واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
خاطره وحیدهاشمیان از مهمترین نوروز زندگیش
وحید هاشمیان مهاجم سابق تیم ملی فوتبال ایران در صفحه شخصیش در فیس بوک خاطره ای از بازی ایران و ژاپن منتشر کرده است .
روز نو : وحید هاشمیان مهاجم سابق تیم ملی فوتبال ایران در صفحه شخصیش در فیس بوک خاطره ای از بازی ایران و ژاپن منتشر کرده است .
هاشمیان در این باره نوشته است: ۵ فروردین سال ۱۳۸۴ بود. بعد از بازی مساوی با بحرین در منامه با بازی نه چندان قابل قبول، یک بازی مهم با ژاپن در تهران از سری مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶ در راه بود. من هم برای این بازی به تهران آماده بودم و خیلی خوشحال بودم که عید در تهران هستم. ۱۱ سالی که در آلمان بازی کردم فقط ۲ بار عید ایران بودم و اکثرا عید را حس نمی کردم، چون تمرین بود یا سفر یا بازی. بچه ها با روحیه و شاد تمرین میکردند و می خواستیم که عید به مردم هدیه بدهیم.
اگر اشتباه نکنم ژاپن ۳ یا ۴ سالی بود که در آسیا نباخته بود و حریفی بسیار سختی بود و ما هم با توجه به مساوی در بحرین نیاز به برد داشتیم وگرنه کار سخت می شد. آن زمان من در بایرن مونیخ بودم و کم بازی میکردم ولی در اثر تمرینات مرگبار ماگات خیلی آماده و سرحال بودم.
روز بازی وقتی که به استادیوم نزدیک می شدیم جمعیتی را دیدیم که روانه استادیوم بودند و این درحالی بود که استادیوم پر شده بود. از چندین ساعت قبل از بازی اعلام میشد که استادیوم پر شده و دیگر به استادیوم نیاید.
وقتی وارد استادیوم شدیم جمعیت موج می زد. تاکنون این همه استقبال و هیجان ندیده بودم ولی از طرفی هم دلواپس که بتوانیم پیروز شویم و تماشاچیان را خوشحال کنیم و اگر ببازیم که...
بعد از گرم کردن وقتی که داشتیم به رختکن می رفتیم حسین آقا فرکی دستم را گرفت و در گوشم گفت که امروز حتما گًل میزنی.
بازی را خوب شروع کردیم و نبض بازی در دستمان بود.
در دقیقه 13 یک ضربه ایستگاهی با سانتر مهدویکیا با دخالت نکونام توپ افتاد جلوی پایم و من بدون هیچ مکثی ضربه زدم و ۱-۰ افتادیم جلو.
در ادامه بازی علی دایی مصدوم شد و نویدکیا جانشینش شد.
نیمه دوم ژاپن هجومی بازی کرد و در دقیقه ۶۶ گًل مساوی رو زدند. یک لحظه استادیوم ساکت شد به طوری که شادی بازیکنان ژاپن و تعداد اندکی از طرفداران ژاپنی که در استادیوم بودند شنیده می شد.
توپ را آوردیم وسط زمین برای شروع بازی. معمولا تماشاچیان ما وقتی گًل میخوریم مدتی سکوت می کنند.
من در فکر بودم که ناگهان تمامی تماشاچیان یک جا بلند شدند ( فکر کنم بیش از ۱۰۰ هزار نفر بودن و خیلی بیرون استادیوم) و گفتند ایران و تشویق کردند و این حرکت تماشاچیان دوباره به ما نیرو و امید داد.
موهای بدنم سیخ شده بودند از این حرکات تماشاگران. در دقیقه 75 بود که طی یک حرکات ترکیبی از کعبی، مهدویکیا، و سانتر استثنایی علی کریمی با ضربه سر گل دوم را زدم و استادیوم منفجر شد, انگار که شادی تماشاچیان بغض آنها بود که ترکیده بود . ما بازی را ۲-۱ بردیم.
شادی تماشاچیان و حمایتشان بی نظیر بود.
آن روز مردم فوتبال دوست ایران از این برد خیلی شاد بودند. به هتل رسیدیم و سریع شام خوردیم که برویم فرودگاه پرواز کنیم به چین و چند روزی در کمپ تیم ملی چین باشیم و بعد با کره شمالی در کره شمالی بازی بعدی ما بود.
در راه متأسفانه شنیدیم که تعدادی از تماشاچیان به علت ازدحام فوت کردند و شادی ما این گونه خراب شد.
روحشان شاد باشد. پیروز آن بازی تماشاچیان و حامیان ما بودند.
تاریخ انتشار: ۰۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]