محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1847290653
پیامبری که در کربلا دیده شد
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پیامبری که در کربلا دیده شد
پس از آنكه همه اصحاب و یاران با وفاى ابى عبدالله (علیه السلام) شربت شهادت نوشیدند و دیگر كسى از آنان باقى نماند نوبت افراد خاندان خود آن حضرت رسید. آنان تصمیم گرفتند در راه حفظ اسلام با افتخار و سربلندى تمام نیزهها و شمشیرها را به جان خود. پس از وداع و خداحافظى نخستین كسى كه قدم به میدان كارزار گذاشت ابوالحسن1 على اكبر2 فرزند رشید خود امام (علیه السلام) بود.عمر شریف حضرت على اكبر (علیه السلام) در كربلا بیست و هفت سال بوده است، زیرا آن حضرت در یازدهم ماه شعبان سال سى و سوم هجرى متولد شده است. چون با قلم توانائى نمیتوان شخصیت او را ترسیم كرد و با هیچ زبان گویائى نمىتوان اوصاف عالیهاش را بیان نمود لذا بهتر آن است كه گفته شود: او آینه جمال پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) و نشانگر خلق و خوى والاى رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) و نمونه منطق رسا و شیواى نبى اعظم اسلام است. به همین جهت، شاعر رسول خدا، حسان بن ثابت دربارهاش فرموده است: و أحسن منك لم ترقط عینى و أجمل منك لم تلد النساء خلــقت مبـــرءاً من كل عیب كانك قد خلقت، كما تشاء 3 در مدح و ثناى على اكبر (علیه السلام) هر كس به اندازه درك و اندیشه خودش شعرى سروده است.على اكبر (علیه السلام) شاخهاى از شجره نبوت و شاخسار ولایت، و وارث همه مآثر طیبه و اوصاف شریفه است، اگر مسئله خلافت و ولایت از طرف خداى سبحان مشخص نشده بود و اگر نام ائمه اطهار را جبرئیل در صحیفه مخصوص خود براى پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) نیاورده بود راستى كه على اكبر (علیه السلام) براى احراز مقام ولایت و خلافت از هر كس دیگرى لایقتر و شایستهتر بود.چون على اكبر (علیه السلام) خواست روانه میدان كارزار بشود، جدائى و فراقش بر زنان و بانوان حرم، بسیار دشوار و ناگوار بود، زیرا او تكیه گاه حرم و پشت و پناه زنان و دختران و خواهران، محسوب مىگشت، و پس از امام (علیه السلام) همه چشم امید به او بسته بودند، با این وصف مىدیدند كه: فریادگر رسالت عن قریب خاموش مىشود و دیگر ندایش را نخواهند شنید، مىدیدند كه خورشید نبوت در حال انكساف و خاموشى است و نوازشش را دیگر نخواهند دید، مىدیدند آینه تمام نماى محمدى (صلى الله علیه و آله و سلم) عزم سفر كرده است لذا تمام زنان و بانوان دور او جمع شده و دامنش را گرفته و گفتند:بر غربت و بیچارگى ما رحم كن، ما طاقت فراق تو را نداریم ارحم غربتنا لا طاقه لنا على فراقك على اكبر (علیه السلام) نتوانست به درخواست بانوان حرم پاسخ مثبت بدهد، زیرا مىدید حجت وقت فرزند پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) در میان دریائى از دشمن تنها قرار گرفته، همه دست به هم دادهاند تا خون پاكش را بریزند از این رو نزد پدر آمد و پس از كسب اجازه بر اسب پدر كه نامش لاحق بود سوار و به سوى میدان حركت كرد.چون مادر حضرت على اكبر (علیه السلام)، لیلى دختر زاده ابوسفیان4 بود همین كه وارد میدان شد یك نفر از لشكریان ابن سعد با صداى بلند به او گفت: یا على! چون تو با امیرالمؤمنین یزید قرابت و خویشاوندى دارى و ما دوست داریم حق رحم را مراعات كنیم حاضریم به تو امان بدهیم و از جنگ با تو، صرف نظر نمائیم.حضرت على اكبر (علیه السلام) در پاسخ وى فرمود: قرابت و خویشاوندى من با رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مقدم بر آن شایستهتر بر رعایت است. پس از آن حمله شدیدى كرد و در ضمن حمله با این شعر، خود و هدفش را معرفش مىفرمود: انا علــى الحسین بــن علـى نحـن و رب البیـت! آولى بالنبى تا لله لا یحكم فینا ابن الدعى أضرب بالسیف احامى عن ابى اضربكم بالسف حتى یلتوى ضــرب غـلام هاشمى قرشى چون مادر حضرت على اكبر (علیه السلام)، لیلى دختر زاده ابوسفیان بود همین كه وارد میدان شد یك نفر از لشكریان ابن سعد با صداى بلند به او گفت: یا على! چون تو با امیرالمؤمنین یزید قرابت و خویشاوندى دارى و ما دوست داریم حق رحم را مراعات كنیم حاضریم به تو امان بدهیم و از جنگ با تو، صرف نظر نمائیم.حضرت على اكبر (علیه السلام) در پاسخ وى فرمود: قرابت و خویشاوندى من با رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مقدم بر آن شایستهتر بر رعایت است. پس از آن حمله شدیدى كردمنم على پسر حسین بن على، سوگند به خداى كعبه كه ما اولى به پیغمبریم، به خدا قسم نباید این فرزند فرومایه بر ما حكومت كند، با این شمشیر بر شما مىتازم و از پدرم، حمایت مىكنم، و این شمشیر را آنچنان بر شما فرود بیاورم كه درهم بپیچید، مانند شمشیر زدن جوان هاشمى قریشى.
ابو عبدالله (علیه السلام) با رفتن على اكبر (علیه السلام) چشمانش پر از اشك شد و نتوانست خوددارى كند، چشمانش را بهم فشرد و خطاب به عمرو بن سعد كرد و چنین فرمود: ما لك؟ قطع الله رحمك كما قطعت رحمى و لم تحفظ قرابتى من رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) و سلط علیك من یدبحك على فراشك تو را چه شده است؟ خدا نسل تو را قطع كند، همانگونه كه نسل مرا قطع كردى و حرمت خویشاوندى و قرابت مرا با پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) نادیده گرفتى، و خداوند كسى را بر تو مسلط گرداند كه در میان رختخواب، ذبحت كند. پس از آن محاسن شریفش را به طرف آسمان بلند كرد و (باحالت استغاثه) عرض كرد: خداوندا! تو خود بر این مردم شاهد باشد جوانى به سوى آنان مىرود كه از نظر خلقت، خلق و خوى، و از نظر منطق و سخن، شبیهترین مردم به پیامبر تو است، و ما هر وقت مشتاق دیدار سیماى پیامبر تو مىشدیم به چهره او نگاه مىكردیم. خداوندا! این مردم را از بركات و نعمتهاى زمین، محروم بفرما، و به تفرقه و اختلاف مبتلایشان بگردان! صلح و سازش را میانشان بردار! آنان را بر یك طریقه و روش قرار مده! حكام و فرمانروایانشان را هرگز از آنان راضى و خشنود مفرما! زیرا آنان به وعده نصرت و یارى، ما را دعوت كردند، و سپس به جنگ ما برخاستند.اللهم فامنعهم بركات الارض، و فرقهم تفریقاً و مزقهم و اجعلهم طرایق قدداً و لا ترض الولاه عنهم أبداً، فانهم دعونا لینصرونا ثم عدوا علینا یقاتلونا.پس از آنكه بر آنان نفرین كرد آنگاه این آیه قرآن را تلاوت فرمود: خداوند آدم و نوح و فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان برگزید در حالى كه نسلهایى از یكدیگرند و خداوند شنوا و داناست ان الله اصطفى آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران على العالمین... در واقع منظور از تلاوت این آیه آن بود كه على اكبر (علیه السلام) مانند همه انبیاء و ائمه جزء معصومین و بى گناهان است كه قاتلین او مانند قاتلین پیامبران، خواهند بود.5حضرت على اكبر (علیه السلام) در میدان رزم همچون شیر خشمكین گاهى به جناح راست دشمن، و گاهى به جناح چپ، حمله مىكرد و گاهى تا قلب لشكر پیش میرفت و هر قهرمانى را كه با او روبرو مىشد همین كه قدرت او را مىدید پا به فرار مىگذاشت و هیچ دلاورى با او مبارزه نمىایستاد جز اینكه كشته مىشد. یرمى الكتائب والفلا عصت بها فى مشلها من بأسه المتوقد فیــردهــا قسراً على اعقابها فـى بأس عریس العرینه ملبد یكصد وبیست نفر از سوارههاى دشمن را به خاك هلاكت افكند و در اثر شدت تشنگى به سوى پدر بازگشت تا اندكى استراحت نماید، و چون تشنگى بیش از حد ناتوانش كرده بود عطش خود را براى پدر یادآور شد اشك از چشمان (علیه السلام) سرازیر گردید و با اندوه و دریغ بسیار فرمود:عن قریب با جدت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) ملاقات خواهى كرد و تو را با دست خود شربتى خواهد داد كه پس از آن هرگز تشنه نخواهى شد، پس از آن زبان على را در دهان گرفت و آنرا مكید، و در پایان انگشترى خود را به على (علیه السلام) داد تا در دهان بگذارد.6على (علیه السلام) انگشترى را در دهان خشكیده خود گذاشت و به مژده ملاقات با جدش رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) كه امام (علیه السلام) باو داده بود شادان و خوشحال به سوى میدان برگشت و مانند حیدر كرار بر دشمن حمله كرد. گرد و غبار فضاى میدان رزم را فراگرفت، همه جا را تیره و تار كرد و تنها برقابرق شمشیر او بود كه مىدرخشید. امر به آنها مشتبه شده بود كه آیا على اكبر (علیه السلام) است این چنین طوفنده و كوبنده مىجنگد و دشمن راپراكنده مىسازد و یا على مرتضى حیدر كرار وصى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) است كه به میدان آمده و با خشم و قهر بر آنها مىتازد؟ و یا صاعقه آسمانى كه به كمك شمشیر او آمده است كه این چنین از دشمن كشته و از آن كشتهها پشتهها مىسازد؟ على اكبر (علیه السلام) همچنان مىخروشید و مىجنگید تا اینكه دویست نفر از آنان را كشت7 و كسى جرأت مقابله با او را نداشت تا اینكه: مره بن منقذ عبدى8 گفت: گناه تمام عرب بر من باد اگر داغ او را بر دل پدرش نگذارم9 و او را به عزایش ننشانم، این بگفت و نیزه خود را به پشت على اكبر (علیه السلام) فرو برد10 و شمشیر را بر فوق سرش فرود آورد تا به ابرو فرقش را شكافت، على اكبر (علیه السلام) دیگر نتوانست بر پشت اسب بماند، همان دم بر گردن اسب قرار گرفت و اسب مىرفت كه بدن نیمه جان و خونین او را به خیمهها برساند كه سپاه كوفه، اطرافش را محاصره كردند و بدنش را با شمشیرها قطعه قطعه نمودند و قطعوه بسیوفهم ارباً ارباً.یكصد وبیست نفر از سوارههاى دشمن را به خاك هلاكت افكند و در اثر شدت تشنگى به سوى پدر بازگشت تا اندكى استراحت نماید، و چون تشنگى بیش از حد ناتوانش كرده بود عطش خود را براى پدر یادآور شد اشك از چشمان (علیه السلام) سرازیر گردید و با اندوه و دریغ بسیار فرمود: عن قریب با جدت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) ملاقات خواهى كرد و تو را با دست خود شربتى خواهد داد كه پس از آن هرگز تشنه نخواهى شد، پس از آن زبان على را در دهان گرفت و آنرا مكید، و در پایان انگشترى خود را به على (علیه السلام) داد تا در دهان بگذاردوقتى كه روى زمین افتاد و در میان خاك و خون خود دست و پا مىزد آنگاه صدایش را بلند كرد و با این عبارت با پدر خداحافظى نمود: علیك منى السلام یا ابا عبدالله هذا جدى قد سقانى بكاسه شربه لا اظما بعدها، و هو یقول ان لك كاساً مذخوره سلام بر تو اى ابا عبدالله! اینك جدم رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از جامى كه در دست داشت آنچنان مرا سیراب كرد و دیگر پس از آن هرگز تشنه نخواهم شد، و هم او مىفرمود: جام دیگرى براى تو آماده كرده است،11 امام (علیه السلام) كه سلام خداحافظى خود را شنید بى درنگ به بالین فرزندش آمد و خود را بر بدن بى جان على (علیه السلام) انداخت، و صورت بر صورت او گذاشت 12 و فرمود: على جان! پس از تو نابود باد این دنیا، اینان چقدر بر خدا و هتك حرمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) جرأت پیدا كردهاند.
على الدنیا بعدك العفا ما اجر اهم على الرحمن و على انتهاك حرمه الرسول . 13آنگاه فرمود: چقدر بر جدت پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بر پدرت حسین (علیه السلام) سخت است كه تو آنها را بطلبى ولى آنها نتوانند تو را پاسخ مثبت بدهند، و چقدر گران است بر آنها كه تو استغاثه كنى باز آنها نتوانند تو را یارى دهند. یعز على جدك و ابیك ان تدعوهم فلا یجیبونك، و تستغیث بهم فلا یغیثونك 14پس از آنكه امام (علیه السلام) صورت از صورت على اكبر (علیه السلام) برداشت مشت خود را از خون پاكش پر كرد و به سوى آسمان ریخت و حتى یك قطره از آن خون، به زمین برنگشت. در زیارت آن حضرت به این مطلب چنین اشاره شده است: بابى انت من مذبوح و مقتول من غیر جرم، بابى انت و امى دمك المرتقى به الى حبیب الله بانى انت و امى من مقدم بین یدى ابیك تحتسب و یبكى علیك محترقاً علیك قلبه، یرفع دمك الى عنان السماء لا یرجع منه قطره و لا تسكن علیك من ابیك زفره.15زنان و دختران پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) چشمانشان به جنازه حضرت على اكبر (علیه السلام) افتاد كه با بدن پاره پاره و غرق در خون روى دست جوانان بنى هاشم او را به طرف خیمه شهداء مىآوردند، با موى پریشان و سینهاى سوزان، و قلبى خونین و با گریه و فریادى فراوان كه به گوش ملأ اعلى میرسید از خیمه بیرون آمدند و به استقبال جنازه على اكبر (علیه السلام) سرازیر شدند كه در جلو همه آنها عقیله بنى هاشم زینب كبرى (علیه السلام) بود كه با ضجه و ناله آمد 16 و خود را روى جنازه حضرت على اكبر (علیه السلام) انداخت آنچنانكه گوئى زینب بر بالین برادرزاده خود از دنیا رفته و جان بجان آفرین تسلیم نموده است: لهفــى على عقائل الرساله لمـــارأیــنـــه بـتلك الحاله علا نــحیبـــهـــن و الــصیـاح فاندهش العقول و الأرواح لهــفـى لا اذتـنـدب الرسولا فــكــاذت الـــجـبــال تزولا لهفى لها مذفقدت عمیدها و هـل یـوازى احد فقیدها منبع: مقتل مقرم، با اندکی تلخیصشکوری - گروه دین و اندیشه تبیان1.على اكبر (علیه السلام) برادر بزرگتر امام سجاد (علیه السلام) بوده است و به همین جهت به امام سجاد على اصغر و یا على اوسط گفتهاند و آن حضرت را كه بزرگتر بوده است على اكبر، دلیل اینكه ایشان برزگتر بودهاند غیر از نقل اقوال تاریخى، دلیل دیگرى نمىتواند وجود داشته باشد. 2- نیكوتر از تو چشم من در روزگار ندیده است و زیباتر از تو مادر روزگار نزائیده خداوند وجود تو را بدون كوچكترین عیبى و نقصى آفریده است، آنچنانكه گوئى خواسته خودت بوده است.3- مادر حضرت على اكبر (علیه السلام) لیلى دختر ابومره عروه بن مسعود ثقفى و مادرش میمونه دختر ابوسفیان است. 4- از عبارات اخیر حضرت سید الشهداء (علیه السلام) (غیر از صدر كلمات كه حضرت على اكبر را به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) تشبیه كرده است كه بحثى جداگانه دارد) مطلب زیر استفاده مىشود: با اینكه حضرت سید الشهداء (علیه السلام) مظهر رحمت الهى بود و در مقام صبر، ملائكه آسمانها را به شگفتى درآورد، زبان نفرین آنان گشود كه خود دلیل بر عظمت و جلالت قدر حضرت على اكبر (علیه السلام) است. نفرینهاى حضرت عبارتند از: 1 - از خداوند در خواست كرد ایشان را از بركات زمین محروم گرداند 2 - از خداوند درخواست كرد آنان را متفرق و پراكنده نماید 3 - جمعشان را پاره پاره كند 4 - وحدتشان را به اختلاف و چند دستگى مبدل سازد 5 - والیان و حكومتداران را از آنان ناراضى فرماید 6 - به عمر بن سعد نفرین كرد كه خداوند نسلش را قطع نماید و پس از داستان كربلا كسى را بر او مسلط كند تا میان رختخواب او را بكشد، و تمام این نفرینها در مورد قاتلان آن حضرت، مستجاب شد. آرى ظلم بر على اكبر (علیه السلام) نمونه كامل و جامع همه ظلمها و ستمائى بود كه بر اهل بیت روا داشتند، لذا حضرت امام حسین (علیه السلام) او را عنوان جمیع مظالم وارده بر اهل بیت خود قرار داد و با صیغه فرمود: انهم دعونا لینصرونا، ثم عدوا علینا لیقاتلونا.5- مرحوم كلینى (ره) در كتاب كافى از حضرت صادق (علیه السلام) روایت كرده است كه: مانعى ندارد شخص صائم در حال روزه، انگشترى در دهان بگذارد و آن را بمكد و تمام علماء نیز برابر همین مفاد فتوا دادهاند. شاید رمز مسئله این باشد كه بعضى از اشیاء عمل غدد بزاق را تحریك مىكنند و تراوتشان زیاد مىشود اگر در حال روزه چنین عملى انجام شود فرو بردن آن آب دهان مبطل روزه نخواهد بود مثلاً كسى اسم سركه ببرد و دهانش به آب بگردد. و گذاشتن انگشتر در دهان نیز احتمالاً داراى یك چنین حالتى باشد كه البته اختصاصى به انگشتر نخواهد داشت. ولى چون انگشترى در دست تمیزترین و حاضرترین چیز بوده است از آن استفاده كرده است.6- مقتل خوارزمى ج 2 ص 31 و مقتل العلوم ص 95.7- در كامل ابن اثیر ج 4 ص 74 و دینورى در اخبار الطوال ص 254 در ارشاد مرحوم شیخ مفید ص 239 و در مثیر الاحزان ابن نما و لهوف سید مره بن منقذ عبدى نوشته است ولى در تاریخ طبرى ج 7 ص 357 مره بن منقذین نعمان عبدى لیثى نوشته است. و در مقتل العوالم ص 75 منقذ بن مره نوشته شده است.8- تاریخ طبرى ج 7 ص 357 و ارشاد ص 239.9- مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 222.10- در كتاب بحار ج 45 ص 44 نقل فرموده است: وقتى كه على اكبر (علیه السلام) جان به لبش رسید آنگاه صدایش را بلند كرد و گفت: یا ابناه هذا جدى رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) قد سقانى بكأسه الأوفى شربه اظمل بعده ابدا، و هو یقول: الجعل الجعل! فان لك كأساً مذخوره حتى تشربها الساعه. خوارزمى در مقتل ج 2 ص 31 نوشته است: فلما بلغت روحه التراقى نادى بآعلى صوته: یا ابناه هذا جدى رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم)....11- لهوف ص 64.12- تاریخ طبرى ج 7 ص 357 و مقتل خوارزمى ج 2 ص 31.13- گر چه در مقتل العلوم ص 95 مطابق با آنچه در متن آمد نوشته است ولى در بحار ج 45 ص 44 نوشته است: حضرت بر بالین جنازهى حضرت على اكبر علیه السلام فرمود: قتل الله قوم قتولك یا بنى ما اجرثهم .... یعنى امام علیه السلام نخست بر كشندگان حضرت على اكبر علیه السلام نفرین كرد و آنگاه فرمود: چقدر بر خدا و هتك حرمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) جرأت جسارت پیدا كردهاند. 14- كامل الزیارات ابن قولویه ص 239 مقتول از ابى حمزه ثمالى از امام صادق (علیه السلام).15- در تاریخ طبرى ج 7 ص 357 و مقتل خوارزمى ج 2 ص 31 دارد: زینب سلام الله علیها در حالیكه صدایش به: وا حبیباه، وا ثمره فؤاداه، وا نور عیناه یا اخیاه، و یا ابن اخاه بلند بود، آمد و بى اختیار روى نعش على اكبر علیه السلام افتاد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]
صفحات پیشنهادی
پیامبری که در کربلا دیده شد
پیامبری که در کربلا دیده شد پیام عاشورا (متن مجری) پس از آنكه همه اصحاب و یاران با وفاى ابى عبدالله (علیه السلام) شربت شهادت نوشیدند و دیگر كسى از آنان باقى نماند ...
پیامبری که در کربلا دیده شد پیام عاشورا (متن مجری) پس از آنكه همه اصحاب و یاران با وفاى ابى عبدالله (علیه السلام) شربت شهادت نوشیدند و دیگر كسى از آنان باقى نماند ...
تبدیل تربت کربلا به خون
تبدیل تربت کربلا به خونخواب ام الفضلام الفـضل لبابه بنت حارث زوجه عباس عموى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم در خـواب دید كه قطعه اى از گوشت بدن رسول خدا از بدن شریفش جدا شد و در دامن ام الفـضل افـتـاد خـدمـت رسول خـدا عـرض كرد خـواب دیده ام .
تبدیل تربت کربلا به خونخواب ام الفضلام الفـضل لبابه بنت حارث زوجه عباس عموى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم در خـواب دید كه قطعه اى از گوشت بدن رسول خدا از بدن شریفش جدا شد و در دامن ام الفـضل افـتـاد خـدمـت رسول خـدا عـرض كرد خـواب دیده ام .
يك استاد دانشگاه: سقيفه بنيساعده خط انحرافي بود كه محصول آن كربلا شد
يك استاد دانشگاه: سقيفه بنيساعده خط انحرافي بود كه محصول آن كربلا شد ... شد، اظهار داشت: حاصل توطئهاي كه در سقيفه صورت گرفت در كربلا و روز عاشورا ديده شد. ... وي غربت پيامبر را درس بزرگي خواند و افزود: درس بزرگي كه ميتوان از لحظههاي آخر عمر ...
يك استاد دانشگاه: سقيفه بنيساعده خط انحرافي بود كه محصول آن كربلا شد ... شد، اظهار داشت: حاصل توطئهاي كه در سقيفه صورت گرفت در كربلا و روز عاشورا ديده شد. ... وي غربت پيامبر را درس بزرگي خواند و افزود: درس بزرگي كه ميتوان از لحظههاي آخر عمر ...
بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (2)
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):اگر بنده «خدا» مىدانست كه در ماه رمضان چيست [چه .... ديده ام سوخته شد درين عزا (همان) اهلي ز گريه بهر شهيدان كربلا آبي كه داشت در جگر ...
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):اگر بنده «خدا» مىدانست كه در ماه رمضان چيست [چه .... ديده ام سوخته شد درين عزا (همان) اهلي ز گريه بهر شهيدان كربلا آبي كه داشت در جگر ...
كتاب «شهادتنامه امام حسين (ع)» منتشر شد
كتاب «شهادتنامه امام حسين (ع)» منتشر شد-مسئول تيم تحقيقات دانشنامه 14 جلدي امام ... نيز خبرهاي آسماني رسيده درباره شهادت امام حسين (ع) و پيشگوييهاي پيامبر خدا (ص) و ... و كراماتي كه از سر مقدّس سيّد الشهدا (ع) ديده شد، چگونگي حركت خاندان ابا عبدالله ... آمده است: برههاي از زندگاني امام حسين(ع) را كه در آن، حماسه بينظير كربلا به منصّه ...
كتاب «شهادتنامه امام حسين (ع)» منتشر شد-مسئول تيم تحقيقات دانشنامه 14 جلدي امام ... نيز خبرهاي آسماني رسيده درباره شهادت امام حسين (ع) و پيشگوييهاي پيامبر خدا (ص) و ... و كراماتي كه از سر مقدّس سيّد الشهدا (ع) ديده شد، چگونگي حركت خاندان ابا عبدالله ... آمده است: برههاي از زندگاني امام حسين(ع) را كه در آن، حماسه بينظير كربلا به منصّه ...
پیامبری که از قلب ها وارد شد
پیامبری که از قلب ها وارد شد-وبلاگ > مستغاثی، سعید - ببخشید که این بنده حقیر ... گوشه و کنار اغلب شهرهایمان و سراسر سرزمین مان دیده ایم و بارها به زیارتشان رفته ایم. مگر پس از 14 قرن ، هنوز حدیث عاشورا و روایت حماسه سازان کربلا ، حکایت آشنای ...
پیامبری که از قلب ها وارد شد-وبلاگ > مستغاثی، سعید - ببخشید که این بنده حقیر ... گوشه و کنار اغلب شهرهایمان و سراسر سرزمین مان دیده ایم و بارها به زیارتشان رفته ایم. مگر پس از 14 قرن ، هنوز حدیث عاشورا و روایت حماسه سازان کربلا ، حکایت آشنای ...
درود خدا بر اسیران کربلا
حتی در بعضی از نقل های تاریخی دیده می شود که اگر اسیری گرفته می شد که نمی ... 2 رفتار پیامبر با عدی ابن حاتم طائیعدی که در صفات انسانی ، آئینه تمام نمای ...
حتی در بعضی از نقل های تاریخی دیده می شود که اگر اسیری گرفته می شد که نمی ... 2 رفتار پیامبر با عدی ابن حاتم طائیعدی که در صفات انسانی ، آئینه تمام نمای ...
غم سلطان کربلا(بحر طویل)
دیده،چه سان؟روز و شب!چرا؟از غم،كدام غم؟غم سلطان كربلا!نامش چه بد؟حسین!ز نسل كه؟از على!مامش كه بود؟فاطمه!جدش كه؟مصطفىچون شد؟شهید شد!به كجا؟دشت ماریهكى؟عاشر محرم!
دیده،چه سان؟روز و شب!چرا؟از غم،كدام غم؟غم سلطان كربلا!نامش چه بد؟حسین!ز نسل كه؟از على!مامش كه بود؟فاطمه!جدش كه؟مصطفىچون شد؟شهید شد!به كجا؟دشت ماریهكى؟عاشر محرم!
قطعه ادبی دکتر شریعتی
قطعه ادبی دکتر شریعتیآن زمان كه قدم در كوره راه تاریخ مینهیم، در این سیرگاه شاهد قلّهای به بلندای تداوم زمانیم، برفراز این قلههای رفیع ... پیامبری که در کربلا دیده شد ...
قطعه ادبی دکتر شریعتیآن زمان كه قدم در كوره راه تاریخ مینهیم، در این سیرگاه شاهد قلّهای به بلندای تداوم زمانیم، برفراز این قلههای رفیع ... پیامبری که در کربلا دیده شد ...
اتوبان سقیفه تا کربلا
به راستی چگونه شد که مسلمانان با دستان خود پسر پیامبرشان را به شهادت ... جامعه ای که یورش به خانه دختر پیامبر را دیده است و دم بر نیاورده، یقینا دستان بسته همتای ...
به راستی چگونه شد که مسلمانان با دستان خود پسر پیامبرشان را به شهادت ... جامعه ای که یورش به خانه دختر پیامبر را دیده است و دم بر نیاورده، یقینا دستان بسته همتای ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها