واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درود خدا بر اسیران کربلا
سفارش اسلام به برخورد با اسیردر منطق اسلام و سیره ی پیشوایان دینی به شدت از شکنجه و آزار اسیران نهی شده است .رسول خدا (ص) به مردم مىآموزد ، خلق و خوى نیكو باید با هر جنگى همراه ، و فضیلت و ارزش در همه مراحل بر آن سایه گستر باشد ، آن حضرت با اسیران نبرد به مدارا رفتار مىكرد و كرامت انسانى آنانى را زیرپا نمىنهاد ، بدانگونه كه تاریخ بشریّت هیچ رزمندهاى را به اندازه محمّد (ص) مهربان با اسیران جنگ سراغ ندارد . رسول خدا (ص) پیوسته درباره رفتار شایسته با اسیران سفارش کرده بود . حتی در بعضی از نقل های تاریخی دیده می شود که اگر اسیری گرفته می شد که نمی توانست راه برود، اصحاب حضرت رسول (ص) برای آنکه به او سختی وارد نشود او را بر دوش خود حمل می کردند .1حقیقتاً این اسلام چه مكتبى است كه دومین شخص آن (امام علىعلیه السلام) بعد از ضربت خوردن و دستگیرى قاتل ، سفارش آن جنایتكار را مىكند و مىفرماید: «احبسوا هذا الاسیر » این قاتل اسیر را حبس كنید ، « اطعموه » او را غذا دهید، « و اسقوه » به او نوشیدنى دهید و در اسارت با او خوش رفتارى كنید . « احسنوا اسارته .» 2 رفتار پیامبر با عدی ابن حاتم طائیعدی که در صفات انسانی ، آئینه تمام نمای پدرش بود ، پس از وی بر قبیله « طی » ریاست داشت . افراد این قبیله بت « فلس » را می پرستیدند . عدی، مسیحی بود و آن را از مردم پوشیده می داشت و به دلیل تبلیغات زهرآگین دشمن علیه آئین اسلام و پیشوای آن، کینه رسول خدا (ص) را در دل می پروراند و از خبر پیروزی های چشمگیر مسلمانان ، ناخرسند بود . با این همه، پیش بینی می کرد که دیر یا زود، منطقه آنها نیز به وسیله آئین محمّدی و سربازان سلحشور آن ، فتح شود و بساط حکومت او برچیده گردد . از این رو برای حفظ ریاست و آئینش از افراد تحت امر خود خواسته بود که شتران تندرو او را آماده حرکت ، و دیدبانان نیز مراقب مسیر باشند تا هرگاه که زنگ خطر به صدا در آمد ، بی درنگ با تجهیزات لازم ، فرار را بر قرار ترجیح دهد و از قلمرو سپاه اسلام خارج گردد .سرانجام در یکی از روزهای ماه ربیع الاول سال نهم هجری ، که توسط یکی از دیدبانانش از جانب سپاه اسلام احساس خطر کرد ، عدی به سرعت همسر و فرزندان و وسایل سفر را برداشت و راهی دیار شام ـ که مرکز مسیحیت بود ـ گردید و به هم کیشان خود پیوست.به علت شتابزدگی زیاد ، فرصت نیافت تا خواهر خود « سفّانه » را نیز از میان قبیله طی خارج سازد . مسلمانان به فرماندهی امام علی(ع) به سرزمین او وارد و به بتخانه حمله ور شدند و گروهی از نیروهای مقاومت را دستگیر و جمعی را اسیر با خود به مدینه بردند . در میان اسیران ، سفّانه دختر حاتم وجود داشت که او را در منزل رمله ، دختر حارث ، در اطراف مسجد مدینه نگاهداری می کردند .در یکی از روزهایی که پیامبراکرم(ص) برای اقامه نماز عازم مسجد بود، سفّانه که زنی سخنور و شجاع بود، موقع را مغتنم شمرد و از جا برخاست و پیامبر (ص) را مخاطب قرار داد :«یا رسول اللّه ، هلک الوالد ، و غاب الوافد ، فامنن علیّ ، منّ اللّه علیک ؛ ای پیامبر خدا! پدرم فوت کرد ، و آنکه عهده دار هزینه ام بود ، متواری است ؛ پس بر من منّت گذار ، خداوند بر تو منّت گذارد . 3رسول خدا (ص) پرسید : سرپرست و عهده دار هزینه زندگی ات چه کسی بود؟گفت : برادرم عدی ، فرزند حاتم.فرمود: فردی که از خدا و رسولش فرار و به شام گریخت؟پیامبر (ص) بدون گفتن چیزی ، دختر حاتم را به حال خود گذاشت . سفّانه روزهای متوالی ، سخنان خود را با رسول تکرار کرد تا سرانجام حضرت پاسخ داد :حقیقتاً این اسلام چه مكتبى است كه دومین شخص آن (امام علىعلیه السلام) بعد از ضربت خوردن و دستگیرى قاتل ، سفارش آن جنایتكار را مىكند و مىفرماید :" « احبسوا هذا الاسیر » این قاتل اسیر را حبس كنید ، « اطعموه » او را غذا دهید، « و اسقوه » به او نوشیدنى دهید و در اسارت با او خوش رفتارى كنید . « احسنوا اسارته .»"
خواسته ات را پذیرفتم ولی برای رفتن از مدینه، شتاب مکن ؛ تصمیم دارم تو را همراه فردی امین به زادگاه یا نزد برادرت بازگردانم و در حال حاضر ، مقدمات این سفر آماده نیست .در یکی از روزها سفّانه با خبر شد که به زودی کاروانی از مدینه به سوی شام حرکت می کند که از آشنایان او نیز در آن حضور دارند . موضوع را با پیامبر در میان گذاشت تا با رفتنش از مدینه موافقت کند . پیامبر(ص) خواسته اش را پذیرفت و مبلغی به عنوان هزینه سفر و مرکبی راهوار و مقداری پوشاک به وی بخشید . در شام ماجرای اسارت و آزادی خود را برای برادرش بازگو کرد.سفّانه رفتار نیک مسلمانان را برای برادرش تشریح کرد و آنگاه گفت:در محمد (ص) فضائل ارزنده ای وجود دارد و به صلاح تو است که فوراً نزد او رفته و پیمان دوستی منعقد سازی . چه آنکه اگر او « پیامبر » باشد ، فضیلت پیشگامی در گرویدن به او را کسب خواهی کرد و اگر چنین نباشد ،4 در سایه قدرت روز افزون و حکومت عادلانه اش با عزّت و احترام زندگی خواهی کرد .5سخنان این بانوی هوشمند در دل برادر تأثیر گذاشت و عدی با پشت سر گذاشتن مسافتی طولانی وارد مدینه شد تا از نزدیک واقعیت را تجربه کند و چنان شد که به نقلی که در تاریخ بیان شده ، سرانجام به دین اسلام روی آورد .6 نتیجه گیریبا توجه به اینکه اسلام اینقدر به رفتار صحیح با اسرا ، حتی اسیری که دین اسلام را قبول ندارد و بغض رسول خدا را در سینه دارد ، سفارش کرده است ؛ چگونه آنانی که دم از حبّ رسول الله و عمل به آیات قرآن می زنند به خود اجازه دادند با نور چشم پیامبر (ص) ، سیّد شباب اهل بهشت چنین رفتاری داشته باشند و خاندان رسول را به آن وضع فجیع به اسارت بگیرند ؟!اسلام حتی در مورد مردان زورمند و تنومندی که به اسارت گرفته می شوند سفارش به مدارا و عطوفت کرده ولی این نامردان به ظاهر مرد ، چگونه به اطفال و زنان و حتی خیمه ها و سر پناه آنان رحم نکرده و آنان را غارت کردند؟! آنان همان کسانی هستند که طبق سخن گویای تاریخ ، گاه دیده می شد که پیشانی ها و زانوانشان از خواندن نماز پینه بسته اما به راستی عمل به نماز و آیات قرآن را در کجای زندگیشان جلوه گر کرده اند؟!لعنت خدا بر آنانی که نماز و آیات قرآن را جز به تفسیر خود نخواندند و عمل نکردند . فرآوری: زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیانپی نوشت ها : 1- آداب جنگ یا تقوای جنگی در اسلام / ج 2 / سید محسن حکیم2- میزان الحكمه3- التاریخ الاسلامی / ج 8 / ص 814- البدایة و النهایة / ج 2 / ص 2595- صحیح السیرة النبویة/ ص 5806- الاصابة / ج 4 / ص 322 ؛ اسدالغابة / ج 5 / ص 470 منبع :- سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی- سایت حوزه - کتاب منتهی الامال - تاریخ در آیینه ی پژوهش، شماره 19.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]