واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: اینطوری دستی دستی عشق را می کشید!
برای دختر و پسرهای جوان و عاشقی که می خواهند زندگی شان را زیر یک سقف شروع کنند هیچ چیز هولناک تر از این نیست که بفهمند روزی رابطه شان سرد و بی تفاوت خواهد شد. اما پژمردگی و سردی خطری است که هر رابطه ای را تهدید می کند.
از عاشق های جوان که بپرسید، می گویند ما با بقیه فرق داریم. امکان ندارد که دچار سردی روابط شویم. می گویند کاری می کنند که رابطه شان همیشه گرم باشد و اگر عشقشان روزی به سردی برود، خواهند مرد. همین تصورات ایده آل و رویایی از عشق خیلی وقت ها دردسرساز می شود. چون اولا نمی دانند چه چیزهایی می تواند رابطه شان را سرد کند و ثانیا وقتی رابطه شان سرد شد خود را می بازند و نمی توانند مشکل را حل و فصل کنند.
واقعیت این است که هر عشقی روزی از آن تب و تاب شورانگیز میافتد و از شهر شعرها و شورها به واقعیت زندگی روزمره وارد میشود. البته این عشق قوام یافته و همراه با احترام متقابل چیزی از آن احساس شورانگیز کم ندارد. این عشق هیجان زیادی برنمیانگیزد اما معنابخشترین تمنای انسانی است.
این عشق راستین و همراه با احترام دیگر آن آتش سوزانی نیست که در دل عاشق دربگیرد و همه شور و هیجان مهارگسیخته باشد. این عشق آسیبپذیر است و باید از آن مراقبت کرد.بزرگترین عامل سردی روابط
آسیبپذیری عشق به چشم نمیآید. آنقدر آرام و ذرهذره آب میشود که یک روز چشمتان را باز میکنید و میبینید اثری از آن نیست. مواجه شدن با دستی که گرمای گذشته را ندارد یا چشمی که فروغ نگاه همیشگی را ندارد، درد سنگینی است. جان گاتمن، یکی از مشهورترین زوجدرمانگران معاصر، اعتقاد دارد که عاملی که بیشترین اثر پیشبینی کننده را در طلاق دارد، انتقاد از همسر است.در یک رابطه درست 2 نفر به یکدیگر پسخوراند یا فیدبک میدهند، در حالی که در یک رابطه ناسالم از یکدیگر انتقاد میکنندانتقاد مداوم، بزرگترین آسیب را به رابطه میزند و به زودی عشق را نابود میکند. البته واقعیت زندگی مشترک این است که همیشه اختلافنظر پیش میآید. گفتوگوهای زن و مرد در زندگی دیگر آن پچپچهای رازآمیز عاشقانه نیست. صحبت سر زندگی واقعی با همه دشواریهای آن است. طبیعی است که گاهی ما یا طرف مقابل مسیر اشتباهی را میرویم. گاهی به درست یا اشتباه فکر میکنیم روش طرف مقابل برای حل یک مشکل خاص روش درست و سنجیدهای نیست.
مشکل درست از همین جا شروع میشود. طبیعی است که شروع به مخالفت میکنیم. این مخالفتها اگر بهصورت «پسخوراند» یا «فیدبک» باشند، کاملا طبیعی و سازنده هستند اما اگر به صورت انتقاد باشند، آسیبرسان میشوند. «پسخوراند» با انتقاد متفاوت است.
در یک رابطه درست 2 نفر به یکدیگر پسخوراند یا فیدبک میدهند، در حالی که در یک رابطه ناسالم از یکدیگر انتقاد میکنند. انتقادهای آسیبرسان شخصیت طرف مقابل را نشانه میگیرند و سعی در کنترل کردن او و تخریب شخصیتش دارند. در پسخوراند میگوییم من با این «رفتار» تو موافق نیستم در حالی که در انتقاد «شخصیت» طرف مقابل را زیر سوال میبریم. در پسخوراند به فکر این هستیم که نتیجه بهتری بگیریم در حالی که در انتقاد هدف ما بهبود نیست بلکه دنبال مقصر میگردیم.
کسی که انتقاد میکند، فکر میکند فقط یک راه درست وجود دارد در صورتی که کسی که پسخوراند میدهد، میداند که غیر از راهی که در ذهن خودش است، راههای جایگزین دیگری هم هستند. بهعنوان نمونه عبارت «تو از پس این کار برنمیآیی» انتقاد ولی عبارت «بهتر است با کمک همدیگر این کار را انجام بدهیم» پسخوراند است. عبارت «بحران اقتصادی که در آن افتادهایم تقصیر تو است» انتقاد است اما عبارت «برای بیرون آمدن از این بحران اقتصادی باید هر دو با هم از چیزهایی بگذریم» پسخوراند است.
عبارت «من باهوشتر و باتجربهتر از تو هستم و میدانم این تصمیمی که گرفتهای اشتباه است» انتقاد ولی عبارت «من شرایط تو را میفهمم و میدانم که حق تصمیمگیری با خودت است اما با تصمیمت به این دلایل موافق نیستم.» پسخوراند است. انتقاد کردن ویروسی است که آرام وارد رابطه و بهتدریج بیشتر میشود و روز به روز اعتماد بهنفس طرف مقابل را کمتر میکند. عشق ورزیدن به اعتماد بهنفس نیاز دارد.
افرادی که مرتب از معشوقشان انتقاد میکنند، توانایی عشق ورزیدن را از او میگیرند. آتشی که دودش اول در چشم خودشان میرود. عشق ورزیدن مهارتی است که باید از اوان کودکی آموخته شود.
به یاد داشته باشید پسخوراند هر چقدر هم مودبانه و سیاستمدارانه بیان شود، اگر در زمان عصبانیت گفته شود هیچ تفاوتی با انتقاد ندارد. ما بیشتر به بار هیجانی کلمهها واکنش نشان میدهیم تا معنایی که منتقل میکنند. عشق گلی است که میتوان با نسیم «پسخوراند» از آن مراقبت کرد.عشق نیاز به مراقبت دارد
عامل دیگری که عشق شما را دستی دستی سرد می کند، صحبت نکردن است. صحبت نکردن از خود، از آرزوها و خواسته ها و حتی دلخوری های ریز و درشت باعث می شود که کم کم زن و مرد برای هم غریبه شوند و احساس عشق و علاقه شان از بین برود. سکوت درواقع نخستین نشانه طلاق عاطفی است که نشان می دهد زن و شوهر دیگرحرفی برای گفتن با هم ندارند و میل و کششی هم به یکدیگر نخواهند داشت.
این طور است که شما احساس می کنید حرف های زیادی دارید اما گوش شنوایی برای شنیدن آنها نیست. بنابراین حرف هایتان را در دل خود نگه می دارید و روز به روز بیشتر فاصله می گیرید.سلامتاخبار مرتبط :چگونه زنان، مردان را ناامید می کنند؟! رازهای همسرداری، این بار به روش پیمان قاسم خانی10 نکته مهمی که شوهر شما واقعاً به آنها نیاز دارد
چهارشنبه 13 اسفند 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]