محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842875743
تب خرید با جیب خالی/حراج نیستیم ارزان میفروشیم
واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: تب خرید با جیب خالی/حراج نیستیم ارزان میفروشیم
ویترین شلوغ با انواع مدلها و رنگها، آدم را گیج میکند اما بیشتر از آنکه لباسها خودنمایی کنند، قیمتها به چشم آدم میآید که با خط درشت روی مقواهای تقریباً یک اندازه نوشته شده و روی اجناس نصب شدهاند.
به گزارش نامه نیوز، ویترین شلوغ با انواع مدلها و رنگها، آدم را گیج میکند اما بیشتر از آنکه لباسها خودنمایی کنند، قیمتها به چشم آدم میآید که با خط درشت روی مقواهای تقریباً یک اندازه نوشته شده و روی اجناس نصب شدهاند. گرانقیمتترین جنسی که در ویترین میشود پیدا کرد، یک شومیز نباتی با سرشانههای کارشده است که 35 هزار تومان قیمت دارد. دامن طوسی چهارخانهای هم قیمتش با شومیز نباتی برابری میکند. بجز این دو قلم، مابقی اجناس را میشود با بهایی بین 5 تا 30 هزار تومان خریداری کرد، دلیل شلوغی فروشگاه هم همین است.
داخل میشوم، با اینکه هنوز عصر نشده و ساعت حدود 4 بعدازظهر است، اما شلوغی فروشگاه جمع و جور، آدم را یاد شب عید میاندازد. مشتریان که بیشترشان خانم هستند با دقت و وسواس مشغول انتخاباند. رگالها میچرخند و اجناس، سبک و سنگین میشوند. لباسها را براساس قیمت از هم جدا کردهاند.
بالای هرکدام از رگالها نظیر تکه مقواهایی که در ویترین است، به چشم میخورد. یک رگال مال جنسهای 20 تا 30 هزار تومانی است، یکی مخصوص 10 الی 20هزار تومانی. یک رگال ویژه هم هست که معدود جنسهای بالای 30 هزار تومان را در خود جا داده و کنارش به شلوغی دوتای دیگر نیست. چند سبد بزرگ هم گذاشتهاند کف مغازه و لباسها را داخلش سر هم ریختهاند. این سبدها مخصوص 5 تا 10 هزار تومانیهاست که طرفدارش هم اتفاقاًزیاد است.
فروشندهها سه نفر هستند. یک آقا و دو خانم. یک صندوقدار هم دارند که سرش حسابی شلوغ است. فروشندهها هم همینطور. سر و دستشان مدام بین پیشخوان و قفسههای پشت سرشان در حرکت است. یکی از دخترها با حوصلهتر است، آن یکی خسته به نظر میرسد. پسر جوان هم خوشروست و آنقدر با سرعت لباسها را پهن و جمع میکند که آدم باورش نمیشود. مشغول نشان دادن بلوز بافتنی قرمز به زنی جوان است، همزمان یک جلیقه پیازی رنگ را برای دختری حدوداً 15 ساله باز میکند. دختر چشمهایش برق میزند. نگاهی به زنی که به نظر مادرش میآید میاندازد و میپرسد: «خوبه؟ قشنگه؟» مادر جای آنکه با بله یا خیر جوابش را بدهد، سؤال او را با سؤال جواب میدهد: «چنده؟» 20 هزار تومان در دهان دختر انگار سنگینی میکند، طوری بیاناش میکند که گویی شرمگین است. صورتم را برمیگردانم تا نگاه دختر و مادر را نبینم.
میروم سراغ خانمی که با دقتی هرچه تمامتر سبد لباسهای 5 تا 10 هزار تومانی را زیر و رو میکند. آخر سر یک تاپ آبی کاربنی که جلویش گیپور دارد، درمیآورد و لبخند رضایت آمیزی میزند. خودمانی میپرسم: «جنسش خوبه؟» بدون اینکه نگاهم کند، جواب میدهد: «ای. بدک نیست، برای زیرمانتو خوبه. 7 هزار تومن دیگه چی به آدم میدن؟» دوباره مشغول گشتن میشود. انگار به صرافت افتاده تا تکه مناسب دیگری پیدا کند. آخر لباسها همهشان سالم نیستند. بیشترشان زدگی دارند. دلیل ارزان بودنشان هم همین است. صدای یکی از دخترهای فروشنده را میشنوم که مشغول چک و چانه زدن با مشتری است که دختر جوانی همسن و سال خود اوست. «خارجیه خانوم. اینا همشون مارک هستن. دو قدم اون ورتر برو مرکز خرید ببین همینها رو چند قیمت گذاشتن!»
دختر جوان چشمش دنبال شومیز نباتی است. گل سرسبد ویترین! اما تخفیف میخواهد. میگوید 30 بدهی میبرم. اینجا اما یک کلام هستند. از پسر فروشنده میپرسم: «حراج هستید؟» با خنده جواب میدهد: «ما همیشه حراجیم. قیمت پایینتر از اینجا نمیتونید پیدا کنید.» میپرسم: «کیفیت جنسانتون چطوره؟» «ای بابا! چه انتظاری از جنس به این ارزونی داری؟! چند بار هم بپوشی بسه! ولی از شوخی گذشته، کیفیتش هم خوبه.» خانمی در تأیید حرف فروشنده میگوید: «من خودم عاشق تنوعام. دوست دارم رنگ و وارنگ بپوشم، ما که نداریم گرونش رو بخریم. ارزون میخریم عوضش چند جور میخریم.»
آرامتر، طوری که فروشنده متوجه نشود میگویم: «میگن اینا زدگی داره. دست دوم نباشه یه وقت!» «نه بابا. دست دوم که نیست. فقط بیشترش ایراد داره. البته ایراداش هم زیاد مهم نیست. چه میدونم، مثلاً دررفتگی یا سوراخ کوچیکی گوشه کنارش داره. اونم کاری نداره. آدم با دو تا کوک کوچیک درستش میکنه. زن باید هنر داشته باشه! بری پول بدی لباس گرون قیمت بخری تنت کنی که هنر نیست. باید با همین ارزونا هم خوش تیپ بود!»
همه مشتریهای مغازه البته دنبال تنوع نیستند. نمونهاش زن و مرد میانسالی که به قول خودشان آمدهاند خرید شب عید برای دخترها که یکیشان 17 ساله است و آن یکی 12 ساله. زن میگوید: «برای دختر بزرگم سایز پیدا میشه، کوچیکه اما ریزه میزه و لاغره. اینجا چیزی به دردش نمیخوره.»
بهشان گفتهام خبرنگارم، برای همین هم هست که سر درد دلشان باز میشود. «نداری رو که نمیشه هر روز برای بچهها تکرار کرد. بیرون میرن، میبینن دلشون میخواد. دختر بچه هستن دیگه. ما از خدامونه بهترین رخت و لباس رو براشون بخریم اما چه کنیم که دستمون تنگه. همینا هم ارزون نیست که، به نظر شما ارزونه. برای ما همینش هم زیاده. همین 4 تا تیکه لباس خودش 70، 80 هزار تومن میشه!»
مرد که ساکت است و قیافه متفکری به خود گرفته و به صحبتهای زنش گوش میدهد، به حرف میآید: «میگن خارج، شب عیدشون همهچی حراجه. کمتر از نصف قیمت بلکه هم مجانی. همینایی که شبا میرن دم مغازهها میخوابن که اول وقت برن توی حراجی، پس چیان؟! اینا به خاطر اینه که میخوان همه عید رو خوشحال باشن. من اگه جیبم خالی نباشه که شرمنده بچههام نیستم! الان میتونم با چندتا تیکه لباس دلشون رو خوش کنم. اما اینا آینده نمیخوان؟ دانشگاه نباید برن؟!»
مرد دلش پر است، آنقدر که دیگر حوصله نمیکند همراه همسرش رگالها را جست و جو کند. میرود میایستد گوشهای و از دور عیالش را نگاه میکند.
از اینکه اوقاتش را با یادآوری غصههایش تنگ کردهام، ناراحتم. زن اما التفاتی به حرفها ندارد. دوباره مشغول کار خودش میشود. دوست دارم فضا را عوض کنم. میروم کنارش و میپرسم: «دخترتان چه رنگی دوست دارد؟» با تعجب نگاهم میکند. «زرد!» یک بلوز آستین دار زرد پیدا میکنم و نشانش میدهم. دنبال اتیکت قیمت میگردد. دلم میگیرد.
چین، قشم یا سرای ملی؟!
جلوی مشتریها نمیشود از فروشنده پرسید جنسهایتان را از کجا میآورید و کجایی هستند و این جور حرفها. منتظر فرصت میمانم تا مغازه کمی خلوت شود. پسر جوان فروشنده، وقتی میفهمد خبرنگارم، لبخند میزند و میگوید: «عکس ما رو هم توی روزنامه چاپ میکنید؟» و بلافاصله ادامه میدهد: «چاپ نکنید یه وقت! دردسر میشه. ما که صاحب مغازه نیستیم.» از صاحب مغازه میپرسم و اینکه میشود با او حرف زد یا نه؟ «تا قبل ظهر اتفاقاً بود، رفت بازار. یه شعبه دیگه هم داریم آخه. نگاه نکنین به این جنسا. تا شب کلی ازش رفته. آقا مرتضی رفته خرید، معمولاً از بازار بزرگ خرید میکنه. بعضی وقتا باهاش میرم. سرای ملی. اونجا عمده فروشا هستن خیلی از مغازه دارا از اونجا خرید میکنن. حالا باکلاس و مارک فروشا به کنار، اما جنس با کیفیت معمولی و قیمت مناسب رو میشه از اونجا خرید البته تک فروشی ندارن، فقط عمده.
خودشون هم معمولاً از چین جنس میارن. بعضیهاشون هم از قشم. قشم خیلی ارزونه. جنسا هم خوبه. بشور و بپوش! یهو میبینی توش لباسای مارکدار هم پیدا میشه که چون استوک بوده و ایراد داشته، دیگه نمیبرن توی نمایندگیا. البته اینم بگما، بعضی مغازهدارا همین جنسای زدهدار و استوک رو به قیمت خیلی پایین میخرن و میبرن توی بوتیکای شیک به قیمت بالا میفروشن. ممکنه مشتری هیچ وقت هم نفهمه جنسی که خریده ایراد داشته!»
میپرسم: «اون وقت این جنسای 10، 20 هزار تومنی برای صاحب مغازه سود هم داره؟!» صدایش را پایین میآورد و با همان لحن شوخ میگوید: «اگه سود نداشته باشه که اصلاً چه کاریه؟! نصفش سوده!»
آنقدر آدم توی مغازه هست که توی آن شلوغی کسی حواسش به من نباشد که چیزی نزدیک نیم ساعت است آنجا هستم و مشتریها را زیر نظر دارم، تصمیم میگیرم از مغازه خارج شوم. جلوی در ورودی همان دختر حدوداً 15 ساله را میبینم با مادرش که دارند دوباره وارد مغازه میشود. دختر لبخند میزند. میروند سراغ دختر فروشنده و چیزی میگویند. جلیقه پیازی رنگ دوباره زیر دست دختر میآید. با ذوق میگیرد جلویاش و به زور خودش را در آینه نصفهای برانداز میکند. مادر دو تا اسکناس 10 هزار تومانی را از کیفش درمیآورد و میگیرد توی مشتش.
برای اینکه چیزی پرسیده باشم، رو میکنم به جوان فروشنده و میگویم: «شما فعلاً حراجید؟!» پسر جوان به جای اینکه جواب بدهد، با لبخند اشاره میکند به یک تکه مقوای بزرگ که روبهرویاش روی دیوار چسبانده شده و رویش این عبارت به چشم میخورد: «حراج نیستیم! ارزان میفروشیم!»
منبع: باشگاه خبرنگاران
۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۱:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]
صفحات پیشنهادی
آل اسحاق از خاطرات اقتصادی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی میگوید انجام ۱۰۰ میلیارد دلار تجارت در شرایط تحریم/
آل اسحاق از خاطرات اقتصادی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی میگویدانجام ۱۰۰ میلیارد دلار تجارت در شرایط تحریم تامین گندم با هواپیمای اسکورت و ارز نسیه وزیر بازرگانی که با جیب خالی ۱۰ هزار قلم کالا خریدرئیس اتاق بازرگانی تهران از روزهای سخت اداره اقتصاد کشور با نفت ۷ دلاری تامینبا شکم خالی خرید نکنید، ضرر میکنید!
با شکم خالی خرید نکنید ضرر میکنید دانش > پزشکی - پژوهشگران توصیه میکنند با شکم خالی به خرید نروید چراکه افراد گرسنه تا بیش از 60درصد بیشتر خرید میکنند و جالبتر اینکه بیشتر این خریدها صرف اقلام غیرخوراکی میشود پژوهشگران دانشگاه مینهسوتا با انجام تحقیقیبیمه رازی تکذیب کرد/خریدار سرخابیها نیستیم
دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۵ ۵۰ بیمه رازی شایعات مطرح شده مبنی بر خرید باشگاه استقلال یا پرسپولیس را رد کرد به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا بیمه رازی اعلام کرد اخیرا شایعاتی مبنی بر خرید باشگاه ورزشی شامل استقلال یا پرسپولیس توسط این بیمه در برخی رسانههابارزانی: به دنبال اشغال کرکوک نیستیم
بارزانی به دنبال اشغال کرکوک نیستیمتاریخ انتشار چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۳ ۵۲ وزیر دفاع عراق با اشاره به وجود تعداد زیاد مقامات عالیرتبه نظامی در ارتش عراق نسبت به فروپاشی ارتش کشورش هشدار داد این در حالی است که کمیته امنیتی پارلمان از وجود آمادگیهایی برای اجرازمان برگزاری جشنواره موسیقی تغییر کند/ حکایت جیب خالی مردم
وحید تاج در گفتگو با مهر زمان برگزاری جشنواره موسیقی تغییر کند حکایت جیب خالی مردم شناسهٔ خبر 2500257 چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳ ۵۸ هنر > موسیقی و هنرهای تجسمی خواننده موسیقی ایرانی با اشاره به شرایط زمانی جشنواره موسیقی فجر به مسئولان این رویداد موسیقایی پیشنهاد داد تا درکلاهبرداری عجیب در خرید اینترنتی |اخبار ایران و جهان
کلاهبرداری عجیب در خرید اینترنتی با گسترش اینترنت و تجارت الکترونیکی بسیاری از مردم نیازهای خود را به صورت آنلاین رفع می کنند خریدهای اینترنتی یکی از مهمترین مواردی است که این روزها بسیار دیده می شود و کلاهبرداری در آن نیز همه جای دنیا وجود دارد کد خبر ۴۷۳۶۱۱ تاریخ انتشار ۱۸کلاهبرداری عجیب در خرید اینترنتی
کلاهبرداری عجیب در خرید اینترنتی با گسترش اینترنت و تجارت الکترونیکی بسیاری از مردم نیازهای خود را به صورت آنلاین رفع می کنند خریدهای اینترنتی یکی از مهمترین مواردی است که این روزها بسیار دیده می شود و کلاهبرداری در آن نیز همه جای دنیا وجود دارد آفتاب با گسترش اینترنت و تجارتنکته مهم با شکم خالی هرگز به خرید نروید چون ...!!؟
نکته مهم با شکم خالی هرگز به خرید نروید چون پژوهشگران توصیه میکنند با شکم خالی به خرید نروید چراکه افراد گرسنه تا بیش از 60درصد بیشتر خرید میکنند و جالبتر اینکه بیشتر این خریدها صرف اقلام غیرخوراکی میشود پژوهشگران توصیه میکنند با شکم خالی به خرید نروید چراکه افرقابت عجیب بر سر خرید طناب دار صدام! + تصاویر
رقابت عجیب بر سر خرید طناب دار صدام تصاویر در میان داوطلبان خرید این طناب دو بازرگان کویتی یک تشکل ایران و یک خانواده ثروتمند اسرائیلی دیده میشوند تاکنون یک پیشنهاد هفت میلیون دلاری برای خرید این طناب دار داده شده است طناب داری که برای اعدام صدام حسین دیکتاتور معدوم عراقمانچینی: باید برای جذب یحیی توره جیبمان را خالی کنیم
شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰ ۱۰ روبرتو مانچینی از مسئولان باشگاه اینتر درخواست کرد هر طور شده یحیی توره را در تابستان به خدمت بگیرند به گزارش ایسنا روبرتو مانچینی در ابتدای فصل هدایت اینتر را بر عهده گرفت ولی نتوانست نتایج خوبی با این تیم بدست آورد این مربی ایتالیایی از همین حالا بههشدار وزیر دفاع عراق درباره وضعیت ارتش/بارزانی: به دنبال اشغال کرکوک نیستیم
چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱ ۵۶ وزیر دفاع عراق با اشاره به وجود تعداد زیاد مقامات عالیرتبه نظامی در ارتش عراق نسبت به فروپاشی ارتش کشورش هشدار داد این در حالی است که کمیته امنیتی پارلمان از وجود آمادگیهایی برای اجرای یک عملیات نظامی جدید در غرب بغداد خبر داد به گزارش خبرگزاری ددریاچه ای با نامی عجیب و طولانی + تصاویر
دریاچه ای با نامی عجیب و طولانی تصاویر در نزدیکی شهر وبستر در ایالت ماساچوست آمریکا دریاچه ای قرار دارد که نام آن Chargoggagoggmanchauggagoggchaubunagungamaugg می باشد که در واقع تلفظ و نوشتار آن که به زبان محلی سرخپوستی می باشد برای تمام مردم این کشور بسیار دشوار می باشد امسلفی عجیب و بدون شرح امیر تتلو با تیشرت جالبش!+عکس
سلفی عجیب و بدون شرح امیر تتلو با تیشرت جالبش عکس سلفی دیدنی و بدون شرح امیر حسین مقصود لو معروف به امیر تتلو سلفی دیدنی و بدون شرح امیر حسین مقصود لو معروف به امیر تتلوصفحه اجتماعی تتلو یکشنبه 19 بهمن 1393کارتون روز: دولت: با تفکیک جنسیتی موافق نیستیم!
کارتون روز دولت با تفکیک جنسیتی موافق نیستیم کارتون روز دولت با تفکیک جنسیتی موافق نیستیم 1393 11 20تولد عجیب بازیگر محبوب با یک کیک جالب!+عکس
تولد عجیب بازیگر محبوب با یک کیک جالب عکس تولد عجیب بازیگر محبوب با یک کیک جالب کیک تولد عجیب و جالب میترا حجار اینستاگرام میترا حجار یکشنبه 19 بهمن 1393تبلیغ عجیب و جالب گوگل برای اندروید +فیلم
کمپانی گوگل منتشر کرد تبلیغ عجیب و جالب گوگل برای اندروید فیلم در طی روزهای گذشته دوباره این کمپانی یک تیزر تبلیغاتی را منتشر کرده است به گزارش سرویس علمی جام نیوز به نقل از آی تی رسان ماه نوامبر بود که کمپانی گوگل کمپین تبلیغاتیای را برای نسخه جدید سیستم عامل اکارهای عجیب رامبد جوان در کاخ جشنواره + تصاویر
کارهای عجیب رامبد جوان در کاخ جشنواره تصاویر نشست خبری فیلم سینمایی آزادی مشروط با حضور عوامل این فیلم سینمایی برگزار شد به گزارش حوزه سینما باشگاه خبرنگاران نشست خبری فیلم سینمایی آزادی مشروط با حضور عوامل این فیلم سینمایی برگزار شد انتهای پیام اخبار مرتبط از آثار علیر-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها