واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پهلواني كه «گمنامي» بزرگترين نشانش است
22بهمن سالروز شهادت ابراهيم هادي از نيروهاي اطلاعات لشكر 27 است كه كيفيت و نحوه شهادت وي در كانالهاي دشمن طي عمليات والفجر مقدماتي، توصيف كاملي از چهره يكي از رزمندگان خميني كبير را به نمايش ميگذارد.
نویسنده : زينب محمودي عالمي
شهيد هادي به همراه تعدادي از رزمندگان در يكي از كانالها به محاصره دشمن درآمده بودند، پس از اينكه اندك باقيماندگان را به سوي خط خودي هدايت ميكند، خودش جا ميماند تا هماكنون نيز پس از گذشت 32 همچنان پيكرش مفقود باشد. سالروز شهادتش را فرصتي قرار داديم تا با خواهرش زينب هادي كه فرمانده پايگاه شهدا حوزه 110حضرت مرضيه (س) منطقه 15تهران است گفتوگويي انجام دهيم و ابراهيم را از پس دلتنگيهاي خواهرش بيشتر بشناسيم. شما به عنوان يك خواهر، زندگي شهيد را چطور تصوير ميكشيد؟ شهيد ابراهيم هادي فرزند چهارم از شش فرزند خانواده بود كه در خانواده مذهبي رشد كرد. پدرم بيشتر از ساير فرزندان به او علاقه داشت و ابراهيم پا به پاي پدر در مبارزات انقلابي و هيئتهاي مذهبي شركت ميكرد. علاقهاش به ائمهاطهار(ع) زياد بود و به نماز اول وقت اهميت زيادي ميداد. پدر ميگفت اگر كسي ميخواهد بعد از من اسمم را زنده نگه دارد ابراهيم است كه نامم را زنده ميكند. اما برادرم نوجواني بيش نبود كه طعم تلخ يتيمي را چشيد. ليكن ابراهيم مرد بزرگي بود و زندگي را در پناه او به پيش برديم. او سال 55 ديپلم ادبي را گرفت و با فعاليت در هيئتهاي جوانان و وحدت اسلامي و شاگردي استاد علامه محمدتقي جعفري به شخصيتي انقلابي تبديل شد. همزمان با تحصيل در بازار تهران كار ميكرد و خيلي از درآمدش را صرف كمك به افراد مستمند ميكرد. گويا برادرتان ورزشكار قابلي هم بودند. بله، ابراهيم اهل ورزش بود. در واليبال و كشتي و ورزش باستاني فعاليت ميكرد و قهرمان هم شده بود. بعد از انقلاب هم در سازمان تربيت بدني و آموزش و پرورش به تربيت شاگردان ميپرداخت. چگونه وارد عرصه جنگ و شهادت شد؟ برادرم از ابتداي جنگ تحميلي براي دفاع از كشور اسلاميمان عازم مناطق جنگي شد. مردانگي او را ميتوان در ارتفاعات سر به فلك كشيده بازيدراز و گيلانغرب تا دشتهاي سوزان جنوب مشاهده كرد. حماسههاي ابراهيم در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمياش ماندگار شده است. ماجراي مقاومت شهيد هادي به همراه نيروهاي گردان كميل و حنظله در كانالهاي دشمن را همگان شنيدهايم. به نظر شما حكمت پيدا نشدن پيكر برادرتان چيست؟ ابراهيم هميشه از خدا ميخواست گمنام بماند چراكه گمنامي صفت ياران خداست. خدا هم دعايش را مستجاب كرد. ابراهيم سالهاست كه گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور. وقتي آنها چند روز در كانالها به محاصره دشمن درميآيند، ابراهيم به اندك رزمندگان باقيمانده پوشش ميدهد كه خود را نجات دهند. اما خودش ميماند تا دشمن را مشغول كند و هنوز هم مانده تا به ما ياد بدهد چطور ميتوان مرد بود و مردانه ايستاد. بارزترين خصوصيات اخلاقي شهيد هادي چه بود؟ شهدا از همه قيد و بندهاي دنيا گذشتند تا لباس شهادت بر تن كنند. شهيد هادي لباس نو نميپوشيد و ميگفت شايد كسي نداشته باشد و دلش بشكند. وقتي زندگي ابراهيم را مرور ميكنم، ميبينم كه به واقع مرد بزرگي بود. نه تنها ابراهيم بلكه همه كساني كه شهيد شدند انسانهاي بزرگي بودند. ابراهيم جزو جوانهايي بود كه جوانمردي و پهلوانياش زبانزد بود. شهيد هادي قد بلند و رشيدي داشت از سنش بيشتر نشان ميداد. ورزشكار بود. اگر كسي دوست داشت در كشتي برنده شود خودش را به خاك ميزد تا او برنده شود. خيلي با جوانها كاركرد. 24ساله بود كه شهيد شد. پدر و مادرم مرحوم شدند. مادرم 10سال بعد از شهادت ابراهيم از دنيا رفت و سالها منتظر بود تا پيكر پسر گمنامش برگردد. روايتهاي بسياري از تأثيرات شهيد هادي روي ديگران گفته شده است، در اين خصوص نكتهاي به ياد داريد؟ شهيد به حجاب خيلي حساس بود. به ما كه خواهرش بوديم مدام تأكيد ميكرد حجابتان بايد كامل باشد. كسي را ميشناسم كه حجاب درستي نداشت و شهيد هادي كمكش كرد كه با حجاب شد و به سمت شهدا آمد. شهدا حتي پس از شهادتشان منشأ خير هستند و بسته به لياقت خود ماست كه از انوار وجودي آنها بهرهمند شويم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]