تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به آنچه می ‏داند عمل كند، خداوند دانش آنچه را كه نمی ‏داند به او ارزانى م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826109086




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌‌هاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.     اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان نابودي نظارت در حوزه اقتصاد به چه قيمتي؟ آورده است:بودجه سال 87 هنوز به مجلس نرسيده، انتقادات زيادي را در ميان نمايندگان و تحليلگران اقتصادي كشور به وجود آورده است به گونه‌اي كه مي‌توان گفت سند دخل و خرج سال 87 جدي‌ترين فصل اقتصادي را به لحاظ انتقاد از راهبردهاي دولتي در اقتصاد ايران شكل خواهد داد. البته چنين چيزي بدون شك به معناي تغيير در روش‌هاي اقتصادي دولت نهم نيست چون اهالي اقتصاد در كابينه نهم بارها نشان داده‌اند كه تا حد زيادي بدون توجه به تمايلا‌ت بيروني اقتصاد، چرخ اقتصاد دولتي را به جلو هدايت مي‌كنند اما اين بار بودجه 87 برگي را براي اقتصاد ايراني رو خواهد كرد كه به باور صاحبنظران اقتصادي از حالا‌ بايد پيشگويان اقتصاد از عواقب آن سخن گويند تا باري ديگر تجارب تلخ براي اقتصاد كشور بر جاي نماند. در دو سال گذشته بارها كارشناسان اقتصادي نسبت به اجراي ايده‌هاي تازه اقتصاد دولتي هشدار دادند اما نگاه آنان جايي براي حضور در اقتصاد كشور باز نكرد و امروز به جايي رسيده‌ايم كه در راس تمام اقتصادي‌هاي كشور، بانك مركزي از نقدينگي 140 هزار ميليارد توماني و همچنين تورم افسار‌گسيخته با عنوان لنگي و خطر بزرگ اقتصاد ايراني خبر مي‌دهد. از اين زاويه تحليل بودجه 87 مي‌تواند مفيد باشد تا يك بار ديگر اقتصاد ايران دير رسيدن و يا كژ رساندن بار را به سرمنزل مزمزه نكند. اما فارغ از اين بحث‌ها، نخستين ارزيابي از بودجه سال آينده حاكي از آن است كه دولت با روشي به‌ظاهر نوين، راه را براي دولت‌گرايي جديد در اقتصاد ايران باز كرده است. اكنون هيچ كشوري در جهان وجود ندارد كه نقش پارلمان در جريان اجرايي را ناديده بگيرد ولي با اين سنت ديرينه، بودجه 87 با واگذاري مسووليت تخصيص منابع ميان سامانه‌هاي دولتي به مديران اصلي كابينه در واقع مجلس و يا به مفهومي دقيق‌تر نظارت را روي طاقچه قرار داده است. شايد اگر اين اتفاق در جايي رخ مي‌داد كه شفافيت در اجراي اقتصاد دولتي يك چالش بزرگ محسوب نمي‌شد، هيچ تحولي شاخص‌هاي اقتصادي را تهديد نمي‌كرد اما در كشوري كه هر روز اشتهاي نفتي براي عبور از موانع اقتصادي بزرگ‌تر مي‌شود و دولت نيز به جاي كوچك شدن، بزرگ‌تر شدن را در رگه‌هاي اقتصادي تجربه مي‌كند، دور شدن از نظارت مي‌تواند خطري نه‌چندان خوشايند براي اقتصاد باشد. بر همين اساس، پيش از رسيدن بودجه به مجلس ، كارشناسان و نمايندگان مجلس بايد جايگاه نظارتي و همچنين شفاف‌شدن مولفه‌هايي چون نفت را در بودجه مشخص كنند. در غير اين صورت وزن منفي بودجه 87 مي‌تواند زماني روي ويترين اقتصاد ايران سنگيني كند كه ديگر وقتي براي بازگشت از آزمون و خطاهاي اقتصاد ايراني وجود ندارد. آيا واقعا مي‌توان براي كوچك شدن دفترچه بودجه 87 به قيمت از دست رفتن حوزه نظارتي در اقتصاد شادمان بود؟ همبستگي روزنامه همبستگي در سرمقاله امروز خود با عنوان بودجه انقباضي واقعيت ندارد به قلم حميدرضا برادران شركا آورده است:بــودجــه ســال 87 در مـراحـل اولـيـه تـدويـن قـرار دارد، بـنـابراين قضاوت در مـــورد انـقـبــاضــي بــودن آن بسيار زود به نظر مي‌رسد. اساساً در حال حاضر بحث در مــــورد انــقــبـــاضـــي و يـــا انبساطي بودن بودجه سال 87 مـوضـوعـيـت نـدارد، زيـرا بـسـياري از هزينه‌هاي جـاري با توجه به بالارفتن نرخ تورم بايد افزايش يابد. از سوي ديگر بودجه طرح‌هاي عمراني نيز از اين قاعده مستثني نيست و حتي اگر طرح عمراني جـديـدي آغـاز شـود، تـكـمـيـل طـرح‌هـاي گـذشته مـشمول هزينه‌هاي بيش‌تري خواهد بود. در چنين شـرايـطـي مـطـرح كردن بودجه انقباضي با واقعيت و وضـعـيـت كـنـونـي اقـتـصـاد كـشـور هـمخواني ندارد و چـنـيــن بــودجــه‌اي عـمـلـيــاتــي نـخــواهــد شـد. مـعـاون اقـتـصـادي، معاونت برنامه‌ريزي و نظارت راهبردي ريـاسـت جـمـهـوري پـيـش از ايـن اعـلام كـرده بود كه بودجه سال آينده همانند 86 انقباضي تنظيم مي‌شود و با 600 تا 700 ميليارد تومان افزايش نسبت سال 86 بسته خواهد شد. درنظر گرفتن نفت 1/34 دلاري و مصرف ارزي 31 ميلياردي در بودجه سال آينده از بـرنامه‌هاي آينده كشور است. دستگاه‌هاي ملي در گـذشـتـه بـيش از 500 دستگاه بودند كه تعداد آنها در قــالــب بــودجــه 87 بــه 40 دسـتـگـاه تـقـلـيـل مـي‌يـابـد و اخـتـيـارات لازم نـيـز بـه آنـها منتقل مي‌شود. در مورد تعيين قيمت پايه 1/34 دلار نفت در بودجه سال 87 و مـيـزان تـأثـيـر بـر انـقـباضي شدن آن بايد گفت جدول شماره 8 برنامه چهارم توسعه سقف استفاده دولت از منابع ارزي حاصل از فروش نفت را مشخص كرده است. بنابراين تعيين هر قيمت پايه‌اي براي نفت در سـنـد بـودجـه هـيـچ تـفاوتي را در اصل موضوع ايجاد نمي‌كند. براين اساس تعيين هر قيمتي براي نفت در بـــودجـــه بــر انـقـبــاضــي يــا انـبـســاطــي بــودن آن تــأثـيــر نـمـي‌گـذارد بـنـابـرايـن بـحث در مورد آن نيز بي‌مورد اســت. بــراســاس جــدول شـمــاره 8 بـرنـامـه چـهـارم توسعه دولت مي‌تواند تا سقف 15 ميليارد دلار از درآمـدهـاي نـفتي استفاده كند. حال اگر هزينه‌هاي دولـت كـمـتـر از ايـن مـيـزان بـاشـد مـابـه‌التفاوت آن به حــســـاب ذخــيــره ارزي خــواهــد رفــت. در غـيــر ايــن صورت اگر هزينه‌هاي دولت بيش از 15 ميليارد دلار باشد بايد براي جبران اين هزينه‌ها از حساب ذخيره ارزي برداشت كند. از اين رو در نظر گرفتن هر قيمتي براي نفت در بودجه در عمل اثري بر انقباضي شدن آن نـخواهد داشت. درباره برخي از تغييرات بودجه 86 همچون كاهش 460 دستگاه‌ ملي نيز بايد گفت ايـن تـغـيـيـرات شـكـلـي است و نه محتوايي؛ به اين تـرتـيـب كـه تـدوين‌كنندگان بودجه تصميم گرفته‌اند بودجه برخي از سازمان‌ها را به سازمان بالا دستي و يا وزارتـخــانــه مــربــوطــه مـنـتـقـل كـنـنـد تـا آن سـازمـان يـا وزارتخانه خود، بودجه را ميان آن سازمان‌ها توزيع كـنـد. ايـن مـوضـوع نـه تـنـهـا تـأثـيري بر كاهش بودجه نخواهد داشت بلكه مشكلاتي نظير غيرشفاف شدن بودجه را نيز ايجاد مي‌كند. انحلال سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور يك اشتباه بزرگ بود كه دولت نهم مرتكب آن شد چرا كه براي اين سازمان در برنامه چـهـارم وظـايـفـي تـعـريـف شـده بـود كـه بايد عملياتي مي‌شد. البته در اين برنامه اصلاحاتي نيز براي سازمان مـديـريـت و بـرنـامـه‌ريـزي در نظر گرفته شده بود، اما انحلال اين سازمان به معني معطل گذاشتن وظايف تعريف شده آن در برنامه چهارم توسعه است. دولت پــيـــش از انـحــلال ســازمــان مــديــريــت حــداقــل بــايــد سـازوكـارهايي را براي انتقال وظايف اين سازمان به سازمان ديگري در نظر مي‌گرفت. * رييس سابق سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور ‌غ‌ آفتاب جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان شرايط بحراني منطقه و منافع ملي ما آورده است: تحولات جديد پاكستان براي مسئولان ايراني از نگاه امنيت ملي اهميت و حساسيت فوق العاده اي دارد. حساسيت بيشتر را زماني ميتوان درك كرد كه علاوه بر پاكستان وضعيت ويژه همسايه شرقي ديگر يعني افغانستان را نيز در نظر بگيريم كشوري كه حدود 6 سال است تحت اشغال آمريكا قرار دارد و بهانه مبارزه با تروريسم موجب تبديل شدن اين سرزمين و كشور مجاورش پاكستان به لانه تروريسم شده است . در پاكستان اين ژنرال پرويز مشرف نيست كه از 8 سال قبل با يك دولت كودتائي حكومت كرده و اكنون حكومت نظامي اعلام كرده است . پاكستان نيم قرن است كه با دخالت هاي آمريكا دچار بي ثباتي است و اكنون نيز اين آمريكاست كه براي برهم زدن معادلات سياسي در اين كشور به اهرم نظامي متوسل شده است . جريان هاي سياسي تاثيرگذار در پاكستان را درحال حاضر مي توان با چهار مشخصه شناسائي كرد. 1 ـ جريان حزب مردم كه بي نظير بوتو در راس آن قرار دارد و قشر لائيك را نمايندگي مي كند . 2 ـ جريان مسلم ليگ كه نماد قشر سرمايه دار است و نواز شريف در راس آن قرار دارد . 3 ـ جريان طرفدار طالبان كه برخاسته از قشريون است و بخش هائي از مردم عوام را نمايندگي مي كند . 4 ـ جريان ژنرال پرويز مشرف كه جريان حاكم است و حتي در ميان نظاميان نيز مخالفان با نفوذي دارد . غير از جريان اول كه بطور سنتي به انگليس وابسته است و همواره از لندن حمايت مي شود آمريكا در هر سه جريان ديگر نفوذ دارد و در مقاطع مختلف برحسب نياز و به تناسب اقتضائات زمان و شرايط منطقه آنهارا بكار مي گيرد. ژنرال پرويز مشرف 8 سال قبل در آستانه تحولات جديد مورد نظر آمريكا در افغانستان براي به دست گرفتن كنترل پاكستان و همراهي با آمريكا با هدف اشغال افغانستان به صحنه آمد و با كودتا عليه نواز شريف و تبعيد وي به عربستان حاكميت را دردست گرفت . او در آن مرحله توانست ماموريتي را كه برعهده داشت به انجام برساند ولي از سال گذشته با قوت گرفتن جريان هاي سياسي در پاكستان و رشد مجدد طالبان در افغانستان و تجديدنظرهائي كه آمريكا در سياست هاي خود در اين دو كشور بعمل آورده موقعيت ژنرال مشرف متزلزل شده و او با شرايط جديدي مواجه گرديده است كه شايد از نظر واشنگتن به معناي ناكامي در انجام ماموريت محوله و به منزله پايان تاريخ مصرف وي باشد. در اين مقوله به دليل آنكه بيش از اين به ما مربوط نمي شود درنگ بيشتر را جايز نميدانيم و به آنچه در شرايط بحراني منطقه به ما به عنوان جمهوري اسلامي ايران مربوط مي شود مي پردازيم . اين روزها علاوه بر اوضاع بحراني پاكستان و بي ثباتي هاي افغانستان كه همسايه هاي شرقي ما هستند اوضاع عراق هم ناامن است و مهمتر اينكه مسائل كردستان در مرزهاي تركيه و عراق نيز بار ديگر مطرح شده است . ورود ارتش تركيه به داخل خاك عراق براي تعقيب گروه شورشي « پ . ك . ك » مزاحمت هائي كه شورشيان پژاك در مرزهاي غربي جمهوري اسلامي ايران ايجاد مي كنند حمايت هاي آمريكا از اين گروه هاي شورشي با در نظر گرفتن روابط خوب رهبران كرد عراقي با اين گروه ها و دولتمردان آمريكائي و تنش هائي كه بر سر همين مسائل ميان آنكارا و واشنگتن پديد آمده شرايط را در سرزمين هاي همسايگان غربي ما نيز بحراني كرده است . با در نظر گرفتن آنچه اكنون در چهار كشور همسايه شرقي و غربي ما ميگذرد و در همه اين موارد آمريكا عامل اصلي تشنج زائي است و دخالت هاي واشنگتن موجب پديد آمدن اين بحران ها شده است مي توان به اين جمع بندي رسيد كه شرايط منطقه بسيار حساس است . مهمتر آنكه شرايط به بحران اين چهار كشور محدود نمي شود و اوضاع بحراني لبنان و فلسطين را نيز بايد به آنها اضافه كرد. در لبنان دخالت هاي آمريكا موجب به تاخير افتادن انتخاب رئيس جمهور آينده اين كشور شده و در فلسطين نيز حمايت آشكار آمريكا از جنايات تازه صهيونيست ها آنها را گستاخ تر و شرايط را پيچيده تر كرده است . كاملا مشخص است كه آمريكا درصدد ايجاد دگرگوني هاي عميقي در منطقه به نفع اهداف مداخله جويانه خود مي باشد. حتي اين احتمال نيز بعيد به نظر نمي رسد كه در لبنان يا عراق آمريكائي ها جنگ جديدي به راه بياندازند و در پاكستان و افغانستان نيز مهره هاي جديدي را بر سر كار بياورند. در اين ميان هدف ديگر و چه بسا مهمتر آمريكا از آشفته بازاري كه در منطقه پديد آورده انتقام گرفتن از جمهوري اسلامي ايران نيز ممكن است باشد. بنابر اين بحران هاي منطقه بويژه آنچه اكنون در همسايگي ما ميگذرد و بالاخص شرايط بحراني همسايه هاي شرقي ما نبايد ما را از توطئه مهمتر آمريكا غافل نمايد. توجه داشتن به اين توطئه و هوشياري در برابر تحولاتي كه آمريكا درصدد بوجود آوردن آنها در منطقه است همگي وظايفي هستند كه براي پاسداري از منافع ملي كشورمان برعهده داريم . كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان نفس هاي آخر! به قلم حميد اميدي آورده است: 1- «امروز، دولت و نظام حاكم بر آمريكا به خاطر رفتار احمقانه، ابلهانه و ظالمانه اي كه در عراق در پيش گرفته اند، از سوي ملت خود زير سؤال است... آمريكا قدرت، هيمنه و ابهت ابرقدرتي اش در چشم ملتها ريخته است. ملتها بيدار شده و جرأت و جسارت پيدا كرده اند.» اين، بخشي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اخير دانش آموزان و دانشجويان بسيجي است كه به مناسبت 13 آبان - روز ملي مبارزه با استكبار جهاني- ايراد فرموده اند. جهان در حال تغيير است. ملتهاي آزاده در سراسر دنيا به نهضت بيداري، گرايش به معنويت و اديان الهي، ظلم ستيزي و مبارزه با سلطه جويان پيوسته اند. اينك تمدن غربي در حال سقوط از قله اي به نام سلطه بر جهان است. همان جايگاهي كه طي سالها زورگويي و ستمگري و ريختن خون هزاران مظلوم در گوشه و اكناف دنيا، به آن رسيده است. ايدئولوژي غربي جوابگوي بشر امروزي نيست و در گوشه و كنار جهان، حتي در خود كشورهاي غربي، مردم به سوي معنويت و هويت گم شده خود رجعت مي كنند. توكويل، منتقد فرانسوي دموكراسي آمريكا، بيش از صد سال پيش گفته بود؛ دين و آزادي در آمريكا دو مسير متضاد را مي پيمايند. او دريافته بود كه نگرش آمريكايي ها به دين در حال زوال است و حتي پيش بيني كرده بود كه جامعه آمريكا به سوي لامذهبي پيش مي رود؛ چرا كه آنها بيش از آنكه به معنويت توجه كنند به منفعت مادي گرايش دارند و به علاوه قوانين كشورشان به مردم اجازه و آزادي انجام هر كاري را مي دهد و لو آنكه مذهب موافق آن كار نباشد. اما امروز، مردم آمريكا نيز به نداي اديان آسماني و مخصوصاً اسلام پاسخ مثبت مي دهند. 2- چندي پيش يكي از اعضاء جمهوريخواه كنگره آمريكا، اعلام كرد كه بي توجهي مقامات آمريكايي به هشدارهايي كه در زمينه گسترش احساسات ضد آمريكايي داده مي شود، تبعات منفي دراز مدتي را براي اين كشور به دنبال خواهد داشت. كاملاً واضح است كه زياده طلبي هاي دولت آمريكا در خاورميانه، جنگ عراق، حضور نامشروع در افغانستان و بي توجهي به خواسته هاي كشورهاي ديگر باعث منزوي شدن آمريكا در سراسر جهان شده است. ابهت پوشالي آمريكا شكسته شده و مردم دنيا ديگر از آنها واهمه اي ندارند. شعار مرگ بر آمريكا در جاي جاي دنيا و حتي حيات خلوت آمريكا به وضوح شنيده مي شود. رهبر فرزانه انقلاب در اين ارتباط مي فرمايند: «شما ببينيد در هر نقطه اي از نقاط دنيا كه رئيس جمهور و دولتمردان آمريكا به نحوي حضور پيدا مي كنند، ملتها عكس العمل نشان مي دهند، پرچم آمريكا را مي سوزانند و آدمك بوش را به آتش مي كشند. انزوا يعني اين». چندي قبل رويترز گزارش كرد نتيجه تحقيقي كه در ماه جولاي سال جاري ميلادي با موضوع مقبوليت آمريكا، در 33 كشوري كه امكان مقايسه در آن فراهم بود، صورت پذيرفته، نشان مي دهد احساسات ضد آمريكايي به شدت عميق شده و گسترش يافته است. اين در حالي است كه مقبوليت واشنگتن در ميان كشورهايي كه هم پيمان ديرينه آمريكا محسوب مي شوند نيز افول چشم گيري داشته و خصوصاً در خاورميانه ديدگاههاي ضد آمريكايي شديدتر از گذشته شده است. هفته پيش معاون رايس كه مسئول بازسازي چهره آمريكا در اذهان عمومي جهان بود با ابراز ناكامي در اين كار، استعفا داد. بوش نيز در نمايشي مضحك به دولت سينيوره اعلام كرد كه اموال چند لبناني كه ظاهراً به مخالفت با آمريكا پرداخته و منافع اين كشور و بوش را به خطر انداخته اند، مصادره نمايد! غافل از آنكه اين قبيل دست و پا زدنها هرگز حيثيت آمريكا را باز نخواهد گرداند. 3- برخلاف تصور بسياري از تحليل گران و سياستمداران، شايد افول يك قدرت از حوزه اقتصاد و يا سياست شروع نشود، بلكه بايستي شكست يك سيستم حكومتي را در بي ارزش شدن فلسفه و بي اعتباري ايده هاي دروني آن جستجو كرد. اين تناقضات آرام آرام از حوزه فلسفه به مباحث ديگر سرايت كرده و در آخرين مراحل رشد خود، ساختارهاي سياسي و اقتصادي را مورد حمله قرار مي دهد. افول ليبراليسم در جهان و خصوصاً آمريكا نشانه اي از شكست ايدئولوژي آمريكايي براي حل مشكلات جامعه آمريكا است. بگذريم از اينكه آمريكايي ها داعيه اصلاح جهان و تعميم صلح و آزادي را مبتني بر همين ايدئولوژي شكست خورده ، دارند و شايد يكي از مضحك ترين پديده هاي دنياي امروز وجود مجسمه آزادي در كشوري است كه خود را مهد آزادي و منادي صلح جهاني مي خواند! امروزه با اقدامات خودسرانه آمريكا، سازمانهاي بين المللي نيز اعتبار خود را از دست داده اند. كشورهاي كوچك و بزرگ با تشكيل و تقويت سازمانهاي منطقه اي بر قدرت خود افزوده و در برابر قدرتهاي بزرگ خصوصاً آمريكا قد علم كرده اند. نوام چامسكي در اظهارنظري مي گويد؛ قدرت آمريكا به حدي تضعيف شده است كه يك كشور آسيايي مانند چين، سياست هاي آمريكا را به چالش مي كشاند و با اين كشور به دليل تسلط بر كشورهاي آمريكاي لاتين، مخالفت مي كند. همكاري اقتصادي چين با برزيل به حدي گسترده است كه به زودي برزيل خود را كاملاً از سلطه آمريكا بيرون خواهد كشيد. 4- برخلاف تبليغات گسترده اي كه صورت مي گيرد، اقتصاد آمريكا در بحران عجيبي به سر مي برد. صنعت زيربنايي آنها فرسوده شده و محتاج بازسازي با هزينه اي گزاف است، چيزي كه در توان امروز آمريكا نيست. از اين رو يكي از اهداف آمريكا در حمله به كشورهاي ديگر و بحراني نشان دادن اوضاع دنيا، تسلط بر منابع ديگران و فروش تسليحات براي جبران عقب ماندگي خود است. در همين راستا چند ماه پيش قراردادهاي چندين ميليارد دلاري فروش تجهيزات و ادوات نظامي و جنگي با كشورهاي عربي حوزه خليج فارس منعقد كرد تا ضمن پركردن جيب خود از دلارهاي نفتي، جاي پاي خود را در اين منطقه نيز محكم كند. امروز ارزش دلار به پايين ترين سطح خود طي 15 سال گذشته رسيده و در مقابل قيمت نفت براي چندمين بار طي يك هفته اخير به ركورد شكني خود ادامه مي دهد. پيش بيني در خصوص كاهش نرخ بهره بانكي آمريكا كه از ابتداي سال جاري ميلادي انتظار مي رفت، محقق شد و بانك فدرال آمريكا براي به حركت واداشتن چرخ سنگين و به گل نشسته اقتصاد اين كشور- كه عنوان بزرگترين اقتصاد جهان را با خود يدك مي كشد- نرخ بهره را كاهش داد. دلار ضعيف، مطلوب بانك مركزي آمريكا نيست و از نظر رواني نيز اين موضوع مي تواند كل اقتصاد آمريكا را تحت الشعاع خود قرار دهد؛ چرا كه دلار ضعيف نشانه رشد اقتصادي ضعيف آمريكا و سلب اعتماد از سرمايه گذاران براي بازگشت به بازارهاي مالي اين كشور خواهد بود. از سوي ديگر ضريب اطمينان مصرف كننده در آمريكا كه يك شاخص مهم در پيش بيني آينده اقتصادي اين كشور محسوب مي شود، سقوط كرده و آنگونه كه مقامهاي مسئول گفته اند به پايين ترين حد خود طي 2 سال گذشته رسيده است. اين در حالي است كه خريد مصرف كننده دو سوم اقتصاد آمريكا را تشكيل مي دهد و در برخي از آمارها با توجه به قيمت بالاي كالاها و خدمات در اين كشور، كساني كه ماهيانه درآمدي كمتر از 6500 دلار دارند، زير خط فقر زندگي مي كنند. 5- آمريكا با ورود به جنگ عراق خود را وارد باتلاقي كرده كه استمرار حضورش به نابودي آن خواهد انجاميد. مردم دنيا- حتي آمريكايي ها- به هيات حاكمه كاخ سفيد اعتماد ندارند و آنها را دروغگوياني كه صرفاً دنبال تامين منافع خود هستند، مي شمارند. چند روز پيش نامه هاي محرمانه اي از رامسفلد-وزيرجنگ سابق آمريكا- به دست آمد كه نشان مي داد وي رئيس جمهور بوش را وادار مي كند زمينه هاي رواني جنگ و حضور در عراق را بيش از پيش فراهم آورد و فضاي دنياي كنوني را براي مردم آمريكا به گونه اي ناامن ترسيم نمايد تا آنها خود را دائماً در محاصره القاعده و تروريسم ببينند. نوام چامسكي، مخالف سرسخت سياست خارجي آمريكا با تقبيح سياست هاي اين كشور در عراق مي گويد كه دولت آمريكا سرسختانه سعي دارد جنگي را ادامه دهد كه تمام جهان با آن مخالف هستند. وي عقيده دارد كه تبعات منفي اين لجاجت در تاريخ آمريكا بي نظير است. مخالفت كشورهاي آمريكاي لاتين با دولت آمريكا و توسعه اقتصادي كشورهاي آسيايي مانند چين و هند از جمله اين تبعات است. دولت آمريكا از خطراتي كه موقعيت اين كشور را تهديد مي كند، آگاه است، اما به نظر مي رسد قصد ندارد سياست خود را در خاورميانه تغيير دهد. ادامه جنگ عراق و ناامني در منطقه باعث برافروختن خشم جهانيان مي شود و حمايت بي چون و چراي آمريكا از رژيم صهيونيستي بالاخره اين كشور را به ورطه هلاكت مي رساند. جهان در حال تغيير است و آمريكا همانند سيب گنديده اي است كه ظاهري غلط انداز دارد ولي درونش فاسد شده و عنقريب بوي نامطبوعش عالم را خواهد گرفت. آمريكا نفسهاي آخر را مي كشد.  حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان ديروز تهران آورده است:از ميدان وليعصر به راه مي‌افتيم، كاروان شهدا عازم معراج است، با نواي كاروان همرهان به راه مي‌افتند گويي دوباره عزم كربلا دارند. آن روزها كه اين كاروان به راه مي‌افتاد عاشقان سربند يازهرا(س) بر پيشاني داشتند و نواي ياحسين بر لب اما امروز پرچم سه رنگ ايران روپوش تابوتهايشان است و اشكهاي همراهان بدرقه گامهايشان ـ اشكها امروز آنها را بدرقه مي‌كنند و حركت ماشين‌ها در هر قدم دلهاي همراهان را با خود مي‌كشد. دوباره زنده مي‌شود فضاي سالهاي جنگ، چفيه‌ها بر گردن، سربندها بر پيشاني و لب‌ها نواي «كربلا» بر لب دارد. گويي دوباره نداي «هل من ناصر ينصرني» شنيده‌اند. همرزمان جامانده از رفيقان با حالتي با دوستان آسماني خود وداع مي‌كردند كه بوي داغ سينه‌هاشان را در لابه لاي دود اسفندهاي دود شده حس مي‌كردي. چهره پدران و مادران شهدا چنان برافروخته شده بود كه روضه‌هاي عاشورا را به ذهن مي‌رساند. هر چند كه ماهها پيش بود كه كارواني از شهدا از اين حوالي گذشته، اما باز هم بوي شهيدان عاشقان را به وليعصر رساند. آري اگر مي‌خواهي به وليعصر برسي بايد نشان از شهدا بگيري.ديروز معراج واقعا معراج بود. همه بودند .در روزهايي كه شهر خسته از روزهاي گذشته آماده انتخابات مي‌شود بلاجويان دشت كربلا فضاي شهرمان را معطر كردند. وقتي مسئولان حاضر به دنبال شهدا گام برمي‌داشتند نشان از اين بود كه همه رهرو شهداييم و اين ملتي است كه با شهادت پيمان بسته است. گامهاي خسته عاشقان به معراج مي‌رسد حداديان باز هم ياد امام و شهدا را زنده مي‌كند. حالا تمام تابوتها پر است از دست‌خط‌هايي كه خطاب به شهدا است. وداع جاماندگان با آنها كه راه صدساله را يك شبه پيمودند چه زيبا و دردناك است . پدران و مادران شهيدخسته اند اما هنوز ايستاده‌اند. تابوتها روي دست‌ها به معراج مي‌روند. حالا جواناني اين تابوتها را روي دست گرفته‌اند كه آن سالها شايد كودكي بيش نبودند اما عاشقانه بر دوش مي‌كشند تابوتها را. و معراج فضاي وداع بود ديروز. وداع دردناكي كه خستگان را شيرين نمي‌آمد. اما وقتي به معراج رسيديم همرهان به نماز ايستادند و نماز، نماز عشق بود در معراج در لحظه وداع. حال خوب مي‌داني كه ديروز تهران كربلا بود. مردان جنگ ديروز به شهر ما آمده بودند،سربلند و سر افراز ،درست به هيبت و ستوت كاني مانگا و قلاويزان، به وسعت دشت هاي تفتيده شلمچه وامتداد كربلاي 5. آمده بودند، خسته اما سربلند و نه پشيمان از آن سال‌هاي شهادت. مردان خيبر شكن ديروز و خاكريزهاي امروز كه درماندگان طريق پشت آن پناه گيرند. منوران درخشاني كه نشان مردان گمگشته سياستند و هواي تازه اي در كوير گناه زده تهران. مردان جنگ ديروز آمده بودند. آمده بودند تا روح‌هاي خاكي مانده در حصار روزمرگي و گناه را با خود به آسمان برند، گرد سياست زدگي و دنياخواهي را از جان هاي خسته بزدايند و ادامه راه را نشان دهند. ديروز تهران واقعا معراج بود، معراج مردان سربلند جنگ و دلباختگان امروز معنويت و عدالت. مردم سالاري روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان « مشرف و دور جديد تنش‌هاي داخلي» به قلم محمد مهدي شجاعي آورده است: در چند روز گذشته، ژنرال مشرف ضمن اعلام وضع فوق‌العاده قانون اساسي را به حالت تعلق درآورده و شمار زيادي از مخالفان داخلي‌اش را بازداشت كرد كه اين امر به طور كامل اوضاع داخلي پاكستان را به هم ريخت و نوعي حكومت نظامي را در اين كشور برقرار كرد. اراده مجدد مشرف براي بستن فضاي سياسي كشور، پس از بازگشت بي‌نظير بوتو و استقبال قابل توجه مردم از وي و تلاش بوتو و دادگاه عالي براي خلع وي از حكومت به واقعيت پيوست. مشرف كه با هدف آرام ساختن جو داخلي و دموكارتيزه نشان دادن نظام سياسي پاكستان ، با وي نسبتا به ملايمت رفتار كرده بود و ضمن اعلام طرح آشتي ملي،‌آزادي سياسي در داخل را اعلام كرده بود، با مشاهده اين اوضاع و احتمال بركناري‌اش توسط مردم كليه موارد فوق‌ را لغو كرد و قانون اساسي را بحالت تعليق درآورد تا دادگاه عالي را خلع سلاح كند. مهمترين واكنش‌هاي داخلي نسبت به اين اقدام مشرف را مي‌توان در رفتار و بيانيه بي‌نظير بوتو ديد. بي‌نظير بوتو كه بلافاصله پس از اين اقدامات با وجود مخالفت مشرف، به كشور بازگشته بود در مصاحبه‌اي در فرودگاه اين تصميم مشرف را غير قانوني وبي اعتبار اعلام كرد. در صحنه بين‌المللي نيز مهم‌ترين و شديد‌الحن ترين واكنش‌ها مربوط به ايالات متحده بود و سخنگوي دولت آمريكا ضمن ابراز تاسف از اين اقدام مشرف آن را موجب تغيير ديدگاه كاخ سفيد نسبت به وي و قطع حمايت از دولت وي اعلام كرد. مخالفت‌هاي مردمي به تنهايي نمي‌تواند بر قدرت مشرف و نظاميان طرفدار وي غلبه كند و او را براي استعفا تحت فشار بگذارد . اما دخالت ارتش يا مداخله آمريكا مي‌تواند به طور كامل او را از قدرت حذف كرده و همچنين باقيمانده دموكراسي در اين كشور را نيز به باد دهد. آنچه كه تعيين كننده سرانجام اين رقابت سياسي خشونت بار خواهد بود بررسي احتمال مداخله نظاميان يا دخالت خارجي است كه مي‌تواند به طور كامل محاسبات امنيتي منطقه و اين كشور را تغيير دهد، با شرايطي فعلي مي‌توان گفت كه مشرف به پايان كار خود رسيده است. آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود با عنوان «كرباس» شما «زربافت» مردم! آورده است: فراموشي از نعمت‌هاي خداوند براي انسانهاست تا بخشي از غصه‌هاي آنها كاهش يابد. اما مبتلا شدن سياستمداران به فراموشي، اين نعمت را به دردسري براي خودشان و مردم تبديل مي‌كند. 11 سال پيش در چنين روزهايي، نخستين اخبار جدي در مورد انتخابات رياست جمهوري به سطح رسانه‌ها كشيده شد. در آن زمان تنها يك روزنامه مواضع اصلاح‌طلبان - جناح چپ - را منعكس مي كردو صدها تريبون و رسانه - از جمله تعداد زيادي از رسانه‌هاي وابسته به حكومت يا نزديك به حاكميت - مواضعي را منعكس مي‌كردند كه مربوط به رقباي اصلاح‌طلبان بود. اين رسانه‌ها تمام خوبي‌ها را به يك كانديدا نسبت مي‌دادند و در مقابل تنها كانديداي احتمالي اصلاح طلبان و حاميان او، با انواع تهمت‌ها مواجه بودند. شايد بتوان عصاره ديدگاه حاكم بر بعضي رسانه‌ها را در سرمقاله‌اي يافت كه يك عضو نسبتا سرشناس جناح محافظه‌كار و سردبير روزنامه وابسته به آن جناح نوشت: «سر اينكه حداكثر نيروي انقلاب - اگر نگوئيم همه نيروهاي انقلابي - امروز پشت سر آقاي ناطق نوري ايستاده‌اند همين است كه معادله رقابت انتخاباتي، چالش بين چند جناح فكري نيست، بلكه متاسفانه بايد بگويم همه كفر، پشت كانديداي خاص نه از روي حب به او بلكه از روي بغض به انقلاب ايستاده‌اند» اما عليرغم همه اين تبليغات، ظاهرا تشخيص مردم چيزي ديگري بود و اكثريت آنها كاري كردند كه به قول نايب رئيس پرنفوذ مجلس هفتم، محافظه‌كاران را براي مدتي به اغما فرو برد. در ادامه همين روند، نتايج انتخابات دوره اول شوراها و همچنين راي مردم در انتخابات مجلس ششم، محافظه‌كاران «خارج شده از اغما» را دچار نوعي «عدم اعتماد به نفس» كردو لذا در انتخابات رياست جمهوري سال 80، با كانديداهاي متفرق و بدون تابلوي رسمي وارد شدند. پس از انتخابات دوره دوم شوراي شهر، همان كساني كه با رسم كاريكاتور اهانت آميز به استقبال اين انتخابات رفته بودند، پيروزي 4، 5 درصدي در آن انتخابات را نشانه اقبال مردم به اصولگرايان دانستند و گروهي كه با نام جديد د رانتخابات مجلس هفتم حضور يافته بودند، راي متوسط 10 تا 15 درصدي واجدان شرايط به اصلي‌ترين چهره‌هاي اصولگرايان را نشانه خروج از زير آور و حاصل ارداده الهي براي عدم پيروزي اصلاح‌طلبان ناميدند. پس از اين دو انتخابات، ناگهان فضاي «عدم اعتماد به نفس» جاي خود را به اميدواري‌هاي فراوان - و بعضا كاذب - داد. به هر حال مجموع اين فراموش كاري‌ها باعث شده است كه در ماهها و هفته‌هاي اخير، ادعاهاي مربوط به اقبال مردم نسبت به اصولگرايان و حمايت آنها از دولت نهم و مجلس هفتم فزوني يابد. در اين سوي ماجرا، اصلاح‌طلبان - يا بخش قابل توجهي از آنها - فرصتي يافتند كه به بازبيني رفتار گذشته خود بپردازند. آنها ضمن پافشاري بر اصلي‌ترين ديدگاهها و سياست‌هاي خويش، در عين حال اعتراف كردند كه برخي روش‌هاي ايشان براي رسيدن به هدف اشتباه بوده است. نگراني‌ها از احتمال پيروزي اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس هشتم و متعاقب آن رياست جمهوري دهم، تا جايي پيش رفته است كه حتي برخي روش‌هاي تخريبي با گستردگي بيشتر نسبت به سال 76 آغاز شده و هر روز بر شدت آن افزوده مي‌شود. به جاي استقبال از روش‌هاي اعتدال طلبانه اصلاح طلبان، به مردم هشدار داده مي‌شود كه «اصلاح‌طلبان ميانه‌رو، بدتر از افراطي‌ها هستند» و يا «همه اصلاح‌طلبان، سرو ته يك كرباسند!» براي نگارنده مشخص نيست كه با توجه به نامگذاري سال 86 بنام «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» اين گونه سخنان، چه تناسبي با تبعيت از ولايت فقيه دارد، اما كساني كه معتقدند «دولت و مجلس اصولگرايان، در سه سال اخير گام‌هاي بلندي براي مردم برداشته‌اند» و نيز مدعيان اقبال روز افزون مردم به جبهه اصولگرايايي، از چه چيز نگران هستند كه با هشدارهاي اينچنيتي به خيال خود مي‌خواهند از نفوذ اصلاح‌طلبان به مجلس جلوگيري كنند؟ برخي حملات به اصلاح‌طلبان، نشان مي‌دهد كه فعاليت هاي گسترده تعدادي از رسانه‌ها و تريبون‌هاي پرخرج و با نفوذ براي «كرباس نمايي» و «زر نمايي» نيز نتيجه مطلوب را براي اصولگرايان به دنبال نداشته است. پس بهتر است به جاي اين تلاش‌ها، طرحي نو در اندازند و با گذشتن از خير انتخابات اسفند 86، از حالا خود را براي انتخابات مجلس نهم آماده كنند! صداي عدالت از آغاز قرن نوزدهم به اين سو همه كشورها در روابط خارجي از يك سو با ساختار جامعه بين‌الملل و از سوي ديگر با انبوهي شوراهاي مختلف رو به رو هستند و اين هر دو تاثير قاطعي بر تعيين اهداف و خط مشي روابط خارجي يك كشور بر جاي مي‌گذارند. اما از ميان اين همه بازيگر در عرصه بين‌الملل، كشورهاي همسايه از جايگاه مهمتري برخوردارند. زيرا هر تغييري اعم از مثبت يا منفي، ثبات يابي ، قوت و ضعف و فقر و غنا در كشورهاي همسايه تاثير بلاواسطه و مستقيمي بر وضعيت آن كشور خواهد داشت. نگاهي به تاريخ روابط ايران و تركيه نشان مي‌دهد كه هر دو كشور با دقت و مراقبت تحولات كشور همسايه را زيرنظر داشته‌اند. اروپايي‌ها اتحاديه اروپا را ماشين صلح سازي توصيف كرده و مي‌گويند دست كم 30 كشور عضو بين خود روابطي مسالمت‌آميز دارند و به اين ترتيب تركيه با ورود به اين اتحاديه به يكباره با 30 كشور اروپا روابطي دوستانه پيدا مي‌كند. در حوزه روابط خارجي هم از آن كه ديگر تركيه به تنهايي تصميم نخواهد گرفت و روابطش با بسياري از كشورهاي همسايه و خاورميانه در قالب سياست‌هاي اتحاديه اروپا تعريف خواهد شد و آن دسته از كشورهاي منطقه كه روابط خوبي با كشورهاي اروپايي ندارند با آغوش باز تركيه رو به رو نخواهند شد و حتي مبادلات تجاري آنها با تركيه نيز متحمل اسيب‌هاي جدي خواهد شد. روابط ايران و تركيه عضو اتحاديه اروپا، در صورت استمرار سياست‌هاي كنوني ايران، از همه كشورهاي ديگر خاورميانه بيشتر با مشكل رو به رو خواهد شد. زيرا تركيه دروازه ايران به سوي غرب تلقي شده و هرگونه اغتشاشي در اين روابط پيامد‌هاي سنگيني به بار خواهد آورد. البته به همين سان اگر روابط ايران با غرب بهبود يابد نفع الحاق تركيه براي ايران از همه كشورهاي ديگر بيشتر است. قرار گرفتن ايران در همسايگي اروپا نه تنها راه نزديكي نصيبش مي‌شود بلكه بر روابطش با قدرت‌هاي ديگر همسايه مانند روسيه نيز تاثير مثبتي بر جاي مي‌گذارد. نكته ديگر وضعيت منطقه‌اي ايران است كه هم‌اكنون در رقابتي ناگفته با تركيه قرار دارد. اين رقابت با الحاق تركيه به اتحاديه اروپا به نفع تركيه شدت بيشتري خواهد گرفت. زيرا نه تنها محصولات اروپا از طريق تركيه در اختيار همسايگان ما قرار مي‌گيرد بلكه قوت سياسي تركيه عضو ناتو و عضواتحاديه اروپا دست كم در كشورهايي مانند آذربايجان كششي مضاعف ايجاد خواهد كرد. چالش ديگري كه الحاق احتمالي تركيه فراروي ايران مي‌گذارد تحولات علمي _ فرهنگي اين كشور همسايه است كه بر مطالبات مدني مردم ايران به ويژه جوانان مي‌افزايد. به همان ميزان كه از مشكلات سياسي تركيه كاسته مي‌شود بر مشكلات ايران افزوده مي‌شود. كردهاي تركيه از آزاديهاي زيادي برخوردار خواهند شد و از اين پس به صورت يك اقليت در درون اتحاديه اروپا از امتيازات ويژه‌اي برخوردار مي‌شوند كه مانند كاتالان‌هاي اسپانيا براي حل مشكلات خود نيازي به دولت مركزي ندارند؛ در حاليكه نه تنها كردهاي ايران ناراضي تر مي‌شوند بلكه ترك زبانان ايران هم آرزوي اروپايي شدن خود را با نگاه به وضعيت تركيه بيان خواهند كرد. به طور كلي دموكراسي پيشرفته تركيه عضو اتحاديه هم بر مطالبات سياسي جامع ايران اثر خواهد گذاشت و لائيسيسم تقويت شده تركيه به مصاف نظام سياسي _ مذهبي ايران آمده و تحريكهاي بيشتري را در جامعه مدني ايران بر مي‌انگيزد.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 520]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن