واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲۶ بهمن ۱۳۹۳ (۱۷:۴۷ب.ظ)
دوران عاشقي روايتي نخ نما با رويکرد شبکه هاي ماهواره اي فيلم دوران عاشقي، ساخته عليرضا رئيسيان در واقع يکي از روايت هاي تکراري و نخ نماي موضوع خيانت را بصورت روزمره و عام و اين بار با ايده پردازي هاي شبکه هاي ماهواره اي به نمايش درآورده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري موج از کرمانشاه؛ عليرضا رئيسيان فارغالتحصيل کارگرداني دانشکده صدا و سيما و داراي نشان درجه يک هنري از وزارت ارشاد است. او فعاليت در سينما را با دستياري کارگردان در فيلمهاي کوتاه آغاز کرد و از فعاليتهاي او علاوه بر فيلمسازي ميتوان به رياست کانون کارگردانان سينما، عضويت در شوراي عالي سياستگذاري خانه سينما و شوراي صدور پروانه ساخت ارشاد و... اشاره کرد و از مهم ترين آثاري که از نويسندگي و کارگرداني او به يادگار مانده مي توان به فيلم ريحانه، ايستگاه متروک، سفز، چهل سالگي، بانوي ارديبهشت و... اشاره کرد.
اما در رابطه با اثر جديد اين کارگردان مطرح کشوري با عنوان دوران عاشقي نمايش خيانت در فيلم موضوعي آشنا و تکراري در سينماي امروز ايران است، خيانت و طبعات جبران ناپذير آن موضوع جذاب و درگير کننده اي است که در صورت پرداخت درست زواياي پنهان و پيچيده آن قابليت تبديل شدن به روايتي پر کشش را دارد، اما مشکل اينجاست که بسياري از فيلم هاي سينماي ايران با محوريت خيانت از يک زاويه تکراري و نخ نما شده به اين موضوع مي پردازند و اغلب تصويري غيرواقعي از مسئله خيانت، علل آن و عکس العمل هاي طرفين به اين مسأله به نمايش گذاشته مي شود و متأسفانه علي رغم نگاه حرفه اي فيلم ساز در قالب هاي روايي و بصري دوران عاشقي هم به اينگونه آثار پيوسته است.
شايد نکته قابل توجه و جذاب کننده فيلم در بيان سطحي از روايت داستان را در توانمندي هاي ذاتي بازيگران در خلق لحظه هاي ايستاي فيلم باشد که توانسته علي رغم ذهنيت ماورايي و در واقع غير واقعي عکس العمل کارکترهاي فيلم، همچنان ذهن مخاطب را درگير ماندن بر روي صندلي کند.
از طرفي آنچه در اکثر فيلم هاي روايي با مضمون خيانت امروز سينماي ايران يافت مي شود اين است که گويي اين امر ناپسند و کليشه اي تنها در بين قشر مرفه جامعه رخ مي دهد به اين شکل که يک کارکتر پولدار، خوشبخت و بي دغدغه تنها از سر تفنن و خوش گذراني با احساسات و عواطف طرف مقابل بازي مي کند و در اين بين جامعه متوسط و به عبارتي قشر پردرد جامعه نقشي در تداوم و دامن زدن به اين عمل روزمره ندارند، مسئله اي که به خوبي در اپيزودهاي مختلف به اکران درآمده در فيلم دوران عاشقي به خوبي مشهود است.
نکته قابل توجه ديگر که مي توان با ديدي انتقادي و البته موشکافانه تر به آن در فيلم پرداخت اين مسئله است که نماينگر عدم توانايي زن در ايجاد توازن دوسويه مادر بودن و اجتماعي شدن و بعبارتي شاغل بودن است که به شرط انتخاب هردو قطعا عنان يکي از دستش خارج و حيطه امنيتي زندگي او را تحت تاثير قرار مي دهد، همانگونه که در ابتداي فيلم نمايش داده مي شود کارکتر نقش بيتا با وجود اينکه وکيلي توانا در بعد اجتماعي است، از عهده مسائل مربوط به خانواده و فرزندش برنيامده و براي گذران زندگي به اجبار به پدر و مادرش متکي است.
از ديگر نقاط ضعف فيلم کثرت مضاميني است که با وجود روايتي با ساختار الگوبندي شده مجال کافي براي پرداختشان وجود ندارد و در نتيجه در سطح باقي مي مانند و به دليل همين مشکل، خط محوري داستان که در ابتدا شرح و بسترسازي درستي دارد هر چه به انتهاي روايت نزديکتر مي شويم، ضعيفتر شده و با پايان بندي نامناسب انتها مبهمي براي فيلم رقم ميزند، به بيان ديگر فيلم در خلق مسأله اصلي اش موفق عمل مي کند ولي به همان اندازه در جمع بندي و حل اين مسأله به لکنت مي افتد.
نکته قابل تامل که مي بايست در اکران اين فيلم به آن توجه ويژه شود پرداختن به اين مسئله مهم مي باشد که گويي در بيان محتوا و درون مايه اصلي فيلم که همان بيان پديده خيانت مي باشد، کارگردان گويي قصد دارد نگرش و وجود چنين زندگي را اجتناب ناپذير از خيانت عنوان کند به صورتي که از يک طرف فضاي آشفته و نابسامان خانه بيتا و مشغله هاي تمام نشدني او به عنوان دلايلي براي تبرئه حميد ارائه مي شوند و از طرف ديگر بيتا به عنوان زني آرام، صبور و مسووليت پذير تصوير مي شود که به هيچ روي لايق خيانت نبوده است.
استفاده و بهره جويي از فيلم برداري عالي، موسيقي متناسب و طراحي صحنه و لباس هم خوان با هريک از شخصيت هاي فيلم همگي بيانگر اين مهم هستند که درون مايه و ساختاري قوي در چارچوب اصلي اثر به کار رفته است.توجه به جزييات بصري تأثير گذار از ديگر محاسن فيلم است که نشان دهنده شناخت کارگردان از قدرت اين جزييات مي باشد و نمونه آنرا مي توان در استفاده درست از رنگ ها مشاهده کرد؛ ميترا لباس هايي به رنگ صورتي و ارغواني که به نوعي نشانه هاي پر قدرتي از زنانگي هستند، برتن دارد حال اين که بيتا معمولا از رنگ هاي سردي همچون سبز و آبي استفاده مي کند که بنظر ميرسد کارکردي تشديد کننده از زواياي شخصيتي اين کاراکتر داشته باشد.
به هر ترتيب آنچه اين اثر را از ديگر آثار ارائه شده توسط کارگردانان جوان سي و سومين جشنواره فيلم فجر متمايز ساخته اين نکته مهم مي باشد که علي رئيسيان در خلق دوران عاشقي به خوبي به اثبات رسانده که نقش يک خالق نه تنها ايده و طرح جوان گرايانه بلکه نيازمند تجربه و توانايي هاي ذاتي است که بتواند حتي با بهره جويي از مسائل کليشه اي و نخ نما، اثر منحصر به فرد و ماندگار تا ساعات زياد در ذهن مخاطب ايجاد کند.
سروش زنگنه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]