واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: محمود احمدي نژاد درباره اظهارات جديد مقام هاي آمريکايي مبني بر آمادگي آنان براي گفتوگو با ايران در سطوح بالاتر اظهار داشت حاضريم مرد و مردانه و رو در رو و در برابر رسانهها با آقاي اوباما مسائل جهان را روي ميز بگذاريم تا معلوم شود راه حل چه کسي بهتر است. همانطور که پيش بيني مي شد، اعلام آمادگي رييس جمهور ايران براي مناظره با اوباما، بازتاب گسترده اي در رسانه هاي جمعي خارجي داشت؛ شبکههاي تلويزيوني بي بي سي، سي ان ان، فرانس 24 و الجزيره و همچنين خبرگزاريهاي آسوشتيدپرس، يونايتدپرس و فرانس پرس آن را بازتاب دادند. علت اهميت اين مساله از ديد رسانههاي خارجي اعلام آمادگي اخير دولت آمريکا براي مذاکره ميان تهران واشنگتن است که اعلام کردهاند حاضرند در سطوح بالاتر وارد مذاکره با ايران شوند؛ مارک تونر سخنگوي وزارت خارجه آمريکا گفت: اگر ايران درباره گفتوگو با گروه 1+5 جدي باشد من فکر ميکنم ما آماده ملاقات خواهيم بود. وزارت امور خارجه آمريکا اعلام کرد که در صورتي که پيشنهاد ايران براي بازگشت به مذاکرات در ماه سپتامبر جدي باشد واشنگتن حاضر است درباره برنامه هستهاي تهران با ايران گفتوگو کند. ** چه کسي از مناظره ميهراسد؟ اين نخستين باري نيست که احمدينژاد همتاي آمريکايي خود را به مناظره و گفتوگو ميطلبد؛ شهريور ماه 1385 و در حالي که تنها يکسال از رياست جمهوري وي گذشت در آستانه دومين سفرش به نيويورک براي حضور در مجمع عمومي سازمان ملل براي نخستين بار جرج دبليو بوش را به مناظره دعوت کرد. احمدي نژاد گفت: بنده بوش را به يک مناظره مستقيم دعوت ميکنم تا راه حلهاي برون رفت از شرايط جهان را اعلام کنيم به شرطي که آنها هم قول دهند که هيچ گونه سانسوري در اين مناظره نداشته باشد. اعلام اين مساله از سوي رييس جمهوري ايران آن هم پس از سه دهه قطع روابط دو کشور بازتاب گستردهاي در سطح رسانه هاي جهان داشت و برخي اين مساله را آغازي براي از سر گيري گفت و گوها و روابط دو کشور توصيف کردند. در واقع اعلام آمادگي احمدي نژاد براي اين مناظره نه براي آغاز گفت و گو ها بود بلکه وي قصد داشت سياستهاي يکجانبه گرايانه آمريکا که پس از 11 سپتامبر با گزينه نظامي توام شده بود را نشانه رود. هرچند اين موضوع با ذوق زدگي رسانه هاي بين المللي و حتي آمريکايي رو به رو شد اما هراس دولتمرادان آمريکايي براي انجام اين مناظره آن هم در زماني که دولت نومحافظه کار بوش به خاطر تحميل هزينه هاي زائد دو جنگ افغانستان و عراق تحت فشار افکار عمومي بود، موجب شد تا آنان عجولانه اين مناظره را رد کنند. دانا پرينو جانشين سخنگوي کاخ سفيد با رد اين پيشنهاد احمدي نژاد، آن را به موضوع هسته اي ايران گره زد و گفت: ايران مي خواهد اذهان بين المللي را از فعاليت هسته اي خود دور کند. جان بولتن سفير آمريکا در سازمان ملل نيز مناظره بوش و احمدي نژاد را وقت تلف کردن توصيف کرد و از انجام آن طفره رفت. اين پاسخ کاخ سفيد از سوي احمدي نژاد بي پاسخ نماند؛ رييس جمهوري ايران آمريکا را بزرگترين سانسورچي دنيا خطاب کرد که نمي خواهد حقايق جهان را آنگونه که هست به افکار عمومي گفته شود. البته احمدي نژاد در سال 86 نيز پيش از سفر به نيويورک بار ديگر اين موضوع را مطرح کرد تا دو طرف نه در پشت درهاي بسته و در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل مسايل بين المللي را مطرح و به حل و فصل آن بپردازند که اين بار نيز پرينو اعلام کرد که اين مناظره رخ نخواهد داد. سال 87 که سال پاياني حکمراني بوش و جمهوريخواهان بر کاخ سفيد بود، احمدي نژاد پيشنهاد کرد در رابطه با مسايل جهاني و در مقابل رسانه ها با دو نامزد رياست جمهوري کشور مناظره کند. اين پيشنهاد در سال 88 و در دوره رياست اوباما بر کاخ سفيد نيز تکرار شد ؛ هرچند که اين بار نيز کاخ سفيد اين پيشنهاد را بي پاسخ گذاشت. ** چرا بوش مي هراسيد؟ علت امتناع مقامات کاخ سفيد از انجام مناظره با احمدي نژاد را شايد بتوان در هراس آنان در بيان حقايق به افکار عمومي جست و جو کرد. ناتواني بوش در ارايه استدلال حزب متبوعش که طي هشت سال جهان را به سمت نظاميگري سوق داد، علت عمده فرار آنان از اين پيشنهاد روشن ايران است. عامل ديگر را ميتوان در ناتواني بوش در مناظرههاي مستقيم تلويزيوني جست و جو کرد زيرا وي در جريان انتخابات رياست جمهوري در يک مناظره تلويزيوني با جان کري نامزد دمکرات ها مجبور شده بود تا بوسيله گوشي از مشاورانش بهره بگيرد که نوعي رسوايي براي بوش و حزب وي محسوب شد. ** آيا اوباما از مناظره ميهراسد؟ هرچند احمدي نژاد از سال 87 تاکنون پنج بار آمادگي خود را براي گفت و گو و مناظره با باراک اوباما رييس جمهوري دمکرات آمريکاييها اعلام کرده است اما سکوت اوباما در برابر اين پيشنهاد اين سوال را در اذهان عمومي ايجاد مي کند که آيا او نيز از مناظره با احمدي نژاد و روشنگري درباره نتايج سياستهاي مداخله جويانه و يکجانبه گرايانه آمريکا در جهان هراس دارد؟ هرچند در آغاز رياست جمهوري اوباما و به خاطر شعار تغيير که از سوي وي سر داده شد از او به عنوان يکي از روساي جمهور محبوب در نزد آمريکاييها ياد شد اما اين محبوبيت ديري نپاييد و نظرسنجي موسسه گالوپ نشان داد ميزان محبوبيت باراک اوباما در آمريکا در آستانه يک سالگي رياست جمهوري وي براي اولين باربه زير 50 درصد سقوط کرد، در حالي که وي در ماه هاي آغازين دولتش بيش از 60 درصد ميان مردم آمريکا محبوبيت داشت. بر اساس اين نظرسنجي وضعيت اوباما از نظر ميزان کاهش محبوبيت در پايان اولين سال رياست جمهوري شباهت زيادي به رونالد ريگان دارد. ميزان محبوبيت ريگان نيز به علت مشکلات اقتصادي آمريکا در آن زمان در پايان سال اول رياست جمهوري به زير 50 درصد تنزل کرده بود. آنچه باعث شده که روز به روز محبوبيت اوباما کاهش يابد، عدم تحقق وعده هاي اوست؛تداوم بحران اقتصادي در آمريکا و وضعيت بد بهداشت عمومي علت نااميدي مردم آمريکا از سياستهاي تغيير مآبانه اوباما است. در بحث طرح صلح خاورميانه اوباما به هيچ وجه به وعده خود عمل نکرده است و روند اين طرح همچنان باب ميل اسرائيليهاست. اوحتي نمي تواند با نفوذ و قدرتش به دولت نتانياهو فشار آورد تا اسرائيل شهرک سازيهايش را در کرانه باختري متوقف کند تا بدنبال آن مذاکرات صلح از سر گرفته شود. تداوم نظامي گري آمريکا در جهان به بهانه تروريسم، تداوم حضور آمريکاييها در عراق و افغانستان سبب شده تا تحليلگران به اين نتيجه برسند که او نمي تواند تغييراتي که در دوران فعاليتهاي انتخاباتياش داده بود، محقق کند. با اين وضعيت اوباما در برابر پرسشهاي افکار عمومي آمريکاييها در عملياتي کردن وعده هاي انتخاباتي خود، پاسخي براي دفاع ندارد چه رسد به اينکه بخواهد در برابر همتاي ايراني خود که ميخواهد سياستهاي يکجانبه گرايانه و ظالمانه آمريکاييها را در قبال ملت هاي جهان به چالش بکشد. ** منطق ايران ثابت است نکته مهم اين است که آنچه همواره حتي با تغيير روساي جمهور آمريکا و ايران ثابت خواهد ماند، منطق روشن ايرانيان در قبال سياستهاي آمريکا در جهان است. رييس جمهوري ايران نه در پي مذاکره با آمريکا بلکه به دنبال روشنگري در خصوص سياست هاي کاخ سفيد در جهان است تا افکار عمومي جهان بيش از پيش از نتايج اعمال اين سياستهاي ضد بشري در اقصي نقاط جهان آگاه و از منش ايران براي گسترش عدالت در جهان آگاهي يابند. همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها تاکيد کردند، دستي که آمريکا براي مذاکره با ايران دراز کرده است، يک دست چدني با دستکش مخملي است؛آنها شعار تغيير ميدهند، اما در عمل تغييري مشاهده نميشود. به نظر مي رسد اگر قرار باشد مذاکرهاي با مقامات آمريکايي بر سر موضوع هسته اي صورت گيرد،شروط ايران براي از سر گيري مذاکرات هستهاي همچنان محور اصلي اين مذاکرات باشد. آنها نظرشان را در خصوص بمب رژيم صهيونيستي اعلام کنند؛ اعلام کنند آيا از مقررات ان.پي.تي به عنوان يک معاهده بينالمللي تبعيت ميکنند يا نه. آنها منظورشان را از گفتوگو بيان کنند که آيا به دنبال دوستي يا دشمني با ما هستند. اين سه محوري است که ايران اعلام کرد و بر گرفتن پاسخ آن اصرار دارد. آيا اوباما فرصت جديد فراهم شده توسط ايران را هچون گذشته از دست مي دهد؟ تحولات آينده به اين سوال، پاسخ خواهد داد. سيام 2025
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 565]