واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: كاظم كريميان: *« شعر رويارو » نداريم *آن چيزي كه به عنوان نقد مشاهده ميكنيم تنها نوعي دلبستگي به " توقف " در ايستگاههاي زمان را بيان ميدارد
خبرگزاري دانشجويان ايران - اهواز
سرويس: فرهنگ و ادب
كاظم كريميان گفت: ما وقتي كه يك شعر را نقد ميكنيم، اين اجازه را داريم كه « قواعد » تئوريك را بر نقد خود حاكم كنيم.
اين منتقد ادبي در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان افزود: در اين صورت منتقد، شاعر را موظف ميكند تا شعر قواعدي بسازد چون شعر قواعدي، شاعر را ناگزير به استفاده صرف از دادههاي خودآگاه ميكند، در حالتي جامد شكل ميگيرد: مثل آثار ساختزدا كه شاعر ناچار براي رعايت ضوابط ساختشكني شعر را از مشاركت مكانيزم خلاق ذهن كه به عنوان عنصر ديناميك كالبد عمل ميكند، محروم ميسازد.
او خاطرنشان كرد: باور اين است كه شعر در مسير تكامل و مواجهه با مولفههاي جديد، خود، شرايط پديدايي قواعد نقد را فراهم و به منتقد عرضه ميكند. با اين توصيف، نقد تابعي از شعر تلقي ميشود. پس بهتر آن است كه نقد يك اثر، با ابزار و روشي صورت گيرد كه همان شعر ارايه ميدهد نه ابزارهاي تئوريك و از پيش تعيين شده موجود كه مبتني بر شرايط شكلگيري آن شعر نيست.
وي توضيح داد: به تعبير ديگر، غالب تئوريهاي فرامرزي مورد استفاده ما، شكلي « قالبي » و تعريف شده دارند حال آن كه شعر امروز ما از خصوصيتي غيرقالبي و تعريفناپذير برخوردار است كه بيشك اين تقابل كارآيي و قابليت اين نوع تئوريها را نسبت به شعر ما زير سوال ميبرد. بنابراين منتقد كه نبض او در اين لحظه ضربان دارد ديگر خود را مقيد نميسازد تا شعري كه از فرآيند شرايط حاضر شكل گرفته را صرفا با ارجاع و اتكا به رهنمودهاي تئوري تاريخ مصرف گذشته كه معاصر با به هستي درآمدن آن شعر نيست مورد نقد قرار دهد. شعر در لحظه اكنون متولد و سلامت آن با شرايط اكنون ويزيت ميشود.
كريميان در عين حال گوشزد كرد: البته متوجه اين نكته نيز بايد بود كه گاهي از نگاه كردن به پشت سر حالتي نوستالوژيك شكل ميگيرد كه در شعر از كارآيي بالايي برخورد است ولي در عرصه نقد چنين نيست. ذاتيت نقد، رجعت به گذشته را كمتر مورد توجه قرار ميدهد اما آن چيزي كه ما در بعضي از رسانهها يا حوزههاي آكادميك به عنوان نقد مشاهده ميكنيم تنها نوعي دلبستگي به " توقف" در ايستگاههاي زمان را بيان ميدارد حال آنكه فرآيند نقد نوعي تحرك، جذابيت توام با طراوات را القاء ميكند. در همين مورد ميبينيم كساني را به عنوان دانش پژوه كه براي استشمام رايحه ادكلن آقاي " دريدا " هم كه شده باشد براي يك بار حتي از كنار آثار اين شخص عبور نكردهاند البته اين گناه متوجه من و شما، استاد، دانش پژوه يا فلان مسؤول نيست؛ ساختار فرسوده است و نياز به تجديد بنا دارد.
اين منتقد اظهار كرد: من در اين بحث نظر خاصي به تفكر دادائيستي يا ايسم و ايستهاي اين چناني ندارم تا بر همه دستاوردهاي تئوريك خط قرمز بكشم. چه، اعتقاد دارم بخشهاي مثبت و امروزي تئوريهاي موجود در كنار دستاوردهاي تازه، نوعي رفتار موثر در عمل نقد و بررسي ايجاد ميكند ولي اينك ه بخواهيم با يك تئوري تك ساحتي شعري را نقد كنيم هم به شعر و هم به شاعر ظلم ميكنيم. ظلم از اين نظر كه ابعاد پنهان شعر با اين نوع بررسيها از بدنه ساختار حذف ميشود. در همين باره گفتني است كه ما « شعر رويارو » نداريم بلكه رويارويي ما « پشت » شعر است. پس براي دستيابي به ابعاد پنهان، " رؤيت صورت" راه را براي كاوش در درون هموار ميسازد.
انتهاي پيام
شنبه 28 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]