تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820503068




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مقاومت فراگير،به پاشنه آشيل اسرائيل مبدل شده است


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مقاومت فراگير،به پاشنه آشيل اسرائيل مبدل شده است


ظاهر شدن عوامل زوال در دولت اسراييل،بسياري از پژوهشگران مسايل اين كشور را به خود متوجه ساخته است.اين واقعه وپيامدهاي آن، به قدري اهميت دارند كه ميتوانند در سرنوشت خاورميانه تغييرات شگرف بيافرينند وآن را به شدت تغيير دهند.درگفت وشنود پيش روي،جناب محمد ايراني تحليل گر مسائل بين الملل دراين باره به بيان ديدگاههاي خويش پرداخته است. تحولات درون جامعه اسرائیل و بحران‌های اجتماعی آن از سرفصل هاي مهم وجذاب وجذاب گفت وگو در باره اين كشور است.شما دراين باره،سير ماجرا را چگونه ميبينيد؟ بسم الله الرحمن الرحيم.در باره تحولات درون جامعه اسرائیل و بحران‌های اجتماعی آن است، باید گفت از ابتدای شکل‌گیری پدیده اسرائیل ناامنی با آن همگون بوده و بحران‌های اجتماعی در آن وجود داشته است. به نظرم نکات زیادی است که باید به آنها توجه داشت. چالش‌های مهمی در ساختار اسرائیل وجود دارد. ما در پرونده اسرائیل بحث یهودی‌سازی، شهرک‌سازی، بیت‌المقدس، پیرامون بیت‌المقدس، حوزه شهرداری‌های آنها و اعراب ساکن مرزهای 1948 را داریم که الان بحث بسیار جدی و مهمی شده است و می‌خواهند با اینها برخورد کنند، مخصوصاً اسلامی‌هایشان را می‌خواهند از سرزمین مادری‌شان اخراج کنند و فضا را به لحاظ رادیکالیسم صهیونیستی تندتر کنند. بحث نژادپرستی درون جامعه اسرائیل و چالش دموکراسی در این کشور نيزهست و می‌توان به آنها پرداخت، ولی می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که یک منظور دوجانبه در تأسیس اسرائیل نزد غربی‌ها هم بود. پیدایش اسرائیل قضیه یک طرفه‌ای نیست که تصور کنیم غربی‌ها آمدند اسرائیل را در قلب خاورمیانه آن هم با اهدافی که گفته شده است و همه ما می‌دانیم درست کردند. غرب در زمان جنگ جهانی اول به سرکردگی انگلستان بعد از اینکه امپراتوری عثمانی در هم شکست، توافقی را با سران صهیونیستی دنیا منعقد کرد و از درون این توافق ایجاد یک دولت یهودی در قلب خاورمیانه به منظور اجرای سیاست‌های غرب درآمد. در مقابل انتظاری که از دولت یهودی در غرب وجود دارد این است که دولت یهودی باید خواسته‌هایی را برای استعمار غرب برآورده کند. از آن طرف همه می‌دانیم غربی‌ها می‌خواهند در قلب جهان اسلام حضور و نفوذ داشته باشند و هدف آنها مشخص است، اما از طرف دیگر از مسئله‌ای کمتر صحبت شده و آن این است که غربی‌ها از دولت یهودی انتظار دیگری هم دارند و آن این است که امنیتی در این منطقه به وجود آید و دولتی در اسرائیل مستقر شود که بتواند مانع گسترش فکری جهان اسلام به طرف غرب شود، اسلام در همین جا کنترل شود و در همین منطقه بماند، نه تنها بماند، بلکه به خود مشغول شود. چیزی که ما شاهد آن هستیم، یعنی دولت صهیونیستی به اینجا بیاید و بین کشورهای اسلامی دعوا بیندازد و از یک طرف مانعی اساسی برای توسعه تفکر اسلامی در غرب ایجاد کند ـ غربی‌ها تجربه چند سده امپراتوری عثمانی در اروپا را دارند. از طرف دیگر، رژیم صهیونیستی باید درون خود این جوامع اسلامی نسبت به هم دل‌مشغولی ایجاد کند تا با این رژیم جدید درگیر شوند و همه انرژی و ظرفیت منطقه گرفته شود و از طرف دیگر به خودشان به‌قدری مشغول شوند که دیگر اندیشه و تفکر اسلامی که می‌تواند به سمت غرب حرکت کند، اینجا در این مرکز کنترل شود. این وظیفه‌ای است که متقابلاً به دولت یهودی داده شده و نکته‌ای است که باید به آن پرداخت. اگر حمایت غرب از اسرائیل برداشته شود، واقعاً از آن چه باقی می‌ماند؟ چه بحران هايي اسرائيلِ امروز را تا اين پايه شكننده كرده است؟پاشنه آشيل اين كشور در مقطع كنوني چيست؟ عواملی نظیر بحران هویت، سیاست بیمار و ساختار شکننده که در اسرائیل می‌بینیم برای اینکه این رژیم از درون از هم بپاشد کافی است. آنچه مانع سقوط این رژیم شده حمایت همه‌جانبه غرب از آن بوده است. تا تجمع و سر و صدایی می‌شود، موج حمایت‌های غرب، قطعنامه‌ها و غیره و ذلک وجود دارد و می‌کوشند به هر طریقی این رژیم از بحران خارج شود. از آن طرف بیایید تصور کنیم یک اسرائیل ضعیف وجود داشته باشد که نتواند اهداف غربی‌ها را برآورده کند. آنگاه چه شرایطی وجود خواهد داشت؟ غرب و اسرائیل هر دو می‌کوشند این شرایط را حفظ کنند. جامعه اسرائیل چه به لحاظ نژادی، فرهنگی، زبانی و اندیشه‌ای یک جامعه بی‌هویت، چندپارچه و ناهمگون است. با یک اساس ایدئولوژیک ساخته‌ای که کاملاً مصنوعی است. اگر بخواهیم دولتی را تعریف کنیم، دولت اسرائیل در هیچ تعریفی نمی‌گنجد. عده‌ای را در این کشور جمع و همه را مجبور کردند زبان عبری را یاد بگیرند. تعدادی را با اندیشه‌های گوناگون جمع و شروع به ساختن یک جامعه مصنوعی کردند. این یک مسئله است، اما زمینه‌های واگرایی در جامعه صهیونیستی این‌قدر زیاد است که تمهیداتی که می‌کنند کافی نیست. یعنی هر قدر تلاش می‌کنند که در خلال 67 سال بتوانند این جامعه را بسازند و همه این اندیشه‌های متفاوت را با هم جمع کنند، موفق نمی‌شوند. ازعلائم اين بحران فزاينده،به چه مواردي ميتوان اشاره كرد؟چه چيز نشان مي دهد كه اسراييل در چنين موقعيت متزلزلي قرار دارد؟ با کوچک‌ترین جرقه‌ای که از آن مرزهای مصنوعی زده می‌شود، می‌بینید اسرائیل در بحران‌ها فرو می‌رود و اضطراب به‌قدری برجسته می‌شود که فوری مهاجرت معکوس شکل می‌گیرد و ذهنیت‌ها به این سمت می‌رود که این جامعه مصنوعی فرو پاشیده شود و این نگرانی و کابوسی است که در داخل جامعه اسرائیل وجود دارد. لازم نیست جنگ دولت‌های اسلامی علیه اسرائیل آغاز شود. با هر انتفاضه و حرکتی که از طرف مردم فلسطین درست می‌شود، اینها همه نگران می‌شوند. به نظر می‌رسد خود این وضعیت نشان‌دهنده این بی‌هویتی است که در اسرائیل وجود دارد. به هر حال سردمداران اسرائیل برای اینکه بتوانند این جامعه و ساختار مصنوعی آن حفظ و آن را منسجم کنند، هزینه‌های زیادی متحمل می‌شوند، اما نتیجه‌ای که تا الان گرفتند کم است. این طرح به‌خوبی جلو نرفته است. به نظر می‌آید برای اینکه بخواهند این طرح را جلو ببرند، باید بحث‌های جدیدی را مطرح کنند [مثل بحث دولت یهودی که نتانیاهو اخیراً به صورت جدی دارد مطرح می‌کند و عمدتاً برگرفته از تفکرات یهودیان مذهبی است]، به نحوی که هزینه‌های ساختارسازی جامعه را کاهش دهند. یعنی این جامعه مصنوعی را که می‌خواهند شکل دهند، ابتدا عناوین کلی برایش تعریف کنند. اتفاقاً دور این محورها بیشتر می‌توانند جمع شوند. داعيه داري ديني اسرائيل درشرايط كنوني،چه نقشي در بقا يا ضعف دولت اسرائيل خواهد داشت؟ اين متغير در مقطع كنوني چه نقشي بازي ميكند؟ غرب در شرایطی امروز مدعی است که دوران حکومت دینی سپری شده است، ولی در اسرائیل دم از دولت یهودی می‌زند تا این ساختار مصنوعی را حفظ کند. غرب نه تنها از این شعار انتقاد نمی‌کند بلکه از آن حمایت می‌کند، جوری که از نظر آنها اشکالی ندارد. در غرب شما در نفی دولت یهودی چیزی نمی‌شنوید. ممکن است بحث‌های دموکراسی و نژادپرستی را مطرح کنند، اما به یک دولت مذهبی که تحت عنوان یهودی یا ایدئولوژیک درست می‌شود، اعتراض نمی‌شود، زیرا تصورشان این است که بحث دولت یهودی این جامعه را به سمت تثبیت می‌برد و آن شرایط آرمانی که در نظر گرفتند فراهم می‌شود و از این هزینه‌هایی که دارند متحمل می‌شوند یک مقدار خارج می‌شوند تا بتوانند این ساختار مصنوعی را شکل بدهند. قدس و سرزمین بیت‌المقدس یکی از بحث‌های دیگر است که محوریت دارد. برای اینکه بتوانند این عامل تثبیت را ایجاد کنند و از آن تزلزل خارج شوند و بر بحران هویت کنترل داشته باشند، موضوع قدس را مطرح می‌کنند. چرا این سرزمین که سرزمین مقدس مشترک ادیان الهی بود و یک تاریخ جعلی را که به هر حال خیلی جای بحث دارد مطرح می‌کنند؟ به نظر می‌رسد ساختاری را که به آن اشاره کردیم دور این محور جمع می‌کنند. این قضایا بعد از شکل‌گیری دولت صهیونیستی در اسرائیل به نحوی داشت جلو می‌رفت، ولی بعد از وقوع انقلاب اسلامی که اینها احساس کردند این جامعه طوری نیست که بتوان بر آن سرمایه‌گذاری کرد. چرا؟ چون بحث‌های جدیدی پیش آمد. بحث مقاومت، محورهای مقابله و... این وضعیت را تغییر داد. و الا طرح اینها داشت جلو می‌رفت و اعراب هم داشتند تسلیم و به غرب نزدیک می‌شدند. بحث بیشتر سازش، صلح و این نوع قضایا بود. اینها وضعیت انقلاب اسلامی را پیش‌بینی نمی‌کردند و برایشان قابل تصور نبود. دقیقاً از سال 1987 به این طرف که انتفاضه شکل گرفت ـ انتفاضه اول، انتفاضه سنگ که در آن جوانان فلسطینی با سنگ از خود دفاع می‌کردند ـ و بعد هم انتفاضه الاقصی اگر بخواهیم یک مقدار در قضایا ریزتر شویم، می‌بینیم حتی قرارداد اُسلو را اسرائیلی‌ها قبول ندارند، ولی ناگزیر به قبول آن می‌شوند، یعنی عناصر تند اسرائیل آن را قبول نداشتند و به آنها تحمیل شده است. اینها دنبال توافق نبودند، ولی به هر حال توافق بود، دو طرف نشستند و با هم چیزی را امضا کردند. قرارداد اُسلو به خاطر این واقعیت‌های موجود به آنها تحمیل شد. اصلا رابين به همين علت كشته شد.اينطور نيست؟ علت کشتن رابین این بود که اعتراض مسلحانه کرد. این واقعیت صحنه است. به نظر می‌رسد امروز اسرائیل به دلیل همین واقعیت‌ها دارد هر روز نسبت به گذشته پله‌پله عقب‌نشینی می‌کند. شاید امروز عقب‌نشینی اسرائیل خیلی پدیدار نباشد، ولی موضوع مقاومت و شکل‌گیری مقاومت شرایط را کاملاً تغییر داده است. در باره اینکه آیا این حرکت کنونی انتفاضه هست یا خیر، یک مقدار در تعریف انتفاضه و اینکه با واقعیت‌های دو انتفاضه گذشته بخواهیم آن را تطبیق بدهیم، کمی فاصله می‌بینم، یعنی معتقدم شاید اسمش را چیز دیگری بگذاریم بهتر است، به خاطر اینکه اصلاً شرایط نسبت به گذشته عوض شده است. دوستان اشاره کردند. موانع و مشکلاتی هم دارد، ولی همین مشکلات را باید دقیق‌تر بررسی کنیم، شاید به این جمع‌بندی برسیم که اگر اسمش را انتفاضه نگذاریم مناسب‌تر باشد، چون انتفاضه به معنای یک حرکت فراگیر مردمی است که همه اقشار در آن حضور دارند و صرفاً یک موضوع را هدف قرار می‌دهند و همه بدون وابستگی حزبی و گروهی دنبال آن می‌روند. در وضعیت فعلی یک سری تحرکات انفرادی وجود داشته و یک سری تحرکات بوده است که به هر حال نشانه‌هایی از خیزش در آن دیده می‌شود، اما اینکه تحت عنوان انتفاضه از آن نام ببریم، به نظر من کمی دور از واقعیت است. در دو انتفاضه گذشته و در اوج مسائل غزه و نیز در کرانه باختری مردم حضور داشتند و می‌دانستند با چه کسی می‌جنگند. اسرائیلی‌ها که از غزه بیرون آمدند و در کرانه باختری تجاربی را به دست آوردند، دو کار کردند: یکی اینکه نیروهای امنیتی خودگردان را به عنوان مانع بین خودشان و مردم قرار دادند. الان اگر کسی بخواهد اسرائیلی‌ها را هدف قرار دهد، اول باید از سد نیروهای امنیتی محمود عباس و دولت خودگردان عبور کند و با آنها مواجه شود. وظیفه مقابله با مردم فلسطین را مأموران محمود عباس به عهده دارند، نه اسرائیلی‌ها. اسرائیلی‌ها شهرک‌نشین هستند، ولی نیروهای گسترده اسرائیلی دیگر مثل گذشته حضور ندارند، دوم اینکه در همین چند سال اخیر اینها دیوارهای حایل درست کردند که مردم پشت این دیوارها می‌ایستند و تظاهرات می‌کنند. بالاخره عوامل منطقه‌ای هم تأثیر دارد. نمی‌توانیم جامعه فلسطین را از جوامع موجود در خاورمیانه جدا ببینیم. وقتی اتفاقاتی در این حوزه‌ها دارد می‌افتد، در جامعه فلسطینی هم اثر می‌گذارد. به عبارت دیگر این واگرایی هم عامل داخلی می‌تواند داشته باشد و هم عامل خارجی و بیرونی. شرايط كنوني انتفاضه معلول چه عواملي است؟ عامل داخلی تفرقه و گسستی است که بین فلسطینی‌ها ایجاد شده است. عامل خارجی سرخوردگی از تحولات سیاسی در کشورهای عربی است. فلسطینی‌ها انتظار داشتند فضا گسترش پیدا کند. سرکوب‌هایی که شکل گرفت و تغییر مسیرهایی که در کشورهای عربی ایجاد شد و اجازه ندادند مردم آن‌طور که می‌خواهند در این کشورهای اسلامی و عربی حاکم شوند، مردم فلسطین را ناامید کرد. مردم فلسطین که کمر همت بسته بودند که بیداری اسلامی به فلسطین هم می‌رسد، یک دفعه متوجه شدند این وضعیت متوقف شده است. علاوه بر آن به نظر من مهم‌ترین عامل خارجی که یک مقدار فضا را تیره نشان می‌دهد، افزایش تنش داخل جهان اسلام تحت عنوان نزاع‌های مذهبی، پیدایش داعش و گروه‌های تندروست که الان اولویتشان دشمن صهیونیستی نیست، بلکه هدف اصلی آنها کشورهای محور مقاومت، یعنی لبنان، سوریه و... است. خیلی از نیروهایی که می‌توانستند حامی فلسطین باشند، الان مشغول قضایای گروه‌های تروریستی شده‌اند که در صحنه هستند و به نیابت از طرف اسرائیلی با محور مقاومت می‌جنگند. اين اشكال گوناگون واكنش هاي مبارزاتي فلسطينيان،تاكنون تا چه حد برد داشته اند وكدام موفق تر بوده اند؟ خلاصه بگویم، از ابتدای تاریخ تاکنون سه نوع مقاومت در فلسطین داشتیم. یک مقاومت نرم و مسالمت‌آمیز است، یعنی مردم علیه کالاهای اسرائیلی و شهرنشینان صهیونیستی مقاومت، آنها را تهدید و اعتصاب می‌کردند. به هر حال مسالمت‌آمیز بود و از مقابله مستقیم پرهیز می‌کردند. به این مقاومت نرم می‌گویند که از قبل وجود داشت و هنوز هم به اشکال مختلف در داخل کرانه باختری و داخل فلسطین وجود دارد. یک مقاومت دیگر مقاومت مسلحانه است، مقاومتی است که از درون آن عملیات استشهادی بیرون می‌آمد، کسی که اسلحه دست گرفته، به منطقه رفته، یک سری اسرائیلی را زده و برگشته یا شهید شده است. این مقاومت‌ها مسلحانه هستند که اتفاقاً اوج آن را در رویارویی غزه دیدیم. اینها جلوی اسرائیلی‌ها ایستادند و حماسه‌های جنگ 22 روزه و 51 روزه را ایجاد کردند. این هم یک نوع مقاومت است. مقاومت دیگر مقاومت فراگیر و شامل مردمی تحت عنوان انتفاضه که همه اقشار در آن حضور دارند و اتفاقاً مسلحانه هم نبود و بیشتر به صورت مسالمت‌آمیز بود، ولی اهداف آن خیلی فراتر از مقاومت‌های دیگر است. اگرچه انتفاضه الاقصی اواخرش مسلحانه شد، یعنی سلاح هم بیرون آمد. به نظر من مقاومت سوم مهم‌ترین مقاومتی است که اگر در فلسطین رخ بدهد، اسرائیل را زیر و رو می‌کند، چون همه اقشار در آن حضور دارند. انتفاضه مؤلفه‌های خاص خودش را می‌خواهد و یک سری موانع هم در راه آن وجود دارد، ولی در عین حال زمینه‌های مثبتی هم برای پیدایش آن وجود دارد، عواملی که بالقوه برای شکل‌گیری یا کمک به شکل‌گیری مقاومت و انتفاضه در کرانه باختری وجود دارند. اتفاقاً یکی همین قیام‌های اخیر مردمی در صحنه بیداری اسلامی است. همان‌طور که در جریان بیداری اسلامی مردم همه کشورهای عربی به خیابان آمدند، در فلسطین هم این زمینه وجود دارد. این فضای ذهنی و روانی کاملاً در فلسطین هم شکل گرفت و می‌تواند کمک کند به اینکه مردم بتوانند به خیابان بیایند و چنین کاری را انجام بدهند. موضوع دیگر ناامیدی از عملیات سازش است و تصویر سیاسی مذاکرات. حاصل این بن‌بست دو حادثه‌ای است که اتفاق افتاده و به انتفاضه منجر شده، یکی در جریان مذاکرات سال 2000 است که نتیجه آن انتفاضه الاقصی بود، مذاکراتی که به نتیجه نرسید و نهایتاً از درونش قرارداد اسلو بیرون و در واقع خود اسلو هم برای جلوگیری از انتفاضه به وجود آمد. همان‌گونه که اجرای توافق اسلو در کرانه به بن‌بست رسید و از درون آن انتفاضه سال 2000 اقصی بیرون آمد، بن‌بست مذاکرات فعلی هم که آقای جان کری به‌شدت آن را دنبال می‌کند و احتمالاً به بن‌بست می‌رسد، می‌تواند زمینه مساعدی را برای انتفاضه جدید در ذهن مردم ایجاد کند. نتایج جنگ اخیر غزه هم مهم است. مردم کرانه باختری می‌گویند مردم غزه با دست خالی و در فقره و محاصره آمدند و آن افتخارات را آفریدند. این طرف همه چیز فراهم است، هم تعدادشان بیشتر و هم مرزهایشان باز است و می‌توانند تردد کنند، هم محاصره کامل نیستند ـ به این شکلی که غزه هست ـ و امکانات زیادی دارند، ثروتشان خیلی بیشتر از ثروت مردم غزه است. اینها آن محاصره‌ای را که به آن شکل در غزه وجود داشت ندارند. زمینه‌های خوبی وجود دارد که می‌تواند مردم کرانه باختری را به حرکت وا دارد. بنابراین امکان اینکه در کرانه نیز بتواند انتفاضه شکل بگیرد هست. از همه مهم‌تر تحریک روزمره شهرک‌نشینان یهودی است که در غزه نیست، ولی در کرانه وجود دارد. شهرک‌نشین‌ها مدت‌هاست دارند با مردم فلسطین درگیر می‌شوند، با فلسطینی‌ها برخورد و آنها را ترور می‌کنند. الان هم موضوع افزایش تعداد شهرک‌ها هم اقدامات شهرک‌نشینان عامل تحریکی است برای اینکه مردم فلسطینی که این مشکلات برایشان ایجاد می‌شود برخیزند و قیام کنند. اسرائیلی‌ها جزایری را برای فلسطینی‌های داخل کرانه تعریف کرده و بین شهرک‌ها پست‌های بازرسی قرار داده‌اند. در نتیجه تردد مردم فلسطینی از این شهر به آن شهر و از این روستا به آن روستا به‌شدت با مشکل مواجه است. اینها همه عواملی است که مردم را تحریک می‌کند تا بکوشند از این وضعیت خارج شوند. یهودی‌سازی بیت‌المقدس یک عامل دیگر است. آنچه در قدس می‌گذرد ـ هم در وضعیت خود مسجد و تردد یهودی‌ها به داخل مسجد ـ تحریک‌آمیز است، مخصوصاً یهودی‌های افراطی هنوز هم با مردم فلسطین درگیر هستند. افزایش جمعیت یهودی اطراف بیت‌المقدس مسئله دیگری است. عملیات نظامی در کرانه غربی که شکل گرفته است هم می‌تواند یک عامل باشد که از دو سال پیش به‌تدریج افزایش یافته است. جوانان فلسطینی با هر امکاناتی ـ فرض کنید با سلاح سرد، بولدوزر، لودر، اتوبوس یا تاکسی ـ می‌روند عملیات انجام می‌دهند که اگرچه فراگیر نیست، اما زمینه‌ای برای ایجاد تحریک در مردم ایجاد می‌کند. اگر مقاومت مردمی شکل بگیرد، این عملیات‌ها حتماً می‌توانند افزایش یابند و مؤثر باشند. نهایتاً سوابق مقاومت‌های مردمی در دو انتفاضه گذشته مثبتی بوده و برایشان دستاورد داشته است. این نیز می‌تواند در ذهن مردم داخل فلسطین به‌گونه‌ای رقم بخورد که عامل مثبت و تعیین‌کننده جدیدی برای شکل‌گیری تظاهرات بعدی باشد.

منبع : جوان آنلاين



تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن