محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830362048
خاطره شیرین افسانه بایگان از گریه پسر 32 سالهاش
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: خاطره شیرین افسانه بایگان از گریه پسر 32 سالهاش
افسانه بایگان در یک گفتگوی خواندنی به روزگاری اشاره کرده که چند سال از سینما فاصله گرفته چون حتی فراموش شدن برای او بهتر از ماندن به هر قیمتی بوده است.
برنامه «رادیو هفت» شبکه آموزش سیما در پی گفتگوهای شبانه با هنرمندان این بار با افسانه بایگان بازیگر سینما و تلویزیون گفتگو کرده است. مشروح این گفتگوی منصور ضابطیان را میخوانیم.*به عنوان اولین سوال بفرمائید چند فیلم بازی کردید؟
- حقیقتاً تعداد آنها در خاطرم نیست. بالای هفتاد فیلم احتمالا بازی کردهام.*این خوب است یا بد؟
- حتما خوب بوده که چنین شده است. آنچه در گذر زمان بر انسان میگذرد، حتما خوب است. البته فرود و فراز زیاد وجود داشته است.*اگر من در ابتدای گفتگویمان بگویم که شما در سال 1340 به دنیا آمدهاید، کار بدی کردهام یا خیر؟
- نه کار بدی نیست. خوشبختانه چون مردم با بنده ارتباط دارند این موضوع را خوب میدانند. من در 26 دی ماه سال 1340 و در خیابان فرانسه تهران به دنیا آمدم.*چه خاطرهای از دوران کودکی دارید؟- خیابان سهروردی جنوبی که با پدر و مادرم سپری کردم خیلی خوب یادم است. من از هشت یا نه ماهگیام نیز خاطرهای در ذهن دارم! در آن سن در بغل دایهام بودم و مادرم میخواست به خیاطی برود و از اینکه میخواستند من را تنها بگذارند ناراحت بودم. همچنین دوران مدرسه و دورانی که وارد اجتماع میشود نیز خاطرات خوبی را در ذهنم ایجاد میکند.*آخرین باری که به خاطراتتان فکر کرده بودید، چه زمانی بود؟
- گاهی لحظاتی از گذشته و خاطرات انسان برایش زنده میشود ولی اینکه به طور مداوم به آنها فکر کند، چنین نیست.-*دبیرستان را تمام کردید چرا وارد دانشگاه نشدید؟
- یکی از دلایل نرفتن به دانشگاه این بود که آن سالها انقلاب فرهنگی شد. زمانی که میخواستم ادامه تحصیل دهم، انقلاب فرهنگی در دانشگاهها رخ داد و البته خوشبختانه کار ««سربداران»» در مسیر زندگیام قرار گرفت و من هم چون تحصیلات آکادمیک را دوست نداشتم، این کار را با علاقه قبول کردم.
*چطور به پروژه ««سربداران»» پیوستید؟
گروه تولید این سریال یک سال و نیم پیش تولید داشتند و آدمهای مختلفی برای نقش بنده انتخاب شده بودند و هر کدام به دلیلی نتوانسته بودند با گروه کار کنند و چند روز به حرکت گروه به سمت لوکیشن ابیانه باقی مانده بود که من تست بازیگری دادم. وقتی آقای اکبر عالمی نام من را پرسیدند، بلافاصله جواب دادم؛ افسانه بایگان و «تهکام بانو» هستم.*چطور از آگهی این سریال خبردار شده بودید؟
- آقای چنگیز وثوقی که نسبت دوری با ما داشتند، به بنده خبر دادند.*از کار نمیترسیدید؟
- پیش از اینکه به بازیگری علاقه داشته باشم به ماجراجویی علاقه داشتم. روزهایی وجود داشت که از نظر روحی سرگشتگی زیادی داشتم. قبل از «سربداران» صبحهای زود از خانهمان تا دربند میدویدم. در آنجا پیش یک آقایی که قهوهخانه داشتند، میرفتم، زیرا برای من ایشان خیلی جالب بودند و به همین دلیل هر روز یک قسمت از ماجرای زندگیشان را که از زبان خودشان تعریف میشد ضبط میکردم و در خانه پیاده میکردم ولی باز هم به خودم میگفتم این، آن ماجراجویی که به دنبالش بودم نیست. وقتی ««سربداران»» را کار کردم بسیاری از لحظات فیلمبرداری آن برای من یک ماجرا بود و با آن فال میگرفتم!*یکی از لحظات فیلمبرداری را که برایتان ماجرا بود برای ما تعریف میکنید؟
یکی از آن صحنهها که بسیار هم ترسناک بود مربوط میشود به بازی با اولین پارتنرم، آقای نصیریان! فکر آن هم سخت است؛ من در حالی که فقط 19 سال سن دارم باید در مقابل علی نصیریان بازی میکردم و به ایشان دستور هم میدادم! ما آن صحنه را در یک برداشت گرفتیم و بعد از پلان من با یک فاصلهای از زمین راه میرفتم. دیالوگ من هم این بود: «رای شاهزاده، رای شاه است؛ پس شما ای قاضی! اکنون رای شاه را شنیدید!»*این یک موقعیتی خیلی بزرگتر از سن و ظرفیت شما در آن سالها بود.
- دقیقاً همینطور است.*چگونه توانستید از پس آن بربیایید تا بعد از آن خودتان را نگیرید و فقط همان آدمیکه قبلا بودید، بمانید؟
- واقعا نمیدانم! شاید باید بگویم این موضوع لطف خدا بود.*همان آدم سابق ماندید؟
- فکر میکنم، افتاده تر شدم! چون درست است که نقش من یک شاه نقش بود و این موضوع میتوانست حال و هوای خاصی برای من داشته باشد اما موضوعات دیگری ذهن من را بیشتر به خود جلب کرده بود.*آن موضوعات چه بودند؟
- اینکه هنر چیست؟!*آن سالها واقعا به این موضوع فکر میکردید؟
- خیلی بیشتر از الان به آن فکر میکردم. مرحوم کیهان رهگذار و آقای نجفی خیلی در این زمینه با من سر و کله میزدند که چه کتابی میتوانم بخوانم و چه کتابی نباید بخوانم و یا چه موسیقی گوش دهم و چه موسیقی گوش ندهم که این موارد ریشه خانوادگی دارد زیرا خانواده پدرم نیز در کار تئاتر بودند و خود پدرم به موسیقی علاقه داشتند و به مرحوم بنان نزدیک بودند. بنابراین آن حال و هوا از من دور نبود.*آقای نجفی چه کتابهایی را به شما پیشنهاد کردند که نخوانید؟
- من به یکسری رمان علاقه داشتم که بعضی از آنها سطحی هم بودند که علاقه ندارم اسم آنها را ببرم. بیشتر با کتابهای «دل کور»، «همسایهها» و بعد دکتر علی شریعتی به من خط فکری میدادند؛ حالا بحث هنر برای موعود پیش میآمد، بحث اینکه فاطمه فاطمه است پیش میآمد. این موارد بیشتر از نقشم توانست به من کمک کند.*این موضوع با آنچه در خانه میگذشت همخوانی داشت؟
- دور نبود. زیرا مقولاتی که دنبال میکردم خیلی ریشهای بود و واقعا موضوع تعالی و تناسبات هنر یک موضوعی بود که در چیدمان خانهمان نیز میدیدیم.*به مرحوم بنان اشاره کردید. شما او را از نزدیک دیده بودید؟
- بله! خیلی زیاد! آوازشان را هم شنیده بودم.*««سربداران»» تمام شد و افسانه بایگان باقی ماند و پیشنهادهای جدید به شما داده میشد. آیا این پیشنهادها در حد نقش «سربداران» بود؟
- وقتی «سربداران» تمام شد، از چند ماه بعد، یک یا دو کار به من پیشنهاد شد. البته آن دوران یک دوران خاص بود زیرا ما به موضوعات جدید که در سینما و به وسیله سینما باید مطرح شود مانند نقش زن در سینما نرسیده بودیم.*«سربدارن» در چه سالی به اتمام رسید؟
- «سربداران» در 26 دی ماه 1362 یعنی درست در شب تولد من روی آنتن رفت.*این اتفاقی بود؟
- بله! کاملا اتفاقی بود.*در مورد آن سالها توضیح دهید.
- سالهای خاصی بود زیرا ما هنوز به تعریف جدید سینمای فرهنگی بعد از انقلاب نرسیده بودیم. چه ارزشهایی باید در این سینما جایگزین شود؟ حضور زنان چگونه باید باشد؟ به همین دلیل از نظر تعداد، کارهای کمی ساخته میشد و هم اینکه از کیفیت بالایی برخوردار نبودند. «سربداران» سطح توقع من را بالا برده بود، زیرا این سریال یک پروداکشن عظیم با بهرهگیری از یکسری نیروی متخصص بهره میجست، ضمن اینکه بافت دراماتیک فیلمنامه به علاوه نورپردازی و فیلمبرداری مناسب کار را خیلی ویژه میکرد به همین جهت توقع من را بالا برد و پیشنهادهای بعدی من را از نظر روحی دچار یک صدمه میکردند، زیرا فکر میکردم همه سینما یعنی «سربداران»! در همان دوران دو بیماری بسیار شدید که ریشه عصبی داشت را از سر گذراندم؛ یکی «شبه حسبه» بود و دیگری «شبه مننژیت» بود.*دورهای هم در رادیو بودید. آنجا چه میکردید؟- برای مجری گری دورهای را دیدیم ولی هیچوقت اجرایی را به صورت حرفهای در رادیو انجام ندادم. این مربوط به دو سال پس از سریال «سربداران» بود. پس از مدتی نیز با کار «گمشده» ساخته آقای صباغ زاده و در سال 64 به دنیای دوربین برگشتم و با آقای مشایخی و آقای غریبیان همبازی شدم و به این شکل اولین تجربه سینمایی ام شکل گرفت.*چرا اسم شما را افسانه گذاشتند؟
- پدرم اسم افسانه را انتخاب کرد. مادرم با این کار مخالف بود زیرا معتقد بود، ممکن است مانند یک قصه زندگیاش پرماجرا میشود ولی پدرم گفته بود که اگر اینگونه هم شود چه اشکالی دارد؟ بالاخره هم پدرم برنده شد و من هم اسم خودم را خیلی دوست دارم زیرا قصهها را خیلی دوست دارم.*در دهه شصت شما و آقای مجید مظفری با فیلمهایی مانند «تشکیلات» و «گل مریم» و بعد «فانی» داشتید به اولین زوجهای هنری پس از انقلاب تبدیل میشدید. چرا این روند ادامه پیدا نکرد؟
- شاید به این دلیل بود که خیلی علاقهای به زوجهای هنری نداشتند. شاید هم پس از فروش خیلی خوبی که فیلم «تشکیلات» داشت، دو فیلم بعدی فروش خیلی بالایی نداشتند و به همین جهت فکر کردند که این زوج هنری در گیشه جواب نمیدهد.*شاخص ترین فیلمتان در آن سالها چه بود؟
- به دلیل اقبال عمومی فیلم «بگذار زندگی کنم» را انتخاب میکنم. «تشکیلات» هم یک سوژه خیلی خاص داشت و نقشی هم که بنده بازی میکردم در آن سالها کسی آن را بازی نکرده بود؛ من نقش یک جاسوس را بازی میکردم که خودش فرار از کلیشه محسوب میشد.*چرا در هیچ کدام از مصاحبههایتان به فیلم «دبیرستان» اشاره نمیکنید؟
- نمیدانم! دبیرستان برای خیلیها دوست داشتنی و خاطره انگیز بود. آن نقش هم خیلی خاص بود.*فیلمهایتان را الان هم میبینید؟
- بعضی وقتها دوباره فیلمهایم را به مناسبتهایی میبینیم. ممکن است پسرم دوست داشته باشد دور هم یک فیلم قدیمی را ببینیم که در آن صورت، دوباره فیلمهایم را یک نگاهی میاندازم. در دهه شصت «حریم مهرورزی» هم یک اثر ماندگار و خاطره انگیز بود. وقتی برای کار در هتل اسکان یافتیم، اطراف را یک نگاهی انداختم و حالم خیلی دگرگون شد وقتی آدمهایی را میدیدم که از خانههایشان دور افتاده بودند و زندگی و شرایط سختی که زندگی میکردند برای ما غم انگیز بود و من بعد از آن کار تا دو ماه بیمار بودم.*تصور میکنم افسانه بایگان در دهه هفتاد، درخششی که در دهه شصت داشت را از دست داده بود. چرا؟
- در دهه شصت این اقبال را داشتم که تک ستاره جوان سینما باشم ولی بعد از گذشت چند سال بازیگران دیگر وارد سینما شده بودند و در بعضی از زمینهها با درخششهایی هم مواجه میشدند که مورد استقبال مردم نیز قرار گرفت.*این برای شما ناراحت کننده بود؟
- نه! آن زمان هم دوران خاصی بود و گذر از هر دورانی حال و هوای خودش را داشت و فقط اواخر دهه هفتاد حس کردم که موقعیت من دارد تضعیف میشود. در گذر زمان کم کم کار کردن از روح آماتور و زنده هنری من را خارج کرده بود، یعنی درست مثل این بود که صبح یک قرص میخوردم تا گریه و خنده و لحظات مختلف را بازی و اجرا کنم و خلاقیتی انجام نگرفته بود. این بی رنگ شدن و تکرار در کارهایم را میدیدم. نتیجه آن شد که رفتم و برای دو سال تنها ماندم!*از این نمیترسیدید که دو سال به تنهایی پناه ببرید و فراموش شوید؟- فراموش شدن برای من بهتر از این بود که به هر شکلی باشم.*اما فراموش هم نشدید. چرا؟
- این لطف مردم بود که با «کافه ستاره» برگشتم. زنی که یک کافه و قهوه خانه و یک سالن بیلیارد را اداره میکند و ماجراهای خودش را دارد. با این که کار خیلی غیرمتعارف بود فروش خیلی خوبی داشت.*غم انگیز ترین قصه زندگی شما چه بوده است؟
- مادر من هفت سال سرطان داشتند و جز خودشان کسی تا اواخر نمیدانست. یک روز صبح برای صحنه خاصی از «سربداران» داشتم تمرین میکردم. مادرم گفت برای من چیزی را بیاور و وقتی داشتم بر میگشتم شنیدم که مادرم از خدا میخواست که من دیگر از پا افتادم و نمیتوانم از رخت خواب بیرون بیایم؛ من را ببر! سر کار رفتم و صحنهای میگرفتیم که در آن تهکام بانو بسیار پریشان حال بود و راجع به مرگ صحبت میکرد. وقتی کار تمام شد به سر کوچه خانه که رسیدم ناگهان یک باد بهاری شروع به وزیدم گرفت و دل من ریخت! به سمت خانه دویدم و پلهها را بالا رفتم و وقتی به اتاق رسیدم، دیدم که همه جمع هستند و مادرم یک ربع قبل از اینکه من بیایم از دنیا رفته بود.*در تمام آن هفت سال نمیدانستید که مادرتان سرطان دارد؟
- نه! آن اواخر تا حدودی بعضیها متوجه شده بودند. اصلا من تصور نمیکردم که چنین اتفاقی بیافتد و آن را هیچ وقت باور نمیکردم.*شادترین لحظه رندگیتان چه بود؟
- چند روز پیش پسرم داشت از ایران میرفت و مانند یک کودک گریه میکرد و من هم گریه کردم و اشک ریختم. این همه صداقت در این مرد بزرگ که 32 سالش است برای من بسیار شادی بخش بود. زیرا دیدم فرزند من در گیر و دار زندگی هنوز با صفا است و مانند یک کودک دو ساله راحت گریه میکند. مهر
دوشنبه 4 اسفند 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]
صفحات پیشنهادی
راز پدر سنگدل تهرانی که گلوی فرزند 8 سالهاش را با چاقو برید + تصاویر پدر و پسر
راز پدر سنگدل تهرانی که گلوی فرزند 8 سالهاش را با چاقو برید تصاویر پدر و پسر پدر سنگدلی که گلوی فرزند 8 سالهاش را با چاقو برید و سپس او را تنها گذاشت تا بمیرد آخرین رازهایش را فاش کرد در نگاهش احساس پشیمانی نبود حتی وقتی که به جنایتش اعتراف کرده بود یک قطره برای از دستعکس های جدید افسانه بایگان در روزهای دوری از بازیگری
عکس های جدید افسانه بایگان در روزهای دوری از بازیگری عکس های جدید افسانه بایگان عکس های جدید افسانه بایگان عکس های جدید افسانه بایگان عکس های جدید افسانه بایگان سه شنبه 28 بهمن 1393درخت چنار بلند قامتی که به دوران ساسانی و افسانه شیرین و فرهاد نسبت میشود
کرمانشاه درخت چنار بلند قامتی که به دوران ساسانی و افسانه شیرین و فرهاد نسبت میشود در کنار محوطه تاریخی تاقبستان درخت چناری واقع شده که رحمت نام دارد این درخت چنار بلند قامت در ادبیات عامه به دوران ساسانی و افسانه شیرین و فرهاد نسبت داده میشود در گذشته درخت گاهی در باور های- امام جمعه قصرشیرین: عظمت و اقتدار ایران اسلامی در 22 بهمن نمود عینی یافت
امام جمعه قصرشیرین عظمت و اقتدار ایران اسلامی در 22 بهمن نمود عینی یافت قصرشیرین - ایرنا - امام جمعه قصرشیرین با قدردانی از حضور گسترده مردم در جشن سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفت عظمت و اقتدار نظام اسلامی در راهپیمایی 22 بهمن نمود عینی و تجلی یافت به گزارش خبرنگاحسین هدایتی و نژاد فلاح در یک قاب/ هفته پرشور و نشاطی که قبلا عرض کردم با برد شیرین پرسپولیس آغاز شد
حسین هدایتی و نژاد فلاح در یک قاب حسین هدایتی و نژاد فلاح در یک قاب حسین هدایتی و نژاد فلاح در یک قاب هفته پرشور و نشاطی که قبلا عرض کردم با برد شیرین پرسپولیس آغاز شد مالک باشگاه استیل آذین گفت منتظر روزهای پراهمیت این هفته و اخبار خوب بعدی باشید به گزارش سرویس ورزشی جام نیوطرز تهیه شیرینی هایی با طعم عشق و دوست داشتن
طرز تهیه شیرینی هایی با طعم عشق و دوست داشتناین شیرینی ها را درست کرده و از خوردن آنها در کنار کسانی که دوستشان دارید لذت ببرید سپندارمذگان چیست در ایران باستان نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد که از بیست قرن پیش از میلاد یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین میان آرپسر قلعه نویی در کنار گلر سنگالی + عکس
پسر قلعه نویی در کنار گلر سنگالی عکسفرزند سرمربی استقلال با عیسی اندوی دروازه بان تیم فوتبال تراکتورسازی عکس یادگاری گرفت و آن را برای هوادارانش به اشتراک گذاشت هوتن قلعه نویی و عیسی اندوی1393 11 23عکس دیدنی پسران احمدی نژاد در ختم مادربزرگشان
عکس دیدنی پسران احمدی نژاد در ختم مادربزرگشان پسران احمدی نژاد در ختم مادربزرگشان پسران احمدی نژاد در ختم مادربزرگشانفارس شنبه 25 بهمن 1393تیتراژها خاطرهساز هستند
گپ و گفتی کوتاه با علیرضا بذرافشان کارگردان تیتراژها خاطرهساز هستند تاریخ انتشار جمعه 24 بهمن 1393 ساعت 21 09 | شماره خبر 1824642754546735568 تعداد بازدید 0 پ پ تیتراژ یکی از مهمترین عناصر تصویری یک اثر تلویزیونی یا سینمایی است که ممکن است حتی مخاطب براساس آن کلیت یک اثرکرمي: به خاطر هواداران گريه کردم
کرمی به خاطر هواداران گریه کردم عبدالله کرمي مدافع سپاهان در پايان بازي مقابل فولاد گريست به گزارش "ورزش سه" کرمی در پایان بازی به خبرنگاران گفت علت گریه من این بود که در این تیم بزرگ شده ام و خیلی سخت بود جلوی این هوادارها بازی کنم او ادامه داد 6تیم شانس قهرماکفش جدید پسر لیونل مسی + عکس
کفش جدید پسر لیونل مسی عکسآدیداس از کفش های پسر لیونل مسی که همرنگ کفش مسی است رونمایی کرد در ادامه عکسی از این کفش را مشاهده میکنید 1393 11 24طرز تهیه شیرینی های قلبی برای روز عشق
طرز تهیه شیرینی های قلبی برای روز عشقاین بیسکویتها با سه طعم متفاوت وانیلی کاکائویی و طعم گلاب و یه گزینه مناسب برای هدیه دادن به کسانی کهدوست شان دارید هستند سپندارمذگان چیست در ایران باستان نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد که از بیست قرن پیش از میلاد یعنی حدودا دوهزارفرهاد مدیری پسر مهران مدیری در جشنواره +عکس
فرهاد مدیری پسر مهران مدیری در جشنواره عکس فرهاد مدیری پسر مهران مدیری در اختتامیه جشنواره فیلم فجر فرهاد پسر مهران مدیری در اختتامیه جشنواره فیلم فجر فارس جمعه 24 بهمن 1393شهره به کمک سه پسر جوان از خواستگارش انتقام گرفت
شهره به کمک سه پسر جوان از خواستگارش انتقام گرفت دختر جواني كه براي انتقام از پسر موردعلاقهاش سه پسر ورزشكار را اجير كرده بود بعد از دستگيري حادثه را شرح داد چندي قبل مأموران كلانتري نارمك در جريان سرقت از مغازهاي در يكي از خيابانهاي كلانتري قرار گرفتند و راهي محل شدند بررشیرینی خشک از 9 هزار الی 18 هزارتومان+جدول
شیرینی خشک از 9 هزار الی 18 هزارتومان جدول شیرینی خشک از کیلویی 9 هزار و 600 الی 18 هزارتومان متغیر است به گزارش خبرنگار بازار باشگاه خبرنگاران براساس مشاهدات میدانی قیمت انواع شیرینی خشک در سطح شهر به شرح جدول زیر است محصول قیمت هر کیلو شیرینی زبان و پاپیون 10500 شیرینی گلپسر جوان جان والدینش را گرفت تا مشکل خانواده را حل کند
بخشش به شرط حفظ قرآن پسر جوان جان والدینش را گرفت تا مشکل خانواده را حل کند پرونده پسر جواني كه متهم است پدر و مادرش را با شليك گلوله به قتل رسانده در حالي بررسي ميشود كه اوليايدم شرط كردند پسر خطاكار را در صورت حفظ كردن قرآن خواهند بخشيد به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقلعصبانیت عابدزاده از اظهارات سرمربی راه آهن علیه پسرش
لطیفی خلف وعده کرد عصبانیت عابدزاده از اظهارات سرمربی راه آهن علیه پسرش اظهارات سرمربی راه آهن تبعات خوبی برایش نداشته و عصبانیت مربی سابقش را در پی داشته است به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز علی لطیفی پس از شکست تیمش برابر ملوان اعلام کرد که دروازه بان تیمش امیر عابدزاده عامل-
گوناگون
پربازدیدترینها