واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: تولد جغد چوبي خوشيمن در محله دزاشيب خبرگزاري فارس: اين روزها محله دزاشيب تهران شاهد تولد جغدي چوبي است. اين جغد چوبي كه چشم رهگذران را به خود خيره كرده است، از روي تنه درخت پوسيدهاي سر برميآورد و قرار است به يك اثر جاودانه تبديل شود. به گزارش خبرنگار فارس، كوچه پارس سابق، خيابان سليمي در محله دزاشيب حوالي ميدان تجريش، اين روزها هر كس كه از جلوي باغ انجمن خوشنويسان ايران در اين خيابان گذر ميكند اگر رهگذر پياده باشد چند دقيقهاي درنگ ميكند و اگر سوار بر ماشين پا بر روي پدال ترمز ميگذارد و كمي هاج و واج به زني نگاه ميكند كه با دريل و اره به جان يك تنه درخت افتاده است. آنا قزوهانيان مدرك كارشناسي تئاتر با گرايش كارگرداني را از دانشگاه سوره در سال 1383كسب كرده است. او خودش مي گويد كه هميشه مجسمه سازي را دوست داشته و از حدود 5 سال پيش نزد جمشيد مراديان مجسمه سازي را فرا گرفته است و از همان سال ها در كارگاه شخصياش مجسمه سازي ميكند. او تجربه قالب گيري، فايبر گلاس و سنگ را هم دارد و مي گويد كه اگر باز هم به عقب برگردد تئاتر ميخواند اما در حال حاضر براي تئاتر بيشتر مخاطب خوبي است تا كارگردان. * ايده از كجا آمد؟ قزوهانيان در جواب اين سوال كه چرا به فكر خلق اين اثر افتاده است ميگويد: به نوعي مي توانم بگويم كه كم بودن مجسمه وآثار حجمي من را به اين فكر انداخت. هنگامي كه آدم به اروپا سفر مي كند و كشوري مثل ايتاليا را مي بينيد كه از در و ديوار و سقف و پنجره اش مجسمه مي بارد، فقدان اين آثار را در فضاي شهري خودمان بيشتر حس مي كند. فقدان آثار هنري در فضاي شهري ما يك كنجكاوي و پرسش را ايجاد مي كند كه چرا اينطوري است؟ من اين كنجكاوي را دنبال كردم و بعد رفتم در دل مجسمه سازي و ديدم همان جايي هستم كه بايد باشم. وي ادامه ميدهد: بعد از كار كردن در خلوت خودم و كارگاه به اين نتيجه رسيدم كه نوع جديدي از ارائه كار را تجربه كنم. قزوهانيان كه چند سالي است براي خودش و در كارگاه شخصي كار مي كند، چندين بار در نمايشگاه هاي گروهي و سمپوزيوم هاي چوب و احساس جمشيديه و باغ موزه هنر ايراني شركت كرده است، اما هنوز به دنبال عضويت در انجمن مجسمه سازان نرفته است. او معتقد است: هنگامي كه نمايشگاه مجسمه گذاشته مي شود، تعدادي مخاطبان خاص آثار هنري كه معمولا هم از دور بري هاي خود هنرمند هستند به ديدن آثار مي آيند. قزوهانيان درباره تجربه مجسمهسازي در فضاي باز و عمومي ميگويد: هنگامي كه در فضاي عمومي، اثري را خلق مي كنيم، همه اقشار را بايد در نظر گرفت. پرفسور اقتصاد، پيك موتور سوار ، دكتر، كارگر افغاني همه و همه كساني هستند كه مخاطب اثر من مي شوند و اين بسيار براي هنرمند لذت بخش است كه هيچ گاه در نمايشگاه به آن دست پيدا نمي كند. وي ادامه ميدهد: اين خيابان در مسير من بود و راستش من از به نمايش گذاشتن آثارم در نمايشگاه خسته شده بودم و به نظرم رسيد كه مي توان با اين كار هم هنر مجسمه سازي را به ميان مردم برد و هم درختان خشكيده شهر را جاودانه كرد. * جاودانه كردن درختان خشكيده قزوهانيان ميگويد: به نظرم تنها چيزي كه مي تواند درختان خشكيده شهر را جاودانه كند، تبديل كردن آنها به آثار حجمي است. در اين شهر شلوغ پر از خطوط افقي و عمودي كه مردم اكثرا عبوس و عصباني و اخمو هستند، كساني كه از اينجا عبور مي كنند، در نهايت لبخندي به من مي زنند و اين يعني اين كه من به نتيجه دلخواه خودم رسيده ام و وقتي مي آيند و ده دقيقه مي ايستند من آن لذت را به دست مي آورم. وي درباره نحوه برخورد مسئولان شهرداري ميگويد: روند گرفتن مجوز آسان تر از حد انتظارم بود و برخورد شهرداري هم بسيار خوب بود. وي همچنين در رابطه با گرفتن مجوز از سازمان زيبا سازي شهرداري ادامه ميدهد: بعد از ايده پردازي به سراغ سازمان زيباسازي شهرداري منطقه يك تهران رفتم و آقاي ميرزايي به رقم توقع و انتظار من، با برخورد بسيار خوب و روي گشاده از اين طرح استقبال كردند. پس از انجام امور اداري و حدودا يك ماه دوندگي براي ساخت ماكت كار و گرفتن تاييديه از سازمان و همچنين گرفتن مجوز از انجمن خوشنويسان( به منظور تامين برق دستگاه ها و در اختيار گذاشتن انبار براي نگهداري وسايل) مجوزها صادر شد و از حدودا 25 تيرماه شروع به كار كردم. روزي تقريبا سه ساعت بيشتر كار نمي كنم و در طول روز به دليل گرماي زياد و اين كه دستگاه ها بسيار داغ مي شوند از ساعت 17 تا 20 كار مي كنم. قزوهانيان همچنين از تبديل تنه هاي درخت خشكيده تهران به مجسمه خبر ميدهد و گفت: قرار شد كه طرح تبديل درختان خشكيده تهران را به مجسمه از حوزه منطقه يك شروع كنم. * چرا جغد؟ قزوهانيان درباره موضوع اثرش هم توضيحاتي ميدهد: اين يك تنه درخت خشكيده بسيار پوسيده بود كه در حدود 50 سانتي متر ارتفاع و40 سانتي متر عرض داشت. هرچند كه مدير زيباسازي هم به من گفت كه اين انتخاب خوبي نيست، اما من احساس كردم كه اين تنه درخت خيلي منزوي است و هيچ كس به سراغش نميرود. چرا كه هم پوسيده است و هم كوتاه، و مجسمه سازان ترجيح مي دهند به دنبال تنه هاي درختي كه ديده ميشوند، بروند. وي ادامه ميدهد: من به نظرم رسيد كه طرحي را با موضوع اسطوره هاي ايراني شروع كنم، كه هم تاريخ را ورق بزنيم و هم ديد بصري مردم را تقويت كنيم. تقريبا هر رهگذري كه رد مي شود، از من مي پرسد چرا جغد؟ و من اين قصه را برايش بازگو مي كنم: "اين پرنده بر خلاف تصور همگان، پرنده اي است كه در ايران باستان الهه خرد و انديشه و نماد بينايي و تفكر بوده است. اين پرنده تمام اوستا را از بر بوده و زرتشتيها به او فديههاي گوناگون ميدادهاند تا با خواندن اوستا شياطين را از آنها در جنگها دور كند. " وي ادامه داد: من دوست داشتم جغد را كار كنم تا بتوانم به تصور بقيه نه بگويم. در يونان هم چنين داستاني بوده است و حتي آتن را شهر جغدها ميناميدهاند. من دوست داشتم كه تصور بقيه را درباره اين پرنده تغيير بدهم و فكر ميكنم تا حدودي موفق هم بودهام. همچنين در افسانههاي كهن آمده است كه پرندگان جغد را به پادشاهي بر ميگزينند و زاغ مخالفت ميكند. نقل است كه زاغ دشمن جغد است و جغد هنگامي كه پيش سليمان ميرود، سليمان چند سوال ميپرسد كه من در انتهاي كار آنها را به صورت لوح در كنار اثر نصب ميكنم. سليمان ميپرسد چرا از آب ما نخوري؟ جواب ميدهد بدان جهت كه اصحاب نوح بدان غرقه شدند! چرا از كشت ما نخوري؟ ميگويد: بدان جهت كه آدم به جهت خوردن آن از بهشت دور شد! و در آخر ميپرسد: چرا شامگاهان برون آيي؟ پاسخ مي دهد: چون گناه آدميان نبينم! * شكل ظاهري اثر قزوهانيان همچنين درباره شكل نهايي اثر ميگويد: اين جغد در نهايت داخلش خالي ميشود و ارتفاع آن به حدود 60 سانتي متر در عرض 40 خواهد رسيد . جنس اثر از چوب چنار است كه به دليل پوسيدگي زياد قطعاتي به آن اضافه شده كه دورنگي در آن مشخص است. در آخر كه كار تمام شود يك لايه تركيب نفت و روغن براي مقاومت و يك لايه گريس براي محافظت از سرما و باد و باران بر روي آن زده ميشود. وي درباره ايجاد حصار و حفاظت از اين اثر هنري هم گفت: خيلي برايم جالب است كه مردم بيشتر از من نگران اين جغد هستند و همه احتمال آسيب ديدن و يا حتي كندن آن را پس از اتمام ميدهند، اما در پاسخ به همه آنها يك جمله ميگويم : مردم در گذشته گلهاي فضاي سبز خيابان را ميكندند اما آنقدر كندند و دوباره كاشته شدند، كه ديگر كسي اين كار را نميكند. در مورد مجسمه هم اين را ميتوان گفت كه اگر كسي آن را بكند من باز هم تعداد ديگري را ميسازم. وي در رابطه با ايجاد فضاي اطراف جغد گفت: شايد سنگريزه دور آن بريزم و شايد هم به همين شكلي كه الان است با خردههاي چوب دورش را بگذارم. اما قرار است يك اتفاقهايي بيافتد كه در انتهاي كار دوست دارم همه از آن مطلع شوند.. خيليها هم از فروشي بودن اين اثر سوال ميكنند. وي در مورد ادامه اين پروژه بر روي ديگر درختان منطقه ميگويد: در حال حاظر درخت ديگري را در منطقه نياوران ديدهام و احتمالا پروژههاي بعدي هم در منطقه يك تهران خواهد بود. بستگي دارد كه كجا كدام درخت منتظر من باشد و من آن را ببينم و يكي از الهگان ايراني را بسازم. قزوهانيان در انتها از مهرباني و شوق مردم محل و عابران ميگويد: مردم خيلي خيلي اهميت ميدهند و تقريبا تمامي محل من را ميشناسند. هر روز مردم براي من هديه و يا حتي آبميوه، چايي و يا گل ميآورند و خيلي مشتاق دانستن هستند. براي مثال يك كارگر قرار است گِل بياورد و من به او ساختن حجم را در حين كارم ياد بدهم. وي در مورد حلقه زدن مردم هم ميگويد: مردم ميآيند و با ماكت بازي مي كنند و سوالهاي خودشان را ميپرسند. آنا قزوهانيان را با جغد چوبياش تنها ميگذارم و ياد جمشيد مراديان استاد او مي افتم كه براي نخستين بار پروژه تبديل تنه هاي درخت خشكيده شهر را به مجسمه هاي اسطورهاي ايراني آغاز كرد و تاكنون اغلب درخت هاي خشكيده خيابان دركه و باغهاي اطراف اين محل را به مجسمههاي اسطورهاي چوبي تبديل كرده است. مراديان سال گذشته نيز در باغ موزه هنر ايراني چهار درخت خشكيده اين باغ را به مجسمههاي جاودان مبدل كرد. انتهاي پيام/پ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]