واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
آقاي حسني، خانم نامداري، دست از سر مردم برداريد
روز نو : دعواي مجريان رسانه ملي، يك «مساله ملي» نيست، مسالهاي كه متاسفانه خوراك اصلي آن توسط خود آنها توليد ميشود.
روزهاي اول نوروز به روزهاي ديد و بازديد، روزهاي آشتيكنان و دوري از كينهها كدروتها شهرت دارد. اما نوروز امسال با واقعه اي مصادف شد كه در خاطرهها ميخواهد ماند. اتفاقي كه متاسفانه خوراك اصلي آن توسط خود طرفين دعوا به رسانهها انتقال پيدا كرد.
روز دوم سال عيد، آزاده نامداري مجري مشهور تلويزيون با انتشار تصويري در صفحه شخصياش در اينستاگرام جنجال تازهاي به پا كرد. اتفاقي كه تبعات آن همچنان ادامه دارد و طرف ديگر دعوا، يعني فرزاد حسني را نيز وارد ماجرا كرده است. دامنه آن حتي فراتر از اين دو نفر رفت. يك سايت خبري نسبت به رفتار آنها هشدار داد و رضا رشيدپور در واكنش به متن منتشر شده آن را توهين آميز خوانده و به دفاع از خود و مجريان تلويزيون پرداخت.
آزاده نامداري با انتشار تصويرش به طور ضمني فرزاد حسني را تهديد كرد كه از او چهل فايل صوتي ضبط شده در اختيار دارد كه انتشار آن فاجعه به بار ميآورد.
فرزاد حسني نيزدر پاسخ مدعي شد كه حتي اگر ادعاها صحت داشته باشد، آيا اين شيوه مناسبي براي بيان است؟ او البته به طور تلويحي ادعاي ديگري هم داشت ومعتقد بود همسرش به خاطر پخش تصويرش از تلويزيون دست به چنين كاري زده است. و مي پرسد: ریختن آبروی دیگران و حتی خانواده خود به چه قیمتی؟ به قیمت پخش تصویرمان از تلویزیون؟
حسني درادامه توضيحاتي ميدهد كه نشان ميدهد ماجراي ممنوع التصويري وي به دلايلي ديگري بوده است و مينويسد: اساسا مسائل خانوادگی ما به مدیران رسانه چه ارتباطی دارد؟ چرا ایشان با فرافکنی و عدم قبول واقعیت، موضوعات فی مابین در زندگی شخصی را به عدم پخش مستندشان ارتباط می دهند؟! اساسا ممنوعیت فعالیت ایشان از مراجع دیگر و به واسطه مواردیست که مرتبط با جدایی اش از من نیست.
حسني ماجرا را كمي هم پيچدهتر و سياسيتر كرده و در پايان از كاربران مي خواهد كه از او سئوال كنند:
1- نظر ایشان درباره گروهک منافقین چیست؟
2- نظر ایشان درباره ی عاطفه ی مادری و عشق به فرزندشان چیست؟
با انتشار اين اتفاقات سايت انتخاب در پايان گزارشش دراين باره مجريان را افراد «پرمدعايي» توصيف كرد كه «به دلیل توجهات بیش از حد برخی مردم، امر بر آنان مشتبه شد که آنقدر مهم هستند که می توانند مراسم ازدواج و طلاق خود را به یک موضوع ملی یا «فاجعه» مبدل کنند!!»
مطلب سايت انتخاب البته به ساير مجريان ديگر صدا وسيما نيز اشاره دارد. مجرياني كه از ايران فرار كردند و يا كساني كه با حضور در برنامههاي مذهبي عواطف مردم را جريحه دار كرده و بعد پروندههاي غيرمتعارفي از آنها به ميان آمد.
رضا رشيدپور نيز در پاسخ به انتخاب از سوال كرد كه چرا به جاي خاموش كردن آتش به دنبال افروختن بيشتر شعلهها هستيد و مديران صداوسيما را براي برخورد بيشتر با مجريان تحريك مي كنيد؟
اين ماجرا، عكسها و خبرهاي مربوط به آن به يكي از پرمخاطبترين اخبار روزهاي اخير بدل شد. آنچنان كه گويي پاي رسانههاي زرد خارجي به داخل باز شده و «پاپاراتزيها» ايران را تسخير كردهاند.
اگر در كشورهاي ديگر رسانههاي زرد از دعواها، قهرها و آشتيهاي هنرمندانشان دليل موجهي ميسازند براي تيراژ بيشتر و به تبع آن درآمد بيشتر، اما اينجا شرايط فرق ميكند.
در ميان جامعه هنري دنياي امروز يك اصل مهم وجود دارد. اصلي كه ميگويد «بدنامي بهتر از گمنامي است». براساس اين اصل هركاري مجازي است براي آنكه هنرمند يا خواننده در صدر اخبار و توجهات افكار عمومي باقي بماند. اين مساله حتي به قهر و آشتي و يا تصادفات ساختي نيز كشيده شده است.
ميتوان فهميد كه دو مجري مشهور به طور طبيعي در كانون توجهات مردم قرار دارند. آنها مانند هر آدم مشهور ديگري زندگيشان در پيش چشم مردم است. خصوصا اينكه از اهالي جعبه جادويي باشند.
ما به عنوان رسانهها ناچاريم آنچه را افكار عمومي به دنبال فهميدن بيشتر آن است پوشش دهيم. اما اين پوشش رفته رفته به يك اصل براي بقاي مسائلي تبديل ميشود شكل «فاجعه ملي» به خود ميگيرد. درحالي كه آن مساله گاه در حد دعواي رايج زن و شوهرهايي است كه براي حل و فصل آن دهها راهحل و ماده قانوني و عرفي وجود دارد.
مساله اينجاست كه مجريان ما در ايران به سبك و شيوه هنرمندان ساير كشورها زندگي نميكنند كه بتوان آن را در قالب پروژههايي براي «سروصداي بيشتر» و «روي آب ماندن» تعبير و توصيف كرد. اگر اين اتفاق در كشور ديگري صورت گرفته بود، كانالهاي تلويزيوني حاضر بودند براي انجام يك مصاحبه اختصاصي با خانم نامداري صدها هزار دلار پول خرج كنند. اما اينجا ايران است و خانم نامداري از اين راه نه تنها منفعت مالي كسب نخواهد كرد، بلكه اتفاقي محدود را به وسعت ايران بزرگ خواهد كرد. دليل آن هم تنها يك چيز است. اينكه چهره اين زن و شوهر را همه ميشناسند.
فرض كنيد در روزهاي آينده خانم نامداري به تهديدش عمل كند و يكي از فايلهاي صوتي را كه همه ما ميدانيم احتمال در آنها چه گفته شده است، پخش كند. در مقابل فرزاد حسني دست به مقابله به مثل زده و بخش ديگري از زندگي خصوصياش را به روي دايره بريزد. در اين شرايط اطمينان داريم رسانهها به واسطه اينكه انتشار اين اخبار، س كنجكاوري مردم را ارضاء خواهد كرد، دست به انتشار آن ميزنند. اما آيا واقعا اين راه حل درستي است؟ شايد بهترين كار اين باشد كه خود آنها خوراك خبري براي رسانهها و فضاي مجازي توليد نكنند و بيش از اين پاي مردم را به چارچوب زندگي خصوصي خود باز نكنند.
تاریخ انتشار: ۰۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۶:۱۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]