واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در آخرین قسمت پخش شده از سریال «یوسف پیامبر(ع)» از زبان یوزارسیف، ارادهی خداوند علت فراموشی ساقی «آمن هوتپ» برای یادكردن از یوسف نزد فرمانروای مصر بیان شد. این درحالیست كه... در آخرین قسمت پخش شده از سریال «یوسف پیامبر(ع)» از زبان یوزارسیف، ارادهی خداوند علت فراموشی ساقی «آمن هوتپ» برای یادكردن از یوسف نزد فرمانروای مصر بیان شد. این درحالیست كه در تفسیرهایی چون «المیزان» و «نمونه»، شیطان، علت این فراموشی دانسته شده است یا دستكم در «مجمعالبیان» علتی برای این فراموشی ذكر نشده است. در قسمت بیستوسوم سریال «یوسف پیامبر(ع)» كه بخشهایی از آیهی ۴۲ سورهی یوسف (ع)در آن به تصویر كشیده شده بود، یوزارسیف در پاسخ یكی از زندانیان كه از علت بیاننشدن خواستهی آزادیش از سوی «ایناروس» (ساقی آمن هوتپ) به فرمانروا را پرسید، گفت:« همان كه نمیخواهد یوزارسیف به غیر متوسل شود. همان كه غیور است و اشتغال بندگان را به اغیار نمیپسندد. همان نیز میتواند «ایناروس» را دچار فراموشی كرده باشد.» این درحالیست كه در جلد ۱۱ «تفسیر المیزان» -تالیف علامه محمد حسین طباطبایی -آمده است: «در آیهی «وقال الذی ظن انه ناج منهما اذكرنی عند ربك فانسیه الشیطان ذكر ربه فلبث فی السجن بضع سنین» همهی ضمیرهایی كه در قال و درظن و در لبث هست به یوسف بر میگردد و معنای آن این است كه یوسف به آن كسی كه میپنداشت كه او به زودی نجات مییابد گفت كه مرا در نزد ربت یادآوری كن و چیزی به او بگو كه عواطف او را تحریك كنی شاید به وضع من رقتی كند و مرا از زندان بیرون آورد. و اگر از اعتقاد یوسف به ظن: پندار تعبیر كرد با اینكه یوسف نسبت به آن چه كه در تعبیر خواب آن دو گفته بود یقین داشت نه پندار به شهادت اینكه دنبالش تصریح كرده به اینكه این دو تعبیر بهطور قطع واقع خواهد شد و نیز اضافه كرد كه خدایش علم تاویل احادیث را به او آموخته ،شاید بدین جهت بوده كه كلمه ظن در مطلق اعتقاد استعمال میشود و درقرآن هم نظایرش هست، مانند آیه «الذین یظنون انهم ملاقوا ربهم.» و... «ضمیرهایی كه درجمله «فانسیه الشیطان ذكرربه» هست همه به كلمه الذی بر میگردد و معنایش این است كه: شیطان از یاد رفیق زندانی یوسف محو كرد كه نزد ربش از یوسف سخن به میان آورد و همین فراموشی باعث شد كه یوسف چند سالی دیگر در زندان بماند. وبنا به گفتهی ما معنای ذكر رب، یادكردن نزد رب است نه یاد خدا. كلمه «بضع» عدد كمتر از ده را گویند. واما اینكه دو ضمیر مذكور را به یوسف برگردانیم و درنتیجه معنا چنین شود كه شیطان یاد پروردگار یوسف(ع) را از دل او ببرد و لاجرم در نجات یافتن از زندان دست به دامن غیر آورد و به همین جهت خدا عقابش كرد و چند سال دیگر در زندان بماند، همچنان كه بعضی از مفسرین هم گفتهاند و چه بسا به روایت هم نسبت داده باشند (احتمال ضعیفی است كه) با نص مخالفت دارد. چون صرفنظر از ثنایی كه خداوند دراین سوره از آن جناب نموده تصریح كرده براینكه او از مخلصان بوده. و نیز تصریح كرد كه مخلصان كسانیند كه شیطان درایشان راه ندارد و اخلاص برای خدا باعث آن نمیشود كه انسان به غیراز خدا متوسل به سببهای دیگر نشود. زیرا این از نهایت درجه نادانی است كه آدمی توقع كند كه بهطور كلی اسباب را لغو بداند و مقاصد خود را بدون سبب انجام دهد. بلكه تنها و تنها اخلاص سبب میشود كه انسان به سببهای دیگر دلبستگی و اعتماد نداشته باشد. ودر جملهی «اذكرنی عند ربك» قرنیهای كه دلالت كند بر دلبستگی یوسف (ع) به غیر خدا وجود ندارد. بهعلاوه جمله «وقال الذی نجا منهما و وادّكر بعد امّهٔ ...» خود قرنیه روشنی است بر اینكه فراموشكننده ،ساقی بوده نه یوسف». براساس این گزارش در «تفسیر نمونه» -تالیف آیت الله ناصر مكارم شیرازی-به آیه ۴۲ سورهی حضرت یوسف (ع) اینگونه پرداخته شده است: «و به آن یكی از آن دوكه میدانست رهایی مییابد گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) یادآوری كن، ولی شیطان یادآوری را نزد صاحبش از خاطر وی برد و بهدنبال ان چند سال در زندان باقی ماند.» در صفحههای جلد ۹ آمده است:« اما دراین هنگام كه احساس میكرد این دو بهزودی از او جدا خواهند شد، برای اینكه روزنهای به آزادی پیدا كند و خود را از گناهی كه به او نسبت داده بودند، تبرئه نماید، به یكی از آن دو رفیق زندانی كه میدانست آزاد خواهد شد سفارش كرد كه نزد مالك و صاحب اختیار خود (شاه) از من سخن بگو تا تحقیق كند و بیگناهی من ثابت گردد (وقال للذی ظن انه ناج منهما اذكرنی عند ربك) اما این غلام فراموشكار آنچنان كه راه و رسم افراد كم ظرفیت است كه چون به نعمتی برسند صاحب نعمت را به دست فراموشی میسپارند، به كلی مساله یوسف را فراموش كرد. ولی تعبیر قرآن این است كه شیطان یادآوری از یوسف را نزد صاحبش از خاطر او برد (فانساه الشیطان ذكر ربه) و به این ترتیب یوسف بهدست فراموشی سپرده شد و چند سال در زندان باقی ماند (فلبث فیالسجن بضع سنین) در اینكه ضمیر «انساه الشیطان» به ساقی شاه بر میگردد یا به یوسف، در میان مفسران گفتوگو است. بسیاری این ضمیر را به یوسف بازگرداندهاند بنابراین معنی این جمله چنین میشود كه شیطان یاد خدا را از خاطر یوسف برد و بههمین دلیل به غیر از او توسل جست. ولی با توجه به جمله قبل كه یوسف به او توصیه میكند مرا نزد صاحب و مالكت بازگو كن، ظاهر این است كه ضمیر به شخص ساقی باز میگردد و كلمه «رب» در هردو جا، یك مفهوم خواهد داشت. به جمله ی «وادّكر بعد امّهٔ» (بعد از مدتی بازیادش آمد) كه در چند آیه بعد درهمین داستان دربارهی ساقی میخوانیم نشان میدهد كه فراموش كننده او بوده است و نه یوسف. بر اساس این گزارش در جلد ۱۲«تفسیر مجمعالبیان»-تالیف شیخ ابوعلی الفضل ابن الحسن ابن الطبرسی- تا حدودی متفاوت بهعلت فراموشی ساقی فرمانروای مصر پرداخته شده و آمده است: «فأنساه الشیطان ذكر ربه» یعنی شیطان در آنحال خدای تعالی را از یاد یوسف برد و بهجای آنكه بهخدای سبحان استغاثه كند و نجات خود را از خدا بخواهد بهمخلوق خدا متوسل شد و از كسی كه از زندان بیرون میرفت درخواست كرد تا پیش آقایش ،نام او را ببرد با اینكه شایسته مقام یوسف آن بود كه در اینباره بهخدا توكل كند. «فلبث فی السجن بضع سنین» و چندسال دیگر در زندان بماند و بهگفتهی ابنعباس: هفت سال دیگر ماند و همین معنی از امام سجاد و امام صادق (ع) نیز روایت شده. و حسن و جبائی و ابناسحاق و ابیمسلم گفتهاند: معنای آیه این است كه شیطان از یاد ساقی برد كه نام یوسف را نزد شاه ببرد و فراموش كرد و درنتیجه یوسف چند سال در زندان ماند و روی این معنی، تقدیر آیه چنین است «فانساه الشیطان ذكر یوسف عندربه» گفتنی است این در حالی است كه فرج الله سلحشور-نویسنده،كارگردان و تهیهكنندهی سریال«یوسف پیامبر(ع)»-در مصاحبههای اخیر خود بر استفاده از تفسیرهایی چون «المیزان» در تمامی دیالوگهای سریال تاكید داشته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 589]