واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: عبور از رازيت با رمز يا زهرا(س)
پس از انجام عمليات بزرگ كربلاي5 وضعيت جبههها حال و هواي ديگري پيدا كرد.
نویسنده : احمد محمد تبريزي
دشمنان به قدرت بالاي رزمندگان پي بردند و سعي كردند به هر طريقي كه شده مانع پيروزي ايران شوند. تسريع در تسليح بعثيها يكي از اين حربهها بود كه باعث بروز مشكلاتي براي رزمندگان شد. مرتضي ايامي به عنوان نوجواني كه پس از انجام عمليات كربلاي5 راهي جبههها شد، يكي از شاهدان وقايع جنگ در دو سال پاياني بود كه حضورش در جبههها در آن مقطع را فرصتي دانستيم تا در گفتوگو با او، دورنمايي از دوره دو ساله پايان جنگ را پيش روي خوانندگان قرار دهيم. آقاي ايامي! نحوه ورودتان به جبهه در چه سالي و چگونه بود؟ من متولد سال 49 هستم و سال 65 قبل از اينكه به سن قانوني برسم به صورت داوطلبانه و بسيجي بدون اينكه آموزش مقدماتي را طي كنم عازم جبهه شدم. من آن زمان در مقطع دوم راهنمايي درس ميخواندم؛ ترك تحصيل كردم و همراه ديگر رزمندگان عازم مناطق عملياتي شدم. ما را از اعزام نيرو شهر ماكو به اروميه و از آنجا به دزفول و پادگان لشكر عاشورا بردند. در دو، سه روزي كه در پادگان بوديم آموزشهاي نظامي اوليه را به ما دادند و پس از آن عازم مناطق عملياتي شديم. تكتيرانداز گردان علياكبر لشكر عاشورا بودم و در عملياتهاي بيتالمقدس2، 3 و عمليات مرصاد حضور داشتم. شما در دو سال پاياني جنگ در جبههها حضور پيدا كرديد. وضعيت جبههها در اين دو سال به گونهاي خاص بود در اين مورد توضيح دهيد. آن سالها جبههها از امكانات لازم برخوردار نبود. گاهي در سخنرانيهاي فرماندهان گفته ميشد كه ما قادر نيستيم يك گردان پيادهمان را تجهيز كنيم و در انبارهاي لشكر براي تجهيز يك گردان امكانات و وسيله نداريم. جبههها از امكانات و تجهيزات لازم برخوردار نبود. به ما سفارش ميكردند در استفاده از مهمات و تسليحات صرفهجويي كنيد. با اينكه لشكر عاشورا امكانات تداركاتياش نسبت به ديگر لشكرها بهتر بود ولي به لحاظ تسليحاتي امكانات لازم و مكفي نبود. در آن سالها ايمان سلاح واقعي ما بود. بعد از عمليات كربلاي5 ايران دست برتر را در جنگ پيدا كرد. چرا بعد از اين عمليات ما هنوز با مشكلات تسليحاتي و امكاناتي مواجه بوديم؟ اتفاقاً به دليل اينكه ايران در عمليات كربلاي5 ضربات سنگيني به دشمن وارد كرد و توانست در خاك عراق نفوذ كند فشارها روي ايران بيشتر شد. كشورهاي قدرتمند آن زمان با اعمال فشار و تحريم روي ايران ميخواستند از قدرت ما بكاهند و عراق را تجهيز كنند. من شاهد بودم كه 30، 40 فروند از هواپيماهاي عراقي همزمان به پرواز در ميآمدند و در عرض 10 يا 15 روز فقط يك فروند هواپيماي ايراني براي شناسايي و بمباران به سمت خاك دشمن پرواز ميكرد. عملكرد نيروهاي ايراني با اين محدوديتها در سالهاي پاياني جنگ چگونه بوده؟ من فقط عملكرد نيروهاي ايراني در عمليات بيتالمقدس2 را توضيح ميدهم تا خودتان پي به قدرت رزمندگان ببريد. براي اين عمليات لشكرهايي كه وارد عمل شدند هر كدام از يك جناحي وارد عمل شدند. لشكر ما در سمت سليمانيه تقريباً حدود 73، 74 كيلومتر داخل خاك عراق نفوذ كرد. عملكرد رزمندگان در عمليات بيتالمقدس2 واقعاً قابل قبول بود. توانستيم به ارتفاعات و مناطقي كه فرماندهان طراحي كرده بودند دست پيدا كنيم و عملياتي صددرصد موفق انجام دهيم. پيشروي در كنار پسگيري مناطق اشغال شده و گرفتن غنيمت از دستاوردهاي مهم اين عمليات بود. آن زمان راداري بود كه مختصات انساني را خيلي خوب نشان ميداد. ايران توانست براي اولين بار اين رادار را از سلسله ارتفاعات قاميش و طي عملياتي كه مزين به رمز يا زهرا(س) بود، به غنيمت بگيرد و با استفاده از تكنولوژي و فناوري آن بتواند راداري شبيه آن توليد كند. اين رادار كه رازيت نام داشت مختصات خون ـ چه انسان و چه حيوان- را به شعاع 40 كيلومتر نشان ميداد و يكي از پيشرفتهترين رادارهاي جهان بود. وجود همين رادار كار رزمندگان را خيلي سخت كرده بود و باعث زمينگير شدن آنها در منطقه ميشد. اين رادار صرفاً براي زدن نيروهاي انساني طراحي شده بود و به خوبي حضور آنها را در منطقه نشان ميداد. با تمام اين محدوديتها ولي در سه عملياتي كه شما حضور داشتيد ما كاملاً موفق بوديم؟ هر سه عملياتي كه من حضور داشتم كاملاً موفقيتآميز بودند. هم بيتالمقدس2و 3 و به ويژه در عمليات مرصاد همگان قدرت نيروهاي ايراني را به چشم ديدند. نيروهاي منافق و دشمن در اين عمليات نتوانستند يك قدم هم پيشروي كنند. شايد كمي از نظر روحي جبههها فراز و فرود داشت ولي هر گاه نياز بود رزمندگان با تمام قوا حضور پيدا ميكردند. البته شهيد شدن فرماندهان بزرگ جنگ هم در روحيه بچهها تأثيرگذار بود. عمليات مرصاد نيروهايي كه پشت خط بودند همه آنها انجام وظيفه كرده و خطوط مقدم جبهه را پر كردند. وقتي منافقين حمله كردند همه براي دفاع از كشور احساس وظيفه كردند و با تمام قوا آمدند. شايد در ساير عملياتها مردم پشت جبهه اينگونه حضور زيادي در خط مقدم نداشتند ولي در عمليات مرصاد هركس هر كاري از دستش برميآمد انجام ميداد. منافقين كاري كردند كه همه براي مبارزه با آنها بسيج شدند. بههرحال منافقين در طول سالها جوانان بسياري را شهيد كرده بودند و خانوادههاي بسياري داغدار شده بودند و هيچكس دل خوشي از آنها نداشت. شما ساكن استانهاي مرزي كشور بوديد. وضعيت امنيتي شهرهاي مرزي پس از پايان جنگ به چه صورت بود؟ بعد از آتشبس چون ارتفاعات كردستان و سردشت جزء مناطق جنگي و عملياتي محسوب ميشدند ما آنجا مستقر شديم و تا اوايل سال 68 در منطقه حضور داشتيم. نيروهاي سازمان ملل منطقه حضور داشتند و تحركي هم از سمت دشمن ديده نميشد. نيروهاي گارد رياست جمهوري از سپاه چهارم هم در منطقه حضور داشتند ولي هيچ تبادل آتشي بين دو كشور صورت نميگرفت. مواردي به عنوان كمين در ميان نيروهاي ايراني و نيروهاي عراقي صورت ميگرفت ولي جنگي شكل نميگرفت. كمينها هم براي اين بود كه ترددي در مناطق صورت نگيرد و اتفاق خاصي انجام نميگرفت. آيا از عملياتهايي كه در آن حضور داشتيد خاطرهاي داريد تا برايمان بگوييد؟ يك خاطره خيلي جالب كه يكي از معجزات الهي بود را برايتان نقل ميكنم. ششم اسفندماه سال 66 حول و حوش ساعت 11 ما در خط دو مستقر شديم و آماده ميشديم تا پس از چندين روز به منطقه عملياتي بيتالمقدس3 برويم. هواپيماهاي عراقي وارد حريم هوايي ايران شدند و منطقه را راكتباران كردند. راكتكه از هواپيما خارج در بدو خروجش ديده ميشود و بعد از آن ديگر ديده نميشود. وقتي راكتها را به زمين شليك كردند و به زمين خوردند هيچ كدام از اين راكتها منفجر نشدند. در مقر ما و جاده اصلي هيچ راكتي منفجر نشد. ما اول فكر كرديم از راكتهاي زماني و خوشهاي است و بعداً منفجر خواهند شد. هر چقدر منتظر مانديم خبري نشد. بعد از چندين ساعت ديديم اتفاقي نيفتاده و هيچ راكتي عمل نكرده است. اكيپ خنثيسازي آمدند و راكتها را خنثي كردند. آنجا واقعاً يكي از امدادهاي غيبي را با چشمان خودمان ديديم.
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]