محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843740309
با شهدای امور تربیتی استان خوزستان
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: نخستین کنگره شهدای امور تربیتی؛ با شهدای امور تربیتی استان خوزستان خبرگزاری پانا: به مناسبت نخستین کنگره شهدای امور تربیتی کتابی در 3 جلد تهیه شده و خبرگزاری پانا جهت ارج نهادن به این شهدا جزییات کاملی از آن را منتشر می کند که بخش نهم این جزییات مربوط به شهدای امور تربیتی استان خوزستان است.
۱۳۹۳ چهارشنبه ۶ اسفند ساعت 13:24
سرویس آموزش و پرورش/ نخستین کنگره شهدای امور تربیتی پس از 35 سال با حضور 750 نفر اعضای خانواده این شهیدان برگزار می شود. این کنگره همزمان با سالروز تاسیس امور تربیتی امسال برای نخستین بار به صورت سراسری به پاسداشت رشادت های شهدا، با حضور خانواده معظم 400 شهید در سالن همایش های برج میلاد برگزار خواهد شد.
میهمانان بسیاری از خانواده های این شهدا و مسئولان کشوری و لشگری برای حضور در این مراسم دعوت شده اند که قرار است از برخی از آن ها تقدیر شود.
هشتم اسفندماه سال 1359 شمسی سالروز تاسیس نهاد مقدس امور تربیتی به دست شهیدان رجایی و باهنر است که هرساله بدین مناسبت، مدارس کشور برنامه های ویژه ای به منظور تقدیر از مربیان پرتلاش امور تربیتی و معرفی بیشتر برنامه های پرورشی کشور برپا می شود.
حضور 750 میهمان از خانواده های شهدا در نخستین کنگره شهدای امور تربیتی
به مناسبت سالروز تاسیس امور تربیتی نخستین کنگره شهدای امور تربیتی پنج شنبه هفتم اسفندماه در سالن همایش های بین المللی برج میلاد با حضور علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش، مسئولان وزارت آموزش و پرورش و مسئولان عالی رتبه کشوری و همچنین 750 نفر از اعضای خانواده این 400 شهید هشت سال دفاع مقدس امور تربیتی، برگزار خواهد شد .
26 پدر شهید ، 49 مادر شهید ، 100 همسر شهید ، 198 برادر شهید ، 106 خواهر شهید، 101 فرزند شهید و 26 نفر از بستگان درجه دوم شهید ، این 750 میهمان را تشکیل می دهند که قرار است در نخستین کنگره شهدای امورتربیتی حضور داشته باشند.
بخش نهم گزارش های سلسله وار پانا مربوط به استان خوزستان با 4 شهید است که خلاصه زندگینامه این شهیدان به شرح زیر است:
مشخصات شهید
نام و نام خانوادگی: حاج اسدالله زکی‌پور
سال تولد: 1334
محل تولد: خوزستان - بهبهان
سال ورود به امور تربیتی: 1358
مدرک تحصیلی: فوق دیپلم
محل اشتغال: مربی امور تربیتی
تاریخ اعزام به جبهه:
محل اعزام:سپاه پاسداران شهرستان بهبهان بسیج
نحوه شهادت: جهاد در جبهه‌های حق علیه باطل
تاریخ شهادت: 1361
محل شهادت: چزابه
محل دفن شهید: بهبهان - خوزستان
مدت حضور در جبهه:سه ماه
زندگینامه شهید
شهید حاج اسدالله زکی‌پور در سال 1334 در یک خانواده فرهنگی در شهرستان بهبهان و منزل شخصی (پدری) به دنیا آمد. در این ایام چندین بار و به کرات عازم به جبهه‌های حق علیه باطل می‌شد تا اینکه به درجه رفیع شهادت نائل گردید ایشان در زمان شهادت ازدواج نکرده بود.
از خصلت‌ها و رفتارهای بارز ایشان می‌توان این گونه گفت که ایشان برای رضای خدا گام برمی‌داشت و کاری انجام می‌داد و به شدت از ریاکاری دوری می‌نمود و حقوق ایشان صرف طلبه‌ها و دانش‌آموزان مستضعف و بی‌بضاعت می‌شد.
وصیت‌نامه
این شهید معزز وصیت‌نامه ندارد.
حاج‌علی‌اصغر زکی‌پور (برادر شهید)
در زمانی که مشغول به کار بود؛ روزهای جمعه صبح‌ها از منزل خارج می‌شد و چون من به عنوان برادر همیشه دل‌نگرانش بودم کنجکاو شدم و یک روز او را با ماشین تعقیب کردم و دیدیم در حل ذولفقاری با موتور سیکلت درب یک خانه ایستاد که کار ساختمان‌سازی انجام می‌دادند.
از صاحب‌خانه پرسیدم که ایشان چرا اینجا می‌آیند؟ که او در پاسخ به بنده گفت که ایشان روزهای جمعه کار بنایی در منزل ما را بدون دریافت مزدی انجام می‌دهد چون آن خانواده از نظر وضعیت مالی بسیار ضعیف بودند؛ برادرم برای رضای خدا اینکار را انجام می‌داد.
مشخصات شهید
نام و نام‌خانوادگی: رستم سواری
سال تولد: 6/3/40
محل تولد(استان/شهر): خوزستان-
سال ورود به امور تربیتی: 31/6/63
مدرک تحصیلی: فوق دیپلم- آموزش ابتدائی
محل اشتغال: مدرسه
نحوه شهادت: جهاد درجبهه‌های حق علیه باطل
مدت حضور در جبهه: 5 ماه
محل اعزام(استان/شهر): خوزستان- ایذه
تاریخ اعزام به جبهه:30/11 62 تا 5/1/63- 18/8/64 تا 26/11/64
تاریخ شهادت: 22/11/64
محل شهادت: اروند- عملیات والفجر 8
محل دفن شهید: باغ ملک- شهر قلعه تل
زندگی نامه
شهید رستم سواری در سال 1340 در روستا بلفاب از توابع شهر قلعه تل در استان خوزستان در خانواده‌ای مذهبی و کشاورز به دنیا آمد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1361 در دانشگاه تربیت معلم حضرت رسول اکرم(ص) اهواز پذیرفته شد و به عنوان مربی قرآن در مدارس قلعه تل مشغول به کار شد.او از طرف اداره آموزش وپروش مدرس قرآن همکاران خود نیز شد اما او آنقدر شرم و حیا داشت که نمی‌توانست از همکارانش سوال بپرسد. با شروع جنگ تحمیلی از ادامه تحصیل و تدیس را رها کرد زیرا همیشه برایش حفظ نظام اسلامی ارجح‌تر از هرکاری است.رستم علاقه زیادی به امام خمینی(ره) داشت و همیشه می‌گفت: جان من فدای امام(ره). او آگاهانه راه دفاع از اسلام و مبارزه علیه یزیدیان و ادامه راه امام حسین(ع) را انتخاب نمود تا سرانجام در عملیات والفجر 8 در سال 1364 خود را به کاروان عاشورای حسین(ع) رساند. او طبق وعده‌اش امام را تنها نگذاشت تا تاریخ کوفه تکرار نشود تا سرانجام به شهادت رسید و با جان خود به دانش‌آموزان و همکلاسی‌هایش درس شجاعت و ایثار آموخت.شهید همیشه سعی داشت با محبت با دانش‌آموزان رفتار نماید و با عمل خوب خود به آنان درس می‌داد. شهید بیش از آنکه سخن بگوید عمل می‌کرد.آوازه نام رستم به آسمان‌ها رسیده و بسیار بلندتر از آوازه آن رستم افسانه‌ای.
وصیت نامه
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیل صفا کانهم بنیان مرصوص
بنام خداوند بخشنده مهربان و بنام خداوند در هم کوبنده کاخ ظلم وستم وبا درود و سلام به امام زمان (عج) و امام امت و امت شهید پرور ایران. خداوند را شکر می‌کنم که درمقطعی از زمان زندگی می‌کنیم که پیامبر(ص) و امامان زندگی می‌کنند. همین زمان آن با این زمان تفاوت چندانی ندارد و باز هم خدا را شکر می‌کنم که سعادتی به بنده داده که مرا به سوی خودش سوق داد اما انگیزه‌ای که باعث شد بنده به جبهه حق علیه کفر بیایم دفاع از اسلام ومسلمین و همه آزادگان مظلوم و زمان آمدم که در این سرزمین مقدس خود را آرایش به اخلاق الله کنم چرا که سازندگی فقط در جبهه اسلام است من همیشه این حسرت در وجودم بود که در پشت آن معنویت و آن حالت روحانی را نمی‌شود به درستی کسب نمود لذا به خاطر فداکاری و پاک شدن درونم به جبهه آمدم واز اسلام دفاع می‌نمایم. آری اسلام همیشه با باطل درگیر بوده و همیشه با این قشر(باطل) درگیر بوده و لحظه‌ای از این قاعده جدا نبود و در این زمان که تمام کفر علیه اسلام قد علم کردند. وظیفه ماست که از دین خدا و دین حق وآزادی با تمام وجود دفاع کرد.هنوز صدای شمشیرهای پیامبر(ص) و علی (ع) و حسین(ع) و همه امامان به گوش می‌رسد و هنوز صدای(هل من ناصر ینصرنی) به گوش انسان‌های آزاده می‌رسد و ندای کمک می‌کند هنوز فرعونیان و یزیدیان زمان با شمشیرهای خود به سر مظلومان می‌زنند اما ما و همه آزادگان خدا بایستی دست همه آنها راقطع کنیم و ریشه آنها را سوزانده و اسید بریزیم جای آنها و انشاالله فتنه در تمام عالم (وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه و تکون الذین لله) خارج کنیم تا انسان‌ها نور خدا را استشمام کنند و اسلام را جهانیان درک و اندیشه کنند و احکام آن را اجرا کنند. این جنگ نابرابر و این جنگ خانمان سوز که از طرف جهانخوارن برای از بین بردن اسلام و حکومت اسلامی شروع کردند بسیار شباهت با جنگ صدر اسلام دارد.آری وقتی ما می‌بینیم به اسلام وقرآن تجاوز می‌شود وظیفه انسان‌های آزاده و مسلمان که به دفاع برخیزند.همانند زمان پیغمبردین اسلام یک دین فطری وآئین اخلاقی استکه در وجود انسان‌ها نفوذ می‌کند و عواملی باعث می‌شود که که از بین برود یا پایدارتر گردد. امام با آمدنش مانند کشتی حضر نوح(ع) به منزل سعادت حرکت می‌کند و جوانان شیفته این کشتی‌بان هستندکه حاضرند تمام اموال و انفساشان را فدای راه وی کنند. کسی که آرمان ودین خود را خوب بشناسد حاضر است تمام وجودش را فدای قرآن وآئین کند. ملت ایران مطمئنا از این قاعده غافل نبودند و نخواهند شد. امروز با طلوع انقلاب اسلامی آنچنان تغییر و تحولی در سرنوشت انسان‌ها به وجود آورد وانسان‌ها را مجذوب اسلام نموده، بنده از ته دل و قلب آکنده از عشق یه انقلاب ندا سر می‌دهم. به دنبال ولایت فقیه و روحانیت مبارز و خصوصا امام باشید و امام را مانند مردم کوفه تنها نگذارید.
توصیه:جبهه را خالی نکنید و همیشه به این فکر باشید که پرچم اسلام در اقسا نقاط عالم به استحضار درآید.در آخر از همه عزیزانی که زحمت تعلیم و تربیت مرا کشیده‌اند تشکر و از همه دوستا ن و فامیل وآشنایان تقاضا دارم شما را ناراحت کردیممرا به بزرگی خودتان ببخشید.
به امید پیروزی اسلام وظهور حضرت مهدی(عج) و سلامتی امام و آزادی ایران
راوی: گل نساء سواری( مادر شهید)
همیشه دوست داشتم خدا پسری به من بدهد که مثل علی‌اکبر امام حسین(ع) او را به امام حسین(ع) هدیه کنم. تا اینکه خداوند رستم را به من بخشید، خیلی از رفتار و کردارش راضی بودم، پدرش هم از او خیلی راضی بود.خیلی نسبت به خواهرانش محبت و علاقه نشان می‌دهد علی‌رغم شغل معلمی که کار زیادی داشت در کار کشاورزی هم کمک می‌کرد. نسبت به صله‌رحم حساس بود. بچه سر به زیری بود، کم حرف و پرکار ولی اهل دعوا نبود. آخر هم مرا به آرزویم رساند و من او را به امام حسین (ع) و حضرت علی(ع) هدیه نمودم.
مشخصات شهید
نام و نام‌خانوادگی: شمس‌الدین زاده محمد
سال تولد:1343
محل تولد(استان/شهر): خوزستان- گتوند
سال ورود به امور تربیتی:1/11/1362
مدرک تحصیلی: فوق دیپلم پرروشی
محل اشتغال: مدرسه
نحوه شهادت: جهاد درجبهه‌های حق علیه باطل
تاریخ اعزام به جبهه: 8/8/65
محل اعزام(استان/شهر): خوزستان- مسجد سلیمان
مدت حضور در جبهه: 18 ماه
تاریخ شهادت: 4/10/65
محل شهادت: جزایر سهیل و ام‌الرصاص
محل دفن شهید: مفقودالاثر
زندگی نامه شهید
شهید شمس‌الدین زاده‌محمد در سال 1343 در یک خانواده مذهبی در شهر گتوند چشم به دنیا گشود. شهید شمس‌الدین زاده‌محمد در محور پاسگاه زید عراق در تابستان سال 1362 از ناحیه پا به شدت مجروح گردیده و پس از بهبودی نسبی مجددا با عصا در محور زید حضور یافت وموجب تقویت روحیه همرزمان گردید وی در عملیات تک یا مهدی در سال 1365 نیز حضور فعال داشت و در آبان ماه سال 1365 محددا از طریق بسیج سپاه پاسداران شهر مسجد سلیمان به جبهه‌های جنگ اعزام گردیده و به همراه گردان سکانی حضرت موسی لشکر 7 ولی‌عصر در عملیات متهورانه کربلای 4 شرکت نمود و در آب‌های اروند کنار در جزیره سهیل عراق به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید
بهترین کلام ما به مردم از امام است. به خدا قسم ما مسلمین وظیفه داریم که دست تجاوزگر را کوتاه کرد و طالب شهادت باشیم. آنجا (جبهه) عالمی دگر است آنجا فداکاری، ازخودگذشتگی برادری و شهادت است. کسی که در راه خدا درد دل بیشتر داشته باشد عشق به الله او به همان اندازه زیادتر است آیا لذتی در دنیا بزرگتر از لذت اینکه تیرت به قلب دشمن اصابت کند(جهاد) و یا اینکه قلبت تیر دشمن را هدف کند (شهادت) وجود دارد. مجاهدان راه الله از مرگ نمی‌هراسند. درست است که انسان بزرگترین مانع تکاملش نفس حیوانی خود اوست نفسی که هردم او را به گناه تشویق می‌کند و حتی با بیان گناه طغیان می‌کند و هر چه نصیحت می‌کنند بر دلت اثر نمی‌کند و بی تو باید بیایی در عمل تا بفهمی چقدر لذت کار برای خدا از لذت این گناهان بیشتر و بهتر است.
-وصیت دارم کهنماز را بپا دارید و ستون دین را هر چه با شکوه‌تر انجام دهید.
والسلام شمس‌الدین زاده‌محمد 12/8/60
راوی:هوشنگ حسنی(همرزم)
غروب آبان 65 نم‌نم باران درب منزل را زد وگفت: هوشنگ جان یاد قصه امام حسین(ع) افتادم که فقط حضرت عباس(ع) را داشت. بامن بیا و به امام لبیک گفته و به جبهه حق علیه باطل برویم. من و شهید به مسجد سلیمان رفتیم و به جبهه اعزام شدیم.تا آخرین نفس به رزمنده‌ها روحیه می‌داد و روحیه‌شان را تقویت می‌کرد و لبیک یا خمینی، لبیک یا امام می‌گفت.
روحش شاد و راهش ادامه دارد
مشخصات شهید
نام ونام‌خانوادگی: غلامعلی سلیمی نیا
سال تولد: 1344
محل تولد(استن/شهر): استان خوزستا- شهر دزفول
مدرک تحصیلی: فوق دیپلم امور تربیتی
محل اشتغال: مدرسه
نحوه شهادت:جهاد در جبهه‌های حق علیه باطل
محل اعزام(استان/شهر):خوزستان- دزفول
تاریخ شهادت: 15/3/1367
محل شهادت: شلمچه
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام الله که هستی از نام یافت و جهان را نباید بر صلاح خویش آفرید آغاز سخن با گواهی به این که نیست معبودی جز الله(لا اله الا الله) و محمد رسوال الله(ص) و علی ولی‌الهه می‌باشد. اللم اجعل محیای محیا محمدو آل محمد و مماتی محمدو آل محمد.
با عرض سلام به پیشگاه مقدس و پر برکت امام عصر قائم آل محمد(عج) خدا چیزی ندارم که بگویم چرا که من مخلوق هستم و تو خالق من هستی.
به تو حمد ای صاحب بخشیدن مجد وعلی ای مبارک از تو باشد دادن صنع و عطا
بار معبود خطایم که بزرگ است و کلان عفوت از لبم اجل و اوسع است ای رهنما
خدایا من خود اعتراف می‌کنم که در این دنیای پس و زبون کثیر انجام داده‌ام چرا که به هر طریقی و به هر روشی که می‌توانستم این چند سال زندگی را گذرانده‌ام و الان به یاد دارم که چه کاری انجام داده‌ام قبل از آنکه به حساب من رسیدگی شود، خدایا سالیانی بود که موقعی که ماه محرم می‌رسد به یاد امام حسین(ع) به سرو سینه می‌زدم و گریه می‌کردم و آرزو می‌کردم که ای کاش ما در کربلا بودیم و در رکاب امام و مولا سرور و سید خویش با یزیدیان می‌جنگیدیم. چرا برای اینکه ما شیعه بودیم و پیرو امام خویش هستم و امام ما در مقابل ظلم و بیدادگری و استبداد قیام کرد و من نیز به همان نیت قدم در جبهه گذاشته‌ام تا شاید امر خدا را اطاعت کرده باشم و به تکلیف خویش عمل نموده باشم درست است که زندگی برای بعضی‌ها شیرین و زیباست ولی بدان اگر یقین با آخرت داشته باشی آرزو می‌کن که ای کاش در راه پیروزی اسلام وقرآن شهید شوی این دنیا فانی اسست و از بین نمی‌رود پس کوله بارت را از حسنات پر کن تا دردار قرار قرار گیری و به ملاقات الله بشتابی که از بزگترین نعمات است و دوری و بی اعتنایی خداوند نسبت به بنده از بزرگترین عذاب‌ها می‌باشد. دل افرادی که در جبهه هستند از آنهایی که در شهر هستند و بعصی از آنها عارفانه زندگی می‌کنند و حتی پیشانیشان از نماز خواند پینه بسته (همچون خوارج ربیع) که بی تفاوت هستند و فقط به نماز و روزه و...می‌پردازند و دیگر کاری به مسئله جهاد ندارند خون است. خواجه ربیع در تمام طول عمرش فقط ذکر خدا بر لبانش جاری بود ولی امام حسین(ع) را تنها گذاشت و به عبادت می‌پرداخت الان نیز افرادی مانند خواجه ربیع در شهرها داریم و بعضی اعمال عبادی را انجام می‌دهند ولی جهاد را که از فروع دین است گذاشته‌اند این‌ها حتی اگر در زمان یکی از ائمه معصومین (ع) می‌بودند باز ان امام را یاری نمی‌کرد و تنها می‌گذاشتند. به خود بیایید که شاید فردا دیر باشد و ممکن است فردا شرمنده خانواده شهدا باشید. باید جوانان همچون علی اکبر حسین بجنگند تا فردا لباس ذلت را نپوشند.خدایا: از ساحت مقدست درخواست می‌کنم که تا ما را نیامرزیدی از این دنیا نبری تا لااقل در آخرت از عذاب ئ رنج در امان باشیم. از همگی دوستان و آشنایان طلب عفو دارم و تقاضا دارم می‌کنم اگر کسی طلبی از ما دارد حتما به خانواده ما مراجعه کند و طلبش را بگیرد. به امید فرج مولا آقا امام زمان(عج) و پیروزی رزمندگان عزیز
الحقیر- غلامعلی سلیمی‌نیا(22/3/67)
(ستاد مجد امیرالمومنین)
در جبهه هم معلم بود
راوی:حمید سلیمی‌نیا(برادر شهید)
1.دو سالی از شهادت غلامعلی می‌گذشت که نامه‌ای از شهر سیرجان (کرمان) به دستمان رسید. هر چه آدرس ونام فرستنده را برانداز کردیم و خاطرات دور ونزدیک را بررسی کردیم چیزی به ذهنمان نرسید.نامه را باز کردیم، نگارنده یکی از رزمندگان و جانبازان بود که چند ماهی در کنار شهید زندگی کرده بود. از خواندن نامه چنین برداشت کردیم که ظاهرا ایشان بی‌سواد بوده و قتی که با شهید در یک محور عملیاتی همرزم می‌شود، پس از سوال و احوالپرسی مقدماتی شهید به او پیشنهاد می‌دهد که چرا از فرصت استفاده نمی‌کنی و خواندن ونوشتن نمی‌آموزی؟ شهید شروعه به تعلیم می‌کند وبساط معلم و شاگردی در خط مقدم بپا می‌شود. آن رزمنده با تلاش فراوان و علاقه‌ای که داشت خواندن و نوشتن را کامل می‌آموزد و در نامه پس از ابراز تشکر فراوان از غلامعلی گفته بود که این نامه را خودم نوشتم.به توصیه پدرم نامه را جواب دادیم و گفتیم که غلامعلی شهید شده است. بنده خدا چند وقت بعد تماس گرفت به خانه و گفت که شما ما را به سختی از آموزش و پرورش پیدا کرده است. خیلی پشت تلفن اشک ریخت و گفت خودم شیمیایی شده‌ام و در بستر بیماری هستم که خبر شهادت غلامعلی دردم را دو چندان کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[مشاهده در: www.pana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]
-
گوناگون
پربازدیدترینها