تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شمار قطره هاى آبها و ستارگان آسمان و ذرات گردوغبار پراكنده در هوا وحركت مورچه برسنگ ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834771922




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قرائت دانشمندان غرب از آموزه قانون طبیعی در عصر جدید


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
قرائت دانشمندان غرب از آموزه قانون طبیعی در عصر جدید
با مطالعه دقیق و موشکافانه اندیشه قانون طبیعی در دوره جدید فرهنگ غرب، می توان به کاستی های این آموزه، واقف شد. امروزه، آموزه قانون طبیعی، به مثابه یکی از مبانی بسیار مهم حقوق بشر در غرب تا چه حد، سست و لرزان است.

خبرگزاری فارس: قرائت دانشمندان غرب از آموزه قانون طبیعی در عصر جدید



بخش اول چکیده   آموزه قانون طبیعی، یکی از بنیادی ترین تعالیم فلسفی گفتمان حقوق بشر (حقوق طبیعی) در فلسفه سیاسی است. دوره جدید مطالعات قانون طبیعی که با عصر روشنگری XE "موضوعات:عصر روشنگری"  آغاز شد و تاکنون ادامه دارد، حاوی نظریه های گوناگون در باب قانون طبیعی است. نظریه های «نوتومیستی»[1] و «غیر نوتومیستی»[2] قانون طبیعی، شاکله نظریه های قانون طبیعی را در دوره جدید تشکیل می دهد. نظریه های نوتومیستی به دوشاخه نظریه های سنتی و جدید تقسیم می شوند. همه این نظریه ها دارای کاستی های متعددی است که در این نگارش به آنها پرداخته شده است.   مهمترین نظریه جدید نوتومیستی در باب قانون طبیعی، قرائت «فینیس» از این نظریه است. تمرکز ویژه بر نظریه فینیس، به دلیل اهمیت آرای این فیلسوف در باب قانون طبیعی در مغرب زمین است. بیان ویژگی ها و نیز نقد و ارزیابی نظریه فینیس در این نگارش، حاصل سالها مطالعات نگارنده در آثار این فیلسوف است که چکیده آن در این مقاله آمده است. واژگان کلیدی قانون طبیعی در دوره جدید، نوتومیسم، نوکانتی ها، فولر، فینیس، خیرهای اصیل مقدمه محتوای آموزه قانون طبیعی، احکام عقل عملی درباره حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی انسان در حوزه های مختلف سیاسی، حقوقی و اخلاقی است. گستره تاریخی مباحث مربوط به قانون طبیعی در غرب به درازای مباحث مربوط به عقل عملی در غرب، باز می گردد. اولین مباحث مربوط به قانون طبیعی در غرب، در زمان اندیشمندان یونانی پیش سقراطی مطرح گردید. نظریه پردازی درباره اندیشه قانون طبیعی، همواره در مباحث فلسفی غرب ادامه داشته و دارد. یکی از مهمترین جلوه گاه های نظریه های مربوط به قانون طبیعی، عصر جدید است. دوره جدید در گفتمان قانون طبیعی با عصر روشنگری XE "موضوعات:عصر روشنگری" [3] (قرن 18 میلادی) آغاز شد. یکی از مهمترین نمادهای عصر روشنگری، توجه شدید و نسبتاً افراطی به «عقل خودبنیاد XE "موضوعات:عقل خودبنیاد" » و کم توجهی به «گزاره های وحیانی» بود. به این دلیل، عصر روشنگری در تاریخ فرهنگ و تمدن مغرب زمین، دوره به اوج رسیدن عقل خودبنیاد XE "موضوعات:عقل خودبنیاد"  بشری تلقّی می شود. فیلسوفان حقوق و سیاست در این دوره، به جای پرداختن به مباحث قانون طبیعی، بیشترِ توجه خود را به مسائل مربوط به حقوق طبیعی، XE "موضوعات:حقوق طبیعی"  معطوف داشتند. حقوق طبیعی، XE "موضوعات:حقوق طبیعی"  بازتاب مقبولیت احکام عقلی اندیشه قانون طبیعی بود. به تعبیر دیگر، تفکر قانون طبیعی، سنگ زیربنای حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی"  است. حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" ، آن دسته از حق های ثابتی است که عقل بشر XE "موضوعات:عقل بشر" ، هر فرد انسان را از آن جهت که انسان است، واجد آن حق ها می داند.[4] به دنبال تسلّط اندیشه «پوزیتویسم»[5] XE "مکاتب و فرق:پوزیتویسم"  بر عقل گرایی XE "مکاتب و فرق:عقل گرایی"  در قرن 19 میلادی، مباحث مربوط به قانون طبیعی از رونق افتاد. یک قرن و نیم بعد، گرایش به اندیشه قانون طبیعی، مجدداً در قرن بیستم احیا شد. امروزه، نحله های مختلف طرفداران قانون طبیعی در غرب، در گفتمان نظریه پردازی درباره قانون طبیعی، حضور فعال دارند.[6] به این دلیل، در این نگارش، پس از بیان گزارشی مختصر از وضعیت قانون طبیعی در عصر روشنگری، آرای فیلسوفان قانون طبیعی قرن بیستم، تحلیل و ارزیابی می گردد. الف) قانون طبیعی در عصر روشنگری بنیاد قانون طبیعی در دوره میانه، اراده خدا XE "موضوعات:اراده خدا"  بود که عقل ربانی بشر XE "موضوعات:عقل ربّانی"  آن را تأیید می کرد. از آن به بعد، عقل بشر XE "موضوعات:عقل بشر"  به تدریج، جای اراده خدا XE "موضوعات:اراده خدا"  را در تبیین قانون طبیعی گرفت. میراث «گروسیوس»[7] XE "نامها:گروسیوس، هوگو"  و «پوفندورف»[8] XE "نامها:پوفندورف، ساموئل"  درباره اندیشه قانون طبیعی بر تفکر اخلاقی و حقوقی قرن 18 میلادی؛ یعنی عصر روشنگری XE "موضوعات:عصر روشنگری"  تأثیر گذاشت.گروسیوس اعلام کرد: «اعتبار قانون طبیعت XE "موضوعات:قانون طبیعت" ، به خاطر اعتبار عقل است، نه وحی XE "موضوعات:وحی" ؛ زیرا قانون طبیعی فرمان عقل سلیم است، نه وحی ربّانی». در دوره جدید، عنصر عقلانیت، رویکرد فلسفی غالب در تبیین نظام قانون طبیعی گردید. با تشکیل حکومت های جمهوری در غرب و با رشد عقلانیت در عصر روشنگری، توجه فیلسوفان به حقوق مردم در نظامهای سیاسی، جلب شد و نظریه قانون طبیعی به معنای جدید آن، مبنای نظریه های حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی"  قرار گرفت. به سبب وجود قانون طبیعی بود که اولین بار بعد از قرون میانه «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" » که امروزه به «حقوق بشر XE "موضوعات:حقوق بشر" » معروف است، به وسیله افرادی مثل «توماس هاب XE "نامها:هابز، توماس" ز»[9] توجیه پذیر گردید (طالبی، 1389، ص170 ـ پی نوشت 3). هابز، در اواخر قرن 17 میلادی با طرح طبیعت غیر متمدّن انسان، اعلام کرد که قانون طبیعی، تنها یک حق طبیعی را ایجاد می کند. وی می گفت: دستورالعمل عقل و مفاد قانون طبیعی که بر خواست طبیعی بشر مبتنی است، این است که همه افراد انسان باید از جان خود حفاظت کنند. به این دلیل، انسان به طور طبیعی حق دارد در انجام هر کاری که به صیانت از نفس خویش می انجامد، آزاد باشد. این آزادی XE "موضوعات:آزادی" ، تنها حق طبیعی بشر است. «حق آزادی XE "موضوعات:حق آزادی" » اولین حق طبیعی بشر در راستای انجام اموری است که به حفظ و صیانت بشر از خویشتن منتهی می شود (Hobbes, 1957, p.84; Milne, 1968, p.38). تقریباً 40 سال پس از هابز، «لاک»[10] XE "نامها:لاک، جان"  ظهور کرد. وی محتوای قانون طبیعی را علاوه بر لزوم حفظ خویشتن، وجوب اجتناب از تجاوز به حقوق دیگران می دانست. لزوم اجتناب از دست اندازی به حقوق دیگران، به معنای وجوب احترام به مالکیت آنها است. این حکم قانون طبیعی در نگاه لاک، بر امیال و خواسته  های بشری در طبیعت انسان بنا شده است. بنابراین، حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی"  در نگاه لاک، علاوه بر «حق آزادی XE "موضوعات:حق آزادی" » و «حق حیات XE "موضوعات:حق حیات" »، «حق مالکیت XE "موضوعات:حق مالکیت" » نیز بود (Milne, 1968, p.44). وی مهمترین وظیفه دولت را حراست از حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی"  شهروندان خود می دانست (Jones, 1994, p.73-5). لاک XE "نامها:لاک، جان"  حق های سه گانه طبیعی (آزادی، حیات و مالکیت) را بر قانون طبیعی مبتنی می دانست. آثار هابز XE "نامها:هابز، توماس"  و لاک XE "نامها:لاک، جان" ، به تدریج، چشم انداز امیدبخشی نسبت به صیانت از حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی"  انسانها در جوامع غربی در عصر روشنگری XE "موضوعات:عصر روشنگری"  ایجاد کرد. افکار لاک XE "نامها:لاک، جان" ، تأثیر زیادی بر مؤسسان جمهوری آمریکا XE "اماکن:آمریکا"  داشت؛ به طوری که اعلامیه «حقوق کنگره فیلادلفیادی آمریکا» در سال 1771 بر اساس نظریه لاک نوشته شد (Birch, 2007, p.182-4). اعلامیه «استقلال آمریکا»[11] در سال 1776 میلادی و نیز اعلامیه «حقوق انسان و شهروندان»[12] فرانسه XE "اماکن:فرانسه"  در سال 1789 میلادی به روشنی از نظریه لاک، درباره حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی"  انسان، متأثر بود. اعلامیه حقوق انسان و شهروندان، بعد از وقوع انقلاب فرانسه صادر شد. این اعلامیه، حاوی 17 ماده است. ماده دوم این اعلامیه، چهار نوع از 17 نوع حق را به عنوان حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" ، ضروری و مقدّس بشر معرفی کرد. این حقوق عبارتند از: حق آزادی XE "موضوعات:حق آزادی" ، حق مالکیت XE "موضوعات:حق مالکیت" ، حق امنیت و حق مقابله در برابر ظلم.[13] هرچند توجه ویژه به مقام عقل در نوشتجات فلسفی قرون 17 و 18 میلادی سبب شد عقلانیت در غرب گسترش یابد، اما در مقابل، پوزیتویسم XE "مکاتب و فرق:پوزیتویسم"  هیومی در تلاش بود تا عقلانیت فلسفی را در عصر روشنگری تضعیف کند. اصول مطلق عقل نظری XE "موضوعات:عقل نظری"  مورد یورش «هیوم»[14] XE "نامها:هیوم، دیوید"  (1711-1776م.) و پیروانش قرار گرفت. نتیجه این رویارویی، تفوّق مطلق اندیشه پوزیتویسم XE "مکاتب و فرق:پوزیتویسم"  در قرن 19 میلادی بود تا آنجا که مباحث متافیزیک، اموری بی فایده تلقّی گردید. به این دلیل، نوآوریهای فلسفی بر اساس روش پوزیتویستی تفسیر می گردید. در آن هنگام، اندیشه قانون طبیعی که تا آن وقت به وسیله طرفدارانش عقلانی شده بود، مورد هجوم پوزیتویست ها قرار گرفت و تا نیمه قرن بیستم در محاق باقی ماند. ب) نظریه های جدید قانون طبیعی گفته شد که محتوای آموزه قانون طبیعی، احکام عقل عملی درباره حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی انسان در حوزه های مختلف سیاسی، حقوقی و اخلاقی است. به دلیل اینکه فیلسوفان اخلاق، حقوق و سیاست در قرن بیستم، نظریه های گوناگون و بعضاً متضاد، در باب قانون طبیعی بیان کرده اند، نمی توان همه این نظریه ها را با تعریفی مشترک توضیح داد. ازاین رو، لازم است مهمترین آراء در این باره، به طور جداگانه تقدیم خوانندگان محترم گردد. با احیای اندیشه قانون طبیعی در قرن بیستم، نظریه های جدید قانون طبیعی، در دو گروه عمده قرار گرفتند: 1. نظریه های «غیر نوتومیست XE "موضوعات:نظریه غیر نوتومیستی" ی»[15] قانون طبیعی. تنها وجه مشترک این دسته از نظریه ها این است که هیچ کدام در مسأله قانون طبیعی از اندیشه های «توماس آکوئیناس» XE "نامها:آکوئیناس، توماس"  (قرن 13 میلادی) تأثیر نپذیرفته اند. 2. نظریه های «نوتومیست XE "موضوعات:نظریه نوتومیستی" ی» قانون طبیعی. وجه مشترک این نظریه های جدید این است که همه آنها اندیشه های آکوئیناس درباره قانون طبیعی را به نوعی بازخوانی می کنند. نظریه های غیر نوتومیست XE "موضوعات:نظریه غیر نوتومیستی" ی قانون طبیعی این نظریه ها به دو دسته تقسیم می شوند: نظریه  «نوکانت XE "موضوعات:نظریه  نوکانتی" ی» قانون طبیعی و نظریه       «غیر نوکانتی» XE "موضوعات:نظریه غیر نوکانتی" . 1. نظریه  نوکانت XE "موضوعات:نظریه  نوکانتی" ی قانون طبیعی به عقیده طرفداران قانون طبیعی، این قانون، تنها دلیل منطقی اثبات حقوق بشر XE "موضوعات:حقوق بشر"  است (Finnis, 1980, p.198). اگر بتوان گفت که فلسفه اخلاق، ممکن است از مفهوم طبیعت رویگردان شود و بنا بر این، نتوانیم از راه طبیعت انسانها مفهوم اخلاق را در میان آنها گسترش دهیم، می توانیم بگوییم که نظریه نوکانتی XE "موضوعات:نظریه  نوکانتی"  قانون طبیعی، مفهوم جهان شمولی اخلاقی را توصیه می کند (Hunter, 2001, p.354). فلسفه کانت XE "نامها:کانت، ایمانوئل"  ادعا می کند که قوانین موضوعه از هماهنگ سازی گزینش های آزاد موجودات مجرد عاقل به دست می آید (I bid, p.355). نوکانتی ها، میان صورت و ماده قوانین؛ یعنی ظاهر و محتوای آن فرق می گذارند. مراد آنان از «صورت» قانون، شرایط تعیین کننده ای است که بر اساس آن، قانون موضوعه XE "موضوعات:قانون موضوعه" ، قانونی واقعی می گردد. ازاین رو، مسأله ظاهر و صورت قانون، پرسش از محتوای قانونی نیست، بلکه پرسش از قالبی بدون محتواست که می تواند مضامین متنوّعی را در خود جای دهد. این امر، به زندگی اجتماعی در یک جامعه بستگی دارد (Rommen, 1947, p.135-6). حد فاصل میان نظریه های نوکانتی و غیر نوکانتی همین امر است. مهمترین نماینده نظریه پردازان نوکانتی، حقوقدانی آلمانی به نام «رودلف  استاملر»[16] XE "نامها:استاملر، رودلف"  (1856-1938م.) است.[17] او درباره قانون، به مثابه معیاری بنیادین[18] سخن می گوید که با آن می توان به درستی یا نادرستی یک قانون مصوب پی برد (Rommen, 1947, p.136). او استدلال می کند که هر دوره ای از زندگی انسان، قانون صحیح خودش را می طلبد که باید با قوانین موضوعه آن زمان هم زیست باشد. بر اساس نظر استاملر XE "نامها:استاملر، رودلف" ، هدف قانون طبیعی، ایجاد هماهنگی در جامعه  است؛ هماهنگی ای که افراد را قادر می سازد با یکدیگر با کرامت نفس و عدالت زندگی کنند. این امر، مسأله اساسی مورد علاقه استاملر است که با وضع قوانین خاص مورد نیاز جامعه به دست می آید؛ چون هر جامعه ای به قوانین مناسب خود و بنا بر این، به قانون طبیعی نیازمند است. استاملر XE "نامها:استاملر، رودلف"  ایده «قانون طبیعی با مضامین متنوع» را پذیرفت (Dias, 1985, p.479-80). نقد و بررسی 1. بسیاری از نظریه پردازان  «قانون طبیعی»، هدف این قانون را «سعادت بشر» می دانند. مسلّماً این هدف، نسبت به هدفی که نوکانتی ها XE "موضوعات:نظریه  نوکانتی" ، از جمله استاملر XE "نامها:استاملر، رودلف"  به قانون طبیعی نسبت می دهند، گسترده تر است؛ زیرا سعادت بر دو نوع است: فردی و اجتماعی. نوکانتی ها فقط به سعادت اجتماعی توجه می کنند. 2. قانون طبیعی، حکم عقل، درباره رفتارهای فردی و اجتماعی آدمی است. نه تنها نظریه پردازان غیر مسلمان، بلکه اندیشه فلسفی اسلام نیز بر این مطلب، واقف است که عقل برهانی همه آدمیان که هدیه خداوند متعال به انسانها است، گوهر ارزشمندی است که در همه انسانها به طور مساوی حکم می کند؛ خواه انسانها همگی در یک جامعه زندگی کنند یا در جوامع متفاوت. محتوا و اصول قانون طبیعی، برخلاف باور نوکانتی ها، اموری ثابت است، نه اینکه قانون طبیعی، مشتمل بر مضامین متعدّد و متنوّع باشد.[19] 2. نظریه های جدید غیر نوکانتی XE "موضوعات:نظریه غیر نوکانتی"  قانون طبیعی دسته ای از نظریه ها در تلاشند تا ثابت کنند که نمی توان قانون طبیعی را بدون ارزیابی اخلاقی فهمید و توصیف کرد. این نظریه های متنوّع که «نظریه های قانون طبیعی» نام دارند؛ هرچند که در محتوا با هم اختلاف دارند، اما نقطه اشتراک آنها این است که همه آنها قانون را فعالیت یا نهادی اجتماعی می دانند. این رویکردهای قانون طبیعی، پاسخ هایی به پوزیتویسم XE "مکاتب و فرق:پوزیتویسم"  حقوقی می دهند که معتقد به جدایی ماهوی قانون و اخلاق است. نظریه های غیر نوتومیست XE "موضوعات:نظریه غیر نوتومیستی" ی قانون طبیعی که غیر نوکانتی نیز هستند، عبارتند از: نظریه هایی درباره قانون که ارزیابی اخلاقی را در شناسایی قانون و نظامهای حقوقی و نیز اعتبار حقوقی قوانین موضوعه لازم می داند. «لان  فولر»[20] XE "نامها:فولر، لان"  یکی از بانفوذترین دانشمندان در چالش میان پیروان غیر نوتومیستی قانون طبیعی و طرفداران پوزیتویسم XE "مکاتب و فرق:پوزیتویسم"  حقوقی در قرن بیستم میلادی است.[21] در نگاه او، قانون طبیعی عبارت است از: «اقدام به قراردادن رفتارهای بشر در معرض حاکمیت قانون».[22] به بیان دیگر، قانون طبیعی، ابزاری خاص برای هدایت رفتار بشر است         (Fuller, 1964, p.96). «پوزیتویسم XE "مکاتب و فرق:پوزیتویسم"  حقوقی» معتقد است که قانون، طرح یک طرفه حاکمیت است؛ یعنی حکومت فرمان می دهد و شهروندان عمل می کنند. فولر XE "نامها:فولر، لان"  در نقد این عقیده، نظریه «اخلاقی بودن درونی (باطنی) قانون» (the internal morality of law) را ارائه می کند (Covell, 1992, p.44). نظریه اخلاقی بودن درون XE "موضوعات:نظریه اخلاقی بودن درونی" ی قانون، مشتمل بر دسته ای از اصول و لوازمی است که هر دستگاه قانون گذاری، باید واجد آن باشد. در غیر این صورت، نظام کنترل کننده اجتماعی، هرگز نمی تواند نظامی قانون مند باشد (Kramer, 1999, p.38). یک نظام حقوقی، هرچه بیشتر این اصول را رعایت کند، قانون مند تر خواهد بود. این اصول را که آکوئیناس XE "نامها:آکوئیناس، توماس"  نیز بیشتر آنها را در قرن سیزدهم بیان کرده بود، عبارتند از: 1. قوانین باید فراگیر باشد. 2. قوانین باید رسماً به مردم اعلام شود. 3. اجرا و عطف به ماسبق باید به حداقل برسد. 4. قوانین باید قابل فهم باشد. 5. قوانین نباید با یکدیگر ناسازگار باشد. 6. قانون نباید فوق طاقت مخاطبان (شهروندان) باشد. 7. قانون، حتی المقدور باید در طول زمان ثابت بماند؛ یعنی دائمی باشد. 8. میان قوانین اعلام شده و قوانینی که در عمل اجرا می شوند، باید انطباق وجود داشته باشد (Fuller, 1964, p.46-94). از نظریه قانون طبیعی فولر، چند نکته به دست می آید: 1. اصول قانون طبیعی سبب می شوند قوانین، علی رغم دارا بودن ماهیت حقوقی از جهت درونی نیز اخلاقی باشند؛ هرچند مراد فولر از «اخلاقی بودن»، روح کلی هماهنگی بین قوانین است که از اصول هشت گانه بالا برداشت می شود. 2. هرچند فولر، XE "نامها:فولر، لان"  همانند همه طرفداران قانون طبیعی معتقد است که قوانین و مقررات غیر اخلاقی و نیز غیر عادلانه، به هیچ وجه اعتبار قانونی ندارند، امّا مراد او از اخلاقی بودن، اخلاق درونی XE "موضوعات:اخلاق درونی"  است، نه اخلاق بیرونی XE "موضوعات:اخلاق بیرونی" . 3. اعمال بشر را می توان با اصول قانون طبیعی ارزیابی کرد. 4. میان «هست ها» و «بایدها»؛ یعنی میان واقعیت و ارزش، ارتباط وجود دارد. نقد و بررسی 1. فولر XE "نامها:فولر، لان" ، قانون طبیعی را چنین تعریف می کند: «قراردادن رفتارهای بشر در معرض حاکمیت قانون». مراد او از واژه «قانون» در این تعریف چیست؟ اگر مراد او قانون طبیعی باشد، اشکال دور در تعریف پیش می آید؛ زیرا قانون طبیعی، در تعریف قانون طبیعی، گنجانده شده است. اما اگر آن چنان که از ظاهر کلمات فولر XE "نامها:فولر، لان"  پیداست، مراد او از قانون در این تعریف، «قانون موضوعه XE "موضوعات:قانون موضوعه" » (مصوّب) باشد که به خاطر داشتن ضمانت اجرا، حاکمیت پیدا می کند، در این صورت، لازمه  این تعریف این است که قانون موضوعه XE "موضوعات:قانون موضوعه" ، دارای رتبه ای بالاتر از قانون طبیعی باشد؛ زیرا طبق این تعریف، قانون موضوعه XE "موضوعات:قانون موضوعه" ، وسیله تحقق قانون طبیعی می گردد. به بیان دیگر، قانون موضوعه XE "موضوعات:قانون موضوعه" ، باید قبل از تحقق قانون طبیعی به وجود بیاید تا بتوان رفتارهای بشر را مطابق با آن قرار داد و به این وسیله قانون طبیعی، محقق گردد. این در حالی است که همه طرفداران قانون طبیعی، به درستی معتقدند قانون طبیعی ملاک ارزیابی قانون موضوعه XE "موضوعات:قانون موضوعه"  و مقدّم بر آن است، نه بالعکس. 2. تفاوت میان فولر XE "نامها:فولر، لان"  و سایر نظریه پردازان قانون طبیعی این است که دیگران به هنگام وضع قوانین، به اخلاق بیرونی XE "موضوعات:اخلاق بیرونی" ؛ یعنی رعایت هنجارهای اخلاقی پایبندند، اما فولر به اخلاق درونی التزام دارد؛ در حالی که اخلاق درونی XE "موضوعات:اخلاق درونی"  که از اصول هشت گانه نظریه فولر به دست می آید، چیزی جز قالب موزون و متناسب برای قوانین موضوعه نیست. این امر، ربطی به  هنجارهای اخلاقی ندارد. به بیان دیگر، اخلاقی بودن درونی (باطنی) ابداع لفظ است که فولر انجام داده است. واژه اخلاقی بودن قوانین در نگاه او، ربطی به هنجارهای اخلاقی در وضع قوانین ندارد. 3. یکی از چالش های میان پوزیتویسم XE "مکاتب و فرق:پوزیتویسم"  و مکاتب قانون طبیعی، در این است که آیا می توان میان هنجارهای اخلاقی و جنبه حقوقی قوانین موضوعه فاصله انداخت؟ پاسخ طرفداران آموزه قانون طبیعی، منفی است. نقد سوم این است که از هیچ یک از اصول نظریه قانون طبیعی فولر، اخلاقی بودن؛ یعنی رعایت کردن موازین اخلاقی در وضع قانون موضوعه XE "موضوعات:قانون موضوعه"  به دست نمی آید. پی نوشت ها: [1]New Thomistic. [2]Noh-New Thomistic [3]. Enlightenment Century. [4]. امروزه دانشمندان، حقوق بشر را به سه نسل دسته بندی می کنند. مراد از نسل اول «حقوق بشر XE "موضوعات:حقوق بشر" »، همان «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" » است  (Jones, 1994, p.72; Finnis, 1980, p.198;  Vlastos, 1970, p.79; Wasserstrom, 1970, p.97, f.n. 2)  به منظور اطلاع بیشتر از نسل های مختلف حقوق بشر ر.ک: (والدرون،1381، 9-168). [5]. Positivism. [6]. با وجود اهمیت فراوان و سابقه طولانی موضوع «قانون طبیعی» در مجامع علمی مغرب زمین، بحث از این مسأله با حفظ عنوان «قانون طبیعی»، هیچ گونه سابقه ای در میان مباحث علمی اندیشوران مسلمان ندارد؛ هرچند محاورات علمی آنان درباره حکم عقل، به ویژه در باب «حسن و قبح XE "موضوعات:حسن و قبح عقلی"  عقلی»، با برخی از مباحث مربوط به «قانون طبیعی» همپوشانی دارد. با کمال تأسّف، برخی از نویسندگان پارسی زبان که در آثار خود در مقام گزارش نویسی از ماجرای مکتب «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" » (natural rights) برآمده اند، آن را با «قانون طبیعی»، خلط کرده و عبارت «natural law» را به جای «قانون طبیعی»، به معنای «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" » دانسته اند. آنها مکتب «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" » را پرسابقه معرفی کرده و حتی آن را به افلاطون XE "نامها:افلاطون"  و ارسطو XE "نامها:ارسطو"  نیز نسبت داده اند؛ در حالی که عمر مباحث مربوط به «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" »، از بیش از سه قرن و نیم (اواسط قرن هفدهم) فراتر نمی رود. علت اصلی وجود اشتباه در ترجمه «natural law» به «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" »، استفاده از واژه «حقوق»، به جای «قانون» در ترجمه کلمه «law» است. ناگفته نماند که این کاربرد اشتباه، امروزه در زبان فارسى، آن هم در میان اهل قلم، امرى رایج گردیده است؛ به گونه اى که علم قانون گذارى و شاخه هاى آن، که ترجمه واژه «law» و مشتقّات آن است، به «علم حقوق» ترجمه می شود، غافل از آن که حقوق در زبان فارسى، برگردان واژه انگلیسى «rights» است، نه «law». واژه انگلیسی «law»، به معنای قانون است، نه حقوق. نتیجه این اشتباه مشهور، سردرگمى در مراد از عبارت «فلسفه حقوق XE "موضوعات:فلسفه حقوق" » در زبان فارسى است که آیا مقصود از آن «philosophy of law» است یا «philosophy of rights»؛ در حالى که این دو حوزه از دانش، مستقل از یکدیگرند. به منظور جلوگیری از اشتباه در برداشت از واژگان «فلسفه حقوق XE "موضوعات:فلسفه حقوق" »، «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" » و «قانون طبیعی» در زبان فارسی، برخی از نویسندگان، واژه «rights» را به جای «حقوق» به «حق» ترجمه کرده اند. (ر.ک: کِلی، 1382، ترجمه راسخ: ص19، پانوشت شماره 2). بر اساس این روش، عبارتهای «philosophy of rights» و «natural rights» به جای اینکه به معنای «فلسفه حقوق» و «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" » باشد، به ترتیب، به معنای «فلسفه حق» و «حق طبیعی» ترجمه شده اند؛ هرچند در این شیوه، مفاد واژگان «law» و «rights» با هم خلط نمی شوند، اما واژه «rights» که در زبان اصلی به صورت جمع آمده، در زبان فارسی به صورت مفرد ترجمه شده است. کوتاه سخن اینکه، چون محتوای «natural law»، قانون عقلی XE "موضوعات:قانون عقلی"  حاکم بر رفتار بشر است، به عقیده نگارنده، ترجمه این واژه انگلیسی به «حقوق طبیعی XE "موضوعات:حقوق طبیعی" »، امری کاملاً نادرست است؛ زیرا «قانون عقلی XE "موضوعات:قانون عقلی" » را نمی توان به «حقوق عقلی» ترجمه کرد؛ همچنان  که قوانین فیزیک و ریاضی را نمی توان به معنای حقوق فیزیک و ریاضی دانست. دلیل این امر آن است که قانون طبیعی، همانند قوانین فیزیک و ریاضی از جمله قوانین تکوینی موجود در جهان آفرینش است که بشر در اعتبار آن هیچ نقشی ندارد و بنا بر این، نمی توان به آن «حقوق» گفت؛ زیرا «حقوق» دارای اعتبار بشری است. حاصل آنکه؛ اعتبار قانون طبیعی همانند اعتبار سایر قوانین تکوینی در جهان، مثل قوانین ریاضی، فیزیک و شیمی از ناحیه بشر نیست. ازاین رو، بر هیچ یک از آنها نمی توان واژه «حقوق» اطلاق کرد. بنابراین، برگردان صحیح واژه «natural law»، قانون طبیعی است، نه حقوق طبیعی. گفتنی است که نویسندگان عرب زبان نیز واژه «natural law» را به «القانون الطبیعی» ترجمه می کنند، نه به «الحقوق الطبیعی». آنها به درستی عبارت «الحقوق الطبیعی» را برگردان کلمه «natural rights» می دانند. علت این امر آن است که عربها «law» را به واژه قانون ترجمه می کنند، نه حقوق. مثلاً عبارت «international law» را به «القانون الدولی» برگردان می کنند (محقق داماد، 1385، ص177)؛ اما فارسی زبانان آن را به «حقوق بین الملل»  ترجمه کرده اند. [7]. Grotius. [8]. Pufendorf . [9]. Hobbes. [10]. Locke. [11]. The Declaration of Independence of the United States of America. [12]. The Declaration of the Rights of Man and of Citizens. [13]. II. The end of all political associations, is the preservation of the natural and imprescriptible rights of man; and these rights are liberty, property, security, and resistance of oppression (Melden, 1970, p.140). [14]. Hume . [15]. واژه غیر نوتومیستی، به معنای این است که این نظریه ها نوتومیستی نیست. نوتومیسم، به معنای فهم نو از اندیشه های قدیس توماس آکوئیناس (1275-1225م.) است. [16]. Rudolf Stammler. [17]. نظریه های دانشمندانی، مثل آلن گویرث XE "نامها:گویرث، آلن"  (Alan Gewirth)، بیلولد XE "نامها:بیلولد"  (Beyleveld) و برونزورد XE "نامها:برونزورد"  (Brownsword) نیز در ردیف نظریه های نوکانتی به شمار می روند.        دو فرد اخیر، نظریه مشترک خود را در کتاب « قانون به مثابه حکم اخلاق XE "کتاب ها:قانون به مثابه حکم اخلاقی" ی» (1986م.)       (Law as a Moral Judgment) از گویرث، الهام گرفته اند. با این وجود، تأثیر نظریه های آنان از نظریه استاملر، به مراتب کمتر است. به دلیل رعایت اختصار در این نگارش از توضیح سایر نظریه های نوکانتی، به جز نظریه استاملر، خودداری شده است. [18]. The idea of law as a fundamental criterion. [19]. برای اطلاع بیشتر از نظریه اسلامی درباره قانون طبیعی، ر.ک: طالبی، مجله معرفت فلسفی، ش34. [20]. Lon Fuller. [21]. رونالد  دورکی XE "نامها:دورکین، رونالد" ن (Ronald Dworkin) نیز یکی دیگر از نظریه پردازان تأثیر گذار در حوزه فلسفه حقوق است. این دانشمند انگلیسی زبان، نظریه حقوقی خود را جایگزین «پوزیتویسم XE "مکاتب و فرق:پوزیتویسم"  حقوقی» معرفی کرده است. وی این نظریه را «قرائت ساختاری XE "موضوعات:قرائت ساختاری" » (constructive interpretation) نامیده است (Dworkin, 1986, p.52). او معمولاً نام «قانون طبیعی» را بر روی آثار خود نگذاشته است. دورکین به جز در یک سخنرانی، همواره از توصیف نظریه اش، به عنوان «قانون طبیعی» پرهیز می کرد (Bix, 2002, p.83). به این دلیل، این اثر، حتی به طور خلاصه به بیان نظریه او نمی پردازد؛ هرچند او میان قانون و اخلاقیات فاصله نینداخته است. [22]. The enterprise of subjecting human conduct to the governance of rules. منابع و مآخذ 1. سبحانی، جعفر، رساله فی التحسین و التقبیح العقلیین، قم: مؤسسه الامام الصادق7، 1378. 2. طالبی، محمدحسین، «بازخوانی انتقادی آموزه قانون طبیعی در حکمت عملی یونان باستان»، معرفت فلسفی، ش30، 1389. 3. ------------، «نظریه بدیع قانون طبیعی در حکمت عملی اسلامی»، معرفت فلسفی، ش34، زمستان 1390. 4. کِلی، جان، تاریخ مختصر تئوری حقوقی در غرب، ترجمه محمد راسخ، تهران: طرح نو، 1382. 5. محقق داماد، سید مصطفی، «گفت و گو با حجه الاسلام و المسلمین دکتر محقق داماد»، مندرج در: حق، حکم و تکلیف، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. 6. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج1، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، چ2، 1366. 7. ----------------، دروس فلسفه اخلاق، تهران: مؤسسه اطلاعات، 1367. 8. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج1، بیروت: دارالتّعارف، 1983م. 9. والدرون، جرمی، «فلسفه حق»، مندرج در: حق و مصلحت، ترجمه محمد راسخ، تهران: طرح نو. 10.Birch, Anthony       (2007) The Concepts and Theories of Modern Democracy, 3rd ed., London and New York: Routledge.  11. Bix, Brian  (2002) “Natural Law: The Modern Tradition”, in Coleman J. and Shapiro S. eds., The Oxford Handbook of Jurisprudence and Philosophy of Law, Oxford: Oxford University Press, pp. 61-103.  12. Covell, Charles       (1992) The Defense of Natural Law, London: Macmillan.  13. Dias, RWM (1985) Jurisprudence, London: Butterworths.  14. Dworkin, Ronald (1986) Law’s Empire, London: Fontana Press.  15. Finnis, John (1977) “Scepticism, Self-Refutation and the Good of Truth”, in Hacker P.M.S. and Raz J. eds., Law, Morality and Society, Oxford: Oxford University Press, pp. 247-67.  16. Finnis, John (1980) Natural Law and Natural Rights, Oxford: Clarendon Press.  17. Finnis, John (1981) “Natural Law and the ‘Is’-‘Ought’ Question: An Invitation to Professor Veatch”, in Catholic Lawyer, 26, pp. 266-77.  18. Finnis, John (1983) Fundamentals of Ethics, Washington, DC: Georgetown University Press.  19. Finnis, John (1987a) Nuclear Deterrence, Morality and Realism, Oxford:  Clarendon Press.  20. Boyle, Joseph                   21. and Grisez, Germain  22. Finnis, John (1987b) “Practical Principles, Moral Truth, and Ultimate Ends”, in American Journal of  23. Boyle, Joseph Jurisprudence, 32, pp. 99-151.  24. and Grisez, Germain          25. Finnis, John (1995a) “A Philosophical Case Against Euthanasia”, in Keown J. ed., Euthanasia Examined, Cambridge: Cambridge University Press, pp. 23-35.  26. Finnis, John (1996) “Is Natural Law Theory Compatible with Limited Government?”, in George R. P. ed., Natural Law, Liberalism and Morality, Oxford: Oxford University Press, pp. 1-26.  27. Finnis, John (1997) “The Good of Marriage and The Morality of Sexual Relations: Some Philosophical and Historical Observations”, in American Journal of Jurisprudence, 42, pp. 97-134.  28. Finnis, John (1997b) “Commensuration and Public Reason”, in Chang R. ed., Incommensurability, Incomparability, and Practical Reason, Cambridge, Mass.: Harvard University Press, pp. 215-33.  29. Finnis, John (1998) Aquinas: Moral, Political and Legal Theory, New York: Oxford University Press.  30. Fuller, Lon (1964) The Morality of Law, New Haven: Yale University Press.  31. Grisez, Germain (1970) “The first principle of Practical Reason”, in Kenny A. ed., Aquinas: A Collection of Critical Essays, London: Macmillan, pp. 340-82.  32. Hobbes, Thomas (1957) Leviathan [1651], in M. Oakeshott ed., Oxford: Basil Blackwell.  33. Hume, David (1967) A Treatise of Human Nature [1740], in Selby-bigge L.A. ed., Oxford: Clarendon Press.  34. Hunter, Ian (2001) “The Recovery of Natural Law: Hochstrasser’s History of Morality”, in Economy and Society, 30, pp. 354-367.  35. Jones, Peter (1994) Rights, Houndmills and New York: Palgrave.  36. Kramer, Matthew (1999) In Defense of Legal Positivism: Law without Trimmings, Oxford: Oxford University Press.  37. Melden, A. I. (1970) Appendix III: "Declaration of the Rights of Man and of Citizens",in Human Rights, Belmont: Wadsworth Publishing,  pp. 140-2; Appendix IV: "Universal Declaration of Human Rights", pp. 143-9.  38. Milne, A. J. M. (1968) Freedom and Rights, London: George Allen and Unwin; New York: Humanities Press.  39. Ormsby, Eric (1984) Theodicy in Islamic Thought, Princeton: Princeton University Press.  40. Rommen, Heinrich (1947) The Natural Law, in Hanley T. trans., New York: Vail-Ballou Press.  41. Staley, Kevin (1993) “New Natural Law, Old Natural Law or The Same Natural Law?”, in American Journal of Jurisprudence, 38, pp. 109-131.  42. Vlastos, Gregory (1970) "Justice and Equality", in A. L. Melden ed., Human Rights, Belmont: Wadsworth, pp. 76-95.  43. Wasserstrom, Richard (1970) "Rights, Human Rights and Racial Discrimination", in A. L.Melden ed., Human Rights, Belmont: Wadsworth, pp. 96-110. محمدحسین طالبی/استادیار فلسفه حقوق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 62 ادامه دارد ...

93/12/03 - 02:44





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن