واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
توصيههایي به مشتاقان جراحي زيبايي گفتگو با دکتر فربد فدايي وقتي با پدر و مادرتان درباره اينکه بايد بيني و يا گونه و يا فکتان را جراحي کنيد تا زيباتر شويد کلنجار ميرويد حتما گاهي عصباني ميشوند و ميگويند «تو قبل از جراحي پلاستيک بايد با يک روانشناس مشورت کني» حتما به خودتان ميگيريد و قهر ميکنيد ولي خيلي از اوقات آنها درست ميگويند. بسياري از کساني که تن به تيغ جراحي زيبايي ميدهند اگر بتوانند اعتماد به نفس خود را بازيابند معمولا از جراحي زيبايي منصرف ميشوند. با دکتر فربد فدايي، روانپزشک و عضو هيات علمي دانشگاه علومبهزيستي و توانبخشي درباره اين موضوع به گفتگو نشستهايم. کساني که مشتاق جراحي پلاستيک هستند، واقعا به اين جراحيها نياز دارند؟ گاهي اوقات افراد به علت نقايص مادرزادي يا به علت حوادث دچار بدشکليها يا عدم تقارن در چهره و اندامها ميشوند که به ويژه در جامعه امروز تصادفهاي رانندگي و سوختگي از مهمترين علل اينگونه بدشکليهاست. در چنين مواردي جراحي پلاستيک ترميمي به عنوان بخش ضروري از درمان توانبخشي فرد حادثه ديده يا دچار نقص مادرزادي، کمک موثري به بهبود روحيه فرد و حفظ کارايي او ميکند. اما گاهي بدون وجود نقص و معلوليت، برخي اشخاص تمايل و درخواست براي تغيير در چهره و اندامهاي خود را دارند و به جراحي پلاستيک زيبايي متوسل ميشوند که در ضرورت يا حتي مفيد بودن چنين کارهايي ترديد وجود دارد. قبل از جراحي پلاستيک نياز به مشاوره اعصاب و روان است؟ به عنوان يک قاعده، از جراحان پلاستيک يا ديگر جراحاني که اقدام به اعمال پلاستيک زيبايي ميکنند خواسته ميشود که متقاضيان اين اعمال را جهت بررسي وضعيت رواني، ابتدا به روانپزشک معرفي کنند. واقعيت اين است که تمايل براي جراحي پلاستيک زيبايي در سطوح گوناگون آسيبشناسي رواني فردي و اجتماعي قابل بررسي است. در شديدترين وضعيت، ما با بيماري روبهرو هستيم که به علت ابتلا به نوعي اختلال هذياني (نوع جسمي) دچار اين عقيده هذياني است که نقص يا بدشکلي جسمي دارد و به همين جهت امکان دارد متقاضي عمل جراحي زيبايي باشد که اگر جراح بدون ارزيابي روانپزشکي اقدام به جراحي کند بايد مطمئن باشد که اين فرد از نتيجه عمل ناراضي خواهد بود و تقاضاي تکرار آن را خواهد کرد. برايمان مثالي از بيمارانتان ميزنيد؟ يکبار با بيماري روبهرو شدم که پس از ده عمل جراحي زيبايي بيني که هميشه هم با تلخکامي از نتيجه عمل ناراضي بود سرانجام براي بررسي روانپزشکي ارجاع شده بود که نتيجه بررسي حاکي از وجود روانپريشي در اين فرد بود. کلا افراد از نظر رواني نسبت به جراحي زيبايي به چند گروه تقسيم ميشوند؟ در سطح پايينتر از بيمار فوق بيمار مبتلا به «اختلال بدشکلي بدن» ممکن است متقاضي عمل پلاستيک زيبايي باشد. اين فرد هم بدون آنکه نقص يا نازيبايي در کار باشد، اشتغال فکري بيمارگونه با ظاهر خويش دارد هر چند که ذهنيت او به حد هذيان نميرسد و با درمانهاي روانپزشکي، چه رواندرماني و چه درمان دارويي، امکان بهبود او وجود دارد. در سطح باز هم پايينتر با فردي روبهرو ميشويم که احساس کهتري و ناکارآمدي دارد، اما ناخودآگاه مشکلات خويش را به ظاهر خود نسبت ميدهد. براي نمونه ميانديشد «اگر بيني من کوچکتر بود در جامعه پذيرفته ميشدم» يا : «اگر گونههاي من کمي برجسته باشد شوهر بهتري پيدا خواهم کرد». به ويژه اين روزها زنان ميانسال فراواني ديده ميشوند که به صورتهاي گوناگون از جمله عمل «کشيدن پوست» ميکوشند چين و چروکهاي صورت و اندامها را برطرف کنند و دوران جواني را به ظاهر تجديد کنند. غافل از آنکه هر سن اقتضايي دارد و آن کس که دگرگونيهاي ظاهري ناشي از افزايش سن را نپذيرد قادر به رويارويي با بحرانهاي رشدي و حل آنها نخواهد بود. دگرگونيهاي ظاهري چهره با افزايش سن بايد همراه با پختگي و فرزانگي باشد، در غير اين صورت در فرد احساس ترس به وجود ميآورد و جراحي پلاستيک زيبايي هم چارهساز نخواهد بود. خيليها به خاطر اينکه فلان جراحي زيبايي مد شده است تن به تيغ ميسپارند، اينطور نيست؟ گاهي از رواج جراحيهاي غيرضروري پلاستيک زيبايي به عنوان يک مد ياد ميشود، اما مانند همه مدها، همه افراد اجتماع از آن پيروي نميکنند. مبتلايان به اختلال شخصيت هيستريونيک (نمايشي) و اختلال شخصيت خودشيفته جزو نخستين کساني هستند که از مدهاي مختلف از جمله تب جراحي زيبايي پيروي ميکنند. در واقع هميشه کساني هستند که ميپندارند تغيير ظاهر ميتواند جاي تغيير باطن را بگيرد. چنين شخصي ميپندارد ديدگاهها و احساس عدم کفايت رواني او ناشي از ناشايستگي ظاهري اوست. در حالي که اگر اين افراد بکوشند نارساييهاي دروني و اضطراب خود را رفع کنند نيازي به عمل زيبايي نخواهند داشت. از آنجا که مشکل اين افراد از درون برميخيزد، عمل زيبايي، جامههاي گرانقيمت و زيورهاي پربها احساس رضايت را پديد نميآورد و آنان بار ديگر به دنبال عملهاي بعدي، جامههاي گرانتر و زيورهاي قيمتيتر خواهند رفت و اين دور، ادامه خواهد يافت. شرايط خاص اجتماعي هم در هجوم مردم به اين جراحيها نقش دارد؟ آسيبشناسي اجتماعي زيربناي اعمال زيبايي، صورتهاي گوناگون به خود ميگيرد. براي نمونه به دنبال شکست ژاپن از آمريکا در انتهاي جنگ جهاني دوم که براي مردم آن کشور باورناپذير ميآمد، تعداد زيادي از مردم آن کشور تحت تاثير ساز و کار دفاعي رواني همانندسازي با مهاجم، با اعمال جراحي پلاستيک چشمان مورب خود را شبيه به چشمهاي سفيدپوستان (در واقع آمريکاييهاي مهاجم) کردند. کوشش برخي سياهپوستان آمريکا براي زدودن سياهي رنگ پوست خود يا صاف کردن موهاي مجعد خود و رنگ طلايي به آن زدن در زمره همين همانند سازيهاي ناخودآگاه است. چنين فردي چون خود را در برابر نژاد يا قوم ديگر مقهور ميبيند ميکوشد خود را به شکل آنان دربياورد. با توجه به اينکه اکثريت قريب به اتفاق جراحيهاي زيبايي ناشي از بيماريهاي رواني يا اختلالات شخصيت يا منش فرد متقاضي است و واقعا عيب و نقصي در ظاهر فرد نبوده است، اين فرد پس از عمل معمولا احساس رضايت نميکند و خيلي از اوقات کار به شکايات از پزشک ميکشد که گاهي سالها به طول ميانجامد. منبع: http://salamat.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 674]