تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804492080




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و پرونده فرزند


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح یکشنبه آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و پرونده فرزند روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «ادعای فراموش شده در گفتگوها»،«اتاق بازرگانی، پارلمان بخش خصوصی یا بازرگانان»،«ادعای فراموش شده در گفتگوها»،«آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و پرونده فرزند»،«جزئیات طرح اشغال آموزش‌وپرورش»،«فرهنگی که بیش از پیش نیازمند آنیم!»،«شاه کلید قفل تحریم ها»،«ضرورت توجه به سیاست داخلی»،«ضرورت احیای کانون بانک‌ها»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

کیهان:10 میلیون از 65 میلیون بزرگ تر است؟ «10 میلیون از 65 میلیون بزرگ تر است؟»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می خوانید؛ایجاد رونق اقتصادی، آرزو و آرمان هر دولتی است. برای این منظور باید مقدماتی فراهم شود که واقعی سازی آمار و اطلاعات، اراده و انگیزه خطرپذیری برای اصلاحات اقتصادی، و پرهیز از سیاست بازی و انتخابات زدگی از آن جمله است. البته باید بر «رونق اقتصادی» قیدی هم افزود و آن عادلانه بودن است. به عبارت دیگر، این رونق اقتصادی نیست که مثلا اقلیت یک تا 10 درصدی، 90 درصد منابع مالی و فرصت های اقتصادی را ببلعند و تنها 10 تا 20 درصد منابع را برای اکثریت مردم باقی بگذارند. اقتصادهای اروپایی و آمریکا - به غیر از دوره های ورشکستگی و سقوط و رکود- اگر هم از رونقی برخوردار شده اند، از جنس رونق برای اقلیت یک تا 10 درصدی بوده است. بدین ترتیب امروز قریب 50 میلیون شهروند آمریکایی نیازمند کوپن غذا هستند. اعمال سیاست اقتصاد آزاد از نوع آدام اسمیتی فجایعی به بار آورد که دولت ها را در نظام های کاپیتالیستی مجبور به مداخله و تنظیم -محدود- بازار کرد. بنابراین امروز این سخن که دولت، ناظر بیطرف در اقتصاد می باشد و تخطئه اقتصاد دستوری به مفهوم اعلام بی مسئولیتی دولت ، خریداری حتی در سرمایه سالارترین کشورها ندارد. رئیس جمهور محترم که اخیرا از کاهش 24 درصدی تورم و رساندن نرخ آن به صفر درصد- در مقایسه بهمن و دی- سخن گفته بودند، عباراتی را در جمع خبرنگاران در قم به کار بردند که قابل تأمل است. آقای روحانی درباره آمار اعلامی دولت می گوید «اختلافات جزئی بین آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی و مرکز آمار وجود دارد که بد هم نیست. دولت در این زمینه هیچ دخالتی ندارد و این دستگاه ها کاملا در چارچوب کار خودشان عمل می کنند و هیچ وقت دستوری عمل نمی کنند و دولت نمی تواند به آنها دستور دهد که چگونه آمار را محاسبه و اعلام کنند». همزمان آقای کردبچه مشاور رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی می گوید «مطلبی که آقای نوبخت درباره عدم توانایی دولت در حذف یارانه ثروتمندان اعلام کردند، توسط آقای رئیس جمهور هم بارها گفته و توضیح داده شده بود که تا زمانی که مستضعف واقعی مشخص نشود یارانه ثروتمندان را حذف نمی کنند. در همین متن رفتاری دولت بود که ماه گذشته بانک مرکزی و مرکز آمار، 2 نرخ متناقض را درباره ضریب جینی منتشر کردند؛ یک آمار حاکی از کاهش این ضریب و دیگری حاکی از افزایش آن بود. ضریب جینی که بین صفر و یک در نوسان است، نسبت دهک پردرآمد به دهک کم درآمد را نشان می دهد. هر چه این نسبت به صفر گرایش پیدا کند یعنی توزیع درآمد عادلانه تر شده و هرچه به سمت یک برود، نشانه ناعادلانه تر شدن توزیع است. مرکز آمار می گوید این ضریب 36 درصد شده اما بانک مرکزی عدد 39 درصد را عنوان کرده است. این در حالی است که هر یک صدم درصد کاهش یا افزایش، دارای معنای عمیق اقتصادی و نشانه میزان صحت و سقم سیاستگذاری های اقتصادی است. معنای این اخبار و اظهارنظرها این است که سیاستگذاری برای «رونق اقتصادی عادلانه» هنوز معطل گام های اول در زمینه «واقعی سازی آمار» و «اراده تغییر و اصلاحات معطوف به باز توزیع ثروت» است. این نقصان بزرگی است که در نوزدهمین ماه از فعالیت یک دولت دارای فرصت 48 ماهه گفته شود تا زمان عدم شناسایی اقشار مستضعف، یارانه ثروتمندان حذف نخواهد شد همچنان که عیب بزرگی برای دولت گذشته بود؛ دولتی که با اراده و شجاعت وارد موضوع پرخطر ساماندهی و هدفمندی یارانه ها در نسبت با تولید و مردم شد اما به خاطر ایجاد فضای شانتاژ و ارعاب و التهاب از سوی رقبا، در همان آغاز عقب نشینی کرد و اعطای مساوی یارانه را به اجرا گذاشت. ظلم بزرگی بود که رسانه های زنجیره ای در چند سال پیش کردند و با حسادت و عداوت به فضایی مسموم دامن زدند که دولت جرأت نکند یارانه ها را عادلانه توزیع کند. خب! اکنون چه باید کرد؟ آیا باید به همین روش غلط ادامه داد و مثلا کسری بودجه 16 هزار میلیاردی را در سال 94 به جان خرید و سیاست و انتخابات را بر اصلاحات اقتصادی ضروری غلبه داد؟! آیا انصاف است که برخی دولتمردان نظیر سخنگوی دولت بگویند نمی خواهیم با حذف یارانه اقشار بهره مند و پردرآمد، مردم را برنجانیم - که در حقیقت مراد از مردم در اینجا اقلیت پردرآمد مثلا 10 میلیون نفری یا بیشتر است- اما بی سر و صدا مدام قیمت حامل های انرژی و خدمات دولتی را افزایش دهند و از این طریق به «گرانی و تورم دولتی» (با سر منشأ رفتارهای دولتی) دامن بزنند چنان که دود آن در چشم 65 میلیون نفر بقیه برود در حالی که اقشار مرفه قادرند این گرانی را برای خود جبران کنند؟! حتی اگر سیاسی و انتخاباتی هم فکر کنیم، آیا بار کردن سنگینی تورم بر دوش اکثریت مردم (جهت تأمین هزینه ها و کسری بودجه دولت) عاقلانه است؟ آیا دولت محترم از تجربه قبلی عبرت نیاموخته که چگونه گران کردن چندباره قیمت خدمات دولتی و حامل های انرژی در پاییز و زمستان 92 باعث بی اعتمادی مردم و «نه» 97 درصدی آنها به فراخوان انصراف از یارانه ها شد؟ وقتی با اندکی همت و جرئت و تدبیر می توان 5 تا 10 هزار میلیارد تومان در حوزه پرداخت یارانه صرفه جویی کرد، چرا لقمه را دور سر بچرخانیم و 16 هزار میلیارد تومان کسری بودجه را به جان بخریم و آنگاه برای جبران همین کسری به گرانی سازی دولتی اقدام کنیم که باعث رفتن چند برابر پول یارانه از جیب مردم و ناراضی شدن آنها می شود؟ آیا بدین ترتیب نمی توان نتیجه گرفت که صدای اقلیت 10-20 درصدی مرفه پرمصرف، بیش از اکثریت 80-90 درصدی به گوش دولتمردان محترم می رسد؟! اگر پاسخ منفی است که باید به سوال دیگری پاسخ دهند و آن اینکه چرا در طول 11 ماه پس از دعوت به انصراف، تدبیری برای شفاف سازی آمار و اطلاعات نیاندیشیده اند؟ این مسئله که ربطی به تحریم های دشمن ندارد، دارد؟! آیا با ادامه همین روند، اقشار ضعیف(مستحقان واقعی یارانه) و تولید داخلی نیازمند حمایت های یارانه ای را تحریم مضاعف نکرده ایم؟ آیا می شود بی سر و صدا نسخه بدل سیاست های تعدیل اقتصادی دهه 70- رهاسازی قیمت ها- را به اجرا گذاشت که موجب تورم 49 درصدی در سال 74 شد اما سراغ کلان بدهکاران بدحساب بانکی نرفت که حداقل یکصد هزار میلیارد و بنابر برخی آمارها 200 هزار میلیارد تومان از منابع بانکی را بلوکه کرده و در امور غیرتولیدی تورم زا (نظیر معاملات ملک و...) صرف کرده اند؟ چرا بانک مرکزی و بانک های طلبکار رأسا اقدام نمی کنند؟ آیا عجیب نیست که قائم مقام بانک مرکزی از «دست درازی بانک ها به منابع بانک مرکزی برای پرداخت تسهیلات تا سقف 324 هزار میلیارد تومان تا پایان سال» خبر بدهد و این موضوع را هشداری برای افزایش تورم بخواند؟! یعنی بانک ها تا این حد به حال خود رها هستند که به منابع کمیاب ملی (بانک مرکزی) دست درازی می کنند و معوقات بانکی هنگفت به بار می آورند اما دولت و بانک مرکزی تماشاچی هستند چون به غلط آموخته اند که اقتصاد را نمی شود دستوری اداره کرد؟! در این اوضاع آیا هنر پژوهشکده پولی و مالی بانک مرکزی باید غیر از این باشد که بگوید بدون لغو تحریم ها، رونق و شکوفایی اقتصادی در کار نخواهد بود؟! در چنین وضعیت بانکی و مالی به فرض که 100 میلیارد پول بلوکه شده ما هم به کشور بازگشت، آیا جز تصاعد ضریب جینی به سمت شکاف طبقاتی بیشتر نتیجه ای دربرخواهد داشت؟ به راستی سهم دولت و بانک ها و بانک مرکزی در افزایش 27 درصدی نقدینگی ظرف یک سال گذشته چه قدر است؟ و با چنین تورمی از نقدینگی می توان از کاهش تورم یا تورم صفر و قبیل این دعاوی سخن گفت؟ همچنین سزاوار است که بپرسیم آیا عاقلانه است در وضعیت کمیابی منابع اقتصادی- که کمابیش چالش همه کشورهاست- عملا ریل گذاری توزیع این منابع کمتر گرایش به «اقشار کم درآمد» و «تولید و کسب و کار واقعی» داشته باشد؟ آیا این روال خردمندانه است که نه تنها معوقات کلان بانکی را با جدیت مطالبه نکنیم بلکه با یارانه غیر هدفمند، خاصگان اقتصادی را فربه تر کنیم تا مانند غده و انگل، فضای تنفس را بر مردم و تولیدکنندگان واقعی تنگ تر کنند، آن هم با پول خود مردم؟! می شود و باید از زاویه اقتصادی، عهدنامه امیرمومنان علیه السلام به مالک اشتر را بازخوانی کرد آنجا که می فرمایند «باید پسندیده ترین امور نزد تو، میانه ترین آن در حق و فراگیرترین در عدالت و جامع ترین نسبت به رضایت مردم باشد چرا که نارضایتی عامه، رضایت خواص را از بین می برد و نارضایتی و خشم خواص در حالی که عامه مردم راضی باشند، بخشوده و قابل چشم پوشی است. در هنگام بهره مندی هیچ کس برای والی سنگین بارتر از خواص نیست. یاری آنها در موقع بلا و آزمایش از همه کمتر است. هیچ کس مانند خواص، انصاف را ناخوشایند نمی شمارد و اکراه ندارد. درخواستن اصرار می ورزند و به هنگام گرفتن کمتر قدرشناس هستند. اگر از عطا منع شوند، دیرتر از همه عذر می پذیرند و بی صبر و تحمل تر از همه در سختی های روزگارند... باید حسن ظن عامه مردم را فراهم کنی که این حسن ظن، رنج و مشقت های طولانی را از تو قطع می کند». جلب اعتماد و رضایت و حسن ظن عموم مردم، لاجرم از مسیر نارضایتی اقلیت مرفه پرتوقعی می گذرد که در روزگار سختی نیز جز کام جویی و عافیت و تکاثر و نق زدن نمی شناسند. یک معنای مجاهدت اقتصادی همین شجاعت اعتماد متقابل به قاطبه مردم در برابر دست درازان پرتوقع است. شرط رونق اقتصادی در مقیاس ملی، رونق نداشتن بساط «بدحساب های کلان بانکی»، «فراریان بزرگ مالیاتی» و «سرشاخه های اصلی قاچاق 80 هزار میلیارد تومانی» است. اقتصاد ایران به عنوان هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیا، فربه تر از آن است در چهار راه تجارت و اقتصاد و انرژی دنیا قابل تحریم و ایزوله باشد. ما هر ضربه ای بخوریم از خود خورده ایم، از دشمن که توقع دیگری نیست. بخشی از علل تورم مصنوعی که پاییز و زمستان سال 90 (در بحبوحه محرم و صفر) گریبان بازار سکه و ارز را گرفت، شیطنت رسانه های زنجیره ای بود که برای زمین زدن دولت از هیچ کاری حتی بازی در نقش پیاده نظام عملیات روانی دشمن دریغ نکردند و بخش دیگر در سوءتدبیر دولت وقت و گم شدن اهداف اصلی ریشه داشت. طیف سیاسی و رسانه ای آلوده هرچند تظاهر به همراهی با دولت جدید می کنند اما صراحتا دولت آقای روحانی را رحم اجاره ای خود توصیف کرده اند. با این وصف استبعادی ندارد که همان ها به هنگام اقتضا، در حباب تورم انتظاری بدمند. متأسفانه مرز دولت با این طیف در برخی حوزه ها مرز پررنگی نیست. می ماند اراده و تدبیر اصلاحات اقتصادی در دولت- آن 70 تا 90 درصدی که به درستی اعلام می شد سهم اصلی را در نابسامانی اقتصادی و در مقابل سهم 10 تا 30 درصدی تحریم ها دارد- و اینکه چه قدر باور کرده ایم «خواستن در توانستن» و «توانایی در دانایی» است. دولت مسئول است دست کم باید آمار و اطلاعات را برای خود شفاف و سپس رونق اقتصادی عادلانه را اراده از متن چنین خواستنی است که می توان کمر تحریم ها را شکست. وگرنه با شمارش فصل ها و شهرهای میزبان مذاکرات، نه 6 ماه دیگر که 6 سال دیگر هم نمی توان رونق اقتصادی ایجاد کرد. خراسان:اتاق بازرگانی، پارلمان بخش خصوصی یا بازرگانان «اتاق بازرگانی، پارلمان بخش خصوصی یا بازرگانان»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم حسین عنبرستانی است که در آن می خوانید؛نزدیک شدن به زمان انتخابات اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران توجه بسیاری از صاحبنظران و محافل اقتصادی کشور را به این مجموعه جلب کرده است. عنایت به تجربه چندین ساله تاسیس پارلمان بخش خصوصی و فراز و نشیب های این مجموعه اکنون فرصت مناسبی برای بررسی میزان کارآیی این مجموعه و نقش آن در تقویت بخش خصوصی و تولید در کشور است. سهم کمی اتاق از بخش خصوصی! هر چند تعداد اعضای اتاق بازرگانی شفاف بیان نمی شود، اما برخی مدیران آن، اعضای این تشکل را کمتر از 50 هزار نفر (در برخی اظهارات 10هزار عضو) دانستند. اتاق بازرگانی با این تعداد عضو، سهم بسیار اندکی در میان فعالین بخش خصوصی دارد و فقط در مقایسه با تعداد شرکت های ثبت شده در کشور، کمتر از چهار درصد می باشد. بر اساس آخرین آمارهای اداره کل ثبت شرکت ها، بیش از یک میلیون و سیصدهزار شرکت تاکنون به ثبت رسیده است. بیش از 380 هزار بنگاه صنعتی، 180هزار تعاونی و سه میلیون واحد صنفی در کشور - دو میلیون و 200 هزار واحد دارای پروانه – از دیگر آمارهای این بخش است.اگرچه برخی از این آمارها همچون تعداد شرکت های ثبت شده، تعداد بنگاه های صنعتی و تعداد تعاونی ها هم پوشانی دارند، ولی تفاوت تعداد اعضای اتاق بازرگانی با این آمار آنقدر زیاد است که بازهم نمی توان اتاق فعلی را نماینده خوبی برای تمام فعالان بخش خصوصی در نظر گرفت. بازرگانان بیش از 90 درصد اعضای اتاق یکی از مهم ترین دلایل محوریت تجار در اتاق، ساختار قانونی حاکم بر نحوه عضویت اعضا بر مبنای کارت بازرگانی است. در واقع، هر فردی که نیاز به صادرات و واردات داشته باشد، می بایست الزاما در اتاق، عضو باشد. اما اگر نیازی به تبادلات برون مرزی نداشته باشد، به صورت اختیاری می تواند عضو اتاق شود. بسیار واضح است که بنگاه های تولیدی، خدماتی و... که به امر تجارت خارجی مشغول نیستند هیچ گونه الزامی به عضویت در اتاق بازرگانی ندارند و به همین جهت طبعاً تمایل کمتری به عضویت در اتاق بازرگانی دارند. علاوه بر این از آن جایی که عضویت در اتاق بازرگانی منوط به پرداخت هزینه یک درهزار فروش و سه در هزار مالیات است، برای واحدهای تولیدی که نیازی به خدمات اتاق بازرگانی (به خصوص کارت بازرگانی) ندارند، چندان منطقی و از لحاظ اقتصادی به صرفه نیست که به عضویت اتاق بازرگانی در بیایند.پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی در مصاحبه ای می گوید: "قانون عملا اشخاصی که در حوزه تجارت خارجی، حمل ونقل و گمرک فعالیت دارند را موظف کرده که کارت بازرگانی داشته باشند و یا عضو اتاق باشند، لذا جامعه ای که به تکلیف عضو اتاق هستند یک جامعه حدود 50 هزار نفری هستند و آن هایی که بر حسب ضرورت خود و نه تکلیف قانونی عضو اتاق اند چند هزار عضو هستند که شاید در حد 10درصد کل اعضای اتاق است". دیگر اینکه به علت فقدان مکانیزم های ارزیابی دقیق کسانی که به عنوان تولیدکننده در اتاق معرفی می شوند نیز بعضا فاقد غلبه این وجه هستند، این مهم در بیان برخی مسئولان اتاق تهران نیز بعضا تکرار شده است. در نهایت با بررسی و تحلیل ترکیب واقعی اتاق بازرگانی (تعداد واحدهای تولیدی و تعداد واحدهای بازرگانی)، این سوال مطرح می شود که آیا تصمیم گیری ها و فعالیت های اتاق بازرگانی در راستای منافع بخش تولید است یا تجارت؟ با توجه به آنچه بیان گردید، می توان گفت که اتاق نماینده خوبی برای فعالان بخش خصوصی و به ویژه تولیدکنندگان کشور نمی باشد و لذا باید در حوزه هایی که به اتاق بازرگانی وظایف و یا اختیاراتی داده شده است به این نکته توجه کرد. تمامیت خواهی اتاق بازرگانی در برابر سایر تشکل های بخش خصوصی مرور برخی اقدامات و واکنش های اتاق در سالیان گذشته نشان می دهد که اتاق بازرگانی علی رغم عدم نمایندگی مناسب بخش خصوصی، به طور جدی مانع مطرح شدن سایر تشکل ها به عنوان نمایندگان صنف خودشان می شود. برخی از این اقدامات و واکنش ها به شرح زیر است: موضوع تغییر نام شورای اصناف به اتاق اصناف در سال 90 توسط هیئت وزیران و ابراز مخالفت توسط اعضای هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی به این مصوبه ، اضافه کردن عنوان کشاورزی به اتاق بازرگانی در فرآیند تدوین قانون بهبود فضای کسب و کار، با توجه به اینکه در آن زمان عده ای از فعالان اقتصادی در کشور تلاش می کردند تا اتاق بخش کشاورزی را به صورت مستقل ایجاد نمایند، دادن اختیار ساماندهی و یکپارچه سازی تشکل های اقتصادی به اتاق بازرگانی، طبق ماده پنجم قانون بهبود کسب و کار: تدوین کنندگان این قانون در ماده 2 و با عبارت «... و آن دسته از تشکل های ذی ربط که عضو اتاق ها نیستند» در جایی که عملا حضور خود اتاق هم الزامی نیست، سعی کرده اند چنین وانمود نمایند که در کنار اتاق ها دیگر تشکل های اقتصادی را در متن این قانون لحاظ کرده اند در حالی که در مواد تاثیر گذار دیگر مانند مواد 4، 5 ،8 ، 9، 10، 13و ... خبری از این عمومیت نیست و تاثیرگذاری در انحصار اتاق ها باقی مانده است. لزوم حرکت به سمت اتاقی فراگیر با حضور جدی تولیدکنندگان از سوی دیگر تجربه دیگر کشورها نیز بیانگر این نکته است که در مواردی که اتاق باید نماینده تمام بخش خصوصی باشد قانون آن به نحوی تدوین شده است که این نمایندگی به صورت جامع و مانع تحقق پیدا کند و یا به عبارت دیگر اتاق واقعا نماینده بخش خصوصی در کسب وکارهای موضوع قانون باشد. به عنوان مثال در اتاق بازرگانی آلمان تمامی کسب و کارها از کارخانجات بزرگ صنعت تا واحدهای کوچک خدماتی مانند خرده فروشی ها موظف به عضویت در اتاق بازرگانی هستند که این موضوع باعث می شود اتاق بازرگانی آلمان از جامعیت بالایی برخوردار باشد. علاوه بر این با توجه به کمرنگ بودن نقش تولیدکنندگان در اتاق بازرگانی و اهمیتی که این بخش از اقتصاد کشور دارد، باید ساختارهای قانونی و حقوقی اتاق بازرگانی به گونه ای مورد بازنگری قرار بگیرد که اتاق نماینده واقعی بخش خصوصی اعم از تولید، کشاورزی، تعاونی، اصناف و... باشد و این اتفاق جز با تغییر و تحول جدی در ساختار بازرگانی-محور اتاق میسر نمی شود. به عبارت دیگر اتاق برای ایفای نقش پارلمان بخش خصوصی باید از محوریت و شرط کارت بازرگانی برای عضویت و حق رأی خارج شده و اعضای اتاق از نمایندگان تشکل های مختلف تشکیل شود نه اعضای حقیقی دارای کارت بازرگانی! جمهوری اسلامی:آنکارا و رسوائی هماغوشی با تروریست ها «آنکارا و رسوائی هماغوشی با تروریست ها»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛جیمز کلاپر، رئیس سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در اظهاراتی انتقادآمیز از آنکارا، از همکاری ترکیه با تروریست های داعش ابراز ناخشنودی کرد. رئیس سیا گفت مبارزه با گروه تروریستی داعش برای ترکیه اولویت ندارد و آنکارا با این سیاست، عبور جنگجویان از خاک ترکیه به سوریه را تسهیل کرده است.
جیمز کلاپر تاکید کرد 60 درصد تروریست های داعش از مرز ترکیه وارد سوریه می شوند. این نخستین بار نیست که یک مقام ارشد آمریکایی به همدستی آنکارا با تروریست ها اعتراف می کند. جوبایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا نیز در مهر ماه گذشته ترکیه را به دست داشتن در حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه های تروریستی متهم کرد، هر چند بایدن در آن هنگام، به دلایل مصلحتی بلافاصله از اظهارات خود عقب نشینی و حتی از دولت ترکیه عذرخواهی کرد. ترکیه عضو ناتو و از متحدین منطقه ای آمریکا محسوب می شود. روز گذشته نیز نخست وزیر لیبی، ترکیه را به تسلیح گروه های تروریستی در لیبی متهم و ضمن اعتراض به این سیاست، قطع رابطه با آمریکا را اعلام کرد. عبدالله الثنی، گفت: ترکیه در تعامل با لیبی صداقت ندارد و بر ضد منافع ملت لیبی گام بر می دارد. در این اثنا، نماینده سوریه در سازمان ملل نیز ضمن ابراز ناخشنودی از اقدامات آنکارا اعلام کرد عربستان و ترکیه حامی تروریست ها هستند. مصری ها نیز در روزهای گذشته سیاست های ترکیه در قبال تروریسم در منطقه را به باد انتقاد گرفتند. اکنون کاملاً محرز شده است که آنکارا پشت تحرکات تروریستی در منطقه قرار دارد و اگر اصلی ترین حامی گروه های تروریستی محسوب نشود قطعاً از مهم ترین پشتیبانان این گروه ها به حساب می آید. تابستان گذشته و پس از آنکه گروه تروریستی داعش به پیشروی های گسترده ای در عراق دست پیدا کرد، «بولنت ارینچ» معاون نخست وزیر ترکیه در پاسخ به خبرنگاران گفت داعش برای ترکیه تهدید نیست چرا که آنها دشمن ترکیه نیستند. در آن زمان برخی رسانه های ترکیه نوشتند که دستگاه اطلاعاتی ترکیه در جریان حمله داعش به موصل بوده است. درحال حاضر دیگر این سوال مطرح نیست که آیا آنکارا از تروریست ها در عراق و سوریه حمایت می کند، چرا که این حمایت به اثبات رسیده است، بلکه سوال این است که اهداف ترکیه از این سیاست فتنه جویانه و خطرناک چیست؟ بارزترین علتی که می توان برای این سیاست غیراصولی و ماجراجویانه آنکارا متصور شد شکست سیاست های منطقه ای آنکارا از عراق تا مصر و سوریه و کل منطقه است که به شدت سردمداران ترکیه را عصبانی و سرخورده کرده است. این شکست و ناکامی، به جای آنکه سبب شود سران دولت آنکارا در سیاست های منطقه ای خود تجدیدنظر کنند و رفتارهای غلط خود را اصلاح نمایند، برای جبران این شکست، درصدد تشدید تحرکات خود بر ضد صلح و ثبات منطقه برآمده اند. چنین به نظر می رسد که دولتمردان ترکیه برای گریز از این شکست حیثیتی، هر اقدام، از جمله ننگ همدستی با جلادان خونخوار و ضد بشری را به جان خریده اند. دولت های خیرخواه منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران بارها تلاش کرده اند تا ترکیه را از این سیاست، که بر خلاف مصالح مسلمانان و علیه اسلام است و منفعت آنرا صهیونیست ها می برند، برحذر دارند ولی این اقدامات تاثیری در رفتار سردمداران آنکارا نداشته است. دومین علتی که می توان برای سیاست ترکیه در حمایت از تروریست ها برشمرد، جاه طلبی دولتمردان ترکیه و در سر پروراندن رویای احیای امپراطوری عثمانی است. تردیدی نیست که ایده تسلط بر کل جهان اسلام در میان برخی سیاستمداران ترکیه وجود دارد و این تفکر را محافل مطبوعاتی و سیاسی ترکیه نیز کراراً مورد اشاره قرار داده اند. سومین عامل در رویکرد مسئله آفرین ترکیه در منطقه می تواند چشم داشت آنکارا به ثروت های منطقه و دستیابی به مناطق نفت خیز و بهره برداری فرصت طلبانه از اوضاع آشفته به منظور برخورداری از منافع مالی کشورهای منطقه به صورت غیررسمی و به اصطلاح بادآورده باشد. گزارش هایی دال بر خرید نفت در اختیار گروه های تروریستی توسط دولت آنکارا به قیمت نازل منتشر شده هر چند دولت ترکیه این اخبار را منکر شده است. هر توجیهی که سردمداران ترکیه برای سیاست های خود در حمایت از گروه های تروریستی داشته باشند تردیدی نیست که این سیاست ها برای کل منطقه خطرناک و عامل بی ثبات کردن اوضاع می باشد. سران ترکیه باید بدانند اقدامات آنها کاملاً در جهت تهدید منافع کشورهای منطقه و در کل، جهان اسلام است و این رفتارها در نهایت به سود رژیم صهیونیستی تمام می شود. بعید است دولتمردان ترکیه آنچنان ناآگاه و غافل باشند که متوجه خشنودی و رضایت رژیم صهیونیستی از روند اوضاع و جولان دادن تروریست ها در کشورهای منطقه نباشند. با توجه به عملکرد گروه های تروریستی، کاملاً محرز شده است که این گروه ها با هدف تحریف چهره اسلام، خشن و بدوی نشان دادن مسلمانان و خدمت به منافع صهیونیسم بین الملل وارد صحنه شده اند. اقدامات ضدانسانی این گروه ها را به جز معدودی از افراطی های مذهبی، قاطبه مسلمانان محکوم می کنند و این گروه ها را خارج از اسلام می دانند. دولت ترکیه باید متوجه باشد سرمایه گذاری بر روی این گروه های ضدبشری و وحشی نه تنها حیثیت و اعتبار ملت ترکیه را برباد می دهد بلکه خود دولتمردان ترکیه نیز از این سیاست فتنه انگیزانه در امان نخواهند ماند. هیچ تضمینی وجود ندارد که آتش تروریسم، که دولتمردان آنکارا سعی در شعله ور کردن آن برای دستیابی به اهداف خود دارند، دامن خود آنها را نگیرد. رسالت:ادعای فراموش شده در گفتگوها «ادعای فراموش شده در گفتگوها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛یک سال و نیم است تیم مذاکره کننده هسته ای در یک ماراتن جدید، گفتگوها را با1+5 دنبال می کند. پیش از این دولت های هشتم، نهم و دهم همین گفتگوهای بی نتیجه را برگزار می کردند. علی رغم انعطاف های زیادی که طرف ایرانی در گفتگوها به عمل می آورد اما طرف غربی حاضر به پذیرش توافق و قبول تعهدات خود نبوده است. پس از یک سال گفتگو تازه فهمیده اند در چینش افراد برای مذاکره جای یک مقام عالی فنی که اشراف بر نوع توافقات داشته باشد، لازم است. پیشنهادهای فنی طرف مقابل اغواگرایانه بوده و صورت درستی دارد اما وقتی به لحاظ فنی دقیق می شویم مقاصد شوم آنها در انهدام و از کار انداختن سرعت پیشرفت هسته ای و حتی انهدام تاسیسات و کاریکاتوری کردن صنعت هسته ای هویداست. این بار آقای صالحی همراه تیم به ژنو رفت تا این نقص برطرف شود. بیش از یک دهه است طرف غربی، ایران را در مسند "متهم" و خود را در مسند "بازجو" می بیند و ادعاهایی را مطرح می کند که ابطال آن بارها اثبات شده و آژانس در گزارش های خود به بطلان آنها نظر داده است. مطالبات غیرقانونی و خلاف مقررات ان پی تی که از ایران خواسته اند، ایران برای اعتمادسازی به آن عمل کرده است، آژانس هم شهادت به صحت اقدامات ایران داده است. اما آب از آب تکان نخورده است، نه طرف غربی از تکرار ادعاهای باطل خود دست کشیده و نه بابت بطلان ادعاهای قبلی حاضر به عذرخواهی بوده اند. بیش از یک دهه است که اقدامات شرورانه آمریکا و برخی دولت های غربی میلیاردها دلار خسارت روی دست نظام گذاشته است. آنها هزینه هسته ای شدن ایران را بالا برده اند. با دادن قطعات آلوده به تاسیسات ما آسیب خرابکارانه وارد کردند. به این هم اکتفا نکردند، پنج تن از دانشمندان هسته ای ایران را به شرورانه ترین وضع ممکن به شهادت رساندند. آنچه در مذاکرات ایران با 1+5 جایش خالی است موضوع ادعای خسارت مالی است که آنها به ملت ایران وارد کرده و به بیت المال آسیب وارد کرده اند. آمریکایی ها در چینش تیم مذاکره کننده نماینده خزانه داری کل را دارند. جای هم سنگ و هم وزن این نماینده در تیم مذاکره کننده ایرانی خالی است. وظیفه دیوان محاسبات کشور وفق شرح وظایف خود، پاسداری از بیت المال است. طی سال های اخیر میلیاردها تومان صرف تاسیسات هسته ای ایران شده است. ایران باید در این موضوع چند ادعای جدی که ماهیت مالی و محاسباتی دارد، مطرح نموده و خسارات ناشی از آن را از طرف غربی مطالبه کند: 1- خسارت گران تمام شدن برخورداری ایران از فناوری صلح آمیز هسته ای 2- خسارت های تحمیل شده ناشی از تحریم های یکجانبه و چندجانبه 3- هزینه های جانبی آسیب به اقتصاد ملی 4- خسارت کسانی که به دلیل تحریم ها نتوانستند از رادیوداروها به موقع استفاده کنند و جان عزیز خود را بر سر آن گذاشتند. 5- خسارت ناشی از شهادت دانشمندان هسته ای که نظام میلیاردها تومان برای تربیت آنها هزینه کرده است. 6- خسارت ناشی از اکسید کردن غنی سازی 20 درصد و توقف فعالیت های هسته ای ایران با غنای مورد نیاز کشور 7- خسارت ناشی از بازطراحی تاسیسات هسته ای در اراک و هزینه های عظیم مترتب بر آن 8- خسارت ناشی از تحریم بانک مرکزی و تحریم های بانکی 9- خسارت ناشی از تحریم نفتی، پتروشیمی، فلزات گرانبها و... 10- خسارت ناشی از آسیب به مبادلات تجاری ایران با دیگر کشورها و از دست دادن بازارهای بالقوه و بالفعل 11- خسارت ناشی از پول های بلوکه شده ایران در بانک های اروپایی و آمریکایی 12- هزینه های ناشی از جاسوسی برخی بازرسان آژانس انرژی اتمی که عواقب مادی و روانی برای جمهوری اسلامی داشت. 13- هزینه های ناشی از وقت کشی و فرسایشی شدن مذاکرات هسته ای. طبیعی است در تیم مذاکره کننده کسی که این خسارتها را نمایندگی کند وجود ندارد، لذا نماینده ای از دیوان محاسبات کشور و نماینده ای از خزانه داری کل در وزارت امور اقتصادی و دارایی باید این مطالبات ملت را در گفتگوها نمایندگی کند. اوایل انقلاب چند عدد آمریکایی در لبنان هدف عملیات متهورانه مقاومت در این کشور قرار گرفتند و کشته شدند. ورثه آنها به دادگاه های آمریکا مراجعه و ادعای خسارت کرده اند، آن هم از کی؟ از دولت ایران، چرا که دولت ایران به نیروهای مقاومت در لبنان کمک می کرده است. آنها از دولت آمریکا خواسته اند خسارت خود را از پول های بلوکه شده ایران از آمریکا و اروپا دریافت کنند! تیم مذاکره کننده ایرانی هر ادعای دروغ و بی اساس را به طرف آمریکایی پاسخ می دهد، اما ادعای حقیقی و واقعی ملت ایران مبنی بر گرفتن خسارات ناشی از تحریم های ظالمانه را هنوز روی میز گفتگو نگذاشته است. آمریکایی ها و فرانسوی ها بی شرمانه ترین درخواست ها و ادعاها را در گفتگوها مطرح می کنند. به همین دلیل گفتگوها سرّی است، چون اگر فاش شود آحاد ملت ایران به خیابان ها می ریزند و حتی حاضر نیستند حضور چند دقیقه ای نمایندگان خود را در مذاکرات، با این همه جسارت و گستاخی طرف مقابل تحمل کنند. تیم مذاکره کننده هسته ای باید طرح خسارات ناشی از تحریم ها را در متن گفتگوها بگنجاند و تیم به کسانی که این ادعاها و مطالبات را نمایندگی کنند، تجهیز شود. ملت و دولت ایران در مرحله فوق العاده حساسی قرار گرفته اند. هر گونه توافقی باید متضمن عزت و اقتدار ملت ایران باشد. رئیس جمهور محترم در اجتماع عظیم مردم قم گفت: "تحمیل، تحقیر و ادامه تحریم را نمی پذیریم." و نیز گفت: "توسعه علمی، حق مسلم مردم ایران است." باید هزینه ها و خسارات محرومیت ملت ایران از حق مسلم خود در یک دهه اخیر محاسبه شده و تا دینار آخر از قدرت های زورگو بویژه آمریکا گرفته شود. در تاریخ یکصد ساله اخیر پای هیچ قرارداد استعماری نام یک "روحانی" دیده نمی شود. ملت ما در 36 سال اخیر در برابر همه زورگویی ها ایستاد و کار خود را به پیش برد. امروز هم ایستاده است و باید حق خود را از قدرت های زورگو بگیرد. نتیجه گفتگوها و توافق در فروردین باید به رسمیت شناختن حق ایران در برخورداری از فناوری صلح آمیز هسته ای وفق مقررات ان پی تی باشد، خسارات ملت ایران باید پرداخته شود و تحریم های ظالمانه به طور یکجا و همزمان بدون چانه زنی های فنی و حقوقی برداشته شود. در این صورت است که برگ زرینی در تاریخ مقاومت ملت ایران ثبت خواهد شد. سیاست روز:آیت الله هاشمی رفسنجانی و پرونده فرزند «آیت الله هاشمی رفسنجانی و پرونده فرزند»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم سیاوش کاویانی است که در آن می خوانید؛پرونده فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی در قوه قضائیه در حال رسیدگی است. این پرونده از چند جنبه اهمیت دارد. مهمترین جنبه آن خود شخص آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان السابقون انقلاب اسلامی است که در دوره ۳۵ ساله انقلاب، مسئولیت های سنگین و زیادی را برعهده داشته است، از ریاست مجلس شورای اسلامی گرفته، عضویت در شورای انقلاب، فرماندهی جنگ، ریاست جمهوری، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام که همچنان ادامه دارد، همه اینها مهمترین مسئولیت های ایشان در نظام اسلامی بوده است. شاید پرونده فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی هم، به مانند دیگر پرونده هایی که در قوه قضائیه رسیدگی می شود، همچون مردم عادی که یا شاکی هستند یا متشاکی، یک روند عادی، بی حاشیه و به دور از فضاسازی های سیاسی و رسانه ای را می باید طی کند، اما اهمیت و حساسیت آن به خاطر همین فضاسازی و حاشیه سازی افزایش یافته است. چه تفاوتی میان مسئول خطاکار یا فرزند خطاکار او با مردم عادی کوچه و بازار که خطا می کنند وجود دارد؟! در نگاه نخست شاید همگان بگویند هیچ تفاوتی دیده نمی شود و همه در برابر قانون یکسان هستند. درست است، همه در برابر قانون یکسان هستند و این موضوع هم در قانون اساسی کشورمان تأکید شده است. رسیدگی به پرونده یک شهروند عادی در ایران نباید تفاوتی با پرونده یک مسئول یا بستگان او داشته باشد و عدالت باید درباره هر شخصی از اتباع کشور اجرا شود و تبعیضی هم نباید قائل شد. اما نکته مهم در چنین پرونده هایی فارغ از فرد مورد نظر که چه گرایش سیاسی و فکری و چه جایگاه و مقامی دارد این است که، جنبه چنین خطاها و اتهاماتی که اثبات می شود، از لحاظ مسئولیت وجایگاهی که دارد، از تخلف و جرم و خطایی که یک فرد عادی در جامعه مرتکب می شود، فراتر و بیشتر است، حضرت امیر(ع) هم با منسوبین و منصوبین خود اگر تخلفی و خطایی مرتکب می شدند، با شدت بیشتری برخورد می کرد. دلیل و منطق آن هم روشن است، به این خاطر که اگر مسئولی و وابسته ای به او، مرتکب خطایی می شود به خاطر آن جایگاه و پایگاه، مسئولیت و وابستگی دو چندان خواهد شد، چرا که تبعات آن بیشتر از تخلفی است که یک فرد عادی مرتکب شده است. مردم جامعه و افکار عمومی از خود می پرسند، اگر فردی عادی چنین تخلفی انجام دهد، با او چگونه برخورد خواهد شد؟ آیا تخلف خطای یک فرد عادی جامعه با یک مسئول و وابسته به او، مساوی و یکسان است؟! علی ایحال، در جریان پرونده ای که برای آقای محمدرضا رحیمی پیگیری و منجر به صدور رأی برای معاون اول دولت آقای احمدی نژاد شد، نشان داد که قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران با کسی شوخی ندارد و با هر فردی در هر پست و مقامی براساس قوانین و عدالت برخورد خواهد کرد. اما در جریان پرونده فرزند آقای هاشمی رفسنجانی برخی رسانه ها و اشخاص در حال حاشیه سازی و سیاسی کردن آن هستند. قوه قضائیه براساس سخنان مقامات آن تحت فشار قرار دارد و یکی از پرونده هایی هم که قوه قضائیه به خاطر آن فشار زیادی را تحمل می کند، پرونده فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی است. حال او در جریان پرونده فرزند خود چه می تواند بکند؟ چه واکنش و رفتاری را می تواند داشته باشد؟
در حال حاضر او در این باره سکوت اختیار کرده وسخنی از آن بر زبان نمی آورد، اما اشخاص دیگری به اظهارنظر می پردازند و رسانه های حامی هم به انتشار مطالبی درباره پرونده فرزند ایشان می پردازند.
سکوت ایشان درباره پرونده فرزندش به زیان او تمام می شود. سکوت این فرصت را به دیگران می دهد تا از این موضوع سوء استفاده های مطلوب خود را ببرند. اما اگر آیت الله هاشمی رفسنجانی به این موضوع ورود کند، موضع روشن، عادلانه و عاری از جانبداری اتخاذ کند، بسیاری از حاشیه ها و فضاسازی ها خنثی خواهد شد. ورود ایشان به موضوع علاوه بر این که حرف و حدیث هایی که در اطراف پرونده فرزند او ایجاد شده خنثی خواهد کرد، فدایی انقلاب بودن ایشان و خانواده نیز بار دیگر اثبات خواهد شد. پرونده فرزند ایشان در قوه قضائیه ای پیگیری می شود که او برای استقرار نظام اسلامی زحمات فراوانی کشیده است. اعتقاد قلبی به نبود گرایش های سیاسی و جناحی در قوه قضائیه می تواند در مواضع آقای هاشمی با اتخاذ موضع نمود پیدا کند و این پرونده را بدون حاشیه ها و فضاسازی های موجود، به پایان برساند. مردم و افکار عمومی هم چنین توقعی از شخصیتی همچون آیت الله هاشمی رفسنجانی دارند. وطن امروز:جزئیات طرح اشغال آموزش وپرورش «جزئیات طرح اشغال آموزش وپرورش»عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم محمد واعظی است که در آن می خوانید؛در همه کشورهای جهان اعم از شرقی و غربی، رقابت محسوسی میان نهادهای بین المللی و تشکیلات قانونی ملی برای برتری یابی در حوزه سیاست گذاری و اجرای برنامه های دلخواه در حوزه «آموزش وپرورش» وجود دارد چرا که چنین برتری قانونی به علت تاثیر فوق العاده آن بر حوزه تربیت نسل آینده از اهمیتی ویژه برخوردار است. اما سازوکار این برنامه بزرگ چیست؟ 1- سازمان علمی ـ فرهنگی ـ آموزشی ملل متحد (UNESCO) که به طور خلاصه یونسکو نامیده می شود، یکی از سازمان های تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد است که درسال ۱۹۴۵ تشکیل شد. هدف این سازمان «کمک به صلح و امنیت در جهان» از راه همکاری بین المللی در زمینه های آموزشی، علمی، فرهنگی و تربیتی به منظور افزایش احترام به عدالت، قانونمداری و حقوق بشر بر پایه منشور ملل متحد اعلام شده است. شاید جالب باشد که بدانید آمریکا و انگلیس در ابتدای دهه 80 میلادی، یونسکو را پایگاه کمونیسم در جهان نامیده و رای به ترک آن دادند. سپس به واسطه فشارهای ملی بر این نهاد به اصطلاح بین المللی، تغییرات ساختاری زیادی در آن به وجود آورده و دوباره یونسکو را تبدیل به «ناظم نظم نوین جهانی» کرده و عضویتش را پذیرفتند. پس یونسکو براساس فهرست وظایف در آنچه از سوی بلوک سرمایه داری «صلح جهانی» خوانده می شود و هدف از آن آشکارا تثبیت موقعیت آمریکا و دولت های همپیمان آن از جمله رژیم غاصب صهیونیستی در جهان است، نقشی کلیدی و تعریف شده دارد. با این احتساب تحلیل این موضوع که چگونه یونسکو به نام «آموزش صلح و حل تعارض» از سال 2000 تا 2010 در قالب برنامه های دهه ترویج صلح، کتاب های فلسطینیان و دانش آموزان خاورمیانه و حتی سایر کشورهای فقیر و در حال توسعه را به نفع «ناظمان صلح جهانی» تغییر داد، چندان پیچیده نمی نماید.
«نفی خدا و هرگونه ایدئولوژی» منش برگزیده یونسکو است و در اجلاس های بین المللی بی پرده به تبلیغ روش های فرویدی آموزشی فراگیر در جهان با تلفیق مولفه های تربیت غیردینی و غیرایدئولوژیک به منظور صیانت از چارچوب صلح می پردازد چرا که بانیان صلح جهانی یکی از مهم ترین علت های برهم خوردن نظم جهان را «ادیان و فرهنگ های مختلف» می نامند و به همین جهت ترویج یک سیستم «آموزش یکسان و همگانی» را راهی برای کنترل جوامع و نسل های بعدی می دانند. کما اینکه در طرف مقابل نیز اسلام و سایر ادیان الهی و پیامبران و نخستین معلمان جهانی راه تفوق خیر بر شر را از مسیر تربیت نسل و تربیت انسانی میسر می دانستند. پس یونسکو که «میدان صلح و رواداری» را در حیفا بنا می دارد و براساس اسناد رسمی، بیش از نیمی از دفاتر جهانی آن صاحب میز اختصاصی بهائیان است و در آفریقا از مروجان اصلی بهائیت به شمار می رود و مروج سیاست پذیرش همجنس گرایان در جوامع مذهبی است، طبیعتا نمی تواند مروج آموزش وپرورش اسلامی و مشاور خوبی برای نهادهای تربیت نسل ما باشد. 2- فعالیت های یونسکو در حوزه مهم تربیت معلم و آموزش دانش آموزان در ایران قریب به یک سال است افزایش چشمگیری یافته است؛ از برگزاری نشست های متعدد یونسکو و مسؤولان آموزشی کشور گرفته تا افزایش دید و بازدیدهای مدیران یونسکو و برخی مدیران آموزش وپرورش از جمله سرپرست جنجالی دانشگاه فرهنگیان که در «اجلاس جهانی آموزش برای توسعه پایدار»، یونسکو تصمیم گرفت با اجابت درخواست وی یک کرسی جدید با عنوان «معلمان به عنوان یادگیرندگان مادام العمر» را در دانشگاه فرهنگیان ایران تاسیس کند! دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو در ایران با اشاره به اینکه هرگونه اقدام در زمینه آموزش برای توسعه پایدار باید از معلمان آغاز شود، گفت: تاکنون 17 کرسی دانشگاهی یونسکو در ایران تاسیس شده است و موافقت یونسکو با تاسیس کرسی جدید در دانشگاه فرهنگیان، موفقیت دیگری برای سیستم آموزشی ایران به شمار می رود(!) در مقابل سرپرست دانشگاه فرهنگیان نیز بدون توجه به عقبه مراکز تربیت معلم در کشور به عنوان میراث گرانبهای شهیدان رجایی و باهنر، گفته است: دانشگاه فرهنگیان نقش مهمی در زمینه آموزش برای توسعه پایدار دارد البته این دانشگاه به عنوان نهادی «نوبنیاد» در مرحله طفولیت قرار دارد و هنوز خروجی های مختصری داشته است. وی افزود: دانشگاه فرهنگیان باید معلمانی را تربیت کند که بتوانند در ذهن و ضمیر دانش آموزان نفوذ کنند و سبک زندگی مناسب و هماهنگ با توسعه پایدار را به آنها بیاموزند. طبق برنامه مشخص شده توسط یونسکو، آموزش وپرورش باید از سال 2015 تا 2030 میلادی تلاش کند در زمینه اصلاح ساختاری و همچنین در جهت آموزش برای توسعه پایدار گام بردارد(!) «مهرمحمدی» پیش از این اعلام کرده هیچ اعتقادی به «تربیت معلم» ندارد و حتی در مقاله ای با عنوان «دیانت در عرصه تربیت؛ با کدام رویکرد دینی می توان ره به سلامت برد؟» تاکید می کند هیچ نقشی برای آموزش وپرورش در پرداختن به مباحث دینی و ایدئولوژیک قائل نیست و اساسا معتقد است «آموزش وپرورش نباید ایدئولوژیک باشد». احتمالا تربیت در دانشگاه های آمریکا و همراهی سرپرست فعلی دانشگاه آینده ساز فرهنگیان موجب شده پایگاه یونسکو برای ایجاد تغییرات بنیادین در سیستم آموزش وپرورش کشور تشکیلات یادشده باشد، چرا که به رغم دلبستگی مهرمحمدی به برنامه های ویژه یونسکو برای «تربیت معلمان»، وی پیش از این بارها اعلام کرده «وجود دانشگاه فرهنگیان را قبول ندارد و آمدنش به این دانشگاه شبیه طنز است». شایعاتی مبنی بر تلاش مجموعه ای شناخته شده در دولت برای موفقیت استیضاح وزیر آموزش وپرورش که هم اکنون در مجلس در جریان است، به گوش می رسد تا سرپرست فعلی دانشگاه فرهنگیان به عنوان سرپرست وزارتخانه به جای فانی معرفی شود. شاید تلاش می شود از مسیر موفق(!) بی وزیر ماندن وزارت علوم و اصلاحات ساختاری با هزینه دهی حداقلی، با اتکا به تکنیک تعیین سرپرست به صورت مکرر و در بازه زمانی طولانی، اصل تشکیلات آموزش وپرورش را برخلاف اسناد بالادستی نظام در جهت تامین اهداف نهادهای بین المللی، مورد هجمه قرار دهند. مهم است که مجلسی ها بدانند اخیرا سرپرست دانشگاه تربیت معلم اعلام کرده است برخلاف مصوبه مجلس تلاش دارد با هماهنگی با معاونت راهبردی ریاست جمهوری شرایط استخدام 5 هزار فارغ التحصیل دانشگاه ها در آموزش وپرورش را فراهم کند. این در حالی است که در مسیر تعیین شده برای «تربیت معلم» در نظام جمهوری اسلامی، «دانشگاه فرهنگیان» به عنوان جمعی از همه «مراکز تربیت معلم» کشور با مولفه های عینی «تربیت اسلامی و حرفه ای» معلمان است. یعنی حاکمیت، هر لیسانسه ای را که از تربیت حرفه ای برخوردار است شایسته «تربیت نسل آینده» نمی داند. ورود بموقع مجلس به حوزه آموزش وپرورش تاکنون منجر به خنثی سازی دو طرح کمیته مشترک اصلاحات و یونسکو در وزارتخانه شده است؛ از جمله ممنوع شدن طرح خصوصی سازی مدارس دولتی که با هدف فراهم شدن موقعیت خروج حاکمیت از مدیریت مدارس تهیه شده بود. همچنین موضوع حذف تعهد استخدام دانشجویان دانشگاه فرهنگیان که با نامه نوبخت به جهانگیری کلید خورده بود با مصوبه مجلس منتفی شد. نوبخت دلیل درخواست حذف قانون تعهد خدمت در آموزش وپرورش را «از بین رفتن فلسفه وجودی جذب نیرو به صورت بورسیه تعهد خدمتی در آموزش و پرورش» عنوان کرده است. وی تاکید کرده بود می توان نیاز آموزش وپرورش را از میان فارغ التحصیلان سایر دانشگاه ها تأمین کرد. طرح یادشده در حالی با هدف حذف استخدام فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان به جریان افتاده بود که دولت به علت «کمبود نیروی انسانی» طرح واگذاری مدارس دولتی در مناطق محروم کشوررا به بخش خصوصی در پیش گرفته بود و در عین حال تلاش داشت ردیف استخدامی برای جذب فارغ التحصیلان تربیت معلم را منتفی کند! به رغم شکست این بخش از طرح، کماکان تلاش های جدی برای مهندسی نظامات آموزشی کشور و فتح آموزش وپرورش وجود دارد و مبارزه با این جریان هدفمند، هوشیاری مضاعف شورایعالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی را می طلبد. جوان:فرهنگی که بیش از پیش نیازمند آنیم! «فرهنگی که بیش از پیش نیازمند آنیم!»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم محمدجواد اخوان است که در آن می خوانید؛رهبر معظم انقلاب اسلامی چندی پیش در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت شهدای هنرمند، دانشجو و امور تربیتی به اهمیت زنده نگاه داشتن یاد شهدا و لزوم توجه به فرهنگ ایثار و شهادت پرداختند و فرمودند: «من عقیده راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است؛ بزرگداشت شهدا برای آینده این کشور، حیاتی و ضروری است. فرهنگ شهادت یعنی فرهنگ تلاش کردن با سرمایه گذاری از خود برای اهداف بلندمدت مشترک بین همه مردم؛ که البته در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملت ایران هم نیست، برای دنیای اسلام بلکه برای جهان بشریت است. این فرهنگ در جامعه ای اگر جا افتاد، درست نقطه مقابل فرهنگ فردگرایی غربی امروز [است]که همه چیز را برا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن