واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
چگونه می توان با ساختن دروغ به یک جامعه سالم رسید وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد -
بالاخره کسانی که دو هفته تمام با استناد به یک دروغ آشکار هرچه دلشان خواست نثار دولت کردند تصمیم گرفتند خاموش شوند. خدا اموات آقای آقا تهرانی را بیامرزد که به جای اعتماد به دوستان خودارزشی پندار درست ترین و ساده ترین راه را برگزید و یک آلبوم موسیقی تهیه کرد و با گوش خود شنید که برخلاف شایعاتی که دوستان به ظاهر انقلابی و مومن می پراکنند این آلبوم تک خوانی صدای یک خانم نیست.
این نخستین بار نیست که مدعیان دینداری دروغی را علم می کنند و در پناه آن داستان ساختگی شان اهداف سیاسی شان را پی می گیرند. ما به این شایعات و رفتارهای برآمده از آن عادت داریم و آن قدر این رفتارها برایمان تکراری شده که حتی نای افشا کردن حقیقت ماجرا را هم نداریم.چه قدر بگوییم برادر من طبق همان دینی که تو مدعی پیروی از آن هستی دروغگویی معادل دشمنی کردن با خداوند است؟ تا کی به واعظان بی عمل بگوییم دروغ آتشی است که خرمن دین و دنیا را می سوزاند و نمی توان جامعه ای را بر دروغ بنا نهاد و مناسبات آن را سر و سامان داد؟ ما به این دروغ ها عادت داریم و درست به همین دلیل است که از دروغگویان توقع نداریم حالا که مچشان باز شده از ما و آن هایی که به تیغ دروغ و تهمت نواخته شدند عذرخواهی کنند. آن ها شغلشان دروغگویی است و در حقیقت بر اقتضای طبیعتشان رفتار می کنند. این دروغ هم مثل خیلی از دروغ های دیگر تمام شد و مدعیان دین مداری یکی- دو روزی نفس چاق می کنند تا برای دروغ بعدی آماده شوند. ما هم زرهی از زخم و ملامت بر تن می کنیم تا در مواجه بعدی که بی گمان شدید تر از هجمه پیشین است آسیب کم تری ببینیم و این دور ادامه خواهد داشت تا آن زمان که پرده برافتد.تا آن زمان چه ها بر این سرزمین و فرزندانمان خواهد رفت نمی دانم اما چند پرسش دارم: گیرم که با دروغ بتوان حریف را از پای درآورد و قدرت را به دست گرفت آیا می توان با جامعه ای که بر پایه دروغ بنا شده کاری از پیش برد؟ آیا چنان که مدعیان می گویند می توان جامعه ای اخلاقی و ارزشی بنا نهاد؟ آن هم با دروغ؟ممکن است مدعیان با خود بگویند هدفی که ما بدان معتقدیم آن قدر مقدس است که می توان برای رسیدن به آن دروغ هم گفت. ممکن است مدعیان بگویند ما می خواهیم جامعه ای براساس عدل و ظلم ستیزی بنا کنیم و به خاطر رسیدن به چنین جامعه ای دروغ بستن به این و آن خیلی هم کار بدی نیست. استالین هم با چنین توجیهی میلیون ها نفر را به زیرخاک فرستاد به این امید که فردا روزی که جامعه موعود را بنا کرد مردمان او را خواهند بخشید و رفاه و عدالتی را که به دست آوردند آن قدر عزیز خواهند داشت که آن جنایت ها را به هیچ خواهند گرفت. ساکنان نگونبخت اشرف و لیبرتی روزی که در کوچه و خیابان بمب می گذاشتند و مردم بی گناه و بی پناه را به خاک و خون می کشیدند می گفتند هدف وسیله را توجیه می کند. آن ها در خیال خام خود می خواستند برای خلق آزادی به ارمغان بیاورند و این هدیتی نه چندان کم بها بود، پس گمان می بردند خدا و خلق خدا آن ها را خواهند بخشید. فرجام شوم آن ها آشکارا گواه آن است که به نفرین خدا و خلق خدا گرفتار آمده اند. بگذریم. غرض آن که اندکی آشنایی با مفاهیم دینی کافی است تا بفهمیم نمی توان از راه پلیدی و پلشتی به پاکی و زلالی رسید. راه عین مقصد است و به قول شاعر: در این نیم که رسد تن به وصل یا نرسد همین که عمر شود صرف جستجو کافی است راه اگر راه درستی باشد حتی اگر به مقصدی ختم نشود عین درستی و راستی و پیروزی است اما اگر راه کژی و ناراستی باشد فرجامی جز تباهی نخواهد داشت. این را تاریخ اثبات کرده است.
سه شنبه 28 بهمن 1393 - 08:16:42
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]