تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به نيازمند كمك مالى كند و با مردم منصفانه رفتار نمايد چنين كسى مؤمن حقيقى اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820223675




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اول عقل اقتصاد، بعداً قصد ازدواج!


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اول عقل اقتصاد، بعداً قصد ازدواج!
40 سالش شده اما هنوز پدر و مادرش برايش تصميم مي‌گيرند و مي‌گويند چه كاري بكند و چه كاري نكند.
نویسنده : فرزانه فريدوني 
البته اين مشكل ديروز و امروزش نيست، از همان بچگي نه آنها اجازه دادند خودش تصميم بگيرد و مستقل باشد و نه خودش علاقه‌اي نشان داد كه استقلال داشته باشد. از انتخاب رشته تحصيلي، دانشگاه و سركاررفتن، انتخاب همسر و بچه‌دار شدن تا صاحب خانه‌ شدن، افرادي در همه مراحل كنارش بودند و اظهارنظر كردند. باورش براي ما كه كنار گود نشسته‌ايم و زندگي‌اش را فقط نظاره مي‌كنيم كمي سخت است اما هستند افرادي كه بنا به دلايل مختلف در زندگي از خودشان اراده‌اي ندارند و منتظر مي‌مانند تا ديگران برايشان تصميم‌گيري كنند. نادر يكي از نزديك‌ترين دوستان خانوادگي‌مان است، از بچگي هميشه حرف كارهايش در خانه‌مان بوده، چون بعضي وقت‌ها شك مي‌كنم كه اين آدم بزرگ شده و به نظرم در همان كودكي‌اش باقي مانده است. با خودم مي‌گويم:«يعني تا به حال به اين مسئله فكر نكرده است، آيا واقعاً به تنهايي مي‌تواند تصميم‌گيري كند و دل زن و بچه‌اش خوش شود كه همسر و پدر خانواده بدون دخالت ديگران كاري را انجام داده است.» هر چه مي‌گذرد دلم برايش بيشتر مي‌سوزد و بيشتر از اين، به خاطر وابستگي مالي كه به پدرش دارد براي زن و بچه‌اش ناراحت هستم. شايد اگر قبل از ازدواج خودش تجربه مي‌كرد، براي آينده‌اش تصميم مي‌گرفت و والدينش اجازه مي‌دادند كه مستقل عمل كند، اين اتفاقات پيش نمي‌آمد. وقتي براي فرار از اين مسئوليت‌ها خودت را به انتخاب ديگران مي‌سپاري و بعد از آن انتظار داري همسرت همين روند را ادامه دهد، آن وقت است كه در آستانه 40 سالگي چشم باز مي‌كني و مي‌بيني هيچ كاري براي خودت انجام نداده‌اي. نه همسر از او راضي است نه بچه و خودش هم نمي‌داند بايد براي جبران اين همه سال چكار كند. در واقع محبت و حمايت بيش از حد خانواده‌ها باعث مي‌شود كه فرزندان با اين رفتار و كردار بزرگ شوند و در زندگي مشترك نيز با مشكل مواجه شوند. بسياري از زوج‌ها با اين مسئله مهم مواجه هستند كه همسرشان در اصطلاح عامه بزرگ نشده و به رشد و بلوغ كافي نرسيده است. در واقع اين افراد نمي‌توانند بسياري از مسائل را از هم تفكيك كنند و در ادامه هر چه زندگي سخت‌تر و جدي‌تر مي‌شود، مشكلات زيادتري گريبانشان را مي‌گيرد. معضلاتي كه پس از شروع زندگي مشترك يك به يك خود را نشان مي‌دهد؛ در اين شرايط يا بايد با همه آنها كنار آمد يا برايش فكري اساسي كرد.   بلوغ در ازدواج وقتي از بلوغ حرف مي‌زنيم به تنها گزينه‌اي كه فكر مي‌كنيم دوران رشد در نوجواني است. در واقع به بعُد جسماني اين مسئله بيشتر توجه مي‌شود در حالي كه اين بلوغ به معنايي كه درنظر داريم نيست. هر كسي براي تشكيل زندگي مشترك و انتخاب همسر بايد ويژگي‌هايي داشته باشد كه در آينده با مشكل مواجه نشود و مسلماً براي ساختن يك زندگي حداقل امتيازات مادي و معنوي موردنياز است. در نگاه اول منظور از بلوغ، رسيدن فرد به سنين اوان ازدواج است و رشد به معنى رسيده شدن ثمره عقل و پختگى است. فرد وقتي از نظر جسمي به شرايط كامل رشد مي‌رسد، بايد در همين حين از نظر فهم و عقل رشد داشته باشد و در مراحل مختلف زندگي از اين مسئله استفاده كند. اگر بخواهيم رشد را عاميانه تعريف كنيم، رشد يعني اينكه انسان شايستگي و لياقت اداره و نگهداري از سرمايه‌ها و امكانات مادي و معنوي را كه به او سپرده مي‌شود داشته باشد. منظور از سرمايه فقط درباره مال و ثروت نيست براي مردي كه ازدواج مي‌كند، ازدواج، زن، فرزند و جمع خانوادگي، وسايل زندگي و... سرمايه‌هاي زندگي‌اش به حساب مي‌آيند، به اين معنا كه شوهر براي زن و زن براي شوهر حكم سرمايه را دارد. به طور كلي رشد در مورد ازدواج يعني شايستگي و لياقت اداره زندگي داشتن كه در اين مورد شهيد مطهري مي‌گويد:«منظور (از رشد در امور ازدواج) تنها رشد جسماني نيست، منظور اين است كه رشد فكري و روحي داشته باشند يعني بفهمند كه ازدواج يعني چه؟ تشكيل كانون خانوادگي يعني چه؟ عاقبت اين بله گفتن چيست؟ بايد بفهمد اين بله كه مي‌گويد، چه تعهدهايي و چه مسئوليت‌هايي به عهده او مي‌گذارد و بايد از پس انجام اين مسئوليت‌ها برآيد.» رشد به معنايي كه مطرح شده كاملاً يك مسئله اكتسابي و قابل يادگيري است كه از طريق والدين، اطرافيان و فرهنگ جامعه مي‌تواند به فرد منتقل شود. در زمينه بلوغ مي‌توان وارد مباحثي طولاني شد اما در يك دسته‌بندي كلي بلوغ در ازدواج شامل بلوغ فكري، رواني، ذهني و عقلي، اقتصادي، اجتماعي، اخلاقي، فرهنگي و جنسي مي‌شود. بلوغ فكري اولين گزينه‌اي كه در باره رسيدن به بلوغ به ذهن مي‌رسد بلوغ فكري است. چون با استفاده از توانايي‌هاي فكري مي‌توان در مواجهه با مسائل مختلف زندگي تصميم‌گيري كرد. رشد فكري از تحولات شناختي كه فرد در دوره‌هاي مختلف از زمان تولد طي مي‌كند به دست مي‌آيد و در طول اين دوره‌ها تكامل پيدا مي‌كند. هر يك از دوره‌ها ويژگي‌هايي مشخص دارد اما در نوجواني و جواني شناخت فرد كامل مي‌شود و اگر نوجوان و جوان اين دوره‌هاي تحول شناختي را به خوبي پشت سر گذاشته باشد تا سن 20 سالگي به بلوغ فكري مي‌رسد. كسي كه به بلوغ فكري مي‌رسد بايد قدرت فرضيه‌سازي، استنباط، استنتاج و حل و فصل مسائل را داشته باشد. همچنين بايد بتواند مسائل زندگي، اجتماعي و سياسي را درك كند و برخورد منطقي و عاقلانه با مشكلات و مسائل از خود نشان دهد. وقتي فرد توانايي مديريت احساسات و هيجانات در طول زندگي روزمره را داشته باشد، به اصول اخلاقي پايبند باشد، در مورد كارهايش تصميم‌گيري منطقي و به موقع كند، رفتارهاي سبك و سفيه بروز ندهد و آزادانه تصميم بگيرد و برخورد كند، مي‌توان گفت اين فرد به رشد فكري رسيده است و مي‌تواند اداره يك زندگي را بر عهده بگيرد. بلوغ رواني، عقلاني و ذهني در واقع بلوغ رواني، عقلاني و ذهني در راستاي هم شكل مي‌گيرد و مكمل يكديگر است. وقتي با بلوغ رواني مواجه مي‌شويم تغييري در روابط و كارها به وجود مي‌آيد و برخي عادت‌ها كنار گذاشته مي‌شود. البته خود فرد متوجه اين تغيير رفتارها نمي‌شود و ديگران با ديدن رفتارهاي فرد اين مسئله را بيان مي‌كنند. شايد تا قبل از اين با عروسك‌هايمان به مهماني مي‌رفتيم اما به سن نوجواني كه مي‌رسيم اين عادت را ترك كرده و به سن جواني كه مي‌رسيم كلاً تغييرات قابل توجهي در رفتارها و برخوردهايمان در مهماني‌ها نشان مي‌دهيم و اطرافيان با بيان اين تحولات ما را متوجه مي‌كنند. مهم‌ترين شرط براي يك ازدواج موفق اين است كه از نظر روحي و رواني شرايط لازم را دارا باشيم و بتوانيم بهترين رفتار و برخورد را از خود بروز دهيم. توانايي دوست داشتن و لذت بردن از دوست داشتن ديگران، احترام گذاشتن به سايرين، شوخ بودن و شادي كردن، بروز هيجان، ناراحتي و تعجب، ابراز احساسات، تخيل كردن و واقع‌گرايي نشانه سلامت روحي و رواني فرد است. همچنين پذيرش تغييرات مثبت و منفي در زندگي، رويارويي با خطرات و مشكلات و تحمل كردن آنها، اعتراف به اشتباه كردن و جبران مافات، آگاهي كامل از توانايي‌ها و استعدادهاي خود، ابراز عقيده و آزادي بيان در برابر ديگران و برآورده كردن انتظارات و خواسته‌ها و پاسخگويي از ديگر مواردي است كه سالم بودن روان هر فرد را نشان مي‌دهد. در مورد بلوغ عقلاني كمي قضيه فرق مي‌كند چون اين مرحله سن و سال نمي‌شناسد و ممكن است رفتار و برخورد برادر كوچكترمان در بعضي مسائل از ما بهتر و معقولانه‌تر باشد. بسيار ديده شده كه در يك خانواده هر يك از فرزندان از نظر عقلي درجه متفاوتي دارند و زماني كه در مورد يك مشكل از آنها راهنمايي خواسته مي‌شود شايد بهترين راه‌حل متعلق به فرزند نخست نباشد و پيش مي‌آيد فرزند آخر راه‌حل بهتري مي‌دهد. رشد عقلاني ما هر روز با به دست آوردن تجربه بيشتر كامل‌تر مي‌شود و اين مسئله تا 40 سالگي نيز ادامه خواهد داشت. در واقع 40 سالگي سن بلوغ كامل عقلاني است و مي‌توان با تكيه به اين مورد گفت كه معمولاً در اين سن با فردي كامل و دانا روبه‌رو هستيم. در بلوغ ذهني رشد عقلاني به دست آمده و بستگي به اين دارد كه فرد تا چه اندازه كسب تجربه داشته است تا بتواند با استفاده از آن در حل مسائل و مشكلات موفق شود. وقتي ذهن فرد به رشد كافي رسيده باشد بايد همه مواردي كه در بلوغ رواني مطرح شد را رعايت كند، در مواجهه با هر اتفاق و مشكلي از خود واكنش مناسب نشان دهد و كم و كاستي‌ها را شناسايي كرده و درصدد جبرانش باشد. بلوغ اقتصادي تنها اين ويژگي كه مال و دارايي داشته باشيم و جيب‌مان پر پول باشد كافي نيست. امكان دارد شما در يك خانواده پولدار به دنيا آمده باشيد اما به هيچ وجه اين دليل خوبي براي اينكه بگوييد و مطمئن باشيد پولدار باقي مي‌مانيد نيست. شايد اين اتفاق براي هر كسي پيش نيايد و اكثرا افراد در خانواده‌هايي بزرگ شده باشند كه وضعيت مالي متوسطي داشته باشند اما اينكه شما بتوانيد از حداقل امكانات و شرايط بهترين بهره و استفاده را ببريد مهم‌تر است، در واقع مديريت پولي كه در اختيار داريد و دارايي‌هاي زندگي‌تان اهميت زيادي دارد. ميزان درآمد خانواده ما ربطي به ما ندارد و اگر بخواهيم براي داشتن يك زندگي مستقل برنامه‌ريزي كنيم به هيچ وجه نبايد روي اين مسئله تأكيد داشت. شايد تعداد صفرهاي حساب بانكي پدرتان سر به فلك بكشد اما براي خودتان بايد دست به كار شويد و براي داشتن يك زندگي راحت، آسوده و آرام شرايط مالي مناسبي فراهم كنيد. اينكه بتوانيد با درآمد خود زندگي‌تان را بچرخانيد و با مديريت و برنامه‌ريزي آخر ماه را بدون مشكل سپري كنيد ارزش بيشتري دارد و مردان بيشترين مسئوليت و زحمت را در اين راه متقبل مي‌شوند. از همان بچگي مي‌توان به كودك ياد داد كه چطور مي‌تواند براي پولي كه به عنوان پول توجيبي دارد برنامه‌ريزي و براي هر درآمد ديگري كه جمع آوري كرده، فكري كند. وقتي فرزند شما بياموزد كه از همان سن كم بايد خودش مستقل عمل كند، مسلماً در نوجواني و جواني به راحتي استقلال پيدا مي‌كند و انگيزه‌اي به دست مي‌آورد كه منبع درآمد داشته باشد. شايد ابتداي راه پول كمي نصيبش شود اما رفته‌رفته با پيدا كردن يك كار مناسب و منبع درآمد مكفي اين دغدغه برطرف مي‌شود. در بحث ازدواج يكي از مسائل تعيين‌كننده و مهم براي دو طرف، داشتن شرايط مالي مناسب است. اين مورد به اين معنا نيست كه فردي پولدار باشيم بلكه مهم‌تر اين است كه بتوانيم از پولي كه در اختيار داريم و شرايط مالي مان بهره‌برداري مناسب داشته باشيم. براي تشكيل يك زندگي حداقل شرايط اين است كه آقايان كار و منبع درآمد داشته باشند و اگر زنان نيز اين امتياز را داشته باشند شرايط كمي فرق مي‌كند. ماديات در ازدواج تا حدي مهم است كه در زندگي زوجين اختلال به‌وجود نياورد و در ادامه راه آنها را دچار مشكل نكند. مرد خانه وقتي درآمد مالي مناسب داشته باشد و بتواند از پس مخارج برآيد، مانعي براي ازدواج وجود ندارد و با برنامه‌ريزي و مديريت خوب مي‌توان زندگي متوسطي داشت. استقلال مالي براي بسياري از دختران مهم است مردي كه قرار است همسر آينده‌شان شود درآمد كافي داشته باشد اما از آن مهم‌تر اين است كه پول به دست آمده از كجا آمده و چطور خرج خواهد شد. در واقع اين درآمد بايد بدون وابستگي به خانواده و ديگران به دست آيد و يكي از نشانه‌هاي به بلوغ رسيدن اقتصادي عدم وابستگي به سايرين است. وابستگي به خانواده و اينكه طرف مقابل نتواند از پس مخارج زندگي برآيد يكي از بزرگ‌ترين مشكلات و نتيجه تربيت خانوادگي فرد در طول دوران زندگي‌اش است. وقتي بدانيد همسر آينده‌تان از نوجواني در اصطلاح عاميانه روي پاهاي خودش ايستاده و بدون كمك از ديگران بار زندگي را به تنهايي به دوش مي‌كشد بيشتر خوشحال مي‌شويد تا وقتي كه بفهميد همسرتان همه قول و قرارها و حرف‌هايي كه زده بر اساس ميزان درآمد خانواده‌اش بوده است، هنوز از پدر و مادرش پول مي‌گيرد و بدون درآمد آنها كاري از دستش بر نمي‌آيد. بسياري از خانواده‌ها ابتداي زندگي مشترك، فرزندانشان را حمايت مالي و در اين راه كمكشان مي‌كنند و اين كار با وابستگي مالي كاملاً فرق دارد. داستان مردي كه دوست ندارد كار كند، با مردي كه كار مناسب ندارد اما همه تلاشش را انجام مي‌دهد تا خرج خانواده‌اش را تأمين كند فرق دارد. در اين ميان مرداني نيز هستند كه به هيچ وجه زير بار كار كردن نمي‌روند و با كمك خانواده و ديگران روزگار مي‌گذرانند. وابستگي مالي به والدين همه زندگي يك زوج را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد و به مرور زمان باعث بروز اختلافات ميانشان مي‌شود. مردان تا وقتي ويژگي‌هاي شخصيتي براي تلاش در عرصه استقلال مالي را كسب نكرده‌اند نبايد براي ازدواج اقدام كنند و زنان نيز بايد در اين‌باره هوشيارانه عمل كنند و با رفتار درست اقتصادي مي‌توانند كمك خرج خانواده باشند.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن