واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
درخواست طلاق به خاطر رفیقبازی شوهر قلیان، زندگی زوج جوان را دود کرد مرد جوان نمیدانست با رفیق بازی و رفتن به سفرهخانهها به سبب اعتیادش به قلیان، مسیر زندگیاش به دادگاه خانواده ختم میشود. زن و شوهر جوان فقط دو سال از زندگی مشترکشان گذشته بود که به انتهای راه رسیدند.
زن جوان از رفیق بازی های همسرش خسته شده بود. مرد خوشگذران اعتیاد شدیدی به مصرف قلیان داشت. برای همین هر شب بعد از این که از محل کارش بیرون می آمد به جای رفتن به خانه، همراه دوستانش به قهوه خانه می رفت. همین موضوع باعث اختلاف آنها شد تا جایی که زن جوان چند وقت قبل به دادگاه خانواده تهران رفت و درخواست طلاق داد. پس از آن احضاریه ای به دست شوهر وی رسید و بعد از تعطیلات عید هر دو در دادگاه حاضر شدند.
قاضی عموزادی، رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران پرونده زوج جوان را باز می کند و از مرد جوان می پرسد: همسرتان درخواست طلاق داده و علت جدایی را خوشگذرانی شما عنوان کرده است، این موضوع را قبول دارید؟ مرد بیست وهفت ساله می گوید: مرتب به من گیر می دهد، از صبح تا شب کار می کنم، یک ساعت را نمی توانم با دوستانم بگذرانم. من ازدواج کرده ام تا آرامش داشته باشم، نمی دانستم که قرار است همه آزادی هایم محدود شود و هر شب با دعوا و اعصاب خراب سرم را روی بالش بگذارم. در همین هنگام زن جوان با عصبانیت حرف های همسرش را قطع می کند و می گوید: آقای قاضی شوهرم هنوز در عالم مجردی است و فراموش کرده که ازدواج کرده. او هر شب با دوستانش به قهوه خانه می رود و اعتیادش به قلیان و رفیق بازی زندگیمان را نابود کرده است. اوایل زندگی اعتراضی نمی کردم زیرا هفته ای یکی، دو بار با دوستانش به تفریح می رفت. اما هر شب باید در خانه قلیان می کشید. هرچه می گفتم برای سلامتی اش ضرر دارد فایده ای نداشت اما تازگی ها، هر شب با دوستانش به قهوه خانه می رود و شب دیر وقت به خانه می آید. حتی تلفن همراهش را پاسخ نمی دهد. من از این وضع خسته شده ام، وقتی هم اعتراض می کنم شروع می کند به داد و فریاد.وی ادامه می دهد: چند وقت قبل حسابی با هم درگیر شدیم و من از خانه قهر کردم. بعد از یک هفته دوباره با هم آشتی کردیم و با وساطت بزرگ ترها به خانه برگشتم. فکر می کردم همه چیز درست خواهد شد اما اشتباه فکر می کردم. همه چیز مثل سابق بود و او هرروز با دوستانش قرار تفریح و گردش و رفتن به قهوه خانه را داشت تا دور هم قلیان بکشند. من هم دیگر نتوانستم به این زندگی ادامه بدهم، برای همین درخواست طلاق دادم. حرف های زن جوان که تمام می شود، شوهر وی ادامه می دهد: همسر من زن بداخلاق و بهانه گیری است. اوایل زندگی خیلی زود از محل کارم بیرون می آمدم و به خانه می رفتم اما این زن به همه چیز ایراد می گرفت. تا جایی که زندگی برایم خسته کننده شده بود. به دنبال یک سرگرمی بودم. برای همین مانند گذشته تصمیم گرفتم بیشتر وقتم را با دوستان دوران مجردی ام بگذرانم. زندگی برایم یکنواخت و خسته کننده شده و من هم دیگر حاضر نیستم در کنار این زن زندگی کنم. قاضی عموزادی در پایان جلسه وقتی اصرار این زن و شوهر را برای جدایی دید، حکم طلاق توافقی را صادر کرد. سیما فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
 
چهارشنبه 19 فروردین 1394 ساعت 23:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]