تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832158818




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت زندگی یک چریک مبارز از شاگردان دکتر چمران


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روایت زندگی یک چریک مبارز از شاگردان دکتر چمران
آن سال‎ها، در زمان دستگیری و شکنجه‌های بعد از آن، مجید اگر اطلاعاتش را فاش می‌کرد، ساواک قادر به شناسایی و دستگیری عده زیادی از مبارزین دانشگاه و مسجد می‌شد؛ اما دهان مجید به گفتن نام هیچ مبارزی باز نشد. هیچ شکنجه‌ای نتوانسته بود قفل دهان او را باز کند.
فرهنگ نیوز قصد دارد به بازخوانی و معرفی شهدای مظلوم تدارکات و پشتیبانی (لجستیک) دفاع مقدس بپردازد.در قسمت‌های پیشین پرونده شهدای مظلوم لجستیک زندگینامه چند تن از شهدا را بررسی نمودیم که از اینجا (+) در دسترس شما مخاطبین گرامی می باشد .در این قسمت به مطالعه قسمتی از زندگی نامه سردار شهید "مجید جعفری" می‌پردازیم .مجید جعفری 9 مرداد سال 1330 در روستای بزرگ‌آباد از توابع ارومیه به دنیا آمد. خانواده‌ای متدین و مذهبی داشت. پدرش حمدالله، کشاورز بود. حمدالله علاوه بر مجید سه پسر و یک دختر دیگر هم داشت. مجید فرزند چهارم و کوچکترین پسر خانواده بود.حمدالله و خانواده‌اش مانند بسیاری از خانواده‌های کشاورز آن زمان، زندگی ساده و متوسطی داشتند و زجر و سختی فشارهای حکومت طاغوت و نبود برابری اقتصادی را به خوبی چشیده بودند. مجید در سه سالگی بیمار شد ولی به لطف خداوند شفا یافت. او دوره دبستان را در مدرسه ساعد و بعد از آن را در دبیرستان ابوعلی سینا به تحصیل پرداخت.دوستانش که جمعه‌ها با هم به کوهنوردی می‌رفتند، تعریف می‌کنند:وقتی به روستایی می‌رسیدیم، مجید هر قدر می‌توانست به بچه‌های روستایی کمک می‌کرد. علاقه زیادی داشت که به فقرا کمک کند.در کنار کوهنوردی و کارهای مختلف فرهنگی، بحث سیاسی هم یکی از مشغولیت‌های دائمی ما بود.

سیف‌الله جعفری، برادر بزرگ مجید، درباره روزهای کودکیش می‌گوید:مجید از کودکی بسیار مهربان و با همه صمیمی بود. به پدر و مادر فوق‌العاده احترام می‌گذاشت. به قرآن و نماز فوق‌العاده علاقه داشت. در نماز جماعت و جلسات قرآن مرتب شرکت می‌کرد. با دوستانش مرتب در مسجد حضور داشتند. همیشه سعی داشت دوستان و همکلاسی‌هایش را به مسجد فرا بخواند. مجید بیشتر از من و دو برادر دیگر، با خواهرمان صمیمی بود و او را مرتب به نماز تشویق می‌کرد. به دلیل کهولت سن پدر، من به درس‌ها و امور تحصیلی برادرهایم می‌رسیدم. معلم‌ها همیشه از مجید اظهار رضایت می‌کردند. مجید غیر از کتاب‌های درسی، اکثراً رساله امام خمینی(ره) و سخنرانی‌های ایشان را مطالعه می‌کرد.مادرش تعریف می‌کند:* در این سال‌ها تمام فعالیت‌های مجید و دوستانش رنگ و بوی مذهبی داشت. مجید گاه دوستانش را به خانه می‌آورد. آنان که به خانه می‌آمدند، هرگز ندیدم نماز نخوانده غذا بخورند.

* از همان کودکی و نوجوانی اخلاقی بسیار عالی و زندگی ساده‌ای داشت. مجید هیچ وقت لباس تازه نمی‌پوشید و اگر هم لباس جدیدی می‌خرید، وقتی برمی‌گشت، می‌دیدم شلوار کهنه‌ای به پا دارد. می‌گفتم که شلوارت کو؟ می‌گفت که دادم به کسی که نیاز داشت. او از همان دوران جوانی سادگی را در هر چیز می‌پسندید.* مجید درس دبیرستان می‌خواند که یک روز دیدم به خانه آمد و مقداری نان و یک گوجه فرنگی برداشت و مشغول خوردن شد. گفتم که مجید! من غذا پخته‌ام، چرا نان و گوجه می‌خوری؟ خندید و گفت که دوست ندارم مادر! من نمی‌خواهم غذای لذیذ بخورم. الان که از این گوجه و نان خوردم، دیگه نمی‌توانم غذای دیگری بخورم. همیشه می‌گفت: هیچ وقت نباید دو نوع غذا بر سر سفره بیاوری.

پس از اخذ دیپلم در ارومیه، سال 1350 در کنکور دانشگاه جندی شاپور اهواز پذیرفته شد. بعد از ورود به دانشگاه فعالیت‌های سیاسی و انقلابیش بیشتر شد. دانشجویان انقلابی جدیدالورود نیز به مجید معرفی می‌شدند تا سازمان دهی شوند. او در دانشگاه مبارزه با حکومت پهلوی را ادامه داد، در مسیر مبارزات خود، به سپری کردن دوره چریکی مبادرت ورزید و در آموزش های نظامی و چریکی شهید چمران شرکت کرد. مدتی بعد توسط ساواک شناسایی و مورد تعقیب قرار گرفت.یکی از دوستانش دستگیر شده و نتوانسته بود زیر شکنجه دوام بیاورد و اسامی را لو داده بود. یکی از اسامی هم اسم مجید بود.مجید هم خیلی سریع به ارومیه برگشت و از دست ساواک فرار کرد.پس از آن نزدیک به یک سال در تهران و ارومیه زندگی مخفی داشت. در این مدت ساواک برای یافتن او دوستان و همکلاسی‌هایش را دستگیر و شکنجه میکرد. وقتی مجید از دستگیری دوستانش مطلع شد. تصمیم گرفت به اهواز مراجعه و خودش را معرفی کند.
برخی از دوستانش مدام به او می گفتند: این کار را نکن مجید! دستگیر نشو! همه چیز آماده است. امکاناتش را داریم، می‌توانیم تو را به راحتی از ایران خارج کنیم.مجید در جواب گفت:از ایران خارج شوم که چه بشود؟! دوستانم به خاطر من شکنجه شوند؟! بروم که از مسیر مبارزه دور شوم؟! از ایران بروم دیگر چه کار می‌توانم بر علیه حکومت سلطنتی انجام دهم؟او در سال 1353 خود را به ساواک معرفی کرد و زندانی شد.آن سال‎ها، در زمان دستگیری و شکنجه‌های بعد از آن، مجید اگر اطلاعاتش را فاش می‌کرد، ساواک قادر به شناسایی و دستگیری عده زیادی از مبارزین دانشگاه و مسجد می‌شد؛ اما دهان مجید به گفتن نام هیچ مبارزی باز نشد. هیچ شکنجه‌ای نتوانسته بود قفل دهان او را باز کند.در یکی از ملاقات‎ها به مادرش که بی‎تاب او بود و گریه می‎کرد ، گفت:
گریه نکن، مادر!  جلوی سربازهای دشمن گریه نکن. من این مدت اصلاً گریه نکردم. تو هم گریه نکن.
مادر سرش را بالا گرفت، اشک چشمانش را پاک کرد، لبخند زد و توی چشمان پسر خیره شد. او بود که همیشه مبارزه و مقاومت را به پسرش یاد می‌داد.سرانجام در سال1357 با اوج گرفتن مبارزات، در زندان‌ها به دست مردم گشوده شد و مجید هم از زندان آزاد شد.پس از آزادی از زندان، به طور فعال در مبارزات انقلابی شرکت کرد و طی این مدت با شهید مهدی باکری و حمید باکری همکاری داشت.پس از پیروزی انقلاب، جهت ادامه تحصیل به دانشگاه برگشت.درسش را به پایان رساند و مدرک مهندسی فیزیک را اخذ نمود.همزمان با طی آخرین مراحل تحصیل در دانشگاه اهواز، سرپرستی زندان ارومیه را نیز عهده‌دار شد.بعد از سر و سامان دادن به زندان ارومیه، چون عمده فعالیت مجید قبل از پیروزی انقلاب در اهواز بود، پیشنهاد شد به اهواز برود و سپاه پاسداران آنجا را تشکیل دهد. مجید به اهواز رفت و با همکاری شمخانی و محسن رضایی، سپاه پاسداران اهواز را تشکیل داد.

با آغاز و تحمیل جنگ به ایران، مجید نیز بر دفاع از کشورش همت گمارد. او که تا آن زمان از هیچ خدمتی به اسلام و انقلاب دریغ نکرده بود به جنگ با رژیم بعثی در جبهه‌های جنوب شتافت. چیزی از تنش نمانده بود؛ اما هنوز بهانه نفس کشیدنش، اسلام بود و نهضت امام خمینی(ره) و قلب ش برای او می‌زد. می‌گفت که ته زندگی من همان جایی است که برای انقلاب بمیرم.با شروع جنگ مجید به عنوان فرمانده لجستیک سپاه اهواز منصوب گردید. از تهران، از تبریز، از ارومیه و هر جا که می‌شد اسلحه جمع می‌کرد و به اهواز انتقال می‌داد. تدارکات را پذیرفته بود تا به کسانی که آمده بودند از کشور و دین‌شان دفاع کنند، خدمت کند.وی در جریان فتح سوسنگرد، رشادت‌های زیادی از خود نشان داد.

دوران جنگ، حضور کوتاهی که مجید قبل از شهادت در صحنه‌های جنگ داشت، سرشار از خاطرات است. مادرش می‌گوید:* یک بار مجید نتوانست روز مادر به ارومیه بیاید. آن سال به بچه‌ها گفتم که مطمئن هستم مجید هدیه روز مادر مرا می‌فرستد. چند مدت بعد دیدیم همین طور شد و هدیه مجید به دستم رسید.* هر کس مجید را می‌شناخت می‌دید که او چه‌قدر خالصانه زندگی می‌کند و چقدر عاشقانه می‌جنگد!
یک روز مجید از اهواز تلفن کرد. ماه رمضان بود و افطار کوفته پخته بودم. گفتم که مجید جان! کاش این جا بودی و کوفته می‌خوردی. مجید گفت: مادر! این دنیا فانی است، غذای آن چیست که من به آن دل ببندم. من با خرما افطار می‌کنم و کمی هم آب می‌خورم و بعد سر کار می‌روم.
مجید علم معاش و علم دین و دنیا را از پیامبرش یاد گرفته بود. از پیامبری که هرگز دو نوع غذا بر سر سفره‌ای نخورد.مدت کمی بعد از آزادی سوسنگرد، رشادت‌ها و مجاهدت‌های مجید در راه رسیدن به معشوق نتیجه داد و روز هجدم آبان ماه سال 1359 در دزفول و در اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن به درجه رفیع شهادت رسید.
29 سال و سه ماه و چهارده روز پس از پا گذاشتن به پهنه گیتی، جسم تلاشگر مجید جعفری به خاک سپرده شد، تا در آغوش خاک آرام گیرد.

برادرش از آخرین ملاقاتش با مجید می‌گوید:خوب یادم است. آخرین بار که دیدم‌اش،مجید فوق العاده سر حال و دوست‌داشتنی شده بود. شب قبلش عقد کرده بود و حالا داشت به دزفول برمی‌گشت. به او گفتم که مجید! چند روز می‌موندی تازه عقد کردی. گفت که ان‌شاءالله برمی‌گردم، زود برمی‌گردم.
مجید بعد از عقد و مراسم نامزدی، به دزفول برگشت. به همسرش وعده داده بود که پس از ده روز برمی گردد. اما در این ده روز صدام حملاتی به منطقه دزفول کرد و دفع این حملات امکان و فرصت بازگشت را از مجید سلب نمود. آخر سر هم با پیکری غرق خون بازگشت.

شهادت مجید را به برادر بزرگش سیف‌الله خبر می‌دهند؛از سپاه زنگ زدند که مجید زخمی و به بیمارستانی در تهران منتقل شده است. آن زمان من کارمند دانشگاه ارومیه بودم. با سپاه تماس گرفتم و گفتند که زخمی شده و فردا می‌آید. فردا که زنگ زدم، دوباره گفتند که در تهران است. گفتم که خب برویم تهران. گفتند نه نروید. روز سوم گفتند که شهید شده و باید در تهران تشییع شود و بعد بیاورند ارومیه.

جنازه مجید را سردار شمخانی به ارومیه ‌آورد و خودش برای مردم سخنرانی کرد.آخرین سمت او فرماندهی پشتیبانی سپاه اهواز بود. مجید جعفری هم‌چنین عضو شورای فرماندهی سپاه اهواز نیز بود.




تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن