واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: ماسك آزادي بيان و تبليغات نخبگان قدرت
ابراهیم منصوری
کد خبر: ۴۷۱۵۰۹
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۴ - 01 February 2015
تبلیغات امروز به دنبال این نیست که درست را از نادرست و حقیقت را از اشتباه بازشناسد، بلکه تلاش میکند آنچه را بخواهد به شکل حقیقت یا اشتباه در ذهن مخاطبان نقش بندد. مهمترین راه دستیابی به چنین نتیجهای، استفاده ابزاری از رسانه و اسطورههای حساس جوامع انسانی از قبیل آزادی فردی، آزادی بیان و اسطورهٔ بیطرفی است. اسطوره «آزادی بیان» و ادعای رعایت آن از سوی غرب و رسانههای تحت سلطهاش، یکی از راههای همیشگی فریب افکار عمومی است.
پس از فروپاشی بلوک شرق در آغاز دهه ۱۹۹۰ و رشد جریان اسلامخواهی با الگوگیری از انقلاب اسلامی، شاهدیم که بلوک غرب به دنبال ارائه چهرهای هراسآلود از اسلام و مسلمانان است و در این راستا از رسانهها به عنوان ابزاری تعیین کننده در ایجاد نظم گفتمانی مورد دلخواه خود بهره برده است. نمونههای فراوانی از این نوع عملکرد رسانهها اعم از رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری در دهههای اخیر را میتوان باز نمایاند.
این سیاست به ویژه پس از حادثه ۱۱سپتامبر و جهتگیری غرب در مبارزه با پدیده مبارزه با تروریسم و حمله به افغانستان و عراق و ابداع گروهکهای تروریستی و روانه آن به سرزمینهای مسلمان نشین، ابعاد تازهای یافته است. رشد تولید فیلمها و انتشار محصولات رایانهای و در این اواخر، استفاده از قالب کاریکاتور با هدف ارائه چهرهای بدوی و خشن از اسلام و مسلمانان در این راستاست.
اما این نوع انگارهسازی رسانههای غربی اساسا ساحت تفاهم میان تمدنی و میان فرهنگی را کدر ساخته، زیرا شیوههای رسانهها در خدمت خلق ذهنیتی منفیگرا از اسلام بوده است و بخش مهمی از نگرش ملتها و مذاهب دیگر را این رسانهها تولید کردهاند.
کاریکاتورهای غربی نیز در چهارچوب نظام فکری حاکم بر غرب طراحی شده و عمل میکنند. انگارهسازی مطبوعات و رسانهها از اسلام، به ویژه رسانههای غربی در دهه اخیر، ملتها و دولتها را از شناخت واقعی و درک یکدیگر بازداشته و نگاه بغض آلود به اسلام را به مخاطبان خود تحمیل میکند.
دولتهای غربی با تأکید بر رهیافت هژمونیک در مدیریت اطلاعات، از دسترسی آزاد شهروندان به جریان اطلاعات جلوگیری میکنند و سعی در سانسور و سکوت خبری یا ایجاد پوششهای خبری برای جلب رضایت عمومی از تصمیمگیریهای حکومتی دارند و به تبعیت از آن هر زمان احساس نیاز کرده و یا منافع و مطامعشان ایجاب کند، اقدام به دادن اطلاعات در راستای رسیدن به مقاصدشان خواهند کرد. استعمار حاصل از این استراتژی و استفاده از ابزار رسانه در این روند، به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، «استعمار فرانو یا فرانوین» نام گرفته است.
البته بسیاری از این رسانهها اسلام را مجموعهای کاملا واحد از جوامع و نیروهایی میبینند که متفاوت و متخاصم با تمامیت غرب مسیحی، سکولار و حتی لیبرال و دموکرات است. رسانهها عموما همان دیدگاه نخبگان قدرت را برمیگزینند و درصدد مشروعیت بخشی به سلطه آنان برمیآیند. بازنمایی همین نوع سلطه نخبگان تقریبا همه ساختارها و تدابیر تولید رسانهای را توضیح میدهد و آشکار میسازد که عمل رسانه، بازنمایی امور پنهان و نهفته باورها و ایدئولوژیهای آنهاست؛ اما به منظور حفظ، تأمین، اجماع و تظاهر به آزادی فعالیتهای خود را پوشیده نگه داشته و یا ارزشها و ساختارهای بنیادین را پنهان میسازد. با دقتی اجمالی در مضامین کاریکاتورهای دهه اخیر در کشورهای غربی، این نکته اثباتپذیر است.
رسانهها تلاش میکنند، با ابزارها و تکینکهای قضاوت و پرهیز از بیان واقعیات مغایر با اهداف خاص خود، افکار عمومی را به گونهای جهت دهند که تأثیر مورد نظر را بر ذهن مخاطب بر جای گذارد، برای نمونه، داعش گروهی خونخوار است که رفتار آنها هیچ ربطی به اسلام و مسلمین ندارد؛ اما رسانههای غربی، این امر را در کنار تفکر اسلام هراسی یا اسلام ستیزی خود قرار دادند.
نگاهی اجمالی به زیرنویس رسانههایهای کشورهای غربی، نشان از ریختن زهر خود بر خبر و یاد کردن از این گروه به نام «گروه اسلامگرای داعش» است. حادثه اخیر «شارلی ابدو» در فرانسه نیز از این سیاست پیروی کرده و در یک بازی رسانهای، سرپیکان به سوی مسلمانان نشانه رفته است. در این میان «آزادی بیان»، فصل مشترک تمامی نشستهای خبری و مصاحبههای مقامات و نخبگان قدرت در رسانههای غربی است.
بسیار روشن است که کاریکاتورهای غربی، همان کلیشهها و انگاره ترس خود از اسلام واقعی را پنهان میکنند و تصویری نمایشی از اسلام رسانهای ـکه یکی از متداولترین منابع اسلام هراسی در غرب محسوب میشود ـ به مخاطب میدهند. این سیاست مغرضانه نخبگان قدرت و نیات پنهانی مدیران اصلی این رسانهها، در نامه اخیر رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی از زوایای متعدد از جمله مخاطب، محتوا و ارائه راهکار اسلامشناسی از طریق شناخت بیواسطه و مستقیم از اسلام از طریق مأخذ دست اول (قرآن و زندگی پیامبر عزیز اسلام) به خوبی به چالش کشیده شده است.
این نامه هوشمندانه، پارازیتهای فهم اسلام ناب از سوی مخاطبان غربی به ویژه جوانان را رفع کرده و مارپیچ سکوتهای ایجاد شده توسط غولهای رسانهای را در هم خواهد شکست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]