتم لزوم گام نهادن به سمت همگرايي و تفاهم ميان اصولگرايان را صد چندان مي كند. به طور طبيعي اكنون اين دولت است كه از آن توقع مي رود پيش قدم شود و با شرح صدر بيشتر، راه هايي براي نزديك كردن اصولگرايان به هم -كه بدون شك دور از دسترس هم نيستند- بجويد. تشكيل كارگروهي از همه صاحب نظران اصولگرا براي يافتن راه حلي عاجل براي مسئله تورم كه همه امكانات دولت هم پشت آن قرار بگيرد مي تواند گام نخست در جهت تصحيح وضعيت موجود و سوق دادن آن به سمتي باشد كه اصولگرايان در آن به جاي صرف نيروي خود در تقابل با هم، به تجميع نيروها براي رسيدن به نتيجه هاي مشترك بينديشند. فرصت پيش رو بسيار كمتر از آن است كه بتوان آسوده نشست و زمان را از دست داد. * حزب الله روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود با عنوان "خواب آمريكا براي لبنان " آورده است: ايالات متحده مدتي است كه در لبنان جولان انداخته است. كاخ سفيد كه پاريس را مأمور كرده بود به نيابت از خود وارد عرصه سياسي لبنان شود و با گروه هاي درگير گفت و گو كند، اكنون خود رسما وارد ميدان بازي شده است. فرانسه كه مسوليت داشت منازعه سياسي لبنان را به نفع گروه حاكم (14 مارس) كه از متحدان غرب محسوب مي شوند، به اتمام رساند، در انجام اين مسوليت ناكام ماند.در تمام مدتي كه كوشنر با طرف هاي درگير در لبنان مذاكره مي كرد و تمام وقت خود را به رايزني با نمايندگان 14 مارس و 8 مارس مي گذراند، هرچند كه تلويحا از حاميان دولت حمايت مي نمود اما اين روند را با محافظه كاري ويژه اي پيش مي برد. فرانسه به خوبي دريافته بود كه لبنان در آستانه جنگ داخلي قرار دارد و كوچك ترين جرقه اي مي تواند بيروت را به آتش بكشاند. پاريس به اين نتيجه رسيده بود كه جنگ داخلي در لبنان مي تواند موجبات تضعيف متحدانش را نظير سعد حريري رهبر حزب المستقبل فراهم كند. در واقع هر چند كه گروه 14 مارس را حاميان غرب تشكيل مي دهند اما اين ائتلاف هم به دو طيف افراطي و غيرافراطي تقسيم مي شود. طيف افراطي از جايگاه ويژه اي در لبنان برخوردار نيستند و تنها در فضاي جنگ هاي داخلي مي توانند بزرگ شوند و حيات آنها در بحران رقم مي خورد. افراطي هاي 14 مارس از حمايت هاي بي شائبه ايالات متحده برخوردارند. سمير جعجع رهبر فالانژهاي لبنان و پدر جنگ هاي داخلي اين كشور (1990- 1975) و وليد جنبلاط رهبر حزب سوسياليست هاي ترقي خواه را مي توان از اين طيف دانست اما طيف غير افراطي به رغم آنكه حمايت آمريكا را هم پشت سر خود مي بينند اما به فرانسه احساس قرابت بيشتري دارند و در فضاي سياسي لبنان هم از جايگاه ويژه اي برخورداند. جنگ داخلي مي تواند منافع اين طيف را هم به خطر اندازد. اما در حال حاضر كه ايالات متحده وارد عرصه سياسي لبنان شده است و به انحاء مختلف در امور اين كشور دخالت مي كند، بوي جنگ بيش از هر زمان ديگري به مشام مي رسد. «ديويد ولش» به همراه «اليوت آبرامز» به لبنان آمده اند تا اولين گلوله جنگ هاي داخلي را با همراهي متحدشان «سمير جعجع» شليك كنند. به نظر مي رسد كه درخواست رئيس جمهور ايالات متحده كه دخالت آشكار در امور داخلي لبنان تلقي مي شود مبني بر انتخاب رئيس جمهور با نصف بعلاوه يك آرا هم به منظور ايجاد جنگ هاي داخلي طرح ريزي شده باشد. چرا كه به در صورت انتخاب رئيس جمهور با توسل به اين سيستم مخالفين دولت به روش هاي مختلف دست به مقابله با گروه اكثريت خواهند زد. با اندك محاسبه اي به خوبي مي توان دريافت كه كاخ سفيد بيشترين سود را از ايجاد جنگ داخلي در لبنان خواهد برد. ايالات متحده با توسل به اين حربه به راحتي توجه افكار عمومي را از مسأله عراق به لبنان جلب مي كند و تا حدي مي تواند از شدت فشارها بر خود بكاهد. از سوي ديگر مي تواند براي خلع سلاح حزب الله برنامه ريزي كند و اين گروه را تضعيف كرده و امنيت متحد استراتژيك خود يعني اسرائيل را از اين طريق تضمين نمايد. ضمن آنكه جنگ داخلي در لبنان سبب مي شود فجايع رژيم صهيونيستي در غزه، كمتر به چشم بيايد و اسرائيل مي تواند با خيالي آسوده تر به قتل عام مردم بي گناه غزه و محروم كردن آنها از حداقل امكانات زندگي ادامه دهد. افزون بر اين چنانكه در بالا هم اشاره شد، متحدان كاخ سفيد در لبنان در فضاي جنگ هاي داخلي مي توانند خود را تقويت كنند. در اين ميان ايالات متحده حتي تلاش دارد كه متحدان منطقه اي ائتلاف 8 مارس را هم تحت فشار قرار دهد تا اين گروه مجبور شود از مطالبات خود دست بردارد. در حال حاضر هم بيشتر اين فشارها بر سوريه متمركز است. از بارزترين نشانه‌هاي افزايش فشارهاي واشنگتن بر دمشق به جلو انداختن موعد تشكيل دادگاه بين‌المللي براي رسيدگي به ترور رفيق حريري در ماه فوريه آينده است. كاخ سفيد سعي دارد با اعمال فشار و تهديد، رئيس جمهوري را مخالف قانون اساسي به كاخ بعبدا بفرستد حال آنكه زير پا گذاشتن قانون اساسي لبنان كه مولود پيمان طائف محسوب مي شود، عرصه را براي ورود به جنگ دخلي بيش از پيش هموار خواهد ساخت. *مردم سالاري روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان « بازآفريني و اصلاح برنامه‌ها» به قلم انوشيروان ظفري آورده است: با ارزيابي عملكرد دولت نهم در دو سال گذشته و چشم‌انداز آينده آن اقبال عمومي مردم به تفكر اصلاح‌طلبي از هم اكنون قابل پيش‌بيني است و تخريب‌ها و تهمت‌هاي افراطيون اقتدارگرا براي به انزوا كشاندن چهره‌هاي شاخص، محوري و كليدي اصلاحات، نتايج منفي و نااميد‌كننده‌اي در پي داشته است. و يك بار ديگر مردم ايران نشان خواهند داد كه فهيم تر و رشيدتر از آنند كه جوسازي‌ها و فضاسازي‌هاي هدايت شده در فكر و انديشه آنها تاثيرگذار باشد. اما يك سوال اساسي در افكار عمومي و اذهان جامعه وجود دارد كه آيا اصلاح‌طلبان در صورت در اختيار گرفتن قواي مقننه و مجريه با حمايت مردمي و مشروط به ميزان بودن راي ملت و برگزاري انتخاباتي دموكراتيك، سالم، آزاد، عادلانه و رقابتي با همان برنامه ها و روش‌هاي گذشته سكان اجرايي و خدمتگزاري مردم را بدست مي‌گيرند يا با طرح ها و برنامه‌هاي نو و اصلاح اشتباهات، تدوين سياست‌هاي راهبردي و استراتژيك و استفاده از فكر و خرد همه انديشمندان و متفكران ايران دوست به عرصه خدمت بي منت باز مي گردند؟ براي تقويت و نهادينه شدن اصلاحات در جامعه و ارايه خدمت بهتر و مطلوبتر و رشد و توسعه پايدار كشور، ضرورت دارد در برنامه‌ريزي‌ها و سياستگذاري‌هاي كلان عوامل و پارامتر هاي زير لحاظ شود: 1- حركت در مسير آموزه هاي ديني و انديشه ها و افكار بلند حضرت امام"ره" به عنوان سنگ بناي مستحكم تمام استراتژي ها و برنامه‌ها. 2- تقويت توامان جمهوريت و اسلاميت نظام جمهوري اسلامي و توجه و عنايت به هر دو بعد آن. 7- تقويت امنيت سرمايه‌گذاري در امور زير بنايي و بخش‌هاي مولد به منظور ارتقاء سطح توليد و ايجاد توازن و تعادل در بازار عرضه و تقاضا. (با عنايت به اين نكته كه تورم و بيكاري با شعار و دستور و بخشنامه كنترل و مهار نمي شوند بلكه با تدابير خرد و رزانه و تقويت بنيان ها و زيرساخت ها ، معضل و مشكل مرتفع مي شود.) 8- توسعه نظارت علمي و اصلاح‌گرايانه بر امور اجرايي توسط دستگاه‌هاي نظارتي ،احزاب و نهادهاي مدني. 9- انتخاب مشي اعتدال‌گرايانه بدور از افراط و تفريط با الگو قرار دادن آيين و روش و منش نماد تفكر اصلاحات سيدفرزانه، محمد خاتمي . 10- ارجحيت دادن به منافع ملي و مصلحت مردم بر منافع شخصي و گروهي در عمل . 13- توسعه و نهادينه‌سازي فرهنگ مردم داري و ارايه خدمت بي‌منت به مردم با مناسبات و ارتباطات قوي و حل مشكلات آنها درحد توان و محرم دانستن مردم براي تبادل نظر و مشورت . 21- توجه ويژه به روستاها و مناطق عشايري و برنامه‌ريزي در راستاي آباداني بيشتر روستاها . 22- استفاده از افراد كاردان، با تجربه، توانمند و معتقد به تفكر اصلاحي و سپردن كارهاي بزرگ به افراد بزرگ انديش . *قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان «انتخابات و بايسته‌هاي اخلاقي» آورده است: شفاف شدن مواضع گروه‌هاي سياسي و اعلام استراتژي حضور در انتخابات، شكل گيري فضاي سياسي- انتخاباتي را در كشور نويد مي‌دهد. نظام مردم سالار ديني ايران، بر اساس مؤلفه‌هاي دموكراسي تاكنون نشان داده است كه در رعايت حقوق شهروندي -بنا بر اعتراف تحليلگران منصف- از جايگاه ويژه‌اي در ميان نظامهاي دمكراتيك برخوردار مي‌باشد . امروزه مشاركت عمومي در ادبيات سياسي براي تبيين وزن سياسي نظامهاي مبتني بر آراي عمومي مردم معيار قابل اعتنايي است، به گونه‌اي كه نظامهاي سياسي برخوردار از فرايند روان مشاركت سياسي، از اين مؤلفه به عنوان معياري مهم براي نشان دادن عيار بالاي مردمي بهره مي‌برند. در واقع كشورهاي حامي حقوق شهروندي، كانال ارتباطي خود را با ملتهايشان از طريق ساز و كار مشاركت سياسي تعريف مي‌نمايند. در كشورهاي ديگر، «مردم» نقش مهمي در مشروعيت بخشي به ساختار حاكميتي دارند، اما جمهوري اسلامي ايران براي مردم نقش مقبوليت بخشي قائل است و اين فرايند حضور را مبناي پايگاه اجتماعي و سياسي خود در ميان آحاد جامعه، فارغ از موضوع مشروعيت، ارزيابي مي‌كند. نكته قابل ذكر و وجه مميزه جمهوري اسلامي در مقايسه با كشورهاي مدعي مردم سالاري، رقابتهاي انتخاباتي در سپهر سياسي- اخلاقي جامعه برگرفته از آموزه‌هاي عقيدتي معمار كبير انقلاب اسلامي است. اينك، بار ديگر در آستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي در بيست و چهارم اسفند ماه سال جاري، حزبها و گرايشهاي سياسي مختلف با مرزبنديهاي جناحي، به گونه‌اي هويت سياسي خود را در معرض قضاوت افكارعمومي قرار مي‌دهند. تجربه سالهاي گذشته رقابتهاي انتخاباتي نشان داده است برخي نامزدها با رعايت نكردن الزامهاي اخلاقي و رفتاري و به منظور رسيدن به نتيجه مطلوب و دلخواه خود، رقبايشان را در مسابقه سياسي تخريب نموده‌اند. اگر گروهي مطابق تحليلهاي موجود مي‌تواند به نتيجه مورد نظر دست يابد و وزن سياسي جريان خود را از ديگر رقبا سنگين تر احساس مي كند، متوسل شدن به گزينه‌هاي رفتاري ناهنجار سياسي توجيه‌ناپذير است. بسياري از افراد در جريان تبليغات انتخاباتي، به بيان مواردي مي‌پردازند كه از حيطه اختيار و نفوذ آنان خارج است. قانون، معيار و ميزان صلاحيت نهادها و دولتمردان است و هر كس اعم از نماينده، رئيس جمهور، وزير، فرمانده نظامي و 5 حدود صلاحيت و اختياراتي دارد كه قابل افزايش و كاهش نيست. نامزدهاي انتخاباتي با طرح شعارهاي كارشناسي شده در چارچوب قانون اساسي كه ظرفيت حقوقي براي تحقق آن متصور باشد، آسان‌تر مي‌توانند نيات و هدفهاي دروني حزب خود را در معرض قضاوت و ارزيابي جامعه قرار دهند. بدين منظور، شايسته است نامزدهاي انتخابات مجلس هشتم كه در اسفندماه براي حضور در مجلس با يكديگر به رقابت مي‌پردازند، با رعايت نكات اخلاقي، بسترساز برگزاري انتخاباتي باشند كه ضمن فضاسازي براي مشاركت حداكثري آحاد جامعه جهت تعيين سرنوشت خودشان، زمينه به وجود آمدن رفتارهاي غيرقابل دفاع گذشته را در موسم انتخابات از بين ببرند. * سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان "وحشت صهيونيستها از جمعيت فلسطين" به قلم قاسم غفوري آورده است: رژيم صهيونيستي در طول 6 دهه اشغالگري تلاش كرده تا تركيب جمعيتي سرزمين‌هاي اشغالي را به نفع خود تغيير دهد. آنها براي تثبيت اشغالگري خود برآنند تا تركيب جمعيت فلسطين را به حداكثري يهودي و حداقل فلسطيني مبدل نمايند تا در نهايت آنها را وادار به هضم شدن در سيطره دولت خود نمايند. هرچند كه صهيونيستها براي اجراي اين امر تلاش بسياري داشته‌اند اما آمار از افزايش تركيب جمعيتي فلسطينيها حكايت دارد به ويژه اينكه در سال‌هاي اخير كوچ معكوس صهيونيستها از اراضي اشغالي افزايش يافته است. صهيونيستها كه اين تركيب جمعيتي را تهديدي براي آينده خود مي‌دانند بر اين باورند كه ادامه اين روند پيامدهاي منفي براي آنها به همراه دارد. افزايش جمعيت فلسطين مي‌تواند در عرصه جهاني حق مالكيت حداقل برابر با يهوديان را در اراضي اشغالي به همراه داشته باشد كه صهيونيستها را وادار به عقب نشيني از بخش‌هايي از اراضي اشغال شده مي‌نمايد. اين رشد جمعيتي يعني تشديد مقاومت و تقويت فلسطينيها در برابر تهاجمات صهيونيستها كه خواه ناخواه صهيونيستها را به امتيازدهي وادار مي‌سازد. بر اين اساس صهيونيستها براي جلوگيري از افزايش جمعيت اعراب طرح‌هاي آشكار و پنهاني را اجرا مي‌كنند در حالي كه تمام تلاش خود را براي افزايش جمعيت يهوديان مبذول مي‌دارند. جلوگيري از بازگشت آوارگان كه بيش از 5/4 ميليون نفر را شامل مي‌شود از مهمترين طرح هاي صهيونيستها است. به رغم درخواست‌هاي مكرر جهاني صهيونيستها حق بازگشت آوارگان را مردود مي‌دانند چنانكه حتي در نقشه راه و نشست‌هاي اخير آناپوليس و پاريس به آن اشاره‌اي نشد. در صورت بازگشت آوارگان فلسطيني، صهيونيستها بايد اراضي بسياري را به آنها واگذار كنند كه با سياست اشغالگري آنها سازگري ندارد. هرچند كه غزه و كرانه باختري تحت نظارت فلسطينيان است اما صهيونيستها براي كاهش جمعيت اين مناطق نيز فعاليت مي‌كنند. يورش‌هاي گسترده به اين مناطق براي كشتار و ربايش فلسطينيها كه هزاران نفر را شامل گرديده و نيز ايجاد شرايط بحراني براي كوچاندن فلسطينيان بخش هايي از اين سناريو است. نكته قابل تأمل، كشتار آرام فلسطينيان است. استفاده از سلاح‌هاي ممنوعه حاوي اورانيوم در حملات نظامي كه اثرات مخرب بر روي زمين و محصولات كشاورزي و افراد تا سال‌هاي متمادي دارد وارد كردن آب هاي سمي به درون اراضي فلسطيني‌نشين كه معمولا به مواد سمي خارج شده از تأسيسات هسته‌اي صهيونيستها آلوده مي‌باشد ارسال مواد خوراكي و ابزار و وسايل سمي و حتي اسباب بازي‌هاي آلوده به مواد شيميايي به مناطق و اردوگاه هاي فلسطيني‌نشين جلوگيري از ارسال دارو و تجهيزات پزشكي به فلسطينيان از سوي مجامع جهاني و.... را مي‌توان از طرح‌هاي پنهان صهيونيستها دانست كه براي كشتار و كاهش جمعيت فلسطينيان اجرا مي‌شود. از ديگر استراتژي‌هاي صهيونيستها خريد زمينها و خانه‌هاي فلسطينيان و پرداخت غرامت به آنها به جاي خانه‌هاي ويران شده در درگيريها و سياست‌هاي توسعه‌طلبانه صهيونيستها است. اين طرح كه برگرفته از استراتژي اوايل دهه چهل مي‌باشد براي اخراج دموكراتيك فلسطينيان اوايل دهه چهل مي‌باشد براي اخراج دموكراتيك فلسطينيان از خانه‌هايشان صورت مي‌گيرد در حالي كه از يك سو صهيونيستها خود را بازخواست افكار عمومي دور مي سازند و از سوي ديگر در آينده به بهانه يكسان‌سازي بافت جمعيتي منطقه به اخراج كامل فلسطينيان از شهرك‌هاي كرانه باختري و قدس شرقي مبادرت مي‌ورزند كه زنگ خطري براي آينده فلسطينيان است. در نهايت مي‌توان گفت كه صهيونيستها در حالي براي كاهش جمعيت فلسطينيان به عنوان حربه‌اي براي تثبيت اشغالگري مي‌پردازند كه در نقطه مقابل خود تمام تلاششان را براي كوچ بيشتر يهوديان به اراضي اشغالي افزايش زاد و ولد براي حفظ برتري جمعيتي مبذول مي‌دارند. مقامات تل آويو تأكيد دارند كه حفظ اين برتري برابر با اجراي اشغالگري و به نوعي بيان برتري نسبي به فلسطينيان است كه مي‌تواند در آينده جامعه جهاني را به پذيرش اين رژيم به دليل اكثريت جمعيتي وادار سازد در حالي كه فلسطينيان را به عنوان اقليت يا اخراج و در جهان آواره مي‌سازند و يا در داخل اين رژيم هضم مي‌كنند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 503]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن