تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، آن است كه قابل فهم و روشن و كوتاه باشد و خستگى نياورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803524380




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قتل همسر به خاطـر پيامک های مرد غريبه


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
قتل همسر به خاطـر پيامک های مرد غريبه




«مشتم را بالا آوردم. پيامك‌هاي آن مرد غريبه به زهره جلوي چشمانم بود. محكم به صورتش زدم. او افتاد روي زمين و سرش خورد به تيزي ديوار و بيهوش شد. ديگر بلند نشد. تازه با هم ازدواج كرده بوديم.»





روزنامه اعتماد: «مشتم را بالا آوردم. پيامك‌هاي آن مرد غريبه به زهره جلوي چشمانم بود. محكم به صورتش زدم. او افتاد روي زمين و سرش خورد به تيزي ديوار و بيهوش شد. ديگر بلند نشد. تازه با هم ازدواج كرده بوديم.»
 
همه در جلسه دادگاه به اعترافات حميد گوش مي‌دادند و منشي حرف‌هاي او را روي كاغذ مي‌نوشت. حميد جواني ٣٣ ساله است كه پنج سال پيش همسر ١٨ ساله خود را به ظن داشتن رابطه با مردي غريبه به قتل رساند. شعبه ٨٤ دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي قرباني براي رسيدگي پاياني به پرونده او انتخاب شده بود. پيش از آنكه حميد پشت جايگاه احضار شود، با دستور رييس دادگاه، نماينده دادستان كيفرخواست را قرائت  كرد.

همه فهميدند شب بيست و يكم مرداد ماه ٨٩ چه اتفاقي در خانه‌اي كوچك در پيشواي ورامين افتاده است. در كيفرخواست آمده بود: «حميد، ٣٣ ساله، شغل آزاد، متهم است در تاريخ ٢١ مرداد ٨٩ همسر خود به نام زهره، ١٨ ساله را مورد ضرب و شتم قرار داده است. متهمه بر اثر يكي از ضربات روي زمين افتاد و سرش به تيزي ديوار خورد و دچار خونريزي شديد شد. پزشكي قانوني علت مرگ را ضربه شديد وارده و ضربه مغزي اعلام كرده است.»
 
پدر متهم با يك رديف فاصله پشت سر پسرش نشسته بود و به متن كيفرخواست گوش مي‌داد. اولياي دم پيش از اين با دريافت ١٢٠ ميليون تومان ديه رضايت داده بودند و صندلي‌هاي مخصوص آنها در دادگاه خالي بود. جلسه دادگاه از جنبه عمومي جرم تشكيل شده بود. قرار بود براي متهم از سه تا ١٠ سال حبس ببرند.  رييس دادگاه متهم را به جايگاه احضار كرد تا بررسي پرونده از جنبه عمومي جرم آغاز شود. حميد ٣٣ ساله، كوتاه قد با چهره‌اي سوخته پشت جايگاه ايستاد.
 
او درباره روز حادثه گفت: «چند روز قبل از حادثه با زهره به رستوران رفته بوديم. آنجا من متوجه شدم پيامك‌هايي از طرف مردي غريبه براي او مي‌آيد. گوشي‌اش را گرفتم. عصباني شدم. از او پرسيدم اين مرد كيست؟ او گفت ارتباطي با هم ندارند و مزاحم است.»
 
اعترافات حميد بر سكوت جلسه سوار شده بود. او به لحظه قتل همسرش رسيد. با صداي لرزان گفت: «شب بود. در خانه بوديم كه باز هم سر همان پيامك‌ها با هم دعواي‌مان شد. من با مشت يك ضربه به صورتش زدم. او افتاد روي زمين و سرش محكم به ديوار خورد. نمي‌خواستم بلايي سرش بيايد. عمدي نبود.»
 
زهره به علت شدت ضربه و خونريزي كشته شد تا پرونده‌اي در دايره جنايي پليس آگاهي با نام او باز شود. مدتي بعد، شوهرش، حميد دستگير شد و در همان بازجويي‌هاي اوليه به قتل اعتراف كرد. او پنج سال است اعترافات خود را تكرار مي‌كند.  حميد روي صندلي‌اش نشست. قضات دادگاه وارد شور شدند. سكوت برجلسه حاكم شد.
 
وكيل متهم چيزي در گوش موكلش گفت. سرباز زندان با كليد دستبند بازي مي‌كرد كه صداي رييس دادگاه نگاه‌ها را به او خيره كرد. قاضي قرباني متهم را براي دفاع آخر به جايگاه احضار كرد. صداي كشيده شدن زنجيرپايش روي زمين آمد.
 
 متهم گفت: «پشيمانم. از خانواده زهره عذرخواهي مي‌كنم. از شما هم تقاضاي بخشش دارم. نمي‌خواستم آنطور تمام شود. الان مي‌خواهم به زندگي برگردم و به پدر و مادرم برسم. آنها خيلي در اين مدت اذيت شدند. »
 
قاضي قرباني ختم جلسه را اعلام كرد و از سرباز همراه خواست نامه زندان متهم را بياورد تا مهر كند. او مهر را بالا آورد و نقش آن را روي برگه زندان متهم نشاند و گفت: «بيرون باشيد. امروز آزاد مي‌شود. »







تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن