تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803510131




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قتل در اعتراض به دستشويي كردن |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: قتل در اعتراض به دستشويي كردن
کد خبر: ۴۷۶۱۰۹
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۵ - 17 February 2015


پسر جواني كه متهم است يك سال قبل در جريان دعوا بر سر دستشويي كردن در پارك اقاقيا مرتكب قتل شده، اتهام خودش را انكار كرد و گفت نقشي در ماجرا نداشته است.

به گزارش جوان، نماينده دادستان بعد از رسميت‌پيدا كردن جلسه شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران در جايگاه حاضر شد و گفت: پسر 20 ساله‌اي كه مأموران بدرقه او را از زندان به دادگاه منتقل كرده‌اند سهراب نام دارد. عصر روز ششم آبان‌ماه سال گذشته، سهراب در حال دستشويي كردن كنار پارك اقاقيا بود كه مردي به نام ايمان به رفتار او اعتراض مي‌كند. سهراب اما بعد از مشاجره با ايمان، او را با ضربه چاقو به قتل مي‌رساند و از محل متواري مي‌شود تا اينكه مأموران يك ماه بعد از حادثه، سهراب را بازداشت مي‌كنند.

 نماينده دادستان ادامه داد: تحقيقات نشان مي‌دهد كه او گناهكار است و برايش درخواست صدور حكم شايسته دارم.

پس از آن مادر مقتول به عنوان تنها ولي‌دم به دادگاه گفت كه خواسته‌اش قصاص است و حاضر به گذشت نيست. سپس سهراب در جايگاه قرار گرفت و اتهام قتل را انكار كرد. او توضيح داد: روز حادثه با چند نفر از دوستانم در پارك واليبال بازي مي‌كردم. براي دستشويي كردن جمع دوستانم را ترك كردم و به خرابه‌اي كنار پارك رفتم. آنجا بود كه ديدم مقتول همراه چند نفر از دوستانش آتش روشن كرده و مشغول مصرف مواد هستند. يكي از آنها جلو آمد و به رفتار من اعتراض كرد. گفت اينجا كه جاي دستشويي كردن نيست. داشتيم با هم مشاجره مي‌كرديم كه دوستانش در حالي كه چاقو به دست داشتند به هواخواهي او آمدند. من نفر اول را كه بعد فهميدم اسمش ايمان است، هل دادم و فرار كردم. من چاقو نداشتم و نمي‌دانم چه كسي او را زده‌ است. شايد بعد از رفتن من با خودشان درگير شده و يك نفر از آنها ايمان را زده باشد. بعد از مدتي در محل شنيدم كه او كشته شده است. 

قاضي سؤال كرد: چرا بعد از حادثه فرار كردي؟ متهم جواب داد من خيلي وقت‌ها در خانه دختر خاله‌‌ام زندگي مي‌كردم. نزد شوهرش كار مي‌كردم و بيشتر شب‌ها را هم در خانه آنها مي‌ماندم. از كودكي با هم بزرگ شده بوديم و مشكلي در اين باره نداشتيم. بعد از حادثه هم به خانه دخترخاله‌ام رفتم و تا قبل از بازداشتم آنجا بودم.

قاضي گفت: در همه مراحل اقرار كرده‌اي كه وقتي مقتول به رفتارم اعتراض كرد چاقو كشيد. من هم چاقويش را گرفتم و با آن ضربه‌اي به گردنش زدم كه كشته شد.  متهم گفت: قبول دارم كه در بازجويي‌ها اين حرف‌ها را زده‌ام اما حالا آن را انكار مي‌كنم.

قاضي سؤال كرد: چرا وقتي ايمان و دوستانش به طرفت آمدند از دوستانت كمك نخواستي؟ متهم گفت: جايي كه ايستاده بوديم به زمين واليبال اشراف نداشت. فرصت اين كار هم فراهم نشد.
قاضي پرسيد آيا قبول داري كه رفتارت اشتباه بود؟ متهم جواب داد: بله. او هم به رفتار اشتباه من اعتراض كرد اما وقتي فحش داد، هلش دادم و از آنجا گريختم.

قاضي پرسيد: شما تنها بودي و ايمان همراه چهار نفر از دوستانش بوده. چطور ممكن است كه توانسته باشي حريف پنج نفر شوي؟ متهم سكوت كرد.

وقتي قاضي درباره آثار جراحت روي بدن متهم از او سؤال كرد، جواب داد: به خاطر قمه‌زني است. قاضي گفت: آيا حاضري شاهداني به دادگاه معرفي كني كه حرف‌شما را تأييد كنند؟

متهم جواب داد: من به محله غريبي رفتم كه آنجا قمه مي‌زدند به خاطر همين نمي‌توانم كسي را معرفي كنم! قاضي گفت: مگر مي‌شود كساني يك غريبه را به جمع خودشان دعوت كنند؟ متهم سكوت كرد.

هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم وارد شور شدند.












این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن