واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: «طالبی» گفت غلامی شخصیتی است که نمیخواهم از ابتدای داستان لو برود و در ذهن خودم ویژگی دیگری در نقش گنجاندم که در داستان وجود ندارد. بنابراین... حسن شکوهی: «به کجا چنین شتابان» یادآور سنتهای قدیمی ایرانی است«حسن شکوهی» تهیه کننده، مجری طرح و بازیگر متولد 1350 و دانش آموخته رشته مکانیک است. او از سال 72 به سینما راه یافت و در فیلمها و سریالهای مختلفی به عنوان بازیگر، مدیر تولید، مدیر تدارکات، مجری طرح و تهیه کننده حضور یافت. «شکوهی» بازی در آثاری هم چون «دستهای خالی»، «هر چی تو بخوای»، «باغ آلوچه»، «توکیو بدون توقف»، «عینک دودی»، «روز رفتن» و «ویران گر» نقش آفرینی کرد.هم اکنون سریال «به کجا چنین شتابان» به تهیه کنندگی وی و به کارگردانی «ابوالقاسم طالبی» در حال پخش است. «شکوهی» علاوه بر تهیه سریال در مقام مجری طرح و بازیگر هم حضور دارد. او نقش «غلامی» بادی گارد فریدون احتشام را بازی میکند.«شکوهی» دو فیلم توقیفی «عروسکی برای الدوز» محسن چگینی و «ایمیل» مجید هدایتی را در کارنامه خود دارد. با «شکوهی» درباره ساخت سریال و بازی اش گفت و گوکردیم که با هم میخوانیم. چه شد تهیه سریال «به کجا چنین شتابان» را بر عهده گرفتید؟پیشنهاد ساخت سریال از سوی شبکه بود. هنگامیکه فیلم نامه را خواندم از داستان آن خوشم آمد و به عقایدم نزدیک بود. با کارگردان تصمیم ساخت سریال را گرفتیم البته فیلم نامه 3 مرتبه بازنویسی شد. با کارگردان چه قدر در ساخت هم فکری داشتید؟من کار سینما را زمانی که 22 ساله بودم در سال 1372 با آقای «طالبی» آغاز کردم و از همان دوران با یکدیگر رفیق هستیم و افتخار میکنم که من را به عنوان دوست قبول دارد. در این سریال با هم فکری هم کار میکنیم و در حال حاضر نیز در حال میکس و مونتاژ کار هستیم تا کار را به پخش برسانیم. آیا اصلاحاتی از سوی شبکه روی سریال وارد شد؟مگر میشود اصلاحیه نداشته باشیم. مواردی را نمیتوان در تلویزیون نشان داد اما مدیران شبکه ما را حمایت کردند. مدیر سابق شبکه آقای «رجبی معمار» ما را حمایت میکرد و اکنون هم آقای دکتر «احمدی» جای ایشان آمده اند و به واقع این جا باید از آن عزیزان تشکر کنم. به خصوص از آقای «معصوم زادگان» قائم مقام شبکه و مدیر گروه فیلم و سریال از روز اول تاکنون در شبکه 5 حمایتمان کرد. تا چه حد شرایط برای ساخت سریال از سوی شبکه مهیا شد؟داستان سریال در گذشته مربوط به شبکه دوم سیما بود و ما داستان را برای شبکه 5 تهران ساختیم. بودجههای شبکه دوم با شبکه 5 سیما فرق میکند اما همان گونه که گفتم با حمایت آقای «معصوم زادگان» قرارداد ما برای شبکه 5 بسته و برآورد هزینه شد. اگر آقای «معصوم زادگان» نبود ما اواسط کار مانده بودیم و پروژه تعطیل میشد، 16 ماه فیلم برداری پروژه طول کشید. چرا این قدر پروژه طولانی شد؟به سبب حساسیتهایی که کارگردان داشت طولانی شد. به طور مثال ما بعضی از پلانها را 15 برداشت میگرفتیم یعنی آقای طالبی به راحتی از کنار کارش نمیگذشت. بعضی روزها به دلیل حساسیتهای کارگردان از صبح تا غروب سر لوکیشن بودیم اما فقط 30 ثانیه مفید گرفته میشد. بعضی روزها هم 5 دقیقه مفید گرفتیم. به طور نرمش روزانه 3 یا 3 دقیقه و نیم مفید تصویر میگرفتیم به همین دلیل پروسه فیلم برداری طولانی شد. آقای طالبی روی ریزه کاریها پا فشاری میکرد. آیا شما به واسطه حرفه تان همواره سر صحنه حضور دارید؟من جزو معدود افراد در سینما هستم که همیشه از همه زودتر سر صحنه حاضر و آخرین نفر هم خارج میشوم. یعنی از روزی که سینما را آغاز کرده ام عادت دارم که قبل از گروهم سر لوکیشن باشم و بعد از همه خارج شوم. استادانی هم چون «جهانگیر کوثری» در بخش تولید و تهیه یاری ام کرد یا «ایرج تهماسب» که شاگرد ایشان هستم شناخت سینما، داستان خوانی را از وی آموختم و در واقع الفبای سینما را به من یاد داد. کار بازیگری را خانم «فاطمه معتمدآریا» به من آموخت. به دلیل همین شناخت همیشه سعی کردم حضور داشته باشم که اگر خدای ناکرده مشکلی پیش آید سریع رفع کنم. خدا را شکر از سالی که وارد سینما شدم تاکنون مشکلی برایم پیش نیامده است. با توجه به این که تهیه کننده سریال هستید چه شد تصمیم گرفتید بازی هم بکنید؟ابتدا قرار نبود در سریال بازی کنم و از کارگردان هم خواستم که بازی نکنم. شخصیت غلامی در فیلم نامه وجود نداشت فقط از 40 قسمت سریال در بخشی او راننده «فریدون احتشام» بود. کارگردان از من تقاضا کرد که این شخصیت را بازی کنم ابتدا نپذیرفتم زیرا تهیه کار را نیز بر عهده داشتم اما آقای «طالبی» گفت غلامی شخصیتی است که نمیخواهم از ابتدای داستان لو برود و در ذهن خودم ویژگی دیگری در نقش گنجاندم که در داستان وجود ندارد. بنابراین با هدایتهای ایشان و برداشت خودم این نقش شکل گرفت. هنگامی که فیلم نامه را خواندید چه برداشتی از این شخصیت داشتید؟غلامیشخصیت مرموزی است که در ادامه داستان مشخص میشود که او جزو هیچ دار و دسته ای نیست و برای خودش کار میکند. گوشهایش میشنود اما قدرت تکلم ندارد زیرا او در گذشته بوکسور بوده و در ادامه داستان تعریف میکند که غلامی در یکی از مسابقات بوکس ضربه ای روی حنجره اش میخورد که تارهای صوتی اش را از دست میدهد و نمیتواند دیگر صحبت کند. شخصیت غلامی نسبت به سایر نقشهای داستان شخصیتی متفاوت است. به واقع بازی در سکوت بسیار کار سختی است حال نمیدانم مخاطب چه قدر از این شخصیت خوشش آمده است اما در تهران مردم از من میپرسند که چرا حرف نمیزنی از شکوهی بعید است شخصیت لال را بازی کند که فقط در را باز و بسته کند من هم به آنها میگویم در آینده صدایش در میآید. شما از چه نمادهایی برای این شخصیت استفاده کردید؟اگر بیشتر از این شخصیت برای تان بگویم داستان لو میرود. غلامییک بادی گارد حرفه ای است. این شخصیت را به گونه ای بازی کردم که با تمام بادی گاردهایی که در ایران بازی کرده اند متفاوت باشد. غلامیبادی گارد خیلی راحتی است و آدم کش بسیار حرفه ای است و در کمال خونسردی این کار را میکند و با خشونت میانه ای ندارد. همه از بیرون که او را میبینند تصور میکنند آدم با شخصیت و آرام است و چهره دل نشینی دارد اما خصوصیات درونی وی از غلامیشخصیت ساخته است نه تیپ و من به غلامیشخصیت و ویژگیهایی افزودم به مرور شاهد خواهید بود که نوع برخوردش با «فریدون احتشام» به گونه ای دیگر میشود. یعنی اگر قرار باشد اتفاقاتی بیفتد از قبل میداند. اواخر داستان دست غلامیبرای مخاطب رو میشود.او با فریدون احتشام راحت و محرم اسرارش است غلامی فقط با نگاه حرفهایش را میگوید، این شخصیت زاییده ذهن کارگردان است و حال نمیدانم چه قدر توانسته ام به آن چه در ذهن آقای طالبی بود نزدیک شوم. کارگردان چه قدر در هدایت درست شما مقابل دوربین مؤثر بود و چقدر به او اعتماد کردید؟اگر اطمینان بین کارگردان و بازیگر و بالعکسش نباشد به هیچ عنوان آن شخصیت در نمیآید. کارگردان باید به بازیگرش و بازیگر هم باید به کارگردان اعتماد کند زیرا در غیر این صورت دچار اختلاف نظر میشوند من به طور کامل خودم را به کارگردان سپردم زیرا روحیات و شیوه کار کردن او را میشناختم البته گاهی اوقات هم با یکدیگر مشورت میکردیم تا بتوانم نقش را به خوبی ارائه دهم. غلامی را چگونه شخصیتی میبینید؟این شخصیت به طور کامل منفی است. اما مرموز رفتار کردم و در قسمتهای آینده خواهید دید که غلامی کاری میکند که همه شوکه شوند. به واقع نقش سختی بود که در نوع راه رفتن، نگاه و رفتارم آن مرموز بودن را نشان دهم و به گونه ای رفتار کردم شخصیت او لو نرود و همه دوستش داشته باشند و مخاطب بگوید به او نمیآید کسی را بکشد. رابطه تان با بازیگران نقش مقابل خود «رویگری»، «حمیدیان»، «عمرانی»، «گلستانی» و ... چه طور بود؟با همه عزیزان ارتباط خوبی داشتم. این دوستان پیشکسوت این عرصه هستند و هم بازی شدن با آنها لذت بخش بود. خیلی چیزها آموختم من در این سریال شخصیت مکمل را بازی کردم که پر رنگ تر میشود. با «بابک حمیدیان» بده بستانهای خوبی داشتم قسمتهای آخر داستان با یکدیگر بازی داریم. چرا بیشتر نقشهای منفی بازی میکنید؟من از بچگی عاشق بازیگری بودم و به طور کلی نقشهای منفی یا ضد قهرمان جای کار بیشتری دارد زیرا شخصیتهای مثبت تک بعدی هستند. پیشنهادهایی که به من میشود شخصیتهای منفی است و شخصیتهای مثبت و تک بعدی را به من نمیدهند. همیشه در ایفای نقشهایم درباره شخصیت مطالعه و نمونه آن را در جامعه پیدا میکنم. با توجه به زمان پخش سریال، فکر میکنید این مجموعه تا چه حد با مخاطب ارتباط برقرار کرده است؟مردم به من میگویند سریال خیلی مردمی و رئال است و یکی از خصوصیات خوبش این است که زندگی آدمهای معمولی را به تصویر میکشد و شاید در زندگی شما یا ما چنین افرادی باشند. چندی پیش یکی از دوستان با روابط عمومی شبکه دوم سیما تماس گرفته بود از دست من شکایت کرده بود که تهیه کننده، این داستان را از روی شخصیت من نوشته حتی نامم هم یونسی است. من نیز به شبکه گفتم تلفن من را به آن آقا بدهید تا یکدیگر را ببینیم و با هم در این رابطه صحبت کنیم. منظورم این است که شخصیتهای سریال بسیار به زندگی مردم نزدیک شده است حتی ارتباط بین مادربزرگ خانواده با نوهها، سنتی که در خانوادههای ایرانی رواج داشت و ما در این سریال به تصویر کشیدیم تا یادآور سنتهای قدیمی ایرانیها باشیم که در حال فراموشی است مثل احترام بین کوچک و بزرگ، متصل بودن افراد خانواده به بزرگ تر خانواده که عزیز داستان ماست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1278]