تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ما (اهل بيت) ستون هاى حق را استوار و لشكريان باطل را متلاشى كرديم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826402816




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

توطئه شیطانی خواستگار برای دختر جوان |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: توطئه شیطانی خواستگار برای دختر جوان
کد خبر: ۴۷۵۸۹۰
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۲ - 16 February 2015


عصر 28 دی ماه سال جاری سارا دختر جوان 21 ساله وقتی از مسیر روزانه‌اش پیاده به خانه بر می‌گشت علی را دید جوان 25 ساله‌ای که مدتی پیش از او خواستگاری کرده بود.

به گزارش ایران، این پسر آشنا وی را دعوت کرد تا سوار خودرویش شده و با هم به سمت خانه‌شان بروند. سارا که نمی‌دانست چه توطئه شیطانی‌ای طراحی شده است سوار خودروی علی شد. چند دقیقه‌ای نگذشته بود که در مسیر علی لحظاتی کوتاه پا روی ترمز گذاشت و ناگهان مردی در صندلی عقب  کنار سارا نشست.

علی با خونسردی گفت که محمد دوستش است. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که محمد به سارا حمله می‌کند و او را طوری کتک می‌زند که دختر جوان بیهوش می‌شود. سارا وقتی چشم باز می‌کند خود را در دفتر کاری می‌بیند. علی و محمد با وجود التماس‌های این دختر وی را تسلیم نیت شوم خود می‌کنند و سپس از وی فیلم می‌گیرند. محمد با تهدید به مرگ سارا می‌گوید باید سکوت کند وگرنه فیلم را پخش خواهد کرد سپس او را رها می‌کنند و سارا با چهره‌ای رنگ پریده و گریان به خانه برمی‌گردد.

مادر سارا که خود بیمار است وقتی او را می‌بیند متوجه می‌شود که سارا به دردسر افتاده است اما سارا در اتاقش را می‌بندد و به هیچ‌کس نمی‌گوید که چه اتفاق وحشتناکی برایش افتاده است. چند روز بعد سارا بدون اطلاع خانواده‌اش جست‌وجو می‌کند و می‌تواند مغازه محمد را که محل فروش داروهای نیروزا برای پرورش اندام است پیدا کند و در ملاقات با او سعی می کند فیلم شیطانی را از آنها پس بگیرد. سارا که خیلی ترسیده بود باز به دام محمد و علی می‌افتد آنها وقتی دست به سرقت کارت عابربانک او می‌زنند سارا با صدای بلند به اعتراض می‌پردازد که همزمان پلیس که در حوالی پاساژ تجاری بود به سمت آنها رفته و می‌شنود که محمد به سارا بدهی دارد و آنها می‌خواهند با هم سازش کنند. چند روز بعد سارا نگران و مضطرب با تماس‌های مکرر از علی و محمد می‌خواهد که فیلم را پس دهند تا اینکه محمد با طرح نقشه شیطانی دیگر سارا را به سمت خود کشانده و باز او را ربوده و به همراه علی هدف نیت سیاه قرار می‌دهند سارا این‌ بار که تصور می‌کرد محمد و علی او را خواهند کشت با ترفندی پا به فرار می‌گذارد و بلافاصله با پدرش تماس می‌گیرد.

خانواده سارا که باور نداشتند دخترشان از سوی خواستگارش قربانی توطئه‌ای شوم شده است خود را به پلیس رسانده و از این حادثه پرده برمی‌دارند.

پس از پیگیری های پلیسی، پرونده این اقدام سیاه پیش‌روی 5 قاضی دادگاه کیفری استان البرز قرار گرفته است و بزودی علی و محمد محاکمه خواهند شد.

گفت‌وگو با دختر گریان

سارا گریه می‌کند، انگار هر ثانیه کابوس می‌بیند.

چند سال سن داری؟

21 سال.

علی را چند وقت بود که می‌شناختی؟

نزدیک به یک ماه

او را نخستین‌بار کجا ملاقات کردی؟

در خیابان نزدیک خانه‌مان.

چرا به او اعتماد کردی؟

او خودش را خواستگار من معرفی کرده بود و با مادر من نیز صحبت کرده بود اصلاً فکرش را نمی‌کردم که قصد شومی در ذهنش باشد.

الان چه وضعیتی داری؟

اصلاً حالم خوب نیست و دیگر امیدی به زندگی ندارم از شدت ضربه سر و صورتم نمی‌توانم تکان بخورم و از لحاظ روحی بسیار آشفته و نگرانم چرا باید من اسیر این دو مرد شیطان‌صفت می‌شدم. نمی‌دانم چرا دادگاه زودتر آنها را محاکمه نمی‌کند تا من کمی آرام بگیرم.

چه صحبتی با همسن و سال‌های خودت داری؟

هیچ‌وقت در هیچ شرایطی بدون مشورت و اطلاع خانواده بخصوص پدر و مادر فریب افراد شیاد را نخورند من حماقت کردم که اطمینان کردم کاش هیچ‌وقت سوار خودروی علی نمی‌شدم از خودم خجالت می‌کشم. از پدر و ماردم خجالت می‌کشم. عاقبت یک لحظه سهل‌انگاری من باعث شده به این روز بیفتم. از پلیس و دستگاه قضایی می‌خواهم زودتر این‌گونه شیادان را دستگیر کنند.

بنابراین گزارش مادر سارا نیز عاجزانه از دستگاه قضایی خواستار رسیدگی سریع به پرونده دخترش است او این امید را دارد که مقامات قضایی با محاکمه این دو مرد شیطان‌صفت آرامش را به خانواده‌اش برگردانند.











این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن