تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):حد توکل چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827691963




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مردنی که سرقفلی دارد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مردنی که سرقفلی دارد
با خدا باش پادشاهی کن
حضرت آیت الله العظمى آقاى حجت از فقهاى نامدار شیعه و سالك الى الله بود. وى از چند سال قبل ، مرگ خود را پیش بینى كرده ، بنابراین روز به روز، كارهایش را مرتب و منظم مى نمود تا یك سال قبل ، به واسطه خوابى كه دیده بود به مرگ خود اشاره كرد. چند روز مانده به مرگشان براى همه خانواده و اطرافیان ایشان ، این امر هم محسوس شد. آن بزرگوار، كسى را از پى نایب و دوست و وصى خود، حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقاى حاج سید احمد زنجانى مى فرستد. پس از حاضر شدن ایشان ، در جمعى كه بعضى از فضلاى دیگر هم نشسته بودند، گفتند: مهر اسم مرا بشكنید (مهرى كه با آن ، ذیل نامه ها و فتواها را امضاء مى كردند) آقایان گفتند: چرا؟ ایشان گفت: براى اینكه كسى بعد از من از این مهر سوءاستفاده نكند. عرض كردند: حالا چرا؟ او گفت ، از این كسالت ، خوب نخواهم شد، و اصرار كردند. ولى حاضران جلسه تفأل به نیك نگرفته و انكار كردند. ایشان قرآن خواستند تا براى این كار استخاره كنند همه منتظر و خواهان این بودند كه آیه اى بیابد كه وعده بهبودى حال ایشان را بدهد، اما تا قرآن را گشود و به اول صفحه آن نگاه كرد، تبسم نمود. و با وجد و نشاط و انبساط فراوان ، این آیه را خواند: له دعوه الحق (رعد، آیه 14)، آقا قرآن را به دست حاضرین داد و همه با شگفتى دیدند كه اول سطر آیه كریمه له دعوه الحق بود.پس ، ایشان را قانع كردند كه مهر را نشكند بلكه در ظرفى لاك و مهر، گرفته شد و به نحو امانت نزد آقاى زنجانى بماند. ایشان اجازه داده و قیچى خواستند تا بند آن را از گردن خودشان ببرند. حاضرین ، متأثر از این عمل ، ولى خود با روح باز، بند را برید و مكرر مى گفتند: له دعوه الحق ، له دعوه الحق . پس از آن ، آقاى حاج غلامحسین اتفاق ، وكیل خود در تهران را خواست و در حضور آقاى زنجانى و بعضى دیگر، موجودى خود از وجوهات را حواله نمود كه به طلاب تبریز و نیز مبلغ دو هزار تومان براى چاپ كتاب الغدیر آیت الله امینى بدهد.... از اول روز دوشنبه - و حتى قبل از آن - از هنگام ظهر مى پرسیدند، مثل كسى كه در نزدیك ظهر، كار مهمى داشته باشد. حاضرین ، تصور مى كردند كه ایشان به خاطر نماز، سراغ ظهر را مى گیرند، تا اینكه در روز دوشنبه سوم ماه جمادى از یكى از دامادهایشان پرسیدند: امروز چند شنبه است ؟ او از پریشانى خاطر، اشتباه كرد و گفت : امروز یك شنبه ، دوم ماه است . آیت الله به زبان تركى از روى تعجب گفتند: پى (پى ، واژه اى تركى است كه در مواقع تعجب بكار مى برند). در این موقع ، یكى دیگر از بستگان و نزدیكانش گفت : خیر، امروز دوشنبه ، سوم ماه است . حضرت آیت الله حجت - رحمه الله علیه - چون حساب خود را روشن و مطابق دید، خوشحال شد و سر را به تصدیق حركت داد و باز پرسیدند: چه وقت است و چقدر تا ظهر مانده ؟ آنگاه به فرزند برومند خود، جناب حجه الاسلام سید حسن حجت دستور دادند براى من عدیله بخوان . ایشان هم خواندند و اعتقادات مكرر نمودند تا رسیدند به استودعك دینى مكرر گفتند: خدایا دینم را به تو سپردم پس از عدیله تربت سیدالشهداء - علیه السلام - طلبیده و قدرى میل كردند و گفتند: آخرزادى من الدنیا التربه اوتربه الحسین .حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى یزدى ، گفتند: من خدمت ایشان ، حاضر بودم و دیدم و شنیدم كه فرمود: در را باز كنید، جدم على علیه السلام به عیادت من مى آید.من كرارا دیدم كه آیت الله زاده حائرى ، غبطه مى خورد و حسرت مى برد و به نحوه مردن آیت الله العظمى حجت ، و مى گفت : هنوز چنین مردنى ندیدم . و به گفته واعظ شهید آقاى حاج انصارى قمى ، این گونه مردنها واقعا سرقفلى دارد.  تنظیم: شکوری - گروه دین و اندیشه تبیانمنبع: سرگذشتهاى تلخ و شیرین قرآنمؤ لف :غلامرضا نیشابورى 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 281]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن