واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران:
گفتگو با معتادی که ماهی 2 میلیون شیشه میکشید
هفت نفرند و با تشکیل باند، به سرقت طلاهای سالمندان اقدام میکردند. تا اینکه در عملیات هفته گذشته پلیس آگاهی پایتخت در مخفیگاهشان در حوالی میدان خراسان دستگیر شدند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، هفت نفرند و با تشکیل باند، به سرقت طلاهای سالمندان اقدام میکردند. تا اینکه در عملیات هفته گذشته پلیس آگاهی پایتخت در مخفیگاهشان در حوالی میدان خراسان دستگیر شدند. متهمانی که همگی دارای سابقه کیفری هستند و در بازجوییها به 20 فقره سرقت از زنان سالمند در مناطق مختلف تهران اعتراف کردند.
گفتوگویی را با حامد، سردسته این باند انجام دادیم که در ادامه میخوانید. او در این گفتوگو از شگرد و درآمدهای میلیونی اعضای باند گفت. خودت را معرفی کن. حامد سی و پنج ساله، متاهل. یک فرزند سه ساله دارم. سابقه داری؟ دو سال پیش یکبار به جرم سرقت دستگیر شدم. چگونه به فکر تشکیل باند افتادی؟ ما یک گروه بودیم. با برادر، پسر عمو و پسرخالههایم تصمیم به سرقت از زنان سالمند گرفتیم. همگی باهم فامیل هستیم و غریبه بین خودمان راه نمیدادیم تا دستگیر نشویم. چطور سرقت میکردید؟ با خرید پوشاک ارزانقیمت، آن را داخل کیسه زباله مشکی قرار میدادیم و ته نایلون را سوراخ میکردیم. با پرسهزنی در نقاط مختلف شهر زنان سالمند و تنها که طلا همراهشان بود، شناسایی میکردیم. سر صحبت را با آنها باز و خود را افراد خیر معرفی میکردیم. بعد با نشان دادن پوشاک از آنها میخواستیم، اگر فرد مستحقی میشناسند کیسه لباس را به آنها بدهند. در همین حین به بهانه اینکه میخواهیم برای همسرمان طلا بخریم طلاهای او را میگرفتیم تا با نگاهی به آنها، هم مدل آن را خریداری کنیم. سپس سوار ماشین شده و طلا را داخل کیسه انداخته و آن را تحویل طعمهها میدادیم و مدعی میشدیم طلا را درون کیسه گذاشتهایم، اما در همین حین طلا از سوراخهای نایلون خارج و کف خودرو میافتاد. وقتی کیسه لباس را به زنان میدادیم بلافاصله از محل دور میشدیم. به برادر و پسرعموهایم گفته بودم که فقط از زنان سالخورده سرقت کنند و سراغ زنهای جوان نروند. چون در آن صورت زودتر دستگیر میشدیم. نقشه این سرقتها از کجا به ذهنت رسید؟ یکی از بچه محلهایمان که از این روش استفاده میکرد، آن را به ما یاد داد. البته خود او چند ماه قبل توسط پلیس دستگیر شد. شنیدم با سپردن سند آزاد شده و الان فراری است و کسی از او خبری ندارد. مناطق خاصی برای سرقت میرفتید؟ سرقتها را در نازیآباد، مشیریه، شهدا، خانیآباد و برخی مناطق مرکزی شهر انجام میدادیم. سعی میکردیم بیشتر در ساعت خلوت روز سرقت کنیم که فرصت فرار داشته باشیم. چند نفری سرقت میکردید؟ معمولا دو نفری میرفتیم، یکی بهعنوان راننده میآمد و نفر بعدی طلاها را سرقت میکرد. درآمدتان از سرقتها چقدر بود؟ در چهار ماهی که با این روش سرقت میکردیم، به هر نفر هشت میلیون تومان رسید. با پولها چه کردی؟ من به شیشه اعتیاد دارم و تمام آن، صرف خرید مواد مخدر شد. بعد از سرقت دلت برای پیرزنها نمیسوخت؟ نه. کسی که اینقدر طلا با خودش حمل میکند معلوم است پولدار است و دو تکه طلا برایش مهم نیست! خانوادهات میدانستند سارق هستی؟ همسرم نمیدانست، اما به خاطر اینکه با بقیه اعضای گروه فامیل بودیم خاله و عموهایم میدانستند.
اخبار مرتبط
بستن برنامه هايی که بسته نمی شوند
چطور «عزت» گول نمیخورد
عواقب شرکت کنندگان در نزاع چیست؟
گپی با مصطفی کیایی، از "خط ویژه" تا "عصر یخبندان"
کد خبر: ۵۱۳۷۰۵۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]