واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: چرا رسانه ملی، دانشگاه نیست؟ تهران- ایرنا- «چرا رسانه ملی، دانشگاه نیست؟» عنوان سرمقاله امروز -یکشنبه- روزنامه «مردم سالاری» به قلم «منصور فرزامی» است که در آن آمده است: آنان که دغدغه فرهنگ اصیل ایران اسلامی را دارند تمامی هم و غم شان این است که این دستگاه عریض و طویل و بودجه خور کلان با چند ده هزار نیروی کارآمد، چرا دانشگاه نیست و نمی تواند همه سلایق و نحله های فکری و عقیدتی را اقناع و ارضا کند.
آنان که در دانشکده معقول و منقول ، استاد مطهری را در کنار دکتر آریان پور، جای داده بودند می دانستند با دو تفکر متباین است که «یستمعون القول فیتبعون احسنه» مصداق پیدا می کند و سخن حق، معقول و منطقی و استدلالی به کرسی می نشیند. آشنایان شهید مطهری گواهی می دهند که آن مرحوم از وجود عقاید مخالف و دیگر اندیشان، استقبال می کرد. چون هدایت واقعی تا به رسیدن «رشد» مشروع و مقبول، همین است و بس.
حال، شگفت آور است که چرا صدا و سیما به عنوان رسانه ملی متعلق به عموم مردم ایران، از چنین رویکرد منطقی، پرهیز دارد. اگر ارتزاق چنین دستگاهی از کیسه ملت ایران است، پس باید آینه تمام نمای علم و دین و فرهنگ و هنر صاحبانش باشد و اگر نیست چرا این ملت هزینه اش را بپردازد؟ بدیهی است که هیچ کس فعل حرامی را از این رسانه انتظار ندارد بلکه توقع این است که صدا و سیما باعث نشود که مردم به رسانه های براستی مخرب بیگانه روی بیاورند و نبایدها را از آنها ببینند و بشنوند.
با انتصاب جدید در صدا و سیما ، نظرخواهی بی نظر، علمی و صادقانه و نیز آسیب شناسی و نیازسنجی، ضرور می نماید. بعد از این نظرخواهی هاست که می تواند برنامه های مدون و اصولی به اجرا دربیاید. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران باید چشم انداز و دریچه نگاه نه تنها همه ایرانیان بلکه همه آنانی باشد که به حقیقت فرهنگی به عنوان یک ضرورت می نگرند. این عیب بزرگی است که نسل جوان ما که آینده ساز فرداهاست از آن بی خبر بماند و برآوردن نیازهای خود را از مرجعی دیگر تامین کند.
بد دفاع کردن از یک مکتب و یک فرهنگ آن هم در رسانه ای که باید دانشگاه جامع جامعه باشد، بی مهری آشکار و نهان با آن مقوله های حیاتی است و چقدر اسفناک است که آدمی در هر محفل و جمعی سخن از ماهواره و چه وچه بشنوند. آیا مأخذ تهاجم فرهنگی را نباید در همین جا جست و جو کرد. آسیب های بسیار جدی که جامعه شناسان و جرم شناسان، بازسازی آن را نامحتمل می دانند. باید بپذیریم که محدودیت و محرومیت آن هم در عصر انفجار اطلاعات، ممکن نیست. این رسانه باید از همه طیف های فکری و سلایق مختلف جهت تبیین و تفسیر و معرفی، دعوت کند تا در تضارب آرا، راه صحیح را مردم انتخاب کنند. در همین رسانه بارها آزموده شده است که برنامه های فراجناحی، مخاطبان بسیاری را جذب و جلب می کند.
در این صورت، عدول از این محسنات چه معنی دارد؟ مردم ما باید و حق دارند که سیمای فرهنگ ناب خود را در رسانه متعلق به خود تماشا کنند. می خواهند که تحلیل های عالمانه و نقدهای منصفانه را بشنوند .وقتی که اوضاع، دیگرگونه است و بر وفق مراد نیست، نباید بازتاب مطلوب را توقع داشت. یک قیاس ساده رسانه ملی در نگرش به دولت پیشین و دولت یازدهم، می تواند حساسیت ها را نشان دهد. نمی شود که اکثریت مردم به دولتی برای تغییر رای داده باشند، آنگاه مسائل، نقد و تحلیل هایی را ببینند و بشنوند که شایسته و بایسته نباشد.
صداوسیما باید به این باور رسیده باشد که هیچ چیز را نمی توان به مردم از نوع هنری که به سلیقه خود ارائه می دهد، تحمیل کرد. بعید است که عقلای قوم ندانند که هر نوع تحمیلی زمینه مساعدی برای تهاجم ویرانگر فرهنگی است و متاسفانه تمامی کسانی که این زمینه را فراهم کرده اند، در دنیا و آخرت مسوول اند. وقتی درباره جشنواره های هنری که آن همه هوادار و مسئول علاقه مند دارد و فعل حرامی هم در میان نیست آن چنان عمل می شود، چگونه می توان پیر و جوان را در مقابل این جعبه جادو نشاند و از ناهنجاری ها مصون داشت. باور کنید که این سخن و آن نقدها از دهان هایی بر نمی آید که با کیان دین و وطن خود عناد دارند چون اگر چنین بود بر برنامه های رسانه صحه هم می گذاشتند تا شتاب تهاجمات مخرب فرهنگی تندتر شود و جامعه به نقطه انفجاری برسد که آرزو دارند . وقتی که این نوشته ها مشفقانه است، پس نباید بر شاخه نشست و بن برید.
منبع: مردم سالاری
اول**1368**
03/12/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]