واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ** استقبال از كاروان كربلا بشير بن جزلم مي گويد: مردم مدينه يكپارچه بسوي كاروان حركت كردند، و من نيز اسبم را بسرعت راندم و ديدم مردم همه راهها را با حضور خود سد كردهاند، به ناچار از اسب پياده شدم و با زحمت از ميان مردم گذشتم و خود را به خيمههاي اهل بيت(س) رساندم. علي بن الحسين (ع) داخل خيمه بود، بيرون آمد و دستمالي در دست آن حضرت بود كه اشك از رخسار مباركش پاك ميكرد، مردي منبري آورد و آن حضرت بر آن نشست و اشك از ديدگانش جاري بود، صداي مردم به گريه بلند شد و زنان ناله و زاري ميكردند و مردم از هر طرف به آن حضرت دلداري و تسليت ميگفتند، آن منطقه پر از شيون و فرياد شده بود، تا آنكه حضرت سجاد(ع) با دست خويش اشاره كرد كه ساكت شوند و سپس اين خطبه را ايراد فرمودند. ** خطبه امام سجاد(ع) حمد و سپاس خداوندي را سزاست كه پروردگار عالميان و مالك روز جزا و آفريننده همه خلايق است، آن خدايي كه مقامش آنقدر رفيع است كه گويا در بلندترين مرتبه آسمانها قرار گرفته (و از دسترس عقل و فكر بلند پروازان بشري بسيار دور است) و آنقدر به آدمي نزديك است كه حتي زمزمهها را ميشنود، او را بر سختي هاي بزرگ و آسيبهاي زمانه و آزار و حوادث ناگوار و مصائب دلخراش و بلاهاي جانسوز و مصيبت هاي بزرگ و سخت و رنج آور و بنيان سوز سپاسگزارم. اي مردم! خداوند تبارك و تعالي، كه حمد مخصوص اوست، ما را به مصيبتهاي بزرگي مبتلا كرد و شكاف بزرگي در اسلام پديد آمد، ابا عبدالله الحسين(ع) و عترتش كشته شدند؛ اهل حرم و كودكان او را اسير كردند و سر مبارك او را در شهرها و بر نيزه گردانيدند! و اين مصيبتي است كه همانندي ندارد. اي مردم! كداميك از مردان شما بعد از شهادت او ميتواند شادي كند؟! يا كدام دلي است كه به خاطر او محزون نباشد؟! و يا كدام چشمي است كه بتواند اشك خود را نگاه دارد و آن را از ريختن باز دارد؟! هفت آسمان كه داراي بنايي شديد است در شهادت او گريستند، درياها با امواجشان و آسمانها با اركانشان و زمين از همه جوانب و درختان و شاخههاي درختان و ماهيان درياها و فرشتگان مقرب و نيز ساكنان آسمانها، تمام بر او گريستند. اي مردم! كدامين دل است كه از كشته شدن او از هم نشكافد؟ و يا كدامين دل است كه براي او ننالد؟ يا كدامين گوش است كه صداي شكافي را كه در اسلام پديد آمده بشنود و كر نشود؟ اي مردم! اينگونه بر ما گذشت در حاليكه رانده شديم، از هم پراكنده شديم و از وطن خود دور افتاديم، گويا ما فرزندان ترك و كابل بوديم، بدون آنكه جرمي كرده يا ناپسندي مرتكب شده باشيم، با ما چنين كردند، حتي چنين چيزي را در مورد نياكان بزرگوار پيشين خود نشنيدهايم، و اين بجز تزوير نيست. به خدا سوگند كه اگر رسول خدا به جاي آن سفارشها، به جنگ با ما فرمان ميداد، بيش از اين نميتوانستند كاري انجام دهند! انالله و انا اليه راجعون. چه مصيبت بزرگ و دردناك و دلخراشي و چه اندوه تلخ و بنيان كني! از خدا اجر اين مصيبت را كه به ما روي آورده است، خواهانم كه او پيروز و منتقم است. فراهنگ ** 2006 ** 1918 ** 1071
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 519]