محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842511295
وبلاگ داستان کوتاه مردی که جای مین «گل» میکاشت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: وبلاگ داستان کوتاه
مردی که جای مین «گل» میکاشت
شب اول من نگهبان بودم؛ جالب بود ببینم او چگونه کار میکند که بهش لقب پاطلایی دادند؛ وارد میدان مین شد. من نیز هر چند وقت یک بار از روی خاکریز سرک میکشیدم و با دوربین مادون قرمز او را نگاه کردم.
به گزارش خبرنگار فضای مجازی خبرگزاری فارس محمدحسن ابوحمزه در وبلاگ داستان کوتاه کوتاه کوتاه نوشت: همه میخواستند از کار تخریبچی سر در بیاورند. کارش که تمام میشد می رفت بالای سنگر مینشست. مینشست به آسمان خیره میشد. در یک بعدازظهر که خط آرام بود، دورهم نشسته بودیم صحبت میکردیم چای میخوردیم، پیک گردان با موتور نزدیک ما توقف کرد. باد خاکی را که با ترمز چرخها به هوا بلند شده بود به طرف ما آورد. پیک عینک را روی پیشانی کشید خطاب به مسئول گروهان داد زد: - اینم یه تخریبچی که خواسته بودید، پا طلائی. تخریب چی چابک از موتور پائین پرید. درحالی که کوله پشتی را مثل بچه مدرسهایها با یک دست روی شانه گرفته بود به جمع ما نزدیک شد؛ لاغر بود و سبزه. یکی از بچهها زیر لب که فقط خودمان شنیدیم گفت: -این که هم سن داداش کوچیکه منه. پیک با موتور دور او چرخید گفت: - فقط چند روز باید بره مرخصی. شب کنار منبع آب جمع شده بودیم وضو بگیریم. تخریبچی ازسنگرانفرادی خودش بیرون آمد؛ آستینهایش را بالا زد به طرف ما آمد. وقتی نزدیک وانت فرمانده گردان که توی سنگر فرماندهی جلسه داشتند رسید، راهش را به طرف وانت کج کرد. مقابل دیدگان متعجب ما لامپ چراغ ترمز وانت که طلق آن شکسته شده بود را باز کرد. در حالی که آن را به شکمش میمالید و با پیراهنش پاک میکرد به ما نزدیک شد. به لاستیک چرخ تانکر آب تکیه داد، لامپ را بالا گرفت به دقت نگاه کرد گفت: - سالمه، من بیشتر بهش احتیاج دارم تو منطقه باید چراغ خاموش رفت. روز بعد باطریهای کهنه بی سیم که در گوشه و کنار افتاده بود جمع کرد. با سیم تلفن صحرائی و لامپِ وانت، سنگرش را چراغانی کرد و بعد به مرخصی رفت. از آن روز باطریهای کهنه بیسیم که همیشه توی منطقه ولو بود، مشتری پیدا کرد. خیلی غیرمنتظره قبل ازپایان مرخصی به منطقه بازگشت. آدرس میدان مین را از پاسبخش گرفت. آن شب من نگهبان بودم؛ دیدم با تاریک شدن هوا وضو گرفت، کوله پشتی را برداشت از خاکریز عبور کرد. داخل کانال شناسائی شد به سوی معبر میدان مین رفت. شنیده بودیم پاطلائی در کار تخریب ماهراست؛ همیشه تنها و با دقت کارمیکرد.عادت داشت وارد میدان مین میشد حساب شده قدمهایش را درمیان مینها میگذاشت تا وسط میدان مین میرفت بعد روبه خط خودمان مینشست پاکسازی را شروع میکرد. بخاطر همین لقب پاطلائی را به او داده بودند. خودش گفته بود وقتی در یک عملیات به یک مین جدید برخورد کرده بود آنقدر با آن ور رفته بود تا توانسته همانجا در میدان مین و قبل از عملیات آن را خنثی کند. روز اول که به تخریب آمده بود شرط گذاشته بود هیچ وقت مین نمیکارد فقط مین خنثی می کند. شب اول من نگهبان بودم. جالب بود ببینم او چگونه کارمیکند. هر چند وقت یک بار از روی خاکریز سرک میکشیدم، با دوربین مادون قرمز او را نگاه میکردم. اول پا ی مصنوعی را از خود جدا کرد در کنارش گذاشت. سرنیزه را برداشت با حوصله به شخم زدن زمین پرداخت. زمین سفت و خاک حاصلخیز جنوب؛ او مانند کشاورزی بود که کاشتهها را درو میکرد. بر خلاف دیگران برای نماز صبح هم نیامد. قمقمهاش را برداشت همانجا وضو گرفت، نماز خواند دوباره مشغول کار شد. دیگر نگهبانی برای ما کسالت بار نبود در داخل سنگر مینشستیم، او را نگاه میکردیم. هرچند به وضوح چیزی را نمیدیدیم اما هر لحظه منتظر حادثهای بودیم. هوا کاملاً روشن شده بود که او به عقب برگشت. کیف ابزارش را بر روی شانه گذاشت و پای مصنوعی را در زیر بغل گرفته بود لِی لِی حرکت کرد. نزدیک خاکریز، بیسیمچی به کمک او رفت. انگار از کار خودش راضی بود. وقتی از خاکریز عبور کرد ناخود آگاه پای مصنوعی از دستش رها شد. بیسیمچی پا را برداشت تا به دست او بدهد که یک کیسه کوچک پارچهای سفید رنگی از داخل پا به بیرون افتاد. بی سیم چی با تعجب کیسه را برداشت به آن نگاه کرد. چند بار آن را در کف دستش سبک سنگین کرد و بالا انداخت پرسید: -توتونه؟ چیزی نگفت و کیسه را دوباره در جای خالی داخل پای مصنوعی جا سازی کرد و به طرف سنگر رفت. مختصر صبحانهای خورد و لیوان چایش را برداشت بر بالای سنگر نشست. پیراهنش را از تن بیرون آورد و مشغول نوشتن اسم و شماره پلاک برروی جیبهای لباسش شد. کارش را تمام کرد پیراهن را پوشید. با خط خوش و درشت شماره پلاک و اسم کوچکش را نوشته بود، مهدی؛ سپس نشست و در حال خوردن چای به آسمان خیره شد. بعد از ظهر وقتی بیدار شد بیلچه نظامی را برداشت از کنار منبع آب جوی کوچکی درست کرد، آب را تا کنار خاکریز هدایت کرد؛ مثل اینکه میخواست آب را به داخل میدان مین برساند. اما انگار فکر خاکریز را نکرده بود و همانجا پروژهاش را نیمه کاره رها کرد؛ چند روز بعد حوضچهای در کنار خاکریز درست شد و رفت و آمد را سخت کرده بود. شب دوم من جای تیربارچی نگهبانی میدادم. تخریبچی وضو گرفت، صدای اذان که بلند شد او در کانال از نظر ناپدید شد. نماز خواند دوباره مثل شب قبل شروع به کار کرد و کنجکاویها هم بیشتر شده بود. کیسه کوچک پارچهای معمای جدید بود. در تاریکی هرچه با دوربین دید در شب «مادون قرمز» او را نگاه کردم متوجه چیز تازهای نشدم. تب کنجکاوی خیلی زود در بین بچهها شیوع پیدا کرد و او محور همه صحبتها بود. بچههایی که نگهبان نبودند هم میآمدن به او سری میزدند. صبح با روشن شدن هوا، وقت ورزش صبحگاهی او را دیدیم که لِی لِی کنان به عقب میآمد. همه میخواستند به او کمک کنند. با تعجب متوجه شدیم دیگر پا را با خودش نیاورده است. خیلی راحت خودش را از شر سوالهای ما خلاص کرده بود. این دومین بار بود که او پا ی خود را در میدان مین جا میگذاشت. روز سوم، چهارم... تا روز هفتم کار او همین بود. صبح روز هفتم هوا گرفته بود. مثل همیشه بعد از صبحانه بالای سنگر نشسته بود. یک قوطی خالی کمپوت برداشت و در لبه سقف سنگر گذاشت مشغول نشانهگیری شد. با اولین سنگ قوطی را پراند. دوباره قوطی را کاشت، نشانه گرفت و با سنگ آن را پراند. بعد نشست و به آسمان خیره شد؛ بعضی از بچهها که از کنار سنگرش رد میشدند میایستادند و با کنجکاوی مسیر نگاهش در آسمان را میدیدند و در حالی که معلوم بود چیزی ندیدهاند دور میشدند. کم کم ابرهای سیاهی از سمت جنوب در آسمان پدیدار شدند. پیش در آمد آن چند رعد و برق کوتاه بود و بعد باران شروع به بارش کرد. ازهمان وقت که ابرها را دید خوشحال شده بود. با بارش باران لبخند را بر روی لبانش دیدیم. بعد ازظهر وقتی بچههای تدارکات میخواستند به عقبه بروند او هم آماده شد. وسایلش را که در یک چفیه پیچیده شده بود برداشت و در زیر باران کنار دیگ های بزرگ غذا پشت وانت نشست و رفت. یک کیسه پلاستیک را هم پاره کرد بر روی سرش کشید. بعد از رفتن او شایعات کمتر شد اما هنوز حس کنجکاوی ما را تحریک میکرد. دیده بودیم روز آخر کیسه را که دیگر محتویاتش به نصف رسیده بود با بیدقتی در جعبه چوبی زیتونی رنگ مهماتی که به عنوان صندوق خوراکیها از آن استفاده میکردیم رها کرده بود. دیگر آن دقتی که روزهای اول در نگهداری از کیسه داشت در او دیده نمیشد. یکی از بچهها رفت سر وقتش. قوطیهای کنسرو و کمپوت را کنار زد و کیسه را که شکر و چای خشک به آن چسبیده بود، بوی صابون گرفته بود برداشت، باز کرد. محتویاتش را در کف دست ریخت. شکل دانههای تسیبح بود اما جنس آن از مواد کانی یا مصنوعی نبود. دانههایی به رنگ سیاه مایل به قهوهای سوخته و کروی اما نامنظم. همه به دقت آنها را بررسی کردیم، از آن سر در نیاوردیم. هر یک چیزی گفت: - ماسوره مینه. - نه. فکر کنم ساچمه مین والمریه. -نه خیلی سبکه. شاید خرج خمپاره باشه. دانهها دست به دست گشت سپس ما هم کیسه را در جعبه مهمات رها کردیم. یک روز تمام باران بارید. چند روز بعد مهدی به خط باز گشت. اصلاح کرده بود و ترو تمیز شده بود، لباس خاکی نو پوشیده بود. مثل اینکه به شهر هم رفته بود زیرا یک جعبه شیرینی برای ما آورده بود. وقتی از پشت وانت بیرون پرید خوشحال در جعبه را باز کرد به همه شیرینی تعارف کرد. همه مشغول خوردن شیرینی بودیم که او به کنار خاکریز رفت. با لباس نو خودش را روی خاکریز رها کرد، به میدان مین و معبر نگاه میکرد. نمیدانستیم چه چیزی دیده است که آنقدرخوشحال شده است. ما که بعد از رفتن او دیگر به میدان مین توجه نداشتیم و چندین روز آنجا را ندیده بودیم با عجله به کنار خاکریز رفتیم. وقتی میدان مین را دیدیم از تعجب نزدیک بود شاخ در بیاوریم. آنجا دیگر میدان مین نبود. گلهای زیبا و رنگارنگی در همه جا ی معبر و میدان مین به چشم میخورد. تخریب چی محو دیدن گلهایی که کاشته بود شد. باغبانی که ثمره کار و تلاش خود را میدید. هر مین که خنثی کرده بود جایش یکی از دانهها را کاشته بود. همان مهرههای کروی سبک. وبلاگ خود را به ما معرفی کنید بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/11/27 - 15:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]
صفحات پیشنهادی
- جشنواره استانی داستان کوتاه طنزشهرزاد برگزیدگان خود راشناخت
جشنواره استانی داستان کوتاه طنزشهرزاد برگزیدگان خود راشناخت شیراز- ایرنا- جشنواره استانی داستان کوتاه طنز با عنوان شهرزاد که در داراب برگزار شده بود در آیینی ویژه برگزیدگان خود را معرفی کرد به گزارش دریافتی ایرنا از روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس در این جلسه قاسمحاشیه نگاری فارس از اختتامیه سی و سومین جشنواره فیلم فجر از سورپرایزی به نام مهران مدیری تا سلفی گروهی رضا عطا
حاشیه نگاری فارس از اختتامیه سی و سومین جشنواره فیلم فجراز سورپرایزی به نام مهران مدیری تا سلفی گروهی رضا عطاران خلاقیت جدید فجر دیپلم افتخار جایزه ویژه هیات داوران در اختتامیه سی و سومین جشنواره فیلم فجر مهران مدیری اجرای مراسم از اواسط مراسم از شهیدی فر بر عهده گرفت و رضا عطارجايزه 400 ميليوني هشتمين جشنواره «من،تو،ما» بانک تجارت به بوکان رسيد
۲۱ بهمن ۱۳۹۳ ۱۶ ۲۷ب ظ جايزه 400 ميليوني هشتمين جشنواره من تو ما بانک تجارت به بوکان رسيد جايزه 400ميليوني دوره هشتم مراسم قرعه کشي جشنواره من تو ما بانک تجارت به يک شهروند بوکاني رسيد به گزارش خبرگزاري موج در اين دوره قرعه کشي حسين محمودي از استان آذربايجان غربي شعبهامام جمعه موقت ورامین: عدهای میخواهند از طریق نفوذ در مجلس خبرگان جایگاه ولایت را تضعیف کنند
امام جمعه موقت ورامین عدهای میخواهند از طریق نفوذ در مجلس خبرگان جایگاه ولایت را تضعیف کنندامام جمعه موقت ورامین گفت عدهای میخواهند از طریق نفوذ در مجلس خبرگان جایگاه ولایت را تضعیف کنند به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران حجتالاسلام والمسلمین سیدمحسن محمودی ظشصت و هشتمین فستیوال جایزه بفتا در لندن برگزار میشود
شصت و هشتمین فستیوال جایزه بفتا در لندن برگزار میشودمراسم اهدای جوایز سالانه شصت وهشتمین آکادمی هنرهای سینمایی و تلویزیونی بفتا هشتم فوریه در لندن برگزار میشودشصت و هشتمین مراسم اهدای جوایز بفتا امشب با حضور جمعی از چهرههای مشهور صنعت سینما در لندن برگزار میشوکی روش به جای توضیح باخت به ملت توپ را به زمین قلعه نویی و درخشان انداخت
سامره کی روش به جای توضیح باخت به ملت توپ را به زمین قلعه نویی و درخشان انداخت کارشناس فوتبال و بازیکن سابق استقلال حرف های جالبی در مورد بحث رفتن یا ماندن کارلوس کیروش می زند به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز علی سامره اعتقاد دارد تا مسائل کلی فوتبال درست نشود نمی توان درامینی: به دنبال جایگزینی برای تصدی پستهای خالی هستیم
امینی به دنبال جایگزینی برای تصدی پستهای خالی هستیم رئیس فدراسیون قایقرانی گفت در حال تعامل با وزارت ورزش هستیم تا از خانواده قایقرانی جایگزین انتخاب کنیم غلامرضا امینی در گفتگو با خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران افزود تمرینات ورزشکاران رشتههای مختلف در کشورهای پرتغال و اسپانامزدهای دریافت سومین جایزه باروت خیس
طی بیانیه ای از سوی ستاد مردمی سومین جایزه بین المللی باروت خیس 2015 نامزدهای دریافت سومین جایزه باروت خیس ستاد مردمی سومین جایزه بین المللی باروت خیس طی انتشار بیانیه ای نامزدهای دریافت جایزه بین المللی باروت خیس 2015 را معرفی کرد به گزارش فرهنگ نیوز ستاد مردمی سومین جایزه بینموسیقی و عشق تم اصلی «ارغوان»/ایده فیلم را از یک داستان کوتاه گرفتیم - اخبار ایران و جهان |
در نشست ارغوان مطرح شد موسیقی و عشق تم اصلی ارغوان ایده فیلم را از یک داستان کوتاه گرفتیم شناسهٔ خبر 2482184 یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۲ ۰۶ هنر > سینمای ایران کارگردان فیلم ارغوان با اشاره به اینکه موسیقی و عشق تم اصلی ارغوان است بیان کرد ایده اصلی فیلم از یک داستان کواستاندار کرمانشاه: کرمانشاه در بیمه تأمین اجتماعی روستائیان جایگاه نخست را در کشور دارد
استاندار کرمانشاه کرمانشاه در بیمه تأمین اجتماعی روستائیان جایگاه نخست را در کشور دارداستاندار کرمانشاه گفت استان کرمانشاه در حوزه بیمه تأمین اجتماعی کشاورزان و روستائیان مقام اول را در کشور کسب کرده است به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه ابراهیم رضاییبابادی عصر امروز در- برگزیدگان سی و دومین دوره جایزه کتاب سال معرفی و تجلیل شدند
برگزیدگان سی و دومین دوره جایزه کتاب سال معرفی و تجلیل شدند تهران- ایرنا- برگزیدگان سی و دومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی و تجلیل شدند به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا سی و دومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و بیستدر «ترانگیزان فجر انقلاب اسلامی» مطرح شد امینی: جایزه کتاب برگزیده جشنواره شعر فجر معادل جایزه کتاب
در ترانگیزان فجر انقلاب اسلامی مطرح شدامینی جایزه کتاب برگزیده جشنواره شعر فجر معادل جایزه کتاب سال آرزوی دبیر سابق برآورده شددبیر علمی جشنواره بینالمللی شعر فجر گفت جایزه کتاب برگزیده در این دوره از جشنواره معادل جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی خواهد بود به گزارش خبرگزاری فارفراخوان ثبت نام در دومین دوره جایزه چالش نوآورانه
فراخوان ثبت نام در دومین دوره جایزه چالش نوآورانه سازمان نظام صنفی رایانه ای استان تهران با همکاری انجمن تشکلهای فناوری اطلاعات و ارتباطات کشورهای عرب اجمع دومین دوره جایزه چالش نوآورانه را در اسفندماه 1393 برگزار می کند به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران پس ا- دومین حادثه مرگبار فوتبال درمصر دست کم پنج کشته برجای گذاشت
دومین حادثه مرگبار فوتبال درمصر دست کم پنج کشته برجای گذاشت تهران - ایرنا- در جریان درگیری بین نیروهای امنیتی مصر و گروهی از هواداران فوتبال در این کشور دست کم پنج نفر کشته شدند به گزارش شبکه الجزیره قطر این درگیری زمانی رخ داد که نیروهای امنیتی یکشنبه شب مانع از ورود گروهی از هکمال گرایی در ارتقای استانداردهای زیبایی شناسی بصری چرا داوران بخش هنر وتجربه به فیلم «مردی که اسب شد
کمال گرایی در ارتقای استانداردهای زیبایی شناسی بصریچرا داوران بخش هنر وتجربه به فیلم مردی که اسب شد جایزه دادند در حالی بیانیه هیات داوران بخش هنروتجربه به دلیل کمبود وقت در اختتامیه خوانده نشده بود اهدای جایزه به فیلم مردی که اسب شد برای بسیاری از افراد علامت سوال بود و حالا گف- پنجمین جایگاه سی ان جی کنگاور افتتاح شد
پنجمین جایگاه سی ان جی کنگاور افتتاح شد کرمانشاه - ایرنا - پنجمین جایگاه سی ان جی CNG شهرستان کنگاور به مناسبت دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی روز یکشنبه به بهره برداری رسید مدیر شرکت پخش فرآورده های نفتی منطقه کرمانشاه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا هزینه احداث و تجهیز این جایگاهدر مقابل زمینخواران کوتاه نمیآییم
شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰ ۳۸ دادستان کرج گفت مراجع قانونی به هیچ وجه با متعرضان اراضی ملی کنار نمیآیند حاجی رضاشاکرمی در گفتوگو با خبرنگار دانشجویان ایران ایسنا منطقه البرز اظهار کرد اراضی ملی بیتالمال است و قانون با کسانی که با زیادهخواهی قصد تعرض به این راضی را دارند بر-
گوناگون
پربازدیدترینها