تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805591583
طنز؛ پروتکل عید دیدنی!
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
طنز؛ پروتکل عید دیدنی!
می دانید که ما میکروفن های شنودمان را یک جاهایی می گذاریم که گاهی خودمان هم در مراجعت به محل، پیدایشان نمی کنیم. در این مطلب به مناسبت فرا رسیدن نوروز، برگی از دفتر آرشیو بی نظیر خفن تر از ویکی لیکس خود را رو می کنیم، اگر هم طرفین زدند زیرش، روبرو می کنیم.
مجله خطخ خطی - پدرام ابراهیمی: می دانید که ما میکروفن های شنودمان را یک جاهایی می گذاریم که گاهی خودمان هم در مراجعت به محل، پیدایشان نمی کنیم. در این مطلب به مناسبت فرا رسیدن نوروز، برگی از دفتر آرشیو بی نظیر خفن تر از ویکی لیکس خود را رو می کنیم، اگر هم طرفین زدند زیرش، روبرو می کنیم.
این شنود، حاصل گم شدن میکروفن ما از سال 86 تا پارسال بود که در منزل یکی از اصولگرایان کار گذاشته بودیم. البته ما فقط به بخش عید دیدنی اش گوش دادیم. بقیه جاهایش فقط صدای اخبار می آمد.
نوروز 1386
(صدای زنگ ممتد معلوم می کند که کسی دستش را روی زنگ گذاشته)
مادر: برو ببین کدوم مردم آزاری دستشو گذاشته رو زنگ؟
(زنگ همچنان صدا می دهد، مثل بوق ماشین که اتصالی کرده باشد.)
پدر: اَی خنااااق... اَی کووووفت... اَی اصلاحااات... اَی انتخابــــاااات!
صدای پسر: بابا، میگه پرچمدار مبارزه با فسادم.
پدر: اِ اِ ببین دکتر رحیمی اومده؟
صدای پسر: آقای رحیمی هستید؟ (بعد از مکث) بابا، میگه اون خط قرمز ماست.
پدر: خب پدر صلواتی بپرس کیه؟ چیه؟ چی کارس؟
صدای پسر: آقا چی می خواید؟ کی هستید؟
(بعد از مکث) بابا، میگه بنده عامل نشاط ملت هستم.
پدر: آدرس ما رو کی به ساسی مانکن داده؟!
صدای پسر: بابا صداش شبیه ساسی مانکن نیست. (از گوشی می گوید) ببخشید، فامیلی تون؟
(بعد از مکث و تعجب) بابا میگه رییس دولتم.
پدر: بچه حالا زوده ادای سیاستمدارا رو دربیاری. پرت و پلا نگو. (همینطور که زیر لب غرولند می کرد و می گفت «آخه دکتر دم خونه ما چی کار می کنه بچه ی پدرصلواتی» رفت سمت آیفون) کیه؟ یا دکتر کرداااااان بفرمایید بفرمایید....
(گوشی را می گذارد) خانم! دکتر اومده. پاشو پاشو تا من عریضه می نویسم مشکلاتمونو مطرح می کنم تو هم وسایل پذیرایی رو آماده کن. پاشو الان می رسن بالا.
منزل محترمه که همان مادر بچه ها باشد؛ «خاک بر سرم، خاک به گورم» گویان به سمت آشپزخانه می رود. رییس دولت و هیات همراه وارد می شوند. بعد از دیده بوسی، نزدیک بود دکتر دست میزبان را ببوسد که در آخرین لحظات به خیر گذشت. پس از تبریک عید و «آقا خانه ی فقیر فقرا رو منوّر زدید» و «ژاکتتون رو بدید آویزون کنم» و...)
پدر: دکتر واقعا که شما سمبل ساده زیستی هستید. واقعا این دیدار صمیمانه ی سرزده باعث شده تیروئیدم اشک شوق ترشح کنه!
(پدر می زند روی دست پسرش که می خواهد از ظرف آجیل، پسته جدا کند.)
پدر رو به پسر: پسرم حتما باید جلوی مدیر جهان پیاده ات کنم؟ نگفتم آجیل و میوه و شیرینی مال مهمونه؟ شما برو تو اتاقت پفک میگوت رو بخور. دکتر بفرمایید بادوم هندی. تعارف نکنید. موزش رو خودم چیدم. بفرمایید آناناس، خیار، پرتقال سامسونگ.
(دکتر موزی برداشته و آن را با رحیم مشایی نصف می کند.)
پدر: دکتر چرا نصف کردید؟ احسنتم و واحیرتا ازاین قناعت. واعبرتا از این سادگی.
(وقت تنگ بود و دکتر باید با سفیران بوتسوانا، جورجیا آناگراندا و بنین هم دیدار می کرد. مهمان ها به همین دلیل بلند شدند که بروند. میزبانان گریه می کردند و پدر همزمان نامه را می چپاند توی مشت دکتر)
نوروز 1388
(صدای کشدار زنگ)
پدر: بچه ها دکتر اومد. دخترم؟ گوگوری مگوری؟ بگو محمووووود... بگو بابایی... محموووود...
دختر 16 ماهه: مَــــــــموووو... مَـــــمووو...
پدر: احسنتم... ای درد و بلات بخوره تو سر مهدی هاشمی! (مهمان ها وارد می شوند) به به! دکتر... خوش آمدید. قدم روی قرنیه ی ما گذاشتید.
(دکتر طفل 16 ماهه را بغل می کند و کودک که صغیر است و چیزی از مناسبات بین الملل و مصالح ملی نمی داند عین یک بزغاله جیغ بنفش می کشد و حالا گریه کن کی گریه نکن. پدر خنده خنده بچه را بغل می کند و می دهد مادرش ببرد.)
پدر: دکتر امسال انشالله با رأی قاطع ابقاء می شید و همچین اساسی بساط اشرافی گری و فساد رو برمی چینید. بفرمایید عصرونه نون و پنیر و خاویار.
(دکتر با چهره ی «هپی نیو یِر» به پسر خانواده که سبیل فابریک و کلی جوش بلوغ درآورده نگاه می کند و دست راستش را به علامت «ماشاءالله چقدر آقازاده بزرگ شده» می برد بالا. در این لحظه زنگ در به صدا درمی آید. دوستان آقا پسر آمده اند دنبالش. او عذرخواهی می کند و با گفتن «تا دم در می رم و زود میام» صحنه را ترک می کند و با اخم و تخم پدر مشایعت می شود. میزبان سعی می کند شادش کند.)
پدر: جوونن دیگه... یه جا بند نمی شن... راستی! با اجازتون می خوایم پارکینگ منزل رو ستاد کنیم. حساب کردم فکر کنم سه تن سیب زمینی راحت توش جا میشه.
(دکتر دوباره دست راستش را بالا می آورد و از آن لبخندهای «جبران می کنیم شیطون بلا» بر صورتش نقش می بندد.)
پدر: فقط رییس، با این پسر خاشاک من هم صحبت کنید. نمک به حروم رفته با اعضای این ستادهای ناباب می گرده. هر چی بهش می گم پدر صلواتی، به کسی رأی بده که مسکن مهر ساخته، عزت و اقتدار بین المللی برامون آورده، همه مردم نیویورک جلوش دولا راست می شن، خادم مردمه، پرچمدار مبارزه با فساده و و و اما نمی دونم گول کدوم گوساله ای رو خورده که نافرمانی می کنه.
(یکی از همراهان دکتر، با عزم و اراده ی قوی قصد می کند به سمت پنجره برود و ببیند چی به چی است که دکتر با دست مانع او می شود. بعد از صله رحم و اینها، دکتر و هیات همراه قصد ترک منزل می کنند. خانواده با این شعار او را بدرقه می کند: ای ساده و ای بی ریا/ تنها تو کوچه نریا)
نوروز 1390
(پدر پاچه ی پیژامه را کرده توی جوراب و دارد شلوارش را روی پیژامه می پوشد. وی همزمان مشغول پدری کردن است.)
پدر: خانم! یه کاسه از این تافی ها و یه کاسه نخودچی می ذاری، والسلام نامه تمام. امروز باید در سطح معاون مدیرکل پذیرایی کنیم. خودت هم از اتاق بیرون نمیای. پسر! گیج بازی درنیاری ها. پنج دقیقه از اومدنشون گذشت میای میگی از ستاد بارورسازی ابرها فوری احضارم کردن. (صدای زنگ طولانی و صدای پدر که به امداد آن می گوید: «اَی قطعنامـــــــــــه!» دکتر و همراهانش می آیند و پدر با آنها روبوسی می کند.
بعد از «عید شما مبارک» و «صد سال به این شش سال» و «دکتر چقدر جوون شدی، چیکار کردی؟» و این قبیل تعارفات، می نشینند و مستخدم منزل، چای می آورد. دکتر نگاه به خوراکی های ساده و ارزان پذیرایی می اندازد و از آن لبخندهای «بابا ما خودمون اینکاره ایم داداش» بر تمام اش نقش می بندد.)
پدر: دهنتونو شیرین کنید من برم اتاق کار دارم و میام. بچه ها رو هم می برم که صندلی های بیشتری خالی بشه راحت تر صحبت کنید. با اجازه. (وقتی پدر برمی گردد می بیند دکتر از جا بلند شده. او در این برهه ی حساس به جای «کجا تشریف می برید» از عبارت پولتیک «تشریف داشتید حالا» استفاده می کند.)
نوروز 1392
(صدای زنگ طولانی)
پسر: بابا دکتر اینا اومدن.
پدر: گفتی کی؟
پسر: آقای دکتر. مسکن مهر. عزت و اقتدار. نیویورک. خادم مردم. پرچمدار مبارزه با فساد و و و.
پدر: اممممم... فکر کنم مهمونای این بالاییان بگو زنگ بالا رو بزنید.
تاریخ انتشار: ۰۲ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]
صفحات پیشنهادی
رایانهتکانی عیدانه!
اگر بخواهیم رایانه را به یک انسان تشبیه کنیم گزینههای مشابه زیادی را میتوان مثال زد رایانهها نیز مانند انسانها به ویروسها آلوده میشوند ممکن است چربی خون یا قندشان بالا برود قلبشان آسیب ببیند و در مواردی حتی آلزایمر هم بگیرند البته گاهی این آلزایمر رایانهای موجب میشودطنز؛ تفسیر مشت زدن به شکم خبرنگاران!
طنز تفسیر مشت زدن به شکم خبرنگاران بهرام افشارزاده مدیرعامل باشگاه استقلال با مشت زد توی شکم خبرنگار تلویزیون آنهم جلو دوربین پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت بهرام افشارزاده مدیرعامل باشگاه استقلال با مشت زد توی شکم خبرنگار تلویزیون آنهم جلو دوربین البته در حال جوابالناز شاکردوست در حال و هوای عید!+عکس
الناز شاکردوست در حال و هوای عید عکس الناز شاکردوست در حال و هوای عید الناز شاکردوست و عکسی پر از بوی گل و بهار و سرشار از انرژی مثبت اینستاگرام جمعه 29 اسفند 1393تبریک نیوشاضیغمی و همسرش بمناسبت عید!+عکس
تبریک نیوشاضیغمی و همسرش بمناسبت عید عکس تبریک نیوشاضیغمی و همسرش بمناسبت عید نیوشا ضیغمی و همسر محترم در کنار این سفره هفت سین سال نو را پیشاپیش به همه تبریک گفتند اینستاگرام جمعه 29 اسفند 1393اس ام اس دید و بازدید عید نوروز
آجیل هایی در شب عید در سطح کشور به فروش میرسد که علاوه بر خوش رنگ و لعاب بودن وداشتن قیمت مناسب آلوده به نوعی سم گیاهی است که با مصرف آن دچار نوعی بیماری پوستی مشابه سوختگی میشوید که طول دوره درمان آن شش ماه تا یکسال است ولی علایم کمی از آن تا پایان عمر با شما باقی خواهد ماندپس لفیلم: نقاشی با ارتعاش بسیار زیبا و دیدنی!
فیلم نقاشی با ارتعاش بسیار زیبا و دیدنی نقاشی با ارتعاش بسیار زیبا ودیدنی برای مشاهده ویدئو در گجت های اندرویدی و در صورت بروز مشکل هنگام پخش و دانلود ویدئو بر روی PC بر روی دکمه زیر کلیک کنید در صورت بروز مشکل در دانلود ویدئو بر روی دکمه کلیک راست کطنز؛ 5 اصل فعالیت سیاسی ایرانی
طنز 5 اصل فعالیت سیاسی ایرانی در ایران فعالیت سیاسی شغلی فصلی محسوب میشود یعنی اینطوری است که میبینند کدام فصل میشود برداشت بهتری کرد همان فصل وارد میدان میشوند بیمنظور پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت اصل اول- در ایران فعالیت سیاسی شغلی فصلی محسوب میشود یعنی اینطنز؛ داعش خواستار تسلیم جاستین بیبر شد
طنز داعش خواستار تسلیم جاستین بیبر شد با توجه به اینکه یکی از شروط اهدای میزبانی جام ملتهای آسیا به ایران ورود آزادانه زنها به ورزشگاه است بفرمایید ما در این موقعیت باید چهکار کنیم آیدین سیارسریع در روزنامه قانون نوشت 1 با توجه به اینکه یکی از شروط اهدای میزبانی جام ملطنز؛ دلواپسی های سال 94!
طنز دلواپسی های سال 94 به سلامتی سال دارد به آخرش نزدیک می شود و ضروری بود که ما برای سال آینده سیاستگذاری های راهبردی مان را انجام دهیم همه اعضا را با مکافات از اقصی نقاط مملکت جمع کردیم دور هم تا تصمیم بگیریم که در سال 94 بابت چه چیزهایی ابراز نگرانی و دلواپسی کنیم مجله خطنز؛ جملات بزرگان درباره نوروز
نوروز خوب است طنز جملات بزرگان درباره نوروز همانطور که می دانید کلاً هنر نزد ایرانیان است و بس در همین رابطه با تلاش دوست گرامی و بزرگوارم جناب آقای گوگل جستجویی نموده و جملاتی که مشاهیر علم و ادب و هنر و فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره نوروز باستانی ایران گفته اند را به سمع و نظرطنز؛ اخطار شدیداللحن به سال 1394
طنز اخطار شدیداللحن به سال 1394 از آنجایی که از قدیم گفته اند این شتریه که در خونه همه می خوابه و از آنجایی که ما عادت داریم شتر را دم حجله بکشیم یعنی با حضور پیمانکاران محترم چینی که طبع شان به گربه می رود ظاهرا چاره دیگری هم نداریم از همین ابتدا قصدداریم با سال 1394 اتماس ام اس خانه تکانی عید نوروز
ای همه همسایگان زمزمه خوانی کنیدمیرسد اسفند ماه خانه تکانی کنیدماه بلوغ زمین ماه بلاغت رسیدمزرعه داران عشق دانه فشانی کنید اس ام اس خانه تکانی دمت تو که مارو توی خونه تکونی دلت دور نریختی گرم منم سعی می کنم که زیاد جا نگیرم اس ام اس خاطنز؛ تك دل منو بريدي دلواپس!
طنز تك دل منو بريدي دلواپس گفت شنیدی یه روزنامه در قالب طنز میخواسته سنت ازدواج را به سخره بگیره و جوانان را از سنت ازدواج رویگردان کنه مسعود مرعشی در روزنامه قانون نوشت طرح احسان گنجیگفت شنیدی یه روزنامه در قالب طنز میخواسته سنت ازدواج را به سخره بگیره و جوانانسروش صحت عیدی هم میده؟+تصاویر
سروش صحت عیدی هم میده تصاویر نوروز را خیلی دوست دارم وقتی کوچک بودم بیشتر هم دوست داشتم اینها بخشی از نظرات سروش صحت بازیگر کارگردان و نویسنده طنرپرداز است در مورد نوروز و رسم عیدی گرفتن نوروز را خیلی دوست دارم وقتی کوچک بودم بیشتر هم دوست داشتم در این سال ها از دو روطنز؛ چی شد که من دکتر شدم؟!
طنز چی شد که من دکتر شدم من هیچی نبودم یعنی از اولش هم هیچی نبودم والا راستش را بخواهید من اصلا مال این حرف ها نبودم تمام لذت من از مدرسه رفتن این بود که پونز بگذارم زیر چیز معلم ببخشید روی صندلی معلم تا او بنشیند و ما هم دور هم بخندیم مجله خط خطی - ایمان وزان من هیچی نطنز؛ سیاست در سالی که گذشت
استقلال فکری برای آدم نون و آب نمیشه طنز سیاست در سالی که گذشت در اوایل سال 93 اصطلاحی در عرصه سیاست کشور باب شد به نام دلواپس دلواپسان گونه های نادری از اصولگرایان بودند که با سیاستی که در مذاکرات تیم جدید هسته ای در پیش گرفته شده بود مخالفت داشتند مجله خط خطی - آیدین سیاطنز؛ مراسم خواستگاری از 1374 تا 1393
طنز مراسم خواستگاری از 1374 تا 1393 آقا پسر ١٩ساله به همراه پدر مادر برادر و سه خواهر هر چهاردایی و هر سهخاله خانعمو و دو جفت پدربزرگ و مادربزرگ میروند به منزل امیدشان خبرآنلاین پدرام ابراهیمی درباره روند انجام خواستگاری در دو دهه گذشته در کشورمان در روزنامه شهروند چنی-
سرگرمی
پربازدیدترینها