واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فقط برای ایرانیها کتاب ننویسیم
کتاب که زاییدهی تفکر آدمی است، ابتداییترین و شاید برترین راه انتقال اندیشه میان انسانها بوده است. در طول تاریخ، انسانها بهوسیلهی نگارش کتاب و مطالعهی آن، هم آراء و افکار خود را در معرض دید دیگران قرار دادهاند و هم با اندیشههای دیگران آشنا شدهاند.این روش از دیرباز در جهان وجود داشته و قطعاً در آینده نیز ادامه خواهد داشت. در عصر شکوفایی اندیشهی اسلامی، متفکران و ادیبان ایرانی بهوسیلهی همین روش علومی را به نقاط دیگر دنیا منتقل کردهاند که اگر چه امروزه دانشمندان غربی ابداعکنندگان آن علوم شناخته میشوند، اما با بررسی اسناد تاریخی و کتب مورخان منصف میتوان سرچشمهی ایجاد آن علوم را در میان دانشمندان مسلمان ایرانی بازیافت.این ماجرا در عرصهی ادبیات ایران نیز وجود داشته و مردم دیگر کشورهای دنیا از سالها پیش با اشعار بزرگانی مانند: حافظ، مولوی، خیام، سعدی و... مأنوس بودهاند؛ بهطوری که علاقهمندان به این آثار در موارد بسیاری، برای فهم بهتر اندیشههای این بزرگان شروع به یادگیری زبان فارسی کردهاند.آنچه امروز در دنیای کتاب ایران شاهد آن هستیم، سرازیر شدن انواع و اقسام کتب ترجمهای و وارداتی و عرضهی آن در میان مخاطبان ایرانی استدر عصر حاضر اما، این چرخه(تولید آثار مختلف و عرضهی آن به مردم دیگر کشورها)دچار توقف شده است و دیگر شاهد ترجمهشدن کتب فارسی به زبانهای دیگر نیستیم.آنچه امروز در دنیای کتاب ایران شاهد آن هستیم، سرازیر شدن انواع و اقسام کتب ترجمهای و وارداتی(و بعضاً دستچندم)و عرضهی آن در میان مخاطبان ایرانی است. البته آشنا شدن مردم ایران با اندیشههای دیگران امری لازم و ضروری است اما مشروط بر آنکه این روند بهصورت دوطرفه و متقابل صورت گیرد؛ و این امری است که متاسفانه در حال حاضر اتفاق نمیافتد.در بارهی اینکه چرا آثار فارسی به زبانهای دیگر ترجمه نمیشود(یا کمتر ترجمه میشود)سخنان مختلفی بیان شده است. عدهای معتقدند در زمینهی ترجمهی آثار ایرانی حرکتهای شخصی صورت گرفته، در حالی که برای رسیدن به نقطهی مطلوب باید دولت و نهادهای فرهنگی آن وارد عمل شوند. گروهی دیگر هم میگویند دولت فقط از آثار خاصی حمایت میکند، نه همهی آثار ایرانی.مؤسسات دولتی کتابهایی را با رویکرد خاص ترجمه میکنند و رایزنهای فرهنگی در سفارتخانهها آنها را توزیع میکنند و البته بیشتر این کتابها در سفارتخانهها خاک میخورندمصطفی رحماندوست(نویسندهی حوزهی کودک و نوجوان)در اینباره میگوید: "سالانه حدود 2 یا 3 کتاب(در حوزهی کودک و نوجوان)به زبانهای دیگر ترجمه میشود و این امر به دست ناشران و نویسندگان اتفاق میافتد." رحماندوست البته عقیده دارد "این سیستم که نویسندگان و ناشران خودشان آثار را به زبانهای دیگر ترجمه و در کشورها توزیع کنند، اشتباه است. روندی که بیشتر کتابها برای ترجمه و انتشار در سطح بینالمللی طی میکنند، به این صورت است که مؤسسات دولتی کتابهایی را با رویکرد خاص (که بیشتر مذهبی هستند) ترجمه میکنند و رایزنهای فرهنگی در سفارتخانهها آنها را توزیع میکنند و البته بیشتر این کتابها در سفارتخانهها خاک میخورند، چون این مسیر از ابتدا اشتباه است."او ادامه میدهد: "دولت هزینه معرفی بسیاری از آثار را نمیپردازد و در داخل کشور هم نشستهای بینالمللی قابلتوجهی برای معرفی کتابهای ایرانی نداریم؛ بنابراین بیشتر مواقع یا خود آژانسها، کتابهای ایرانی را پیدا میکنند و یا از ارتباطات شخصی نویسندگان و ناشران با ناشرهای دیگر کشورها، کتابها ترجمه و توزیع شدهاند."مهدی غبرایی، که ترجمهی کتابهایی مثل "کوری"، "پرنده خارزار" و "هزار خورشید تابان" به زبان فارسی را در پرونده کاری خود دارد معتقد است آثار ایرانی در معرض گزینش مترجمان و ناشران دیگر کشورها قرار نمیگیرد تا آنها هم با توجه به ویژگیها و جذابیتهای کتاب و همچنین اوضاع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مخاطبانشان، آثار را انتخاب کرده و به زبان خودشان ترجمه کنند.در خیلی از کشورهای دنیا دولت کمکهای زیادی میکند. مثلاً دولت کره آژانسهایی تأسیس کرده و مترجمهای خیلی خوبی استخدام کرده و پول هنگفتی خرج میکند تا آثارشان به زبانهای دیگر ترجمه شودالبته غبرایی وجود ممیزی و نبود قانون کپیرایت را هم از دیگر موانع منتشر نشدن کتاب ایرانی به دیگر زبانها میداند و میگوید: "بهتر است دولت به جای اینکه انتشار آثار را سرپرستی کند، با کمک به ناشران و نویسندگان راهگشای نشر آثار ایرانی باشد و زمینههای قانونی را برای تحقق این امر فراهم کند. وقتی ما هنوز با مشکل ممیزی مواجه هستیم و از سوی دیگر کپیرایت در کشورمان به رسمیت شناخته نمیشود، نمیتوان به انتشار آثاری که فرهنگ ایرانی را گسترش میدهند چندان امیدوار بود."فریده خلعتبری(ناشر) هم دو مسیر بر سر راه ترجمه و انتشار آثار ایرانی میبیند و میگوید: "سازمانها و ناشران دولتی با بودجه خاصی که در اختیار دارند، کتابهایشان را ترجمه میکنند و چون دولتی هستند از امکانات سفارتخانهها برای توزیع آنها استفاده میکنند که البته این توزیع محدود به افرادی است که با سفارتخانهها در ارتباط هستند. این مسیر طبعاً نمیتواند به گسترش فرهنگ ایرانی در کشورهای دیگر کمکی کند چون آثار نه مسیر متداولی را طی میکند و نه مخاطب عمومی دارد."او راه دیگر انتشار آثار ایرانی در کشورهای مختلف را قانع کردن ناشران خارجی برای ترجمه و توزیع کتابها میداند: "ناشر خارجی باید قانع شود که با کتاب درخور توجه و شایستهای روبهرو است و در آنصورت کپیرایت کتاب را میگیرد و ترجمه میکند و توزیع بینالمللی کتاب به دست او میافتد. به اینترتیب نام ایران در بازارهای جهانی شنیده میشوند و مخاطبان با نام نویسنده ایرانی آشنا میشوند. اما نباید فراموش کرد که این راه سخت و هزینهبر است."وقتی ما هنوز با مشکل ممیزی مواجه هستیم و از سوی دیگر کپیرایت در کشورمان به رسمیت شناخته نمیشود، نمیتوان به انتشار آثاری که فرهنگ ایرانی را گسترش میدهند چندان امیدوار بودسیامک گلشیری، نویسنده و مترجم نامآشنای کشورمان نیز در مصاحبه با تبیان میگوید: "در خیلی از کشورهای دنیا دولت کمکهای زیادی میکند. مثلاً دولت کره آژانسهایی تأسیس کرده و مترجمهای خیلی خوبی استخدام کرده و پول هنگفتی خرج میکند تا آثارشان به زبانهای دیگر ترجمه شود. کار این آژانسها این است که آثار خوب را پیدا میکنند، با ناشر و نویسنده و مولف و یا شاعر ارتباط برقرار میکنند و کتابهایشان را میگیرند و ترجمه میکنند و یا پول میدهند و به چاپ آنها کمک میکنند وجود چنین آژانسهایی برای ما هم ضروریست."گروه کتاب تبیان - امیر مقیمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6667]