تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834472564
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:هوشياري براي آزموني ديگر«هوشياري براي آزموني ديگر»عنوان سرمقالهِي روزنامهي جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن ميخوانيد؛بيست و دو سال است اين ايام يادآور حالاتي است مركب از غم و شادي، اضطراب و آرامش و اندوه و اميد. غم، اضطراب و اندوه بخاطر يك فراق طاقتفرسا و جانكاه و شادي، آرامش و اميدي كه نتيجه يك وصل روشنگر و نشاطآفرين بود.اين درست نقطه مقابل شرايط دشمن بود. آنها از رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (ره) شادمان بودند و گمان ميكردند اين مقطع همان است كه سالها انتظار آن را داشتند و با رفتن امام، انقلاب اسلامي نيز به پايان خواهد رسيد. ولي ناباورانه ديدند چنين نشد و با فاصلهاي اندك حضرت آيتالله خامنهاي شاگرد و همراه ديرينه امام خميني به عنوان جانشين ايشان ـ كه آن هم با سرانگشت تدبير امام راحل رقم خورد ـ تعيين و انقلاب اسلامي سرافرازانه و با اقتدار در همان خط امام تداوم يافت. البته دشمن كماكان چشمانتظار بهبنبست رسيدن نظام و انقلاب و پايان كار آن است و دستيابي به اين هدف را همچنان جستجو ميكند.دشمن به يقين رسيده كه تا رهبري اين نظام پابرجاست نبايداميدي به پايان آن داشته باشد لذا از سويي با ترفندهاي رنگارنگ در تلاش براي مقابله با اين نقطه كانوني است و از سوي ديگر براي دوران بعد از رهبري آيتالله خامنهاي در دهههاي آينده سناريوپردازي ميكند.به همين دليل و دلايل متعدد ديگر، ولايت فقيه مهمترين موضوع هميشه انقلاب و خصوصا اين روزهاست. براستي علت اين همه دشمني و مخالفت با موضوع و مصداق ولايت فقيه براي چيست؟ آيا اگر ولي فقيه عامل عقبگرد يا درجازدن انقلاب بود باز هم اين همه دشمني معني داشت؟ و اگر ولي فقيه موجب ناكارآمدي نظام بود آيا دشمنان قسمخورده اين نظام كه براي شكست آن نه تنها لحظهشماري كه هر لحظه برنامهريزي ميكنند با آن مخالفت ميكردند؟آيا در صورتي كه ولي فقيه نميتوانست نظام و انقلاب را در مسير صحيح خود مهندسي كند، آيا جرياناتي كه براي انحراف اين نظام و انقلاب از هر ترفندي استفاده كرده و ميكنند باز هم نسبت به اين ركن دشمني ميورزيدند؟ پاسخ اين پرسشها روشن، بديهي و بينياز از تفصيل است.همه اين دشمنيها و مخالفخوانيها را بايد در كارآمدي نه فقط تئوري ولايت فقيه بلكه وليفقيه جستجو كرد. در حقيقت ولي فقيه است كه خط نگهدار انقلاب بوده و نظام اسلامي را در فراز و فرودها و هجمهجريانهاي گوناگون انحرافي در مسير پيشرفت قرار داده و از هر انحرافي باز داشته و اين اساسيترين مفهوم ولايت فقيه را درعمل محقق ساخته است. قرائن نشان ميدهد شرايط براي آزموني ديگر دراينباره در حال فراهم شدن است؛ آزموني سخت و دشوار كه باز هم «بصيرت» تنها راه برونرفت از آن خواهد بود.اين بار شايد مخالفان ولايت فقيه به جاي دشمني و مخالفت آشكار با اصل ولايت فقيه و اين ركن قانون اساسي، براي دشمني و مخالفت با مصداق آن برنامهريزي كنند اما بايد هوشيار بود كه توطئه همان توطئه هميشگي است كه در اين برهه در ظاهر اعتقاد به اصل ولايت فقيه و مخالفت با ولي فقيه خودنمايي ميكند.خراسان:انحراف ازمکتب امام ممنوع«انحراف ازمکتب امام ممنوع»عنوان سرمقاله روزنامهي خراسان به قلم كورش شجاعي است كه در ان ميخوانيد؛هيچ گاه فراموش نمي کنم آن جملات و تعابيري را که در بحبوحه اوج گيري انقلاب اسلامي توسط برخي وابستگان و عوامل پهلوي دوم عليه امام (ره) مطرح مي شد جملاتي فراتر و تلخ تر و بي اساس تر از اين که خميني در حد يک مرجع نيست و عامل اصلي «ارتجاع سياه» است بلکه تبليغاتي به راه انداخته بودند و تلاش مي کردند که امام را با آن سابقه روشن مرجعيت، مبارزاتي و آبا و اجدادي ، آخوندي غيرايراني و هندي الاصل که پدرش در هندوستان دفن است، براي خصوصا نوجوانان و جواناني که در سال هاي ۵۶ و ۵۷ هنوز پانزده سال بيشتر نداشتند، جلوه دهند، البته اين حربه بيشتر براي کساني به کار برده مي شد که سن و سالشان اقتضاي يادآوري رخداد هاي تاريخي پانزده خرداد ۱۳۴۲ و وقايع مربوط به آن سال ها را نداشت و يا اطلاع و مطالعه اي درباره آن وقايع تاريخي و سابقه مبارزاتي آقا «روح ا...» و پدر بزرگوارش سيدمصطفي نداشتند، اما غرض از بيان اين خاطره و جمله تبليغاتي تخريبي عمال رژيم پهلوي عليه امام (ره) اين بود که نکته اي بديهي و روشن اما اساسي را يادآور شوم که مخالفان و دشمنان امام و ملت به پا خاسته اسلام خواه، استقلال طلب و آزادي خواه ايران هيچ گاه از هيچ فرصتي براي جلوگيري از تحقق خواست ها و آرمان هاي اصيل مردم و ضربه زدن به جمهوري اسلامي که حاصل مجاهدت ها و خون هاي هزاران شهيد انقلاب و دفاع مقدس است، فروگذار نکرده اند و نخواهند کرد.حرکت هوشيارانه مردم براساس مکتب اماماما حرکت آگاهانه و حق مدارانه ملت ايران بر مدار «مکتب امام» نه صرفا به خاطر عشق و علاقه به امام بلکه به خاطر پذيرش نظري و عملي مکتب مبتني بر اسلام ناب محمدي و سيره اهل بيت که آن مرجع تقليد و عبدصالح خدا بنا نهاد، هر روز پايه هاي «جمهوري اسلامي» ميراث گرانقدر سلسله جنبان انقلاب اسلامي را مستحکم تر کرد و اين اصرار و پايمردي و وفاداري ملت بزرگ و بزرگوار ايران بر مکتب امام نه تنها باعث تحکيم و تثبيت جمهوري اسلامي و عزت و اقتدار ملي ايران و ايراني در منطقه و جهان شد بلکه موجب طنين اندازشدن فرياد امام به عنوان احياگر بلکه پديدآورنده «بيداري اسلامي» و بلکه بيداري جهاني در عصر حاضر شد.اما همين مکتب امام که به تصريح رهبري در مراسم بيست و دومين سالگرد ارتحال امام بر ۳ اصل و رکن اساسي يعني عقلانيت، معنويت و عدالت استوار است و مي تواند و بايد در اعلي درجه خود زمينه ساز حکومت جهاني مهدي موعود (عج) باشد، همان طور که به روش هاي گوناگون قبل، هنگام و حتي پس از شکل گيري جمهوري اسلامي مورد تهديد و تحريف دشمنان خارجي و داخلي و برخي کج فهم ها قرار مي گرفت هنوز که هنوز است از جانب بدخواهان و دشمنان ملت و نظام ايران به روش هاي مختلف و البته جديدتر مورد هجمه و تهديد قرار مي گيرد.و اگرچه تحميل جنگي هشت ساله، تحريم هاي سياسي اقتصادي و فشارهاي بين المللي بر اراده و خواست ملت و اصرار مردم بر استمرار نهضت و مکتب امام موثر نيفتاد اما هنوز برخي از بدخواهان ازگزافه گويي هايي حتي درباره فروپاشي نظام اسلامي دست بر نداشته اند و برخي نيز تنها راه براندازي نظام اسلامي را استحاله و فروپاشي از درون مي دانند و در قالب برنامه هايي اين پروژه را سال هاست که کليد زده اند و همچنان با حوصله پي گيري مي کنند.و مگر تحليل رهبري درباره ۳مسئله مهم و اساسي تلاش دشمنان براي القاي خاموش شدن شعله انقلاب اسلامي پس از رحلت امام، و طراحي ۲ برنامه ده ساله يکي از سال ۶۸ يعني پس از رحلت امام تا تير ۱۳۷۸ و از سال ۷۸ تا خرداد ۸۸ و وقايع پس از انتخابات رياست جمهوري عليه ملت و نظام ايران را مي توان به عنوان تحليلي واقع بينانه و ژرف نگرانه مدنظر نداشت، تحليلي که واقعيت هاي عميق، باريک بينانه و تاريخي در آن نهفته است و مي تواند کليد حل بسياري از معماهاي به وجود آمده درباره بعضي از مسائل در ذهن برخي باشد.همچنين مي توان هجمه فرهنگي و ايجاد ناتوي فرهنگي عليه ملت پس از تحميل جنگ هشت ساله و تشديد فشارهاي سياسي و تحريم هاي اقتصادي را يکي از حربه هاي اساسي دشمن عليه ملت دانست.شناخت دقيق ارکان مکتب اماماما نکته اساسي که خصوصا در اين مقطع زماني بايد بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد، شناخت روشن و دقيق زواياي مکتب امام و رصد دقيق حرکت همگان خصوصا مسئولان و مدعيان بر مسير مکتبي است که امام براساس عقلانيت، معنويت و عدالت ترسيم کرده است، چرا که به نظر مي رسد حال که هيچ اهرم فشار خارجي و همچنين حرکت هاي خواسته و يا ناخواسته برخي از داخل براي فروپاشي نظام و ايجاد شکلي کاريکاتوري از جمهوري اسلامي اثربخش نبوده است، استفاده از «عقلانيت ابزاري انحرافي» ، «معنويت ابزاري انحرافي» و «عدالت ابزاري انحرافي» در مقابل عقلانيت، معنويت و عدالت خالص و واقعي و مبتني بر اسلام ناب محمدي يکي از راهبردهاي دشمن محسوب مي شود که به نظر مي رسد ترويج و دامن زدن به چنين مسئله خطرناکي، خواسته يا ناخواسته با هدف انحراف از مکتب امام و در نهايت دوري از ارزش ها، آرمان ها و استحاله انقلاب و نظام از درون و باقي ماندن تنها کاريکاتوري از نظام اسلامي کليد زده شده است.عقلانيت درمکتب اماماما همان طور که رهبري در مراسم بيست و دومين سالگرد ارتحال امام نمونه هايي از مظاهر عقلانيت، معنويت و عدالت را در مکتب امام به روشني برشمردند و تبيين کردند مردم آگاه و بيدار ايران در اين مقوله و مقطع نيز با هوشياري و دقت لازم باز هم البته پخته تر و آبديده تر شده، سره از ناسره را تشخيص مي دهند و همچون حماسه هايي که در جريان تشييع پيکر امامشان و آنچه در ۲۳ تير ۷۸ و دي ۱۳۸۸ خلق کردند ، سدي محکم بر هر انحرافي از مکتب امام توسط هر جريان و گروه و مدعي و مسئولي خواهند ماند. مردم و رهبري مظاهر عقلانيت در مکتب امام را تکيه بر آراء مردم و انتخاب «مردم سالاري» به عنوان نظام سياسي کشور و همچنين «عدم انعطاف» در مقابل دشمن، «تزريق روح اعتماد به نفس و خود اتکايي» ، تدوين قانون اساسي و پايه گذاري تمدن عظيم اسلامي مي دانند و بر همين اساس عدول از ارزش هاي اسلامي و انقلابي و ايجاد وابستگي را انحراف و خيانت مي دانند و بر اين نکته پاي مي فشارند که به دشمن نمي توان و نبايد اعتماد کرد و از کيد او غافل شد.معنويت در مکتب اماممردم اخلاص امام و احساس تکليف امام و کار را فقط براي رضاي خدا انجام دادن ، توکل او را و استفاده از فرصت ها براي تقرب به خدا و پاکيزه کردن دل و اين که امام واقعا اهل اخلاق بود را حس مي کردند، دوري از گناه، اجتناب از غيبت، تهمت، سوء ظن، بددلي و دوري از جداسازي دل ها از يکديگر روش و منش امام بود.توصيه ايشان به مغرور نشدن و خود را از ديگران بالاتر و برتر نديدن، خود را عاري از عيب و نقص نديدن و آماده انتقاد بودن و حتي اذعان به اشتباه و خطا در برخي مسائل از جمله فضائل اخلاقي امام بود.عدالت در مکتب امامعدالت در مکتب امام بسيار برجسته بود، توجه به همه اقشار جامعه و خصوصا استفاده از تعبير «پابرهنگان» و «کوخ نشينان» و رسيدگي به آنان در اقصي نقاط کشور در ادبيات امام نشانه بارز توجه ايشان به مقوله گسترش عدالت براي همه افراد جامعه بود.پرهيز از اشرافي گري و اين که مسئولين به فکر رفاه شخصي خود نباشند و سرگرم مال اندوزي نشوند، و اين که با مردم ارتباط نزديک داشته باشند و موانست با مردم از توصيه هاي هميشگي امام بود، همچنين انتخاب مسئولين از بين آحاد مردم و تاکيد ايشان بر اين که وابستگي ها ملاک قبول مسئوليت ها نباشد، همچنين تکيه به ثروت و قدرت براي گرفتن مسئوليت ها را از خطرهاي بزرگ براي کشور برمي شمردند از همين رو رهبري زير پا گذاشتن اخلاق به نام انقلابي گري، عدالت خواهي و سلب امنيت از بخشي از جامعه به بهانه داشتن آراء و عقيده مخالف، ايذاء و آزار کساني که با ما مخالفند اما مي دانيم که به اصل نظام اعتقاد دارند را به عنوان مظاهر انحراف از خط و مکتب امام مطرح کردند. تصريح رهبري بر اين که اگر عنوان مجرمانه اي بر کسي مترتب نباشد و قصد خيانت نداشته باشد ولي با مذاق و سليقه سياسي ما مخالف است نمي توانيم و حق نداريم امنيت و عدالت را از او دريغ کنيم و اين که مبادا خيال کنيد تقوا اين است که انسان مخالف خودش را زير پا له کند، نه اين درست نيست بلکه عدالت ورزيدن با تقوا موافق است، اين بيانات نيز به خوبي نشان مي دهد که براساس خط و مکتب امام و براساس عدالت در مکتب امام، امنيت و عدالت و رفتار براساس اخلاق و تقوا با مخالف، حق اوست و هر گونه عمل به خلاف اين روش انحراف از مکتب و خط امام است.معنويت مبتني برآموزه هاي ناب اسلامياز ديگر نکات موجود و قابل تامل در مکتب امام، بحث معنويت است و آن معنويت مورد تاييد اسلام ناب محمدي، معنويت منطبق بر آموزه هاي ناب و اصيل مکتب اسلام مبتني بر آموزه هاي قرآني و سنت رسول ا... و اهل بيت (ع).رهبري در سخنان ۱۴خرداد همچنين با تاکيد و تاييد رشد معنويت در جامعه و اهتمام جوانان به مراسم ناب و اصيل معنوي شرکت صدها هزار نفر از دانش آموزان و دانشجويان کشور را در مراسم معنوي اعتکاف نشانه اهل معنويت بودن مردم دانستند اما به صراحت گفتند که اين معنويت نبايد ما را از مسئوليت عظيم انقلابي خودمان جدا کند بلکه بايد کمک به حرکت انقلابي باشد و کساني که با تکيه بر دين داري و با عنوان کردن دين داري، سعي مي کنند جامعه را سياست زدايي کنند، جوانان را سياست زدايي کنند، جوانان را از حضور در عرصه هاي کشور دور نگاه دارند، اشتباه مي کنند، راه خطا مي روند، اين افراد دچار انحراف هستند. اين نکته نيز نشان مي دهد که معنويت که خود از ابعاد اساسي مکتب امام است اولا بايد مبتني بر آموزه هاي ناب اسلامي باشد و ثانيا نبايد دور کننده مردم و خصوصا جوانان از حضور در صحنه هاي گوناگون مسائل کشور و همراه با سياست زدايي باشد که اگر اين گونه باشد ، اين گونه معنويت گرايي ، انحراف از معنويت گرايي در مکتب امام است.مردم پيروز واقعي واصليبه هر صورت آن چه مسلم است خط و مکتب امام و مسلک و مرام بنيان گذار جمهوري اسلامي امروز نه تنها در سراسر کشور و در بين آحاد ملت بلکه در بين مردم منطقه و جهان اسلام و حتي در بين اکثر آزادي خواهان و استقلال طلبان و مردم آزاده ملت هاي جهان ميليون ها شيفته و پيرو دارد و اين همه ميسر نشده است مگر به لطف خداوند و به برکت اخلاص و اخلاق و مشي و مرام اين عبد صالح خدا و اصل بودن عقلانيت، معنويت و عدالت در مکتب امام و همچنين توکل مردم به خدا و وفاداري ، پايمردي و اصرار مردم نجيب و بزرگوار ايران به مکتب و خط امام و فصل الخطاب بودن امام، ولايت فقيه و رهبري انقلاب و همچنين حضور هوشيارانه و موثر ملت در تمامي صحنه ها، و همين حضور هوشيارانه، آگاهانه و مومنانه عامل اساسي است که در تمامي عرصه ها مردم پيروز اصلي و واقعي هستند و نه افراد و گروه ها و جريان ها و مدعيان و نه حتي برخي مسئولان ديروز و امروز.جمهوري اسلامي:افراطيون، در تقابل با خط امام«افراطيون، در تقابل با خط امام»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛از بركات مستمر امام خميني، كه حتي بعد از رحلت ايشان نيز ادامه دارد، فرصتي است كه در مناسبتهائي از قبيل دهه فجر، 22 بهمن و سالگرد رحلت اين عبد صالح خدا براي بيان سيره عملي ايشان فراهم ميشود. در اين فرصتها، به ويژه 14 خرداد، زبانها و قلمها به تبيين ابعاد وجودي رهبر بزرگ انقلاب و بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي همت ميگمارند و ضمن زنده نگهداشتن ياد و راه ايشان، ابعاد جديدي از سيره عملي آن پيشواي بينظير را تشريح ميكنند و نسل حاضر و نسلهاي آينده را، كه سخت به دانستن اين مطالب نيازمند هستند، براي چگونه زيستن و فرا گرفتن شيوه حفاظت از ميراث گرانبهاي امام خميني راهنمائي ميكنند.تكيه بر "معنويت، عقلانيت و عدالت" به عنوان محورهاي مهم و اصلي مكتب امام خميني كه بخش داخلي سخنراني رهبر معظم انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي در مراسم بزرگداشت بيست و دومين سالگرد رحلت بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي به آن اختصاص يافت، از برجستهترين فرازهاي تشريح بركات وجود اين بزرگمرد تاريخ ايران و اسلام است.واقعيت اينست كه معنويت و عقلانيت و عدالت، ملازم همديگر هستند و اگر كسي اهل معنويت واقعي باشد، قطعاً اهل عقلانيت و عدالت نيز هست. عدالت و عقلانيت نيز همين رابطه را با معنويت دارند. كسي كه عادل باشد و با روشهاي عقلاني عمل كند، قطعاً اين ويژگيها را در پرتو برخورداري از معنويت به دست ميآورد. عكس اين موضوع نيز صادق است، يعني كساني كه اهل معنويت نباشند توفيق بهره گيري از عقلانيت و اجراي عدالت نصيب آنها نخواهد شد.پررنگ بودن محورهاي مربوط به معنويت با تكيه بر اينكه امام اهل سلوك معنوي بودند و اتكال و اميد ايشان به پروردگار پاياني نداشت از يكطرف و تأكيد بر توجه عملي امام بر عقلانيت و عدالت از طرف ديگر، سخنراني رهبر معظم انقلاب را به پاسخگوترين سخنراني نسبت به نياز مبرم جامعه امروز ما تبديل كرد. قطعاً اگر افرادي كه با استفاده از ماسك طرفداري از نظام و ولايت فقيه به آنچه در اين سخنراني به عنوان ويژگيهاي امام خميني بيان شده پاي بندي نشان دهند، روشهاي غيرمعنوي، خلاف عقل و دور از عدالت عناصر افراطي كه خود را محور حق ميدانند و حاضر به تحمل هيچ نظر و فكري نيستند و در قضاوتها و اظهارنظرهايشان درباره مخالفان، از مسير عدالت خارج ميشوند و در برخوردشان با آنان برخلاف حكم عقل عمل ميكنند، پايان ميپذيرد و جامعه اسلامي و انقلابي ما از رنجي كه ميبرد و از تفرقهاي كه دچار آنست نجات مييابد.براي رهائي از آثار مخرب عناصر و جريانهاي افراطي، كافي است به جملات روشن و صريح رهبري در سخنراني 14 خرداد كه از محكمات خط امام است عمل شود و اين عناصر و جريانها خود را به اين بيانات روشن ملتزم بدانند. در محور عقلانيت، برجسته كردن نقش مردم از فرازهاي مهم و برجسته اين سخنراني است آنجا كه ميگويند."تكيه بر آراي ملت و نهادينه كردن حضور و انتخاب ملت، آنهم در كشوري كه قرنها استبداد و ديكتاتوري بر آن حاكم بوده است، نشان ميدهد عقلانيت در اداره كشور، از ابعاد سياسي مكتب حيات بخش وسعادت آفرين امام است... امام با محاسبات دقيق، هم انتخاب تدوين كنندگان قانون اساسي را برعهده رأي مردم نهاد و هم قانون اساسي تدوين شده را به همه پرسي ملت گذاشت... امام با تكيه بر عقلانيت راهگشاي خود، به مردم تفهيم كرد كه آنها صاحب و مالك كشورند نه ديكتاتورها و مستبداني كه در رژيم ستم شاهي، خود را صاحب كشور ميدانستند."در بخش عدالت، توصيههاي اكيد و بيابهام رهبري، جاي هيچگونه شك و ترديد را براي عناصر افراطي كه معمولاً محكمات را كنار ميگذارند و به متشابهات ميچسبند و به دلخواه خود عمل ميكنند، باقي نميگذارد. اينها جملاتي هستند كه سيره عملي امام را بيان ميكنند."اگر برادران مؤمن و كساني را كه به اصل نظام و اسلام معتقدند اما از لحاظ فكري با ما مخالفند مورد اهانت و ايذاء و آزار قرار دهيم از خط امام منحرف شده ايم... اگر به اسم انقلابي گري، امنيت را از بخشي از مردم سلب كنيم، اينهم از مصاديق انحراف از خط امام عزيزمان است... اگر عنوان مجرمانهاي بر حركتي منطبق شود، دستگاههاي مسئول موظف به پيگيري هستند، اما اگر كسي دنبال براندازي و اجراي دستور دشمن نيست ولي با مذاق و تفكر سياسي ما مخالف است نبايد عدالت و امنيت را از او سلب و او را زير پا له كنيم چرا كه به فرموده قرآن، مخالفت با يك قوم نبايد موجب بيتقوائي و بيعدالتي شود و همه بايد در اين زمينهها هوشيار و مراقب باشند."برخلاف آنچه در اين جملات روشن آمده، عناصر و جريانهاي افراطي در سالهاي اخير بدون آنكه ميان مخالف و برانداز تفاوتي قائل شوند، هركس را كه با افكار خود همراه نيافتند، با زبان قلم به انواع تهمتها متهم و هر طور كه خواستند با آنها برخورد كردند. انگ "ضديت با ولايت فقيه" ابزاري است كه عناصر و جريانهاي افراطي از آن به راحتي براي طرد كردن هر كس كه اراده كنند استفاده مينمايند و عدالت و امنيت را از آنها سلب ميكنند. اين روش، نه تنها كمكي به گسترش طرفداران ولايت فقيه نميكند بلكه شديداً به زيان ولايت فقيه است. اينكه سيره عملي امام خميني دقيقاً خلاف اين روش بوده و همين واقعيت اكنون در بيان رهبر معظم انقلاب نيز با صراحت مورد تأكيد قرار گرفته، بايد براي همه كساني كه مدعي پيروي از ولايت فقيه هستند به عنوان يك دستورالعمل قطعي مورد عمل قرار گيرد و هيچكس اجازه تخلف از آن را به خود ندهد.اين فراز از بيانات رهبري در مراسم 14 خرداد با توجه به تكيهاي كه بر آراء مردم شد و اينكه مردم صاحب و مالك كشورند و با مخالفان فكري نبايد خارج از مسير عدالت برخورد شود، بايد به ادعاهاي نادرست كساني كه رأي و نظر مردم را به حساب نميآورند و نظام حكومتي اسلامي را بگونهاي ترسيم ميكنند كه از يكطرف گوئي مردم در آن كارهاي نيستند و از طرف ديگر، افكار و سليقههاي گوناگون وفاداران به نظام فقط تا آنجا قابل تحمل است كه با افكار و سليقههاي افرادي خاص منطبق باشد، پايان دهد. اقتضاي عمل به اين بيانات اينست كه بساط خودسريها برچيده شود و همه بتوانند افكار خود را آزادانه مطرح نمايند و كسي حق برخورد با آنها را نداشته باشد. راه تقويت نظام جمهوري اسلامي نيز همين است و كساني كه با نام دين و به عنوان حمايت از اسلام، برخلاف اصول قطعي خط امام، يعني معنويت و عقلانيت و عدالت عمل ميكنند، به تضعيف نظام جمهوري اسلامي مشغولند و در جهت خلاف مسير امام خميني در حركتند. راه درست همانست كه از مسير معنويت و عقلانيت و عدالت ميگذرد.رسالت:صاحب اصلي مملكت«صاحب اصلي مملكت»عنوان سرمقالهِ روزنامهي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در ان ميخوانيد؛ تاريخ، سرگذشت پيامبران و مصلحان زيادي را تاكنون بيان كرده است . تاريخ، وقايع امتهاي بسياري را ديده است . اما سرنوشت هيچ امتي و مردمي همانند مردم ايران نبوده است. گاه محنت و رنج پيامبران و مصلحان از بيوفايي و بيمهري مردم به جايي رسيده كه غضب خداوند را برانگيخته وآنان آنچنان نابود شدهاند كه اثري از آثارشان نيست . انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) پديداري واقعهاي شگفت از تاريخ بشر است. اين پديده از اين باب شگفت انگيز است كه امام هرچه خواست ، امت همانگونه عمل كرد و امت هرچه اراده كرد امام بر همان اراده وفادار بود. ارتباط امت و امام هر روز محكمتر و ماناترشد چرا كه هر دو ميدانستند كه اين پيوند يك پيوند الهي است و اوامر الهي اساس اين پيوند است. مردم اسلام را ميخواستند و امام خود را آماده كرده بود كه در اين راه از همه چيز بگذرد. علي(ع) مظلوم ترين رهبر الهي تاريخ بشر است كه بارها از سوي مردم و پيروان خود مورد بي مهري و بيوفايي قرار گرفت يك بار در اوج اين بيوفايي فرمود:" شگفتا ميخواهم با شما كه درد من هستيد درد جامعه را دوا كنم؛ كار من مانند طبيبي ميماند كه ميخواهد خار را با خار بيرون آورد با آنكه ميداند كجي خار همراه خار است. بارخدايا طبيبان اين درد بيدرمان از علاج ملول شدهاند!" (خطبه 121 نهج البلاغه ) اتحاد و يكپارچگي امت روزگاري با فتنه و فساد و تباهي از هم ميپاشد و كار به جايي ميرسد كه جز آرزوي مرگ چيزي باقي نمي ماند. اوج بالندگي " امت" جايگاهي است كه وقتي امام آنها را ميخواند ميپذيرند . در اين حالت امت از خوف خدا ميگريد و گرد خشوع برچهرهها ديده ميشود . آن هنگام شكمها از روزه خالي است و لبها از دعا مي خشكد به همين دليل نصرت خدا ظاهر ميشود و اوج درخشش امام (ره) اوقاتي است كه درك درستي از امت خود دارد ودر پاسخ به مطالبات الهي مردم ذرهاي كوتاهي نميكند. مقام معظم رهبري ارتباط وثيق" امام " و " امت " را در سخنراني مبسوط خود در مرقد مطهر امام خميني (ره) به نحو شايستهاي بيان كردند.آيت العظمي خامنهاي مردمداري، مردم شناسي و توجه خاص به محرومان و پابرهنگان و احترام به راي مردم را يكي از مظاهر عظيم عدالت، معنويت و عقلانيت در مكتب امام خميني (ره) دانستند ودر تجليل از ملت ايران و بويژه جوانان ايران فرمودند:" شهادت ميدهم كه ملت ما راه امام را حفظ كرده است. ميتوانم گواهي بدهم كه جوانان انقلابي امروز ما، از جوانان انقلابي آغاز انقلاب، اگر از لحاظ ايمان و تقوا و استحكام عقيده بهتر نباشند، عقبتر نيستند. من از صميم قلب گواهي ميدهم و اعتقاد دارم كه بهترين نقش را مردم ايفا كردهاند؛ ارزشها را نگه داشتهاند ، حفظ كردهاند و پاي آن ايستادهاند؛ مردم بودند كه نقشههاي دشمنان ما را خنثي كردند." شهادت مقام معظم رهبري به عنوان كسي كه بيش از 50 سال در متن مبارزات ملت بوده و تاريخ معاصر و تاريخ انبيا را خوب ميداند، نشان ميدهد اين ملت همچنان راه فلاح و رستگاري را تا ظهور منجي بزرگ عدالت، مومنانه طي خواهد كرد و صاحب اصلي راه و نگه دارنده آن به حول و قوه الهي خود اوست.امام با شناخت كامل از مردم خود ، مردمسالاري و جمهوريت را به عنوان يك عقلانيت سياسي مطرح فرمود. امام (ره) نيك دريافته بود براي عبور از ديكتاتوري، جمهوريت يك راهبرد است. لذا او و خلف صالحش براين منهج پاي فشردند.اعتماد مردم به امام (ره) در پاسداشت اسلام و احكام الهي و اعتماد مردم به سلامت و صداقت و اصالت رهبري، تصويري از جمهوريت در نظام ما را واتاب ميدهد كه با هيچ يك از نظامهاي مردمسالار نميتوان سراغي از آن گرفت. در نظام مردمسالاري ما مردم حاكم هستند چون حكومت الله را اراده كرده است. در نظام مردمسالاري ما خدا حاكم است چون مردم مسلمانند و حكومت الله را مي خواهند و حكومت هيچ كس را برنميتابند. اين دقيق ترين و ظريفترين راه براي عبور از ديكتاتوري است. اگر مناسبات مردم با حكومت و حكومت با مردم، الهي باشد آزادي حقيقي به وجود ميآيد، استقلال واقعي كشور شكل ميگيرد و دست بيگانگان از شئونات سرزمين ما قطع ميشود. اين تجربه سه دهه پايداري ملت ايران است .اين بيان نوراني مقام معظم رهبري در مراسم 14 خرداد امسال تفسير اين واقعيت است كه فرمود: " امام به مردم تفهيم كرد مملكت صاحب دارد و صاحب آن خود مردم هستند". مردم خوب ميدانند صاحب كشور خودشان هستند و خودشان بايد مملكت را از تجاوز و تعدي دشمن صيانت كنند والحق در اين سه دهه اين گونه عمل كردهاند.دشمنان اسلام و انقلاب طي 30 سال گذشته بارها در نبرد سخت و نرم مسئولين و چهرههاي انقلاب را از بين بردند. آنان كه در نبرد سخت بودند به شهادت رسيدند و رستگار شدند. آنان كه در نبرد نرم مورد آماج فريب و نيرنگ دشمن قرار گرفتند در برابر انقلاب ايستادند و پشت به مردم دستان خود را به خيانت و غفلت آلودند. اما هيچ كدام از اين توطئه ها آسيبي به ملت وارد نكرد. ملت راه خود را رفت. ملت زير خيمه ولايت تحت پرچم اهل بيت(ع) از راه امام و رهبري، شجاعانه دفاع كرد و توطئههاي سخت و نرم دشمن را خنثي نمود و ثابت كرد كه اين مملكت صاحب دارد.سياست روز:درسهاي صالح«درسهاي صالح»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم علي تتماج است كه در آن ميخوانيد؛عبدالله صالح پس از 33 سال حاكميت بر يمن سرانجام سرنوشتي بهتر از بن علي ديكتاتور تونس نداشت. وي پس از مدتها مقابله با خواستههاي مردمي به بهانه معالجه راهي عربستان شد تا بارديگر رياض نقش خود را به عنوان برادر بزرگتر به رخ سران عرب بكشد.در همين حال "عبدربه منصور هادي " معاون صالح كه در نبود ديكتاتور يمن زمام امور را بدست گرفته است، با فرماندهان نظامي و برخي سران قبايل ديدار كرده تا به تثبيت موقعيت خود بپردازد. اين تغييرات در ساختار سياسي يمن در حالي روي داده كه بسياري از ناظران سياسي با اشاره به تركيب حاكمان جديد و حمايت افرادي مانند الاحمر رئيس قبيله حاشد و ارتش از آنها، اين تغييرات را نوعي اقدام عربستاني و آمريكايي براي مصادره قيام مردم يمن عنوان داشتهاند.در اين سناريو صالح از صحنه حذف شده و قدرت به نزديكان وي ميرسد. در صورت كنار آمدن مردم با اين روند، فعاليت آنها تا زمان برگزاري انتخابات با تحقق برخي مطالبات مردمي كه منافع غرب را تهديد نكند ادامه خواهد يافت. در صورت ادامه اعتراضها نيز دو سناريو مطرح است يا مانند تونس طيف كنوني حذف و حلقه سوم نزديكان صالح كه نگاه مردمي تري دارند اما روابطشان با عربستان و غرب متصل است به قدرت ميرسند تا در پروسه انتخابات ، غرب بتواند مصادره قيام مردمي را اجرايي سازد. در غير اين صورت سناريوي ليبي يا همان جنگ داخلي اجرايي خواهد شد.به هر تقدير دگرگوني كنوني در ساختار يمن با هر عنوان ولو سناريوي عربستاني و آمريكايي صورت گرفته باشد دو نكته اساسي را آشكار ميسازد.اولا اين سرنگوني نشان داد سران خودخوانده و دست نشانده در كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و شمال آفريقا توان مقابله با قيامهاي مردمي را ندارند و در نهايت بيداري اسلامي ملتهاي اين كشورها به نتيجه خواهد رسيد. هر چند كه غرب تلاش ميكند تا اين قيامها را مصادره و در جهت منافع خود هدايت كند اما در نهايت آنچه مسلم است، قدرت ملتها در پايان دادن به حاكميت ديكتاتورهاي دست نشانده عرب است كه برگرفته از بيداري اسلامي منطقه ميباشد.ثالثا، مواضع غرب در قبال صالح بارديگر اثبات كرد كه غرب هرگز به تعهدات خود به متحدانش پايبند نبوده و صرفا بر اساس منافع خود تصميم گيري ميكند. چنانكه آنها پيش از اين براي منافع خود از بن علي و مبارك در تونس و مصر عبور كردند. سرنوشت اين افراد ميتواند درسي باشد براي افرادي مانند قذافي در ليبي، ملك عبدالله در عربستان، آل خليفه در بحرين، ملك عبدالله دوم در اردن، محمد ششم در مغرب كه به جاي رويكرد به ملتهايشان سياستهاي خود را براي حمايت از غرب بنا كردهاند.آنهايي كه براي ادامه حكومتشان به مجريان طرحهاي غرب مبدل شدهاند و بر اساس طرحهاي آنها در برابر خواستههاي مردم خويش ميايستند و حتي به بحران سازي در منطقه ميپردازند.سرنوشت صالح بارديگر نشان داد كه رويكرد به غرب جز نابودي و خروج حقارت آميز از قدرت نتيجهاي به همراه ندارد چنانكه از ريشههاي اصلي سرنگوني حكومتهايي مانند صالح، بن علي، مبارك همگرايي آنها به آمريكا بوده كه خشم مردم را به همراه داشته است. مردم سالاري:نگاه دولت به منتقدان علت همه مشکلات!«نگاه دولت به منتقدان علت همه مشکلا ت!»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم محمد حسين روانبخش است كه در ان ميخوانيد؛فقط درآمد نفتي کشور بيش از يکصد ميليارد دلا ر در سال است. براين اساس منطقي است که در هر دعواي سياسي فرض اينکه ممکن است دعوا در لا يه هاي زيرين خود «اقتصادي» باشد مطرح شود. اين اما بدان معني نيست که در هر دعواي سياسي الزاما و قطعا هر دو طرف دعوا انگيزه اقتصادي دارند. متاسفانه بسياري از اهالي سياست ميان اين دوگزاره مختلف تفکيک قائل نمي شوند و با يکي گرفتن اين دو و تحليل براين اساس، تالي فاسدهاي بسياري در ذهنشان شکل مي گيرد. مثلا يکي اينکه هر مخالف و منتقدي (نه بعضي از آنها) صرف نظر از مباني و معيار هايش به دليل در خطر افتادن منافع مادي اش مخالف يا منتقد شده است يا اينکه هر مخالف و منتقدي را مي توان با پول به موافق و موافق دوآتشه بدل کرد.براين اساس است که در هفته هاي اخير وقتي اعتراضات علما و اهالي حوزه به عملکرد و اظهارات غيرشرعي دولتي ها، بيش از گذشته فاش شد، يکي از مديران دولتي (که مديريت دورسانه اصلي دولتي را برعهده دارد) براساس منطق ذهني اش به اين نتيجه رسيد که نبايد چنين اتفاقاتي بيفتد! زيرا با کمک ميلياردي دولت احمدي نژاد به حوزه ها(که اين هم تکذيب شد!) ديگر نبايد جز تعريف و تمجيد، انتظار ديگري داشت. مديران واعضاي شوراي عالي حوزه هاي علميه به اين اظهارات عجيب و غريب پاسخ لا زم را داده اند، اما آنچه مدنظر اين نوشتار است ريشه يابي اتفاقاتي است که نهايتا به چنين توهماتي منجر شد. متاسفانه حوزه هاي علميه اولين جايي نيست که دچار چنين سخناني مي شود. در طول 6 سال حيات دولت هاي احمدي نژاد، هرگاه کسي سخني برخلا ف آراي دولتمردان گفته يا انتقادي کرده، فورا متهم به اين شده که چون منافعش به خطر افتاده است چنين مي کند! دولت از آغاز ادعا مي کرد دارد لوله هايي که به بيت المال وصل شده و پول مردم را مي برد، مي بندد; و براساس اين ادعا، هرصداي مخالفي را صداي صاحبان اين لوله ها معرفي مي کرد! اتفاقا در سايه همين ادعا، حاضر همنمي شد توضيح واضح و شفافي بدهد که درآمد سرشار نفتي ( که در اين سال ها به دليل افزايش بي سابقه قيمت نفت به شدت بالا رفته است) چه مي شود و چرا تاثيري در زندگي مردم ندارد؟! در سال 1385، محمدرضا رحيمي معاون فعلي احمدي نژاد که در آن روزها رئيس ديوان محاسبات بود گفت که آمار تخلفات دولتي را نمي دهند چون دولت پاک پاک است. در مناظره هاي سال 1388 هم احمدي نژاد براساس همين منطق دائما مي گفت که هر کس، هر تخلف مادي از او و نزديکانش سراغ دارد، روکند. البته شايد خود او هم پيش بيني نمي کرد که اين روزها برسد و داستان تخلفات عديده مالي جريان انحرافي، داستاني شود که بر هر سربازاري هست! اين گونه ادعاها، همانطور که گفته شد، در حالي بود که در مقابل، هر منتقدي را که از مديريت غلط و اشکالا ت واشتباهات عديده دولتي ها سخن مي گفت، جزو باندي که در سال هاي قبل از دولت نهم به بيت المال دست اندازي مي کرده، مي دانست. حالا اما همان حرف هايي که در 6 سال گذشته توسط منتقدان صاحب نظر دولت و دلسوزان واقعي مردم بيان مي شد توسط حاميان ديروز احمدي نژاد از قبيل بعضي اهالي حوزه و اصولگرايان گفته مي شود و چنين امري براي دولتي ها غيرمنطقي است به خصوص اين که ادعاي کمک ميلياردي هم دارند! با آن پيشينه بر دولتي ها حرجي نيست اما سوالي که بايد پرسيده شود اين است که با همه اين تفاصيل، چرا هنوز طرفداران پيشين دولت و منتقدان امروز هم سعي دارند ماهيت واقعي برخي دولتمردان را مخفي کنند و از سحر و جادو شدن آنان سخن بگويند؟! کساني که هر مخالف و منتقدي را داراي انگيزه هاي اقتصادي در مخالفت و انتقاد مي دانند، بايد که با تمام توان پشت سر مديران خود- که حالا جريان انحرافي نام دارند- بايستند و حاضر نباشند به حرف کسي گوش دهند.تهران امروز:26 دي يمنيها«26 دي يمنيها»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم افشين زماني است كه در ان ميخوانيد؛سرانجام علي عبدالله صالح، ديكتاتور يمن پس از 33 سال حكمراني بر اين كشور فرار را بر قرار ترجيح داد و به مانند آنچه كه در 26 دي ماه 1357 در ايران اتفاق افتاد، ديكتاتوري ديگر به بهانه درمان از كشورش گريخت. فرار ديكتاتور يمن دقيقا با همان واكنشي مواجه شد كه 26 دي ماه 1357 انتشار خبر خروج شاه از ايران بين مردم انقلابي برانگيخت.البته اين نه نخستين تشابه بيداري اسلامي منطقه با انقلاب ايران در سال 1357 است و نه آخرين آن خواهد بود. پيش از اين هم حسني مبارك، ديكتاتور مصر دقيقا در روز 22 بهمن 1389 از قدرت كناره گرفت و قبلتر هم ديكتاتور تونس از كشورش فرار كرده و به دامان سعوديها گريخت. انتظار اين است كه ساير ديكتاتورهاي منطقه هم بر اثر بيداري اسلامي و خيزش مردمي كه به راه افتاده است، يكي پس از ديگري فرار را بر قرار ترجيح دهند و سيستم سياسيشان فرو بپاشد. ديكتاتورهايي كه نخستين ترك بر ديوار آنان با فروپاشي رژيم پهلوي در ايران آغاز شد و اكنون دامنه آن تمام منطقه را فرا گرفته است.گذشته از اينكه خيزش مردم مسلمان كشورهاي منطقه ادامه منطقي تحولاتي است كه با پيروزي انقلاب اسلامي ايران آغاز شد اما سوال اصلي اين است كه چرا اين بيداري اسلامي مهارناشدني است و بهرغم خشونت غير قابل تصوري كه حاكمان اين كشورها عليه مردم خود به كار ميگيرند، اما هر روز آتش خشم مردم شعلهورتر از ديروز به راه خود ادامه ميدهد؟نمونه يمن نشان ميدهد كه به راهانداختن حمام خون هم بيفايده است و بالاخره و در نهايت اين اراده مردم است كه حرف آخر را ميزند و ديكتاتورهاي منطقه هم ناچار از پذيرش حرف مردمانشان هستند.تحليل ماهيت ديكتاتورهاي منطقه نشان ميدهد كه چنين ساختارهايي عمدتا وابسته و متكي به قدرت خارجي هستند و در پناه ديكتاتوري عشيرهاي و قبيلگي و مسلط شدن يك خاندان بر امورات كشور و حذف اكثريت مردم از عرصه تصميمگيريهاي عمومي، نتيجهاي جر فقر مفرط و عقبافتادگي تاريخي را براي كشورشان به ارمغان نياوردهاند.اين حكومتها عمدتا از طريق گماشتن نزديكان به سمتهاي حساس و تشكيل سازمانهاي پليسي مخوف سركوبگر و در عين حال وابستگي كامل به قدرتهاي خارجي بخصوص آمريكا، راه تداوم ديكتاتوري خود را فراهم ميكنند. از اين رو است كه غربيها و در راس آن آمريكا چون منافع خود را در تداوم چنين حكومتهايي ميبينند، سياست پشتيباني از ديكتاتورهاي منطقه را در پيش ميگيرند و هر كدام از اين نظامها كه فرو ميپاشد، رسانههاي آمريكايي صراحتا از دست رفتن متحدان منطقهاي آمريكا را يكي پس از ديگري اعلام ميكنند.به دو دليل غربيها از فروپاشي متحدان منطقهاي خود سخن ميگويند. اول اينكه اين خيزشها عمدتا در دايره مديريتي آمريكا و غربيها قرار ندارد و به اصطلاح خيزشهاي مردمي با الگوگيري از مدلهاي حكومتي غربي و هدايت آنان شكل نگرفته است و دوم اينكه آمريكاييها متحدان مطمئن خود را در حالي از دست ميدهند كه جانشينان آنان حتما تعهد ويژهاي را به غرب نخواهند داشت و به اصطلاح معلوم نيست كه حاكمان جديد در همان ميداني بازي كنند كه آمريكا و غربيها ميخواهند چرا كه ريشه قيامها نه در تئوريهاي دموكراسي غربي كه در دريافت از مدل حكومتي اسلام است. بر همين اساس هم ممكن است كه بين مدل حكومتي كه ملتهاي منطقه ميخواهند با مدل دموكراسي غربي تشابهي وجود داشته باشد. مثلا ممكن است كه از انتخابات آزاد و گردشي بودن حكومت سخن به ميان آيد اما واضح است كه چنين ديدگاههايي خاص دموكراسيهاي غربي نيست و در ساير مدلهاي حكومتي نظير اسلام هم براي ايجاد سيستمهاي سياسي مبتني بر راي و نظر مردم جايگاه ويژهاي وجود دارد.نمونه واضح آن هم به قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي برميگردد كه 33 سال پيش مدل حكومتي مبتني بر آرا و نظر مردم را با نگاهي ويژه به احكام حكومتي اسلام گنجاند و تركيبي متوازن را از تاسيس نظام سياسي مبتني بر جمهور اكثريت و احكام اسلام تدارك ديد كه اين تركيب متوازن از نام نظام سياسي مستقر هم قابل مشاهده است.اينگونه به نظر ميآيد كه شامه تيز غربيها به ذات خيزش اسلامي مردم منطقه پي برده و ميدانند كه فروپاشي هر ديكتاتوري به تاسيس نظام سياسي مشابه مدل حكومتي نظام جمهوري اسلامي منجر خواهد شد و اين بدترين اتفاق براي غرب به ويژه آمريكاست. چرا كه آنان در سال 1357 يكي از اين اتفاقات را تجربه و تبعات آن را براي منافع خود به عينه ملاحظه كردهاند. ابتكار:وقتي «متکلم وحده» نيز بايد بشنود! «وقتي «متکلم وحده» نيز بايد بشنود!»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم فضل الله ياري است كه در آن ميخوانيد؛سخنراني در جوامع مختلف، يکي از شيوههاي متداول ابراز عقايد، نظرات و مواضع سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و مذهبي است. در جامعه ما بهواسطه سنت ديرينه وعظ و خطابه، اين امر به يکي از آشناترين شيوههاي ارسال پيام به مخاطبان تبديل شده است.منبر، تريبون، ميکروفون، دوربين تلويزيون و... بدون ترديد، ازجمله آشناترين مفاهيم و ابزارها براي انبوه مخاطبان و معدود سخنراناني است که براي گرفتن و دادن پيام جمع ميشوند.در سنت مذهبي ما کسي که بر منبر نشسته، دانايي است که دانستههايش را براي جماعت «پامنبري» خود ارائه ميکند؛ اطلاعاتي که براي ادامه زندگي دنيوي و اخروي آنها مفيد و سازنده است. مخاطبان، انبوه گوشهايي هستند که براي «شنيدن» جمع شدهاند و گوينده، دهاني است که تنها رسالت «گفتن» را برعهده دارد. «چونوچرا»ي مخاطب در برابر سخنان گوينده معمول نيست؛ چراکه جايگاهش، جايگاه چونوچرا نيست. او بايد بشنود و بهکار بندد.در سالهاي قبل از انقلاب اسلامي و استفاده انقلابيون از اين شيوه پيامرساني و بيان مظالم حکومت جائر، از يک طرف و جانهاي مشتاق و گوشهاي شنوا، از طرف ديگر و پيامد اصلي اين تعامل دو طرفه که همان پيروزي انقلاب بود، اين موضوع را به الگويي موفق براي رابطه مسئولان و مردم در سالهاي پس از انقلاب بدل کرده بود.از آن پس بود که منبر، تريبون، ميکروفون، راديو و تلويزيون، تنها براي گفتن و شنيدن احکام شرعي مطهرات و نجاسات و نماز و روزه بهکار نميرفت، که بيان مواضع سياسي و حمله به دشمنان خارجي و رقباي حزبي در داخل کشور نيز به آن افزوده شد. در همه اين سالها، مخاطبان فقط در نقش شنوندگان و البته تأييدکنندگان مواضع گوينده ظاهر ميشدند. فريادهاي «صحيح است، صحيح است» در سالهاي اول انقلاب و «الله اکبر»گفتنهاي سالهاي پس از آن و البته شعارهاي احساسي و حمايتي اين سالها، بهخوبي نقش مخاطبان و شنوندگان را در برابر منبرها و تريبونها نشان ميدهد.اين امر کمکم گويندگان و تريبونداران را به اين توهم انداخت که گويي شنوندگان فقط براي حمايت از مواضع و سخنان آنان جمع ميشوند و بهتدريج نقش آنان را در حد سياهيلشکرهايي براي زهرچشمگرفتن از حريف و قدرتنمايي در برابر رقيب پايين آورده و نقش «متکلم وحده» را براي خود تضمينشده ميديدند. سخنرانيهاي مسئولان، رؤساي قوا، نمايندگان مجلس و شخصيتهاي سياسي و حزبي در مجامع عمومي و نحوه سخنگفتن آنان با مردم، بهخوبي اين فضا را نشان ميدهد.اما چندي است که گويي نقشها بههم ريخته است. گاه از ميان مخاطبان، يکي بلند ميشود و در سخنان گوينده «چون وچرا» ميکند و او را به چالش ميکشد. گاه نيز انبوه مخاطبان در برابر چشم گوينده، بهصورت جمعي، مواضعي را با صداي بلند اعلام ميکنند که ممکن است چندان با مواضع گوينده هماهنگ نباشد تا تريبونداران در توهم «متکلموحدهبودن» نمانند و شنوندگان را مخاطبان چشم و گوشبستهاي نبينند که تنها براي حمايت از مواضع آنان، مشت گره کرده و رگ گردن برجسته ميکنند.البته اين مخاطبان بهتنگآمده، هميشه با شعار و مشت و فرياد، مواضع خود را اعلام نميکنند. گاه با شرکتنکردن يا ترک مجامعي از اين دست يا گرايش به تريبونها و کانالهاي ارتباطي ديگر، با منبرداران و صاحبان رسانه سخن ميگويند.اين مخاطبان، ديگر نقش سنتي خود را نميپذيرند. ميخواهند که گاه نيز خود، گوينده باشند. آنچنانکه خود سالها شنونده بودهاند، بهدنبال گوشهايي براي شنيدناند. متکلمان وحده بايد گوش بسپارند. اين نقشها هميشگي نيست. نه نقش گوينده و نقش شنونده.آفرينش:بازگشت دوباره ريزگردها به كشور«بازگشت دوباره ريزگردها به كشور»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛«حکايت همچنان باقي است» عنوان فوق تنها عبارتي است که مي توان در مورد گرد و غبارهاي عربي و تداوم بروز آن در استانهاي زيادي از کشور نام داد. در اين بين چند سالي است كه ورود ريزگردهاي عربي به يكي از مشکلات و چالشهاي مهم در كشور بدل شده و مسئولان هم وعدههايي را براي حل اين مشكل كه زندگي اقتصادي، زيستي و اجتماعي مردم را در معرض خطر قرار داده است، ميدهند. اما تاكنون اين وعدهها محقق نشده و گرد و غبار همچنان شهروندان و محيط زيست کشور را در بر گرفته و به پيش مي تازد وگويا که اين ريزگرد ها قصدي براي پايان گرفتن ندارند و همچون بلايي مداوم بر مردم و شهروندان کشور نازل مي شوند. در اين بين گاه غلظت اين ريزگردها در استانهايي از کشور چنان بالا و دهها برابر حد مجاز است که عملا جدا از تعطيلي تمام مدارس ، تعطيلي را به تقويم ادارات و گاه تمام امور زندگي نيز مي افزايند و حتي در برخي مناطق حضور در هواي آزاد را نيز خطر آفرين مي کنند. در اين بين اين ريزگردها نيز چند بار از ابتداي سال جاري وارد تهران شده اند و اين خطر را گوشزد نموده اند که در صورت تعلل دور از انتظار نخواهد بود که مرزهاي شمال شرقي کشور را نيز بي بهره نگذارند. آنچه مشخص است اين وضعيت و بروز چند باره و مداوم ريزگردهاي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 588]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: نسبت دولت با ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: نسبت دولت با ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح اموز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «زمين دشمن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح اموز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «زمين دشمن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهلان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: عراق، تصميم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهلان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: عراق، تصميم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز كيهان «دورنماي مذاكرات آوريل» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد: در حالي كه ايران و 1+5 به زمان ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز كيهان «دورنماي مذاكرات آوريل» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد: در حالي كه ايران و 1+5 به زمان ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: رويکرد ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ما و ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ما و ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: «مولاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: «مولاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: «خبرگان ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: «خبرگان ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:ايران ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:ايران ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردمسالاري:ايران، ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردمسالاري:ايران، ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها