تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832452393




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-اصلاحات در نظام یا بر نظام


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح شنبه اصلاحات در نظام یا بر نظام روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «پرونده معیار»،«چالش های بودجه و مسئولیت مجلس»،«آنها با اصل انقلاب مخالفند!»،«عیار عقلانیت را بالا ببریم»،«نقش مهم ایران در خاورمیانه جدید»،«ارتش مخفی آمریکا علیه اسلام»،«معیار حذف چیست؟»،«اصلاحات در نظام یا بر نظام»،«سیرت و صورت مذاکره»،«درایت هاشمی در خدمت خبرگان»،«دریا بوی ماهی می‌دهد»،«برنامه‌های اقتصادی و طراحی مکانیزم‌ها»و... که برخی از آنها در زری می‌آید.
 

جام جم: پرونده معیار «پرونده معیار»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می خوانید؛اقامه قسط (عدل تحقق یافته) را می توان مهم ترین هدف نظام اسلامی دانست تا آنجایی که میزان باشد برای سنجش قرب و بعد به حقیقت نظام اسلامی. انقلاب اسلامی که با تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله مهمی از پیشرفت خود شد، اگرچه در مسیر اجرای عدالت گام های بلندی را برداشته است اما تا انتظار و توقع مردم از این نظام فاصله زیادی دارد و لازم است این فاصله با سرعت بیشتری جبران شود. اجرای عدالت ابعاد بسیار متنوع و گسترده ای دارد اما مبارزه با فساد و بخصوص فساد مسئولان و صاحبان قدرت نقش بسیار مهمی در تجلی عدالت دارد و اگر نظامی در این مورد توفیق بدست آورد می تواند به تحقق عدالت در موارد دیگر نیز امیدوار باشد. مردم نیز به اهتمام نظام در این زمینه توجه خاص دارند و امید یا یاس آنها به عدالت پیشه بودن نظام حاکم بر خودشان، بستگی زیادی به این مسأله دارد. شاید بتوان پرونده غلامحسین کرباسچی شهردار اسبق تهران را اولین پرونده مبارزه با فساد مالی مسئولان جمهوری اسلامی قلمداد کرد. پرونده ای که در آغاز، واکنش های بسیار تندی را از سوی جریان اصلاح طلب برانگیخت تا جایی که دولت وقت که سید محمد خاتمی ریاستش را به عهده داشت جلسه ویژه تشکیل داد و در یکی از جلسات دادگاه ٢٢ وزیر حضور یافتند تا به قاضی و قوه قضاییه نشان دهند دولت تمام قد پشت سر این متهم فساد اقتصادی (که بعدا بخشی از جرائمش به اثبات رسید) ایستاده است. تجمعات سازمان یافته برای حمایت از وی، از دیگر اقدامات این جریان برای مرعوب کردن دستگاه قضا بود. پرونده محمدرضا رحیمی، معاون اول دولت قبل، دومین پرونده فساد مالی در این سطح بود که بتازگی احکام آن نهایی و او روانه زندان شد. در این مورد هم هرچند رییس دولت وقت، یعنی محمود احمدی نژاد متأسفانه کابینه اش را خط قرمز اعلام کرد و مانع رسیدگی به تخلفات معاون خود شد اما خوشبختانه قوه قضاییه پس از اتمام دولت نهم این رسیدگی را از سرگرفت و بدون ملاحظه به انجام رساند و دیدیم که نه تنها هیچ واکنش منفی را برنیانگیخت بلکه مورد استقبال آحاد جامعه و جریان های سیاسی قرار گرفت که نشان از بلوغ جامعه و خواص آن دارد. واقعیت این است که اقدامات قوه قضاییه طی یک سال اخیر در امر مبارزه با فساد، اقدامات ارزشمندی بوده و با محاکمه و اعدام مه آفرید خسروی، دستگیری بابک زنجانی و محاکمه و روانه زندان کردن رحیمی (صرف نظر از نحوه بازداشت در هنگام اجرای حکم که جای انتقاد دارد) عزم این قوه را در این مبارزه سخت اما ذی قیمت، باورمند کرده است. این روزها پرونده بسیار مهم و از جهاتی مهم تر از همه مواردی که پیش از این مطرح بوده در دستور کار قوه قضاییه است؛ یعنی پرونده مهدی هاشمی. پرونده ای که نه بخاطر خود متهم اصلی آن بلکه بدلیل انتساب وی به یکی از پیشگامان مبارزه و یکی از شاخص ترین چهره های نظام یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی اهمیت یافته و امروز چشمان بیدار مردم هوشمند کشورمان به دست قاضی این پرونده و نیز مسئولان عالی قوه قضاییه است تا این قوه را در آزمونی دیگر محک بزنند و عیار عزم دستگاه قضایی را بسنجند. به عبارت دیگر پرونده مهدی هاشمی امروز «پرونده معیار» عزم و اراده دستگاه قضا در مبارزه با فساد مالی مسئولان و صاحب منصبان و صاحبان قدرت است. هرچند رای قاضی (هرچه باشد) به اعتبار جایگاه قانونی اش مورد احترام است اما اگر قوه قضاییه از این آزمون، سربلند بیرون آید علاوه بر بازسازی قابل توجه امید مردم به تحقق عدالت، شاهد ارتقای قابل توجه عیار عدالت در کشور خواهیم بود و راه برای ادامه این راه پرافتخار هموار خواهد شد و اگر خدای ناکرده این عزم در این مرحله به هر بهانه یا توجیهی دچار توقف یا کندی شود امیدهای قبلی نیز به یاس خواهد گرایید. برخورد سیاسی از سوی موافقان و مخالفان اجرای عدالت در این پرونده و کشاندن پای هاشمی پدر به پرونده هاشمی پسر، بزرگ ترین مانع اجرای عدالت و خیانت به عدالت است و همه باید از آن دوری کنند. تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی پدرها و پسرهای متعددی را سراغ دارد که در مسیر حق طلبی و مبارزه با باطل رودر روی هم قرار گرفته اند و ارتباطات نسبی اجازه نداده است حق و باطل فراموش شوند؛ امروز هم این امیدواری هست که آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز از این آزمون دشوار سربلند خارج شود. ان شاءالله خراسان:چالش های بودجه و مسئولیت مجلس «چالش های بودجه و مسئولیت مجلس»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علی چشمی است که در آن می خوانید؛فرآیند تهیه و تصویب بودجه دولت در سال 1394 که از تابستان امسال شروع شده، از 15 آذر ماه برای تصویب به کمیسیون های مجلس رسید و از یکشنبه هفته قبل در صحن علنی مجلس در حال تصویب نهایی است. بودجه از مهمترین مصوبات مجلس برای تامین خواسته های مردم در چارچوب تفکیک قواست. به عبارتی در مجلس باید بررسی شود که آیا لایحه بودجه تنظیم شده توسط دولت می تواند خواسته های اقتصادی مردم (از جمله رشد اقتصادی، کنترل تورم، ایجاد اشتغال و ارائه خدمات عمومی مطلوب) و خواسته های اجتماعی آنان (از جمله بهبود برنامه های سلامت، آموزش، رفاه اجتماعی و کاهش معضلات جامعه مانند بیکاری، طلاق، مشکلات زیست محیطی و تلفات جاده ای) را برآورده کند؟ یا به عبارتی اگر در لایحه پیشنهادی دولت، کمبودی در راستای خدمت رسانی به مردم وجود داشته باشد آن کمبودها را نمایندگان مردم در مرحله تصویب بودجه برطرف خواهند ساخت. البته باید توجه داشت که 290 نماینده در مجلس شورای اسلامی عضویت دارند، بنابراین انسجام و هماهنگی در مجلس می تواند تعیین کند که در مهمترین سند اقتصادی جامعه، یعنی بودجه، آیا نمایندگان مردم می توانند وظیفه خود را به طور کامل انجام دهند. در بودجه معیارهایی وجود دارد که ارزیابی این انسجام را میسر می سازد: 1.تبصره های بودجه طی دهه های اخیر همواره یکی از معضلات بودجه ریزی کشور بوده است چون اهداف کوته نگرانه دستگاه های دولتی را در نظر می گیرد و می تواند محملی برای منافع خواص باشد. در لایحه بودجه 1393 با این که 39 صفحه تبصره وجود داشت در مجلس به 61 صفحه افزایش یافت. شواهد نشان می دهد در بودجه 1394 نیز این معضل تعمیق خواهد شد. 2.یکی دیگر از معضلات بودجه ریزی دولتی در ایران، بیش برآورد منابع و درآمدهای دولتی است تا طمع دستگاه های دولتی برای بودجه بیشتر پوشش داده شود. با این که دولت در لایحه بودجه 1393 حدود 92 هزار میلیارد تومان درآمد پیش بینی کرده بود این رقم در مجلس به 100 هزار میلیارد تومان افزایش یافت. با این که در همان زمان کاملا مشخص بود که رکود اقتصادی در سال 1393 ادامه خواهد یافت و مردم توانایی ندارند مالیات بیشتری به دولت پرداخت کنند. 3.نکته مهم این جاست که نمایندگان مردم در مجلس در تصویب بودجه 1393، درآمدهای مالیاتی را از 66 هزار میلیارد تومان در لایحه پیشنهادی به 70 هزار میلیارد تومان افزایش دادند. به عبارتی به جای این که بار مالیاتی مردم را کاهش دهند فشار مالیاتی دولت را بیشتر کردند. 4.از طرف دیگر، طبق مصوبه مجلس در بودجه 1393، هزینه های جاری دولت (یا بهتر است بگوییم هزینه های گزاف دیوان سالاری ناکارآمد دولتی به خرج مردم) از 143 هزار میلیارد تومان در لایحه به 149 هزار میلیارد تومان در قانون بودجه مصوب مجلس افزایش یافت. 5.مجلس شورای اسلامی در بودجه 1393، بودجه 368 میلیارد تومانی خود (طبق فصل قانونگذاری) در لایحه بودجه را به 550 میلیارد تومان در قانون افزایش داد. اما در مقابل بودجه فصل مهم آموزش (در حدود 30 هزار میلیارد تومان) و فصل بهداشت و سلامت (در حدود 25 هزار میلیارد تومان) و فصل انرژی (عمدتاً برق در حدود 1800 میلیارد تومان) و فصل حمل و نقل (در حدود 5600 میلیارد تومان) تقریباً ثابت ماند. 6.نکته دیگر در قسمت بودجه ردیف های متفرقه است. البته این بودجه ها از ماهیت متفاوتی برخوردار است. قسمتی از آن مربوط به یارانه های نان، برق، محصولات کشاورزی، دارو، شیر و سایر موارد است که در قانون بودجه 1393 نسبت به لایحه تغییری نداشته است (نزدیک 19 هزار میلیارد تومان). اما بودجه بقیه این ردیف های متفرقه از حدود 20 هزار میلیارد تومان در لایحه به بیش از 27 هزار میلیارد تومان در قانون مصوب مجلس افزایش یافته است. این بودجه ها یا درآمدهای اختصاصی برخی دستگاه ها و نهادهاست یا ردیف های موقتی است. در هر حال، افزایش این ردیف ها به یکی از مشکلات بودجه ریزی کشور تبدیل شده چون که آمار آن قابل تشخیص نیست که در چه فصلی از وظایف دولت خرج می شود. شواهد بررسی و تصویب لایحه بودجه 1394 نیز تاکنون نشان می دهد که تغییر محسوسی نسبت به سال های قبل در رفتار مجلس شورای اسلامی ایجاد نشده است. مسئله این است که چرا به جای این که خواسته های به حق مردم توسط نمایندگانشان در مجلس در مرحله تصویب بودجه پوشش داده شود مشکلات بودجه ریزی بیشتر تعمیق می شود. یک دلیل این است که ایجاد انسجام برای سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی در مجموعه ای با 290 عضو بدون سازوکارهای هماهنگی از جمله نهاد احزاب میسر نیست. رفتار انفرادی و پراکنده نمایندگان مجلس، هر چقدر هم که دلسوزانه باشد، نمی تواند بدون هماهنگی گروهی و بلندمدت از انسجام مناسب برخوردار باشد. جمهوری اسلامی:عیار عقلانیت را بالا ببریم «عیار عقلانیت را بالا ببریم»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛اتفاقاتی که در یک کشور رخ می دهد و عکس العملی که حاکمیت، رسانه ها، افکار عمومی و نخبگان آن کشور در قبال آن رخداد از خود نشان می دهند، می تواند تا حدود زیادی نمایانگر شرایط فرهنگی و سطح عقلانیت موجود در آن سرزمین باشد. به مثال های مختلفی می توان در این زمینه اشاره کرد. در تاریخ 21/12/1389 در اثر انفجار نیروگاه هسته ای فوکوشیما در ژاپن، یک سونامی رخ داد که خسارات فراوانی به بار آمد و تلفات انسانی زیادی نیز در پی داشت، اما تصاویر و گزارش هایی که از رفتار ساکنان مناطق آسیب دیده ژاپن به سراسر جهان مخابره شد، تعجب بسیاری از مردم از جمله مردم کشور ما را برانگیخت و نمونه ای زنده از یک جامعه فهیم و آموزش دیده را پیش چشم جهانیان قرار داد. حفظ آرامش، رعایت حقوق دیگران، پرهیز از خشونت و بی نظمی برای دریافت کمک های ارسالی و سروسامان دادن به زندگی خود در بخشی از تصاویر ارسالی رسانه ها نمایانگر رفتار مردم ژاپن بود. حال این رفتار را با آنچه تماشاگران در برخی کشورها به بهانه نتیجه یک مسابقه فوتبال انجام می دهند، مقایسه کنید. آیا نمی توان و نباید تفاوت های فاحش این دو رفتار اجتماعی را نشانه و محصول تفاوت سطح فرهنگی و عقلانیت دانست؟ بدون شک چرا. نکته مهم این است که در یک ارزیابی کلی، می توان ثمره فرهنگ اجتماعی صحیح و رفتارهای عقلانی را در سایر حوزه ها نیز مشاهده کرد. سرعت رشد اقتصادی، آموزشی و فرهنگی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم و جایگاهی که این کشور سال ها است در جهان برای خود فراهم کرده است را نباید مستقل از فرهنگ حاکم بر مردم آن دانست. این سخن البته به معنای نادیده گرفتن ایرادات و مشکلات در کشوری مانند ژاپن نیست بلکه هدف از این مقایسه، دقت در ریشه اصلی تفاوت ها در تمامی حوزه ها به ویژه اقتصاد و سیاست است چرا که بسیار خام اندیشی خواهد بود اگر تصور کنیم میان بخش های مختلف و ظاهراً نامرتبط، واقعاً ارتباط و تاثیر و تاثری وجود ندارد. غرض از این توضیحات اشاره وار، رسیدن به این پرسش بود که به وجود آمدن این سطح از پختگی فرهنگی و قاعده مندی در رفتارهای اجتماعی، محصول چه عواملی است؟ آیا تنها باید به عللی مانند سوابق تاریخی، موقعیت جغرافیایی، خصوصیات نژادی و... اکتفا کرد یا موارد دیگری هم در تربیت جامعه نقش و تاثیر داشته و دارند؟ شکی نباید داشت که رفتارهایی که امروز در جامعه ای مانند ژاپن یا هر جای دیگری مشاهده می کنیم، محصول آموزش و تربیت صحیحی است که دولت ها و نهادهای مدنی و حاکمیتی دیگر برنامه ریزی و اعمال کرده اند. در دنیای امروز مقوله تربیت مردم مانند بسیاری از علوم دیگر از جمله مواردی به حساب می آید که دارای استانداردهای علمی غیرمرتبط با تعالیم دینی، عوامل فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و... است. به همین خاطر، وقتی کشورهایی را که از لحاظ شاخص های کیفیت زندگی در جایگاه قابل قبولی هستند با یکدیگر مقایسه می کنیم، شباهت های فراوانی در قواعد حاکم بر آموزش و پرورش، تعدد و تکثر نهادهای مدنی غیر حاکمیتی، شیوه های صحیح اطلاع رسانی و گردش شفاف اطلاعات میان تمامی این کشورها مشاهده می شود.
با این مقدمات، حال بد نیست نگاهی به کشور خودمان بیندازیم و همین نمونه اخیر را بررسی کنیم یعنی افزایش گردوغبار در اهواز و شرایط دشواری که برای عده زیادی از هموطنانمان پیش آمده بود که تکرار آن نیز متاسفانه بسیار محتمل است.
بررسی رفتار جریان های سیاسی و رسانه های منتسب و وابسته به این جریان ها به خوبی نشان دهنده ضعف شدید در لایه ای از جامعه است که قاعدتاً باید آموزش دهنده و هدایتگر افکار عمومی باشند. متاسفانه آنچه مشاهده کردیم غلبه نگاه تنگ نظرانه رقابت های سیاسی به یک مشکل زیست محیطی بود. در شرایطی که مردم اهواز درگیر مشکلات متعددی بودند در تهران به عنوان کانون تصمیم گیری ها، سیاسیون اعم از دولتی و منتقد دولت مشغول منازعات جناحی خود بودند که این بار گردوغبار بهانه آن بود. آفت بزرگی که چنین برخوردی با یک معضل محیط زیستی برای جامعه ایران دارد تنها تعلل یا اشتباه در اتخاذ تصمیمات سریع و لازم برای کاستن از مشکلات نیست بلکه خسران بزرگتر، تاثیری است که چنین رفتارهایی بر فرهنگ و افکار عمومی می گذارد. ماجرای ریزگردها یک بار دیگر نشان داد بخش زیادی از چهره های سیاسی واز آن مهم تررسانه های وابسته و منتسب به سیاسیون به جای اینکه با تشریح و تبیین ریشه ای، علمی و واقعی علت بوجود آمدن مشکل ریزگردها، به جامعه آموزش دهند که در برخورد با معضلات و مسائل چگونه باید به تجزیه و تحلیل بپردازد و از قضاوت های سطحی و احساسی دور شود، با باز کردن پای سیاست به موضوع، جامعه را هرچه بیشتر به سمت قضاوت های سطحی سوق می دهند. در این میان شاید عملکرد صدا و سیما به عنوان موثرترین و پرمخاطب ترین رسانه، بیش از دیگران محل تامل باشد. رسانه ملی به جای اینکه نسبت به رفتن یا نرفتن مقامات مسئول به کانون مشکلات ریزگردها در میان مردم حساسیت ایجاد کند یا به جای اینکه به تریبونی برای تبلیغات زودهنگام انتخابات مجلس باشد برای برخی که به دنبال موجه جلوه دادن خود با نمایش زدن سنگ مردم به سینه هستند، باید در قالب برنامه های مختلف، بخش های متعدد خبری و شبکه های متعددی که ظاهراً برای پوشش تمامی مخاطبان ایجاد شده اند، علل اصلی، ریشه ها، سوابق و البته راه های حل مشکل ریزگردها را تشریح می کرد. این گونه می توان انتظار داشت افکار عمومی نیز به تدریج آموزش ببیند که چگونه باید به تجزیه و تحلیل مسائل بپردازد. عیار عقلانیت با این روش ها در جامعه بالا می رود و مردم کمتر فریب تبلیغات و شعارهای پوچ را می خورند. متاسفانه در صورت اصرار جناح های سیاسی و رسانه های سیاسی به تقلیل سطح تحلیل ها و اطلاع رسانی ها به منازعات سیاسی و رقابت های جناحی و حزبی، نباید تعجب کرد اگر شاهد استمرار مشکلات اساسی در بخش های مختلف باشیم، چرا که به اذعان کارشناسان و تحلیلگران، بسیاری از معضلات کشور از مسائلی مانند ترافیک و آلودگی هوا گرفته تا چالش های عمده تری از قبیل مصرف زدگی، هدر روی انرژی، عدم استفاده از محصولات با کیفیت داخلی و حتی آمار بالای طلاق و انتخاب های سیاسی غیردقیق، ریشه در ناپختگی های اجتماعی، نبود تربیت صحیح در نگرش عقلانی، غلبه نگاه احساسی بر ملاک های عقلایی دارد. از این رو، پیش از هر اقدامی برای حل مشکلات کلان در حوزه های مختلف باید برای تصحیح شیوه نادرست فعلی در رفتار مخرب برخی سیاسیون و رسانه ها، اقدامات لازم را انجام داد. تحقق اقتصاد مقاومتی، رهایی از چنبره درآمدهای نفتی، افزایش بهره وری، پرهیز از مصرف گرایی، انتخاب صحیح در حوزه سیاسی، مقاومت در برابر هجوم فرهنگی، تعامل با جهان، توقف روند نامناسب در استفاده از انرژی، جلوگیری از افزایش طلاق و... نیازمند آموزش جامعه، تعمیق نگاه عقلانی و در یک کلام پرهیز از سطحی نگری و بالا بردن عیار عقلانیت است. رسالت:آنها با اصل انقلاب مخالفند! «آنها با اصل انقلاب مخالفند!»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛آمریکایی ها 50 سال است به ملت ما ستم می کنند. انگلیسی ها بیش از یکصد سال است علیه ایران توطئه می کنند. انگلیسی ها از 50 سال پیش همزمان با کودتای 28 مرداد یک شریک در غارت ملت ایران پیدا کرده و تاکنون این شراکت را حفظ کرده اند. ما در نهظت مشروطه گرفتار توطئه های روس و انگلیس بودیم. در نهضت ملی شدن نفت و نهضت امام خمینی گرفتار دسیسه های آمریکا و انگلیس بودیم و هستیم. آنها یک لحظه از خصومت ورزی با ملت ما دست برنداشته اند. در قضیه تسخیر لانه جاسوسی قرار شد دولت ایران گروگان ها را آزاد کند و آمریکایی ها حداقل دو کار انجام دهند. 1- پول های بلوکه شده ما را آزاد کنند. 2- در امور داخلی ما دخالت ننمایند. اما ما گروگان ها را آزاد کردیم آنها پول های بلوکه شده ما را آزاد نکردند. ما به آنها گفتیم در زمان شاه دولت ایران ده ها میلیارد دلار برای خرید اسلحه به شما داده بنابراین یا پول های ما را بدهید یا اسلحه ای را که خریدیم بدهید. آمریکایی ها با پررویی گفتند نه پول آن را می دهیم نه اسلحه را به شما می دهیم. گفتیم براساس میثاق های جهانی و قرارداد الجزیر در امور داخلی ما دخالت نکنید. اما کودتا راه انداختند، جنگ را به ما تحمیل کردند، سلاح های کشتار جمعی از جمله سلاح شیمیایی در اختیار عراق قرار دادند و بودجه در کنگره برای مداخله در امور داخلی ما اختصاص دادند. به اعتراف وزیر خارجه پیشین آمریکا خانم کلینتون 5 هزار نفر را برای فتنه 88 تربیت کردند و به جان مردم ما انداختند و... خوب با چنین دولتی و با چنین سوابق وفاداری به عهد و پیمان های خود چه باید کرد؟ ما براساس چه علائم و نشانه هایی به آمریکایی ها اعتماد کنیم؟ چهارشنبه گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم آذربایجان فرمودند؛ "معتقدم حتی اگر در مسئله هسته ای همان خواسته هایی که آنها دیکته می کنند، قبول کنیم باز هم تحریم ها برداشته نخواهد شد. زیرا آنها با اصل انقلاب مخالفند." این بیان رهبری حکایت از یک حقیقت تاریخی دارد .ما در سه نهضت اسلامی در یکصد سال اخیر این را به خوبی آزموده ایم که دشمن به جز یک دیکتاتوری خشن و وابسته در ایران به هیچ حکومتی رضایت نخواهد داد. آمریکایی ها با دین ما، استقلال ما و آزادی ما مخالفند. با کسی هم شوخی ندارند. قدرت های جهانی کارنامه ای سیاه در مواجهه با ملت ما دارند اکنون ملت ما بیش از سه دهه است طعم شیرین استقلال و عدم وابستگی به بیگانگان را تجربه کرده است. پیشرفت هایی که در این سه دهه ملت ایران داشته است در طول تاریخ 200 سال اخیر سابقه نداشته است. ایران امروز در جاده پیشرفت و ترقی سیر می کند و هیچ قدرتی قادر نیست جلوی این سیر را بگیرد مفهوم این واقعیت آن نیست که ما گفتگوها را ترک کنیم. آنها بزودی این کار را خواهند کرد و هزینه آن را هم پرداخت خواهند کرد ما باید درک خود را از درجه خصومت ورزی دشمن بالا ببریم در گفتگوهای 1+5 ما حداقل
با سه گرگ باران دیده روبه رو هستیم: آمریکا، فرانسه و انگلیس؛ آنها از اول برای رسیدن به تفاهم و توافق سنگ اندازی می کردند الان هم به نوبت این نقش را ایفا می کنند. آنها اکنون از منظر منافع خودشان به سه راهی خوب، بد، زشت رسیده اند ما باید برای هر سه گزینه سناریو داشته باشیم. از منظر آنان توافقی خوب است که یک کاریکاتور از تاسیسات هسته ای ایران باقی بگذارند که فقط جنبه تاریخی داشته باشد آیندگان بیایند نوع توقف فعالیت ها و نحوه تسلیم دولت ایران را مورد بازدید و مطالعه قرار دهند. از منظر آنان توافقی بد است که به قول برخی برد-برد باشد در ازای گرفتن امتیازاتی فقط برای اعتمادسازی تحریم ها را لغو کنند آن هم در یک پروسه حداقل 10 ساله! و به چالش هسته ای با تهران خاتمه بدهند و چالش های خود را در حوزه های دیگر پیگیری کنند از منظر آنان تواقفی زشت است که حقوق هسته ای ملت ایران را به رسمیت بشناسند و قبول کنند که همه قوانین و مقررات جهانی را زیر پا گذاشته اند و بپذیرند که به لحاظ انسانی نباید سد راه پیشرفت علمی کشور شوند. از نظر ملت ما حالت سوم که برای حریف "زشت" است مطلوب ترین است. حالت دوم که برای حریف "بد" است قابل تامل است و حالت اول اصلا قابل تحمل نیست و با غیرت و شرف ملی ما سازگار نمی باشد و حتی تصور آن هم برای کسانی که ضعیف ترین موضع را در برابر دشمن دارند ممکن نیست. قدس:نقش مهم ایران در خاورمیانه جدید «نقش مهم ایران در خاورمیانه جدید»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم کتر نورالدین میرعمادی است که در آن می خوانید؛ خاورمیانه یکی از بحران خیز ترین مناطق جهان دست کم در نیم قرن اخیر است که تاکنون حوادث ورویدادهای زیادی را پشت سر گذاشته و احتمال دارد در صورت تداوم وضعیت فعلی وبحران جاری ادامه خواهد یافت. در این میان شاهد چندین جنگ اعراب واسراییل بوده که در سالهای اخیر خیزش جریانهایی مانند القاعده ، طالبان وداعش همگی بر نقطه اوج بحرانهای منطقه افزوده است. حال با چنین اوصافی، نکته مهم، آینده خاورمیانه در دل این چالشها ومصایب سخت و طاقت فرساست که بر ملتها و دولتها فشار وارد می کند و بر پیچیدگی اوضاع می افزاید. در این بستر، تداوم جریانهای افراطی و تروریسم مشکل مهمی است که دولتهای منطقه را درگیر کرده است. حجم گسترده تبلیغات و دشمنی با جهان اسلام و ایجاد صف بندی های جدید، ریشه در همین تفکرات بنیاد گرایانه دارد.اجرای طرحهای آمریکایی مانند طرح خاورمیانه بزرگ با شعار توسعه دموکراسی با موفقیت همراه نبود. آمریکا بناچار در قبال برندگان جریان دموکراسی، در فلسطین و عراق بیان کرد که در جهان اسلام بیش از دموکراسی، باید به فکر گسترش ارزشهای لیبرال بود . در این چارچوب آمریکا حتی در بین رژیمهای غربگرای کشورهای اسلامی نیز با مخالفت و مشکل جدی روبرو شد . نکته قابل تامل آن است، مادامی که در خیزشهای مردمی منطقه، دولتها نقش منفی ایفا کنند و ارتباطی با مردم خود نداشته باشند و بیشتر به منابع وحمایتهای خارجی متکی باشند، این خیزشها که بر اساس نپذیرفتن روابط ظالمانه شکل گرفته در مقابل ظلم و عمل مخالف موازین فرهنگی واکنش نشان می دهند. بنابراین با افزایش خود آگاهی مسلمانان و بیزاری از برنامه های غرب، بویژه انزجار گسترده از جنایات صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی فلسطینی ونیز تنفر و برائت از جریانهای افراطی چون داعش، این احساس خودآگاهی و لزوم تعریف و عمل بر اساس هویت فردی و مشخص کردن خط بین خودی و دیگران تقویت خواهد شد . همچنین این احساس رو به گسترش است که دشمنان اسلام بویژه صهیونیستها دست به توطئه زده و خواهان نابودی اسلام و اهانت به مقدسات و ارزشهای اسلامی به هر شکل ممکن هستند .چنین حرکتهای خودجوش و قدرتمندی باعث شده است که مسلمانان و حرکتهای اجتماعی آنان و افکار عمومی جوامع اسلامی به عنوان یک عامل مؤثر در مسایل منطقه ای بویژه مسایل مربوط به سرنوشت جهان اسلام مطرح شوند . از این رو دیگر نمی توان مردم منطقه را عناصری خنثی و بی تأثیر در نظر گرفت ، بلکه باید آنها را در معادلات به حساب آورد .آمریکا نیز با احساس خطر از این جریان خودجوش که سمت گیری ضد آمریکایی و ضد غربی دارد، در کنار سایر سیاستهای خود ، به تحقیقات گسترده ای در مورد شیوه مقابله و رویارویی با آن در خاورمیانه پرداخته است. به طور کلی مسایل آینده خاورمیانه که با آنها روبرو خواهد بود، عبارتند ازاحساس تهدید و بحث امنیت که بر اساس آن، منافع و اهداف خود راشکل می دهند. تروریستها و گروه های طرفدار آنها تلاش دارند از فضای ایجاد شده بهترین استفاده را برای تهییج افکار عمومی وجلب حمایت خویش ببرند . آمریکا با اشغال عراق و افغانستان به طور مستقیم به این منطقه پا نهاد و آن را آغاز اصلاحات بنیادی برای اجرای طرح خاورمیانه بزرگ اعلام کرد . اما تحولات عراق و ناکامی آمریکا در این کشور و تحمیل تلفات و خسارات بسیار و متهم شدن در صحنه بین المللی و همچنین گسترش روحیه ضد آمریکایی در منطقه، باعث توقف طرحهای آمریکایی شد . در حقیقت ، آمریکا دانست فروپاشی رژیم صدام فضایی ایجاد کرده که به نفع این کشور نیست و حتی موفقیت در تغییر رژیم اسد در سوریه نیز پیامدهای مشابهی برای آمریکا و اسراییل خواهد داشت . این مسأله همچنین نشان می دهد که افکار عمومی منطقه به شکل جدیدی سامان یافته و در اختیار جریانهای اصیل اسلامگرا قرار گرفته و خواهان بازگشت به مبانی هویتی اسلامی و در تقابل با منافع آمریکاست . نکته قابل توجه دیگر پیروزی جریانهای اسلامگرا در انتخابات مختلف در کشورهای منطقه و قدرت گیری جریانهایی است که می کوشند با بهره گیری از رویکرد های دموکراتیک، به اهداف خود دست یابند . این پدیده که نقطه اوج آن در جریانهای مردم گرا و دموکراسی اسلامی در ایران ، فلسطین و عراق ، تونس و یمن مشاهده می شود ، نوید بخش هوشمندی و توانایی های جریانهای اسلامی در بهره گیری از شیوه های بومی و مبتنی بر ارزشهای اسلامی است که حتی غرب و افکار عمومی جهانی را نیز قانع و دشمنان را ناامید می سازد . در نتیجه این گروه ها، رویکرد آنها و میزان گسترش آن در جهان اسلام در آینده نیاز به تأمل و سرمایه گذاری بیشتری دارد. درخاتمه باید باور داشت که ایران در شرایط توازن منحصربه فردی قرار دارد و قادر است پس از دوره تجدید تعادل و آرایش جدید خاورمیانه، به ایجاد ثبات در این منطقه کمک کند. ایران می تواند به افغانستان برای مقابله با فتنه و آشوبهای پاکستان یاری رساند و کمکهای مورد نیاز عراق و سوریه را در اختیار این دو کشور قرار دهد تا از اشغال سرزمینهای خود به دست گروه های تروریستی عراق داعش جلوگیری کنند. همچنین ایران می تواند امنیت را در خلیج فارس تأمین کند و این بر اهمیت و نقش مهم ایران در خاورمیانه جدید می افزاید. سیاست روز:ارتش مخفی آمریکا علیه اسلام «ارتش مخفی آمریکا علیه اسلام»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم سیاوش کاویانی است که در آن می خوانید؛اوباما می گوید با اسلام جنگ نداریم و تروریست ها رهبران دینی نیستند بلکه تروریست هستند، فرمانده آمریکایی اسبق فرماندهی کل نیروهای ناتو می گوید شکل گیری گروه داعش با هدف مبارزه با حزب الله صورت گرفت، نویسنده و مورخ مشهور آمریکایی هم می گوید داعش ارتش مخفی آمریکا است ابوبکر البغدادی (رهبر گروه تروریستی داعش) دوست صمیمی جان مک کین، سناتور تندروی جمهوری خواه است. مقامات آمریکایی بسیار تلاش می کنند تا اتهام حمایت از گروه های تروریستی در منطقه را از خود بزدایند اما این اقدامات نمی تواند جرمی که آمریکایی ها و همپیمانان او در منطقه در تشکیل و حمایت از تروریست های تکفیری بر آن ها وارد است منتفی کند. سال هاست که آمریکایی ها به همکاری سران کشورهای هم پیمان منطقه ای خود مخفیانه گروه های تروریستی را پرورش داده اند و پس از آموزش و تجهیز کامل تروریست ها، آنها را به جان مردم مسلمان کشورهایی همچون سوریه، عراق و حتی لیبی و افغانستان و پاکستان انداختند و قصد داشتند تا لبنان را هم درگیر این گروه های جنایتکار تروریستی کنند که حزب الله با قاطعیت توانسته است آنها را مهار کند. رئیس جمهور آمریکا به این خاطر دروغ می گوید که اکنون برای افکار عمومی جهان آشکار شده است که حامی اصلی گروه هایی تروریستی همچون داعش و بوکوحرام چه کشورها و مقاماتی هستند برای همین تلاش می کند تا خود را ضد تروریست نشان دهد. تشکیل ائتلاف ضد داعش و حملات نمایشی آنها علیه این گروهک جنایتکار نشان می دهد که اقدامات ائتلاف به رهبری آمریکا تاکنون دستاوردی نداشته است چون آنها اصلاً عزم مبارزه با داعش و گروه های تروریستی را ندارند. این که اوباما می گوید با اسلام جنگ نداریم دروغ بزرگی است. دروغی که باور آن حداقل برای مردم کشورهای مسلمان غیر قابل باور است. تشکیل گروه های تروریستی در غرب آسیا به چند دلیل و هدف از سوی آمریکا و کشورهای همپیمان او در منطقه انجام شد.
درگیر کردن کشورهای مسلمان در داخل و سرگرم شدن آنها به این موضوع، غافل شدن مسلمانان از دشمن اصلی جهان اسلام یعنی رژیم صهیونیستی، تضعیف جبهه مقاومت اسلامی در مقابل اسرائیل، ویران کردن زیر ساخت های کشورهای مسلمانی که در خط مقدم جبهه مقاومت اسلامی قرار دارند، درگیر کردن حزب الله که نقش اساسی و راهبردی در مبارزه با رژیم صهیونیستی دارد و هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران است چون ایران حامی اصلی جبهه مقاومت اسلامی و البته دشمن اصلی تروریست های منطقه است.
اقداماتی که ایران علیه تروریست های داعش در عراق و سوریه انجام داده به خوبی نشان می دهد که اگر کمک های اساسی و راهبردی تهران نبود تاکنون داعش در کل عراق و حتی سوریه تسلط یافته بود و این گروه افراطی - تکفیری برای تصرف دیگر کشورهای اسلامی خیز برمی داشت. اما مانع اصلی مقابل گروه های تروریستی، جمهوری اسلامی ایران و اقدامات و هدایت های آن بود که از نفوذ و گسترش هر چه بیشتر آن در منطقه جلوگیری کرد نه ائتلاف ضد داعش و اقدامات ظاهر سازی آمریکا. آمریکایی ها اکنون که داعش در وضعیت ضعف قرار گرفته است گرچه ناخشنود هستند چون نیروی تاثیر گذار خود را در منطقه رو به اضمحلال می بینند و عامل آن را هم ایران می دانند، برای همین اگر در آینده آمریکا علیه داعش با شدت بیشتری وارد عمل شود برای این خواهد بود که از غافله عقب نماند و خود را به عنوان ضد تروریسم ترین کشور دنیا معرفی کند.آمریکایی ها که اکنون می بینند داعش در حال نابودی است تحرکات خود را علیه این گروهک افزایش داده اند و می خواهند از این فرصت هم برای خود استفاده کنند. اما با همه این اقدامات، آمریکا نمی تواند خود را از اتهام حمایت از تروریسم تبرئه کند و او اکنون مجرم است.
در همین زمینه نویسنده و مورخ مشهور آمریکایی از داعش به عنوان «ارتش مخفی آمریکا» یاد کرد و گفت: ابوبکر البغدادی (رهبر گروه تروریستی داعش) دوست صمیمی جان مک کین، سناتور تندروی جمهوری خواه است. وِبستِر گریفین تارپلی خاطرنشان کرد: آمریکا اگر بخواهد می تواند همه سایت های اینترنتی را که داعش از آن استفاده می کند، مسدود کند. این نکته ای است که پس از ظهور داعش سال هاست به عنوان یک پرسش اساسی مطرح است. تارپلی که نویسنده کتاب معروف "یازده سپتامبر" است، آمریکا را مهد تروریسم پروری خواند و افزود: تروریسمِ دست ساخته، در آمریکا ساخته می شود. سناتور مک کین عضو کنگره آمریکا از جمله افرادی است که تاکنون بارها با تروریست های سوریه دیدار داشته است. حتی عکسی منتشر شده که نشان می دهد مک کین سناتور کنگره آمریکا با البغدادی رهبر تروریست های داعش دیدار کرده است. تارپلی نویسنده مشهور آمریکایی که معروف به انتقاد از دولت های آمریکا و عضو کنگره جهانی مبارزه با امپریالیسم است، تصریح کرد: شهر «درنه» لیبی که جنگنده های مصر آن را بمباران کردند، مرکز تروریسم جهانی است. تارپلی گفت: شهر درنه با وجود جمعیت کم خود، تعداد زیادی تروریست را به عراق و سوریه می فرستد.
در همین زمینه«وسلی کلارک» فرمانده اسبق فرماندهی کل نیروهای ناتو نقش متحدان آمریکا در شکل گیری گروه تروریستی «داعش» را فاش کرد و گفت: این گروه با هدف مبارزه با حزب الله لبنان شکل گرفت. این ژنرال بازنشسته آمریکایی که هفته گذشته درباره درخواست باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا از کنگره برای دریافت مجوز مبارزه با داعش، با شبکه سی ان ان گفت وگو می کرد، گفت: «ببینید، داعش با منابع مالی دوستان و متحدان ما شکل گرفت چراکه وقتی شما کسانی را می خواهید که باید تا پای مرگ با حزب الله بجنگند، نمی توانید اطلاعیه بدهید و بگویید بیایید در جنگ ثبت نام کنید، چون می خواهیم جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، بلکه شما می روید دنبال آدم های متعصب، می روید دنبال بنیادگراهای مذهبی، چون آن ها هستند که حاضرند با حزب الله مبارزه کنند.» جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا نیز چندی پیش اعتراف کرده بود که متحدان آمریکا در خاورمیانه برای تغییر نظام در سوریه، به شکل گیری گروه های تروریستی کمک کرده اند. هیلاری کلینتون هم در کتاب خاطرات خود فاش کرده است که گروه های تروریستی همچون طالبان و داعش را آمریکا با کمک همپیمانانش راه انداخته اند. اما این که اوباما می گوید با اسلام جنگ نداریم، اتفاقاً با تشکیل گروه های تروریستی که از میان افراطی های مسلمان که دست پرورده دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا و کشورهای متحد او در منطقه است، فرصت جنگ با اسلام را برای خود آماده کرده اند. به بهانه مبارزه با تروریسم ساخته و پرداخته آمریکا با همکاری سران کشورهای مرتجع منطقه، اکنون زمانی است که جنگ با جهان اسلام آغاز شده است. اقدامات ضد اسلامی که در کشورهای اروپایی انجام می شود و به مقدس ترین شخصیت های این مذهب رحمانی اهانت می شود چه نامی می توان گذاشت؟! قتل سه دانشجوی بی گناه مسلمان در آمریکا که حتی با واکنش دیرهنگام اوباما هم همراه بود، ادعای او را مبنی بر این که ما با اسلام جنگ نداریم رد می کند. دروغ این ادعا از آنجا آشکارتر می شود که پس از گذشت ۴ سال از اقدامات جنایتکارانه گروه های تکفیری در سوریه و پس از گذشت بیش از یکسال از جنایات داعش در عراق، این گروه ها همچنان کمک های غرب را دریافت می کنند و تنها مردم و ارتش این کشورها هستند که با کمک های جمهوری اسلامی ایران توانسته اند در برابر این جنایتکاران ایستادگی کنند. وطن امروز:معیار حذف چیست؟ «معیار حذف چیست؟»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم محسن جندقی است که در آن می خوانید؛حذف یارانه نقدی یکی از گره های اقتصادی دولت محسوب می شود که با اشتباهات و ابهامات، این گره کورتر شده و انگار قرار نیست تکرار آن اشتباهات پایان بپذیرد. دولت چند روز پیش اعلام کرد حذف یارانه نقدی را کلید زده اما معیار خود را برای حذف اعلام نکرد. قطعا برای انجام کار مهمی مانند حذف یارانه نقدی خانوارها متر و معیار مشخصی وجود دارد. آنهایی که بی سر و صدا در حال حذف شدن از لیست یارانه نقدی هستند حتما باید ویژگی هایی داشته باشند که دولت مجاب شده آنها را حذف کند. در اقتصاد نمی توان عبارت کلی «پردرآمد» را به کار برد و به وسیله آن اقدامی کرد. قطعا این افراد با یک معیار مشخص از سوی دولت از لیست یارانه بگیران حذف شده و می شوند. سوال اساسی این است که آن متر و معیار چیست؟ اگر برای حذف خانوارها از فهرست یارانه بگیران قاعده ای وجود نداشته باشد که هرج و مرج به وجود می آید و قطعا برای چنین کار با اهمیتی دولت قاعده ای را تعریف کرده است اما آن قاعده و متر و معیار چیست؟ دولت قانونا باید پاسخ این سوال را بدهد تا هرگونه ابهامی قبل از «مساله شدن» برطرف شود. آیا دولت، سقف درآمدی را ملاک قرار داده یا اینکه مسائلی چون حساب بانکی و تعداد مسافرت های خارجی و ارزش ملک و املاک و دارایی ها را مد نظر قرار داده است؟ چون قواعد حذف اعلام نشده نمی توانیم تحلیل درستی از آن داشته باشیم اما طبق سخنان اخیر نوبخت، دولت منتظر تصویب تعیین سقف درآمدی 5/2 میلیون تومان برای حذف یارانه نقدی است. برخی نمایندگان مجلس در حال انجام اشتباهی هستند که دولت قصد داشت آن را قبلا اجرا کند اما عملا موفق نشد. حال برخی مجلسی ها همان راه اشتباه را می روند و دولتی ها هم منتظر آن هستند! تعیین سقف 5/2 میلیون تومانی قطعا چالش بزرگی برای مجلس و دولت خواهد بود. اولین پرسش این است که آیا اصلا درآمد 5/2 میلیون تومانی برای حذف یارانه نقدی عادلانه است؟ یعنی یک خانوار 4، 5 نفری با درآمد 5/2 میلیون تومان پردرآمد محسوب می شود و به یارانه نقدی نیاز ندارد؟! کسانی که روی این مبلغ تاکید دارند گویا از تورم و گرانی ها و مشکلات اقتصادی مردم بی خبرند. دوستان مجلسی و دولتی باید بدانند سرپرست یک خانوار 4، 5 نفری حتی اگر 5/2 میلیون تومان درآمد داشته باشد، نمی تواند به راحتی اقساط رنگارنگ، اجاره خانه و شهریه دانشگاه و هزینه ازدواج فرزندان را بپردازد. به عبارت بهتر تعیین سقف 5/2 میلیون تومانی نمی تواند یک عدد علمی و کم خطا باشد. اصلا همین تعیین عدد می تواند به یک اشتباه بزرگ تبدیل شود و عدالت را زیر سوال ببرد، چون طبق این معیار بدون تبصره، یک خانوار 8 نفره با یک خانوار 2 نفره تفاوتی نخواهد داشت و یارانه هر دو حذف می شود. آیا این عادلانه است؟ اتفاقا تعیین چنین معیاری دقیقا ضد سیاست های کلانی چون «لزوم ازدیاد جمعیت کشور» خواهد بود. یا تصور کنید خانوارهایی که بیمار صعب العلاج دارند؛ حتی درآمد 10 میلیون تومانی هم نمی تواند پاسخگوی بخشی از هزینه های آنها باشد. آیا شایسته است یارانه نقدی این خانواده ها حذف شود؟ موضوع اساسی این است که دولت مساله یارانه نقدی را تک بعدی و یک خطی می بیند و فقط درآمدها را در نظر می گیرد در حالی که برای اجرای عدالت حتما باید هزینه ها هم مورد توجه قرار گیرد. دولت می خواهد یک نسخه واحد برای میلیون ها شرایط بپیچد که قطعا شکست خواهد خورد. تعیین یک سقف درآمدی فقط می تواند برای خانوارهایی با شرایط یکسان موثر باشد نه خانوارهایی که هم از نظر تعداد اعضا و هم از نظر کیفیت زندگی شرایط بسیار متنوعی دارند. تعیین یک معیار واحد برای شرایط متنوع محکوم به شکست است و همان طور که برخی مسؤولان اعلام کردند موجب نارضایتی خواهد شد. یک نکته اساسی که کمتر کسی به آن توجه کرده این است که قصد دارند «سقف درآمدی خانوار» را به جای «سقف درآمدی سرپرست خانوار» در نظر بگیرند. یعنی اگر سقف درآمدی اجرایی شود یارانه نقدی کارگری که درآمد 5/1میلیون تومانی دارد و همسر وی هم کارمندی است که یک میلیون تومان حقوق می گیرد، قطع می شود. در بسیاری از خانوارهای ایرانی شاهد هستیم به غیر از سرپرست، سایر اعضا نیز مشغول به کار هستند تا برای مخارج زندگی دچار مشکل نشوند. دختر یک خانواده امکان دارد برای تامین جهیزیه یا پسر خانواده برای تامین آینده خود کار کند. معیار جدید حذف یارانه چه پاسخی برای این وضعیت دارد؟ آیا چنین خانوارهایی احتیاجی به یارانه نقدی ندارند؟ نکته مهم این است که سقف درآمدی خانوار به یک مبحث فقهی و شرعی هم وارد می شود و آن مساله «درآمد زن» است. طبق شرع اسلام درآمد زن متعلق به خودش است و الزاما نمی تواند درآمد خانوار محسوب شود. دولت در فروردین امسال نیز در فرم خوداظهاری یارانه ای بارها و بارها تاکید کرده بود مردم درآمد خانوار و نه فقط درآمد سرپرست خانوار را اعلام کنند و این بدان معناست که اگر سقف درآمدی تعیین شود دولت به کیفیت کسب درآمد کاری ندارد و قطعا این مساله نه تنها عادلانه نیست بلکه خلاف شرع هم محسوب می شود. امکان دارد پدر و مادر خانواده درآمد 5/2 میلیون تومانی دارند اما شرعا درآمد زن برای خودش است و صرف مخارج خانه نمی شود. دولت با کدام توجیه عقلی و شرعی یارانه نقدی این خانواده و خانوارهایی با شرایط مشابه را قطع می کند؟ دولت از طرفی خود را مدافع حقوق زن نشان می دهد و از طرف دیگر عملا قصد دارد حقوق آنها را با این تصمیم ها و قواعد نادیده بگیرد. قطعا حقوق زنان، دفاع از فلان خواننده زن نیست. چنین برداشتی از حقوق زنان بسیار حقیر و زشت است؛ اگر دولت خود را مدافع حقوق زنان می داند باید عملا به این نکات توجه کند و درآمد زنان را از درآمد خانوارها جدا بداند تا به بهانه حذف یارانه ها حقوق آنها ضایع نشود. دوستان مجلس که تعدادی از آنها خبرگان اقتصاد هم به حساب می آیند درباره تعیین سقف درآمدی و معیارهای حذف باید هوشیار باشند و نباید با فشار رسانه ای، تصمیمی احساسی و پراشتباه بگیرند؛ اشتباهی که دولت بی صبرانه منتظر آن است و قبل از تصمیم مجلس نیز آن را اجرا کرده است. مردم هنوز از معیار و شاخص های حذف یارانه نقدی خبر ندارند و طبق «ﻗﺎﻧﻮن اﻧﺘﺸﺎر و دﺳﺘﺮﺳﯽ آزاد ﺑﻪ اطلاﻋﺎت» که دولت محترم نیز اعتقاد کامل به آن دارد، مردم حق دارند از جزئیات آن باخبر شوند. مسؤولان اعلام کرده اند کار حذف یارانه نقدی را آغاز کرده اند اما نگفته اند متر و معیار و شاخص حذف چیست. آیا ملت نباید بداند؟ جوان:اصلاحات در نظام یا بر نظام «اصلاحات در نظام یا بر نظام»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم دکتر عبدالله گنجی است که ر آن می خوانید؛در سال های اخیر انگاره ذهنی به وجود آمده است که اصلاح طلبان به اشتباهات خود در مواجهه با نظام پی پرده اند و درصدد «اعتمادسازی» و بازگشت به نظام هستند. حتی گفته می شود برخی از آنان اقدامات مجلس ششم را اشتباه و غیر قابل بازگشت می دانند. به صورت طبیعی نیروهای مؤمن به انقلاب که به راهبرد جذب حداکثری نظام باور دارند از این مشی خوشحال می شوند و شاید آرزوی آن را هم بکنند اما حقیقت صحنه اینگونه نیست. قبل از پرداختن به چرایی آن، ذکر این نکته ضروری است که اصرار بر یکپارچگی جریان اصلاحات از درون آن، موجب سوختن نیروهایی از آن خواهد شد که واقعاً به نظام و انقلاب پایبند هستند اما چون بر یکپارچگی و وحدت تأکید می کنند در پیوستاری دیده می شوند که از سازگارا و اکبرگنجی تا عارف را در بر می گیرد، لذا نه می شود اکبر گنجی را در نظام تعریف کرد و نه می توان امثال عارف را ضدانقلاب معرفی کرد. بنابراین مصلحت بخشی از اصلاح طلبان که معتقد به نظام هستند در جدایی از ضدانقلاب و مرزبندی است، چرا که اگر به این مهم همت نگمارند «تقوای فردی» آنان در «آرایش جریانی» دیده نمی شود و تأثیر فردی آنان نیز هویدا نمی گردد. هرقدر از صدر دوران اصلاحات به جلو آمدیم عناصر گفتمانی جریان چپ که عبارت بود از «استکبارستیزی»، «عدالت»، «ولایت مطلقه فقیه»، «حمایت از جنبش های آزادی بخش»، «خط امام»، «مستضعف نوازی» به فراموشی سپرده شد و «دموکراسی»، «تکثرگرایی»، «آزادی»، «توسعه»، «جامعه مدنی»، «تنش زدایی» و... جایگزین شد و دال مرکزی آن هم از «اسلام سیاسی» به «جمهوری» یا «مردم» تغییر یافت. عناصر جدیدالاستخدام گفتمانی بدون تردید مربوط به یک جامعه سکولار و لیبرال است که هیچ مرزبندی با غرب سیاسی ندارد. بنابر این اگر باور کنیم که آن دوران و آن وضع و آن گفتمان به پایان رسیده است، ساده اندیشی و ساده لوحی است. وقتی در مناظرات یا محافل صنفی، دوستان و همکاران اصلاح طلب را می بینیم یا نقد می کنیم، بلافاصله با این جملات مواجه می شویم: «چرا می خواهید یک جریان را حذف کنیم»، «بابا ما هم نظام را قبول داریم، رهبری را قبول داریم...»، «اگر ما مشکل داریم چرا برخورد نمی شود، در کدام دادگاه محکوم شده ایم...؟» اما اگر اظهارات و واقعیت ها را در کنار اصرار بر یکپارچه خواستن جریان اصلاحات بگذاریم، هیچ گزینه ای جز اینکه آنان را «بر نظام» بدانیم وجود ندارد. مصاحبه سعید حجاریان با شماره شنبه 25 بهمن هفته نامه صدا گویای این مدعاست و رافع هرگونه شک و تردید نسبت به عدول این جریان از نظام جمهوری اسلامی. در مصاحبه مذکور چند نکته قابل تأمل است: 1- جناح مقابل را همسو با نظام دانستن و بار ارزشی منفی به این همسویی دادن؛ 2- اصرار بر مدل حکومت�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن