تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن از اندك خدا خشنود مى شود و بسيارش او را ناراحت نمى كند و منافق از اندك خدا نا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845053747




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-آینه ای که باعث خنده رزمندگان شد


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

آینه ای که باعث خنده رزمندگان شد وقتی با رزمندگان به ساختمانی مجلل و دور از دسترس ستون پنجم وارد شدیم، آینه ای بساط خنده را برای همه فراهم کرد به طوری که حوادث تلخ آن روز خرمشهر را برای مدت کوتاهی از یادمان برد.
 

عادل خاطری از رزمندگان دوران دفاع مقدس که در جریان دفاع از شهر ایثار و مقاومت خرمشهر به درجه جانبازی نائل شده است در نقل خاطره ای از آن دوران می گوید:

پس از ماجرای مدرسه «دریابد رسایی» که در جریان آن تعداد زیادی از نیروهای سپاه به طرز فجیعی به شهادت رسیده بودند به سراغ محمد جهان آرا رفتم.

محمد پس از چند روز که مرا دید و در آغوش گرفت، گفت پس تو زنده ای، فکر می کردم تو نیز شهید شده ای.

همه به خط شدیم، سخنرانی گیرایی کرد که همه را به گریه انداخت، وی تکلیف را از ما ساقط کرد و گفت: اگر می خواهید از شهر بیرون روید، می توانید زیرا در صورت ماندن باید از همین الان شهادتین خود را بخوانید.

با برادران در همان محل هم قسم شدیم که تا آخرین نفس در شهر خواهیم ماند.

جهان آرا بعد از سخنرانی ما را به سه گروه تقسیم کرد و مسولیت هر گروه بر عهده محمد نورانی، شهید علی هاشمیان و رضا دشتی واگذار شد.

من به گروه رضا دشتی پیوستم، نفراتی که در گروه ما آمدند، سید صالح موسوی، وهاب خاطری، رضا آل عامر، ایاد حلمی زاده، محمد سمیرمی، علی کوهستانی، بهروز قیصری، فیصل آل منیع، مهدی رفیعی، محسن راستانی و شهیدان علی رحیمی، قدرت رحیمی، حسن طاهریان پور، امیر رفیعی و جمشید برون بود.

علی راستانی عهده دار فیلمبرداری از صحنه های نبرد و گرفتن عکس از برادران گروه بود، او از بیشتر صحنه ها فیلم و عکس تهیه می کرد، علی بچه ها را به اتاقی می برد و از لحظه تعریف خاطره توسط آنها فیلمبرداری می کرد.

وقتی گروه بندی شدیم، قرار شد تا در کوی آریا واقع در قسمت جنوبی شهر به منظور استراحت و در دسترس نبودن ستون پنجم برای شناسایی محل مستقر شویم.

عصر همان روز به ساختمان مورد نظر رسیدیم، به عنوان اولین نفر داخل ساختمان شدم، ساختمانی دو طبقه که بسیار مجلل بود.

در طبقه اول این ساختمان دوبلکس سالن بزرگ پذیرایی و در طبقه دوم اتاق های خواب قرار داشت.

البته حاکم شرع اجازه ورود به این خانه را داده بود، من اولین نفری بودم که وارد ساختمان شدم.

مقابل پله ای که به طبقه دوم وصل می شد، آینه ای روی دیوار قرار داشت، با سرعت خود را به پله ها رساندم تا برای استراحت در طبقه دوم مستقر شوم با همان سرعتی که رفتم، شخصی را در آن طرف آینه دیدم که با لباس نظامی به طرفم می آمد.

به او سلام و چند پله را طی کردم، پس از اینکه جواب سلامم را نشنیدم، به پایین بازگشتم تا او را شناسایی کنم و علت پاسخ ندادن او را جویا شوم.

تازه متوجه شدم، ای بابا من به خودم سلام کرده بودم و اصلا مقابل من سالنی وجود ندارد، سریع پشت سرم را نگاه کردم که مبادا کسی مرا دیده باشد و بخواهد سر به سرم گذارد.

دیدم نه کسی نیست، سریع به طبقه بالا رفتم تا استراحت کنم. شب شده بود، با صدای بچه ها بیدار شدم، به طبقه پایین آمدم، همه آنها غمگین بودند، هر یک اتفاق آن روز را تعریف کردند.

مانده بودم که ماجرای آینه را تعریف کنم یا نه، دل به دریا زدم ولی قبل از آن از بچه ها قول گرفتم که اگر ماجرا را شنیدند، نخندند.

شروع به تعریف ماجرا کردم، پس از اتمام همه شروع به خنده کردند، در جواب آنها گفتم، همه نامردی کردید و به قولتان عمل نکردید.

آنها در جواب گفتند، ما به تو نمی خندیم، به خودمان خندیدیم.

بهروز قیصری گفت، من هنوز وارد نشده بودم، از دور یک فرد نظامی را روبرویم دیدم، دو زانو نشسته به او ایست دادم که یک دفعه او هم اسلحه اش را به سمت من نشانه رفت.

وقتی می خواستم شلیک کنم با دقت در حرکات دیدم آن فرد خودم هستم و سریع بدون اینکه کسی متوجه شود برخاستم تا دیگر برادران مرا نبینند.

شهید رضا دشتی و بقیه نیز ماجرای خود و آینه را در آن شب تعریف کردند، از خنده «روده بر» شدیم و جریان جنگ و خونریزی در آن شب کنار گذاشته شد.(ایرنا) 716



 


چهارشنبه 20 اسفند 1393 ساعت 13:02





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن