واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: اراده ملت، سرمایه اجتماعی ملی شدن صنعت نفت ایران - محمد حسن الهی منش* 29 اسفند 1329، یادآور بازتولید اراده ملت ایران (بویژه اراده اقلیت مجلس شانزدهم به رهبری دکتر محمد مصدق) می باشد. هرچند که درطول تاریخ چند هزارساله ایران، دلسوختگان و غیور مردانی از گوشه و کنار این گستره جغرافیای سیاسی، حسب شرایط محیطی و مقتضیات سیاسی، اجتماعی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی به پا خاسته و کم و بیش بر روند تحولات سیاسی، اجتماعی ایران موثر بوده اند، دلیرمردانی همچون ستارخان (سردار ملی) ، باقرخان (سالار ملی)، رییس علی دلواری، شهید مدرس و...
دکتر محمد مصدق به منزله وطن پرست آزادی خواهی بود که برای کوتاه کردن دست تطاول استعمار پیر انگلستان و همچنین جهت ممانعت از تاراج بی رویه و رو به افزایش نفت، این سرمایه ملی ابتدا توانست وجدان خود را آگاه ساخته و ضمیر درونی خویش را متقاعد کند که یک دست صدا ندارد و این که بایستی برای نیل به اهداف عالیه ملی از منابع سازمانی قدرت (جایگاه قانونی دولت و مجلس) استفاده نموده و هم لزوما بایستی حتی الامکان از ابزار شرطی کننده قدرت (اقناع سازی درونی و بیرونی) بهره کافی گرفت.
با این هدف بود که مصدق قادر شد به پشتوانه اعضا جبهه ملی از انتخابات مجلس هرچند فرمایشی مجلس شانزدهم سربلند بیرون آمده و نتیجه آن شد که در مجلس ستم شاهی عصر پهلوی، اقلیتی منسجم و متحد شکل گرفت و با پایمردی ها و ابرام های متقن و مستدل این مجموعه ملی گرا، شهروندان فهیم ایران معاصر به مثابه قطرات باران بهاری رفته رفته به جویبار و رودخانه و سیلاب تبدیل شدند و توانستند بالاتفاق مجموعه عظمی از گروه های ملی ( به رهبری مصدق ) و مذهبی ( به رهبری مرحوم آیت الله کاشانی ) نقطه عطف روشنی را در زوایای تاریک تاریخ ایران معاصر رقم زدند.
با واکاوی مستندات و تحلیل های تاریخی، ملاحظه می شود تازمانی که جریان ملی گرابه رهبری دکتر مصدق و نیز جریان مذهبی اسلام گرا به رهبری آیت الله کاشانی با یکدیگر متحد شده و وحدت ملی را مکانیزم استقلال طلب خویش قرار دادند، اعتماد آحاد مختلف جامه به ایشان به طور فزاینده ای افزایش یافت و همین موضوع نیز موجب مشارکت گسترده و عمیق لایه های سیاسی و اجتماعی گردید، به طوریکه از یک طرف سرمایه اجتماعی رژیم پهلوی دوم به سرعت کاهش یافت و تمام بافته های ساختگی و فرمایشی گذشته نظام سیاسی نقش برآب شد و دیوار متزلزل اعتماد ملت به حکومت فرو ریخت و از سویی دیگر انگشتان ملت به یک باره به مشتی گره کرده بدل شد که تنها استعمار پیر انگلیس بلکه امپریالیسم نوین آمریکایی نیز نتوانست از سیل خروشان و سرمایه اجتماعی فزاینده ملت ممانعت به عمل آورد.
و البته گفتنی است که درتاریخ معاصر ایران، نحوه رابطه دولت و ملت و همچنین جایگاه اقتصادی و سیاسی دولت ها بسیار متفاوت و بعضا متعارض از دیگر دولت های توسعه یافته می باشد که به نظر می رسد این روند کم و بیش خواه قبل از انقلاب اسلامی و خواه در مقطع حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، این طلای سیاه یا بلای ایران به طور غالب موجب استقلال نسبی دولت ها و قدرت های حاکم از انتظارات مشروع و توقعات قانونی شهروندان ایران اسلامی بوده و باعث ایجاد گونه ای شکاف تاریخی ساختاری میان دولت و ملت شده است.
برخی تحلیل گران اجتماعی و صاحب نظران سیاسی براین باورند که چنین شکاف هایی به ناگزیر چون موجب تقویت زمینه های بی اعتمادی عمومی و نیز گسترش نارضایتی های سیاسی، اجتماعی، شهروندان شده و ناگزیر سرمایه اجتماعی نظام سیاسی کاهش می یابد، لذا شایسته است که نخبگان عالم و صاحب منصبان قادر از اتفاقات تاریخی درس عبرت گرفته و به مصداق آیه شریفه فاعتبرو یا اولی الابصار لازم است تا بصیرت دینی و غیرت ملی ایشان به درستی شکوفا شده و در دولتی که پرچمدار اعتدال بوده و نیز امیدواری را میهمان مردم کرده، شایسته است از تجربیات مثبت استقلال طلبی بزرگان ملی همچون مهاتما گاندی، نلسون ماندلا، جمال عبدالناصر، سوکارنو، تیتو، مصدق و ... به خوبی بهره گرفته و انشاء الله زمینه های منطقی و معقول شکل گیری اقتصاد مقاومتی را در نظر و عمل محقق سازند.
دست به دست هم دهیم به مهر میهمن خویش را کنیم آباد
* استاد دانشگاه
29/12/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]