واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: استراتژي كنش پنهان تلآويو در بحران سوريه
سوريه داراي اهميت بالايي در سياست امنيتي رژيمصهيونيستي است. اين كشور از سالها قبل به عنوان تهديدي براي امنيت اسرائيل به شمار رفته و در اين راستا دمشق نقش مهمي در جريان مقاومت ضد صهيونيستي ايفا ميكرد
نویسنده : سيدحميد سيدتقيزاده
سوريه داراي اهميت بالايي در سياست امنيتي رژيمصهيونيستي است. اين كشور از سالها قبل به عنوان تهديدي براي امنيت اسرائيل به شمار رفته و در اين راستا دمشق نقش مهمي در جريان مقاومت ضد صهيونيستي ايفا ميكرد. بهرغم اين، با آغاز بحران سوريه، رژيمصهيونيستي تلاش كرده كه بيشتر بهگونهاي غيرمستقيم و محدود به ايفاي نقش در بحران سوريه بپردازد. به عبارتي، هرچند رژيمصهيونيستي برخي اقدامات نظير كمكهاي آموزشي و پزشكي را به تروريستها ارائه داده و همچنين تعدادي حملات هوايي به سوريه داشته است، اما اين سؤال مطرح ميشود كه با توجه به اهميت تهديد دولت سوريه براي رژيم صهيونيستي، چرا اين رژيم مانند عربستان، قطر و تركيه بهطور رسمي و شفاف در بحرانسازي در سوريه حضور نيافت؟ پاسخ به اين سؤال را ميتوان در چند نكته مورد توجه قرار داد.
1- دوري از هزينههاي موازنهگرايي
استراتژي احاله مسئوليت در موازنه راهبردي داراي مزيتهاي فراواني براي بازيگر موازنهگر به شمار ميرود. بر اساس تئوري رئاليسم تهاجمي، دولتها براي موازنه با رقباي خود ابتدا تلاش ميكنند تا با احاله مسئوليت موزانه قوا به كشور يا گروهي ثالث، ضمن موازنه با رقيب خود، از پرداخت هزينههاي رويارويي مستقيم نيز در امان باشند. در بحران سوريه ميتوان گفت كه رژيمصهيونيستي با همراهي امريكا و با بهرهگيري از اين استراتژي و تقويت روابط خود با كشورهايي نظير عربستان، تركيه و قطر به مقابله با نظام سياسي در سوريه پرداخته است. تلآويو با مشكلات و چالشهاي مختلفي از جمله در عرصههاي داخلي روبهرو است. از اين رو اتخاذ استراتژي احاله مسئوليت از سوي اين رژيم موجب شد ضمن مقابله با جريان مقاومت و نظام سياسي سوريه، از تشديد معضلات داخلي و خارجي نيز جلوگيري شود، زيرا موازنه مستقيم هزينههاي زيادي را براي كشور موازنهگر در بر دارد.
2- جلوگيري از ايجاد اتحاد در سوريه
بافت اجتماعي سوريه گروههاي مختلف قومي- مذهبي را در بر ميگيرد. سياست تهاجمي رژيمصهيونيستي همواره موجبات اتحاد ميان مردم سوريه را فراهم ميكرد و تعارض با اين رژيم به عنوان يك مطالبه عمومي در ميان مردم سوريه مطرح بوده است. لذا به رغم اينكه سقوط دمشق در جريان بحران سوريه به عنوان يك فرصت از سوي مقامات و نخبگان رژيمصهيونيستي تلقي شده است اما اين رژيم تلاش كرده تا اهداف خود را غالباً بهگونهاي غيرمستقيم دنبال كند تا از ايجاد زمينه وحدت در اين كشور جلوگيري نمايد.
3- به حاشيه راندن مسئله رژيمصهيونيستي در خاورميانه
موقعيت رژيمصهيونيستي در خاورميانه از جمله در مسئله فلسطين يا منازعه اعراب و اسرائيل همواره در صدر موضوعات و مسائل امنيتي در منطقه خاورميانه قرار داشته است. اين امر موجب ميشد تا تحولات اين رژيم در هر زمان با حساسيتي بالا مورد توجه بازيگران مختلف در اين منطقه باشد. لذا رژيمصهيونيستي تلاش كرده تا با مداخله محدود و كنش غيرمستقيم خود را از كانون بحران دور نگه دارد و از اين طريق ضمن خروج مسائل رژيمصهيونيستي از صدر موضوعات امنيتي در منطقه، از آزادي عمل بيشتر در پيشبرد اهداف خود برخوردار شود. به عنوان مثال رژيمصهيونيستي در پرتو جنايات گروههاي تكفيري، از آزادي عمل بيشتري در تحت فشار قراردادن و تجاوز به فلسطين برخوردار بوده است.
4- عدم مواجهه با روسيه
دليل ديگر سياست كنش غيرمستقيم اسرائيل، ريشه در واهمه تلآويو از رويارويي با مسكو دارد. روسيه به عنوان يك قدرت بزرگ در نظام بينالملل شناخته شده و در دورههاي مختلف در خاورميانه در مقابله با نفوذ امريكا به متحدان خود در منطقه كمك نظامي كرده است. اين در حالي است كه برخي از اين متحدان نظير سوريه در محدوده استراتژيك تعريف شده رژيمصهيونيستي و در زمره تهديدات آن رژيم قرار دارد. از اين جهت تلآويو درصدد بوده تا در موضوعاتي كه مواجهه مستقيم با مسكو را در پي داشته باشد ورود نكند. جدايي اسرائيل از ايالات متحده در مسئله كريمه نيز در اين راستا قابل تحليل است. «آويگدور ليبرمن» وزير امور خارجه اسرائيل در نشستي با اعضاي سازمان امنيت ملي امريكا در اينباره گفت: «در صورت دخالت اسرائيل در مسئله كريمه روسيه تسليحات جديدي مانند سامانه ضد موشكي اس- 300 را در اختيار دولت سوريه قرار خواهد داد. بنابراين حمايت نظامي روسيه از سوريه موقعيت استراتژيك اسرائيل را در منطقه به شدت تضعيف خواهد كرد.»
5- كنترل خصومت
از جمله سياستهاي تلآويو در منازعه اعراب و اسرائيل، مذاكره و فرآيند صلح بوده است. بر اين اساس اسرائيل از طريق قرارداد كمپ ديويد تهديد مصر - كه در دوران ناصر داعيهدار ناسيوناليسم در جهان عرب بود- را مديريت كرد. متعاقباً پس از جنگ سرد نيز تلاش كرد تا روشي مشابه را با دمشق پيگيري كند، هر چند اين روند ناكام ماند. به هر حال كنش مستقيم در قبال بحران سوريه ميتواند چشمانداز استفاده از ابزار مذاكره و صلح را در آينده براي رژيمصهيونيستي با ابهام روبهرو سازد، در حالي كه كنش غيرمستقيم اين رژيم ميتواند از ايجاد تخاصمي جديد بر ضد دولت سوريه جلوگيري كرده و راه برقراري صلح را براي تلآويو همچنان باز نگه دارد. در كنار دلايل مطروحه لازم به ذكر است كه فعاليتهاي پنهاني و اتكا به قدرت فائقه در نظام بينالملل هميشه در دستور كار جريان صهيونيسم قرار داشته است. بر اين اساس رژيمصهيونيستي در اين بحران نيز اين موضوع را دنبال كرده و تلاش داشته است تا كنشهاي خود را بهگونهاي غيرمستقيم صورت دهد. در مجموع موارد فوق حاكي از اين است كه نه تنها راهبردهاي سياسي و امنيتي رژيمصهيونيستي كنش غيرمستقيم را بر ميتابد، بلكه الزامات و شرايط موجود اين رژيم را در بهرهگيري از اقدام و كنشهاي غيرمستقيم ترغيب كرده است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]