واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دزداني كه در مناطق حفاظت شده ايران پاسبان ميگيرند !
روز گذشته خبري در خصوص درگيري محيطبانان ايوان از توابع استان ايلام، منطقه كوهستاني گيلانه، با شكارچيان سابقهدار وخلافكار اين ناحيه رسانهاي شد كه حاصل اين درگيري، ضرب و شتم شديد يكي از محيطبانان به نام «عليرضا كوهي» فرزند شهيد كوهي، با ۲۲ سال سابقه خدمت به طبيعت كشور است، به گونهاي كه اين محيط بان وظيفهشناس در حال حاضر به خاطر جراحتهاي شديد حاصل از برخورد ضربات چوب و چماق و چاقو بر سر و صورت و بدنش تحت مداوا است.
نویسنده : علي خدايي بيجاري
روز گذشته خبري در خصوص درگيري محيطبانان ايوان از توابع استان ايلام، منطقه كوهستاني گيلانه، با شكارچيان سابقهدار وخلافكار اين ناحيه رسانهاي شد كه حاصل اين درگيري، ضرب و شتم شديد يكي از محيطبانان به نام «عليرضا كوهي» فرزند شهيد كوهي، با ۲۲ سال سابقه خدمت به طبيعت كشور است، به گونهاي كه اين محيط بان وظيفهشناس در حال حاضر به خاطر جراحتهاي شديد حاصل از برخورد ضربات چوب و چماق و چاقو بر سر و صورت و بدنش تحت مداوا است.
با آگاهي از متن اين خبر و سلسله وقايعي كه در اين درگيري به وقوع پيوسته، خيل سؤالات و نكتهها به ذهن خواننده خبر روانه ميشود.
اما سؤال اساسي اين است كه با چنين اوضاع و احوالي كه بر حيات وحش طبيعي كشور حاكم است، آيا بهترين راه خط زدن گزينهاي به نام «محيطبان» نيست ؟! آيا بهتر نيست موجبات مزاحمت متخلفان گرانقدر را با پي نخود سياه فرستادن محيطبانان، براي هميشه از بين برد؟! چراكه در داستان بيسرانجام درگيري تخريبگر محيط زيست و محيطبان آن كه همواره پيروز است، متخلف و متجاوز است و متضرر و كتك خورده و مغموم نماينده قانون، يعني«محيط بان»!
شاهد چنين مدعايي محيطباناني هستند كه اينك در زندان و در انتظار اعدام به سر ميبرند. جالب اينجاست كه جرم آنان دفاع از مواهب و منابع طبيعي كشور و انجام وظيفه است. به اين صورت كه هر كدام در روز حادثه با چند متخلف و مخرب محيطزيست برخورد و هر كدام به فراخور عمق فاجعهاي كه در حوزهكاري خود حس كرده از سلاحي كه به صورت قانوني در اختيار وي قرار گرفته، استفاده كرده است اما در اين درگيري ناخواسته يكي از متخلفان مورد اصابت گلوله قرار گرفته و جانش را از دست داده است.
حال با پيشينهاي از قتل ناخواسته متمردان و متخلفان محيطزيست كه در پسزمينه ذهن تمامي محيطبانان اين كشور وجود دارد، جواب اين سؤال روشن ميشود كه چرا عليرضا كوهي (محيطبان مضروب قصه ما) و بسياري همكارانش، كتك خور داستان نابرابر حق و باطل شدهاند و هيچوقت از سلاح استفاده نكرده و نميكنند؟
بيشك هر محيطباني مضروب شدن خود را به زندان و قتل و قصاص و آواره شدن زن و بچه ترجيح ميدهد اما سؤال اساسي اين است كه چنين محيطباناني كه سرگذشت همكاران منتظر قصاص خود را ميدانند، آيا براي پاسداري از مناطق حفاظت شده، كارايي دارند؟ آيا در حين انجام وظيفه اگر تخلفي را ديدند، چشم خود را بر تخلف نخواهند بست و اين اتفاق آيا سرپيچي از وظيفه نيست؟ و آيا موجبات سرپيچي از وظيفه و عمل به مفاد قانون را خود قانون در پيش پاي محيطبان نگذاشته است؟
بنابراين به همان پيشنهاد اول بر ميگرديم كه به راحتي محيطبانان كشور را بازخريد يا بازنشسته يا اصلاً اخراج كنند و هزينهاي را كه صرف حقوق و بيمه و لباس و هزار خرج ديگر آنان ميشود، صرف امكانات رفاهي و به ويژه هزينه تهيه تابلوها و بنرهايي كنند كه در جايجاي مناطق تحت حفاظت به متخلفان و قانونشكنان كه به حريم كشور تجاوز ميكنند، خوشامد و دستمريزاد بگويد! و قدوم مبارك شكارچيان، زمينخواران، قاچاقچيان، درياخواران، زندهگيران و مردهگيران و هر آن كس كه درصدد است مواهب اين كشور را در جيبهاي گلوگشاد خود كند را بر تخم يك چشم و توتياي چشم ديگر كند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]