واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: منطق کفگرگي علی مطهری
علي مطهري در پاسخ يکي از نمايندگان مجلس که به کنش دفاعي او در برابر نمايندگان مهاجم به وي در آن روز کذايي انتقاد کرده بود، نوشت: «اولاً کفگرگي در کار نبود، ثانياً گاهي براي کساني که ميخواهند خفقان ايجاد کنند کفگرگي لازم است».
کد خبر: ۴۸۳۴۲۸
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۵ - 14 March 2015
احسان کياني در سرمقاله مردم سالاری نوشت:
چند روز از حمله به علي مطهري در شيراز ميگذرد. اما برخي رسانههاي اصولگرا به جاي محکوم نمودن اين واقعه، رو سوي مطهري آورده و رفتار و گفتار وي را عامل حمله مهاجمان دانسته و ميگويند اين نتيجه نطق ناتمام او در مجلس است. چه راحت جاي شاکي و متهم را عوض ميکنند. معلوم نيست دوستان، داستان را عوضي شنيدهاند يا ما را اينقدر سادهلوح فرض کردهاند! جالبتر آنکه ميگويند اين پاسخي به علي مطهري است که گفته بود: گاهي کفگرگي لازم است! باز هم مثل هميشه، جمله را ناقص روايت ميکنند. علي مطهري در پاسخ يکي از نمايندگان مجلس که به کنش دفاعي او در برابر نمايندگان مهاجم به وي در آن روز کذايي انتقاد کرده بود، نوشت: «اولاً کفگرگي در کار نبود، ثانياً گاهي براي کساني که ميخواهند خفقان ايجاد کنند کفگرگي لازم است». پس اولاً مطهري اصلاً در آن روز از کفگرگي عليه نمايندگان مهاجم استفاده نکرده بود. ثانياً حتي اگر استفاده هم کرده بود، اقدامي دفاعي بوده در برابر کساني که ميخواستند وي را از جايگاه ناطق به زير بکشند.
فارغ از جنجالها و هياهوهاي رسانهاي، چرا گاهي کار به جايي ميکشد که مظلوم مجبور ميشود خود اقدام به دفاع نمايد؟ بيشک آقايان اين آيه کريمه را فراموش نکردهاند که «خدا بلند کردن صدا به بدگويي را دوست ندارد، مگر از کسي که به او ستمي شده باشد»(آيه 148 سوره نسا). فلسفه حکومت قانون در همين آيه نهفته است. اگر دستگاههاي قضايي و نظارتي، وظايفشان مبني بر پيگيري ظلم ستمديدگان و مجازات ستمگران را به درستي انجام دهند، جايي براي صداي بلند و زورآزمايي فردي باقي نميماند. طبيعي است زماني که اين نهادها در اجراي عدالت تعلل نشان داده و يا خداي ناکرده از رفتار غيرقانوني برخي با اغماض عبور کنند؛ مظلومان راه را در اقدامات فردي يا گروهي خويش ميبينند. اگر هنگام نطق آقاي مطهري درباره نهم ديماه، رياست جلسه با قاطعيت و عدالت از ادامه سخنان ناطق دفاع و منتقدانش را به جاي خود بازميگرداند، هرگز چنان تشنجي در صحن مجلس رخ نميداد. قصه پُرغصه شيراز نيز از همين جنس است. اگر قبلاً با اين جماعت به اصطلاح خودجوش برخورد صريحي صورت گرفته بود، امروز شاهد اين فجايع نبوديم. اگر اصولگرايان به دليل اختلاف سليقه با اصلاحطلبان از رفتارهاي مشمئزکننده اين جماعت در دوران اصلاحات چشمپوشي نميکردند، سالها بعد واقعهاي مانند حمله به دکتر لاريجاني در 22 بهمن 1391 در قم گريبان آنها را نميگرفت. و اگر ديروز عاملان واقعه قم را مجازات ميکردند، امروز اين حادثه در شيراز رخ نميداد. و اگر امروز مهاجمان شيراز مجازات نشوند، فردا ديگر اصولگرايان نيز بايد منتظر چنين برخوردهايي باشند.
تجربه تکرار چندباره اين حوادث، فرضيه خودسر بودن اين عوامل را باطل نموده است. اين چه عوامل خودسري هستند که هميشه سازمان يافته و مجهز و به شکلي مشابه عمل ميکنند؟! اگر قوه قضاييه به مثابه لنگرگاه عدالت و دستگاههاي نظارتي به خصوص وزارتخانههاي کشور و اطلاعات به درستي با عاملان واقعه شيراز برخورد و آنها را عادلانه به مجازات رسانند، ديگر شاهد بروز چنين حوادثي نخواهيم بود. در غير اين صورت بايد به علي مطهري حق داد که بنويسد: «اگر قرار بر زورآزمايي اجتماعي است بفرماييد تا من هم هوادارانم را به خيابانها فرا بخوانم. در آن صورت اين اراذل يک لقمه آنها خواهند بود». نگارنده پيش از اين به انتقاد خود نسبت به کنشهاي کلامي آقاي مطهري در خصوص مسائل به جا مانده از حوادث دهمين انتخابات رياستجمهوري تصريح کرده و تأکيد کردهام جنجالهاي سياسي نهتنها کمکي به حل آن مسائل نميکند که اين کلاف سردرگُم را پيچيدهتر خواهد کرد. اما اين مخالفت دليلي براي به سکوت کشاندن مطهري نيست. سکوت در برابر اين تهاجم، يعني زوال منطق قانون و ترويج منطق کفگرگي. حق مظلومان را از ظالمان بستانيم پيش از آنکه مظلومان از اجراي قانون نااُميد شوند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]