تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ما اهل بيت، وعده‏هاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مى‏كنيم، چنانكه رسول اكر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804281247




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روايت مردي که محافظان احمدي ‌نژاد دارايي ‌اش را از بين بردند


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: روايت مردي که محافظان احمدي ‌نژاد دارايي ‌اش را از بين بردند
مرد همداني، کاميون 18چرخ را با 25ميليون وام خريده و رفته عسلويه براي کارتا اینکه در خرداد 85 محافظان احمدینزاد آن بلا را سر کامیونش میاورند. الان مستاجر شده. با ماهي 450هزارتومان اجاره، که نيمش را از يارانه مي‌دهد. پسرش دانشگاه نرفته و براي خرجي خانه پرده‌دوزي مي‌کند.دخترش دوشيفت کار مي‌کند و به‌دليل ناتواني در تامين جهزيه نمي‌تواند به خانه بخت برود...
مصيبت سفر عسلويه رييس‌جمهور سابقوقتي گوشي تلفنش زنگ خورد و برادرش گفت: «خودت را برسان شايد اين ديدار آخر باشد»، هيچ فکر نمي‌کرد اين تماسي است که زندگي‌اش را زير‌ورو مي‌کند. کاميونش را گذاشت گوشه جاده فرعي در عسلويه و راهي تهران شد. درمان‌ها جواب داد و پدر يک‌سال ديگر زنده ماند اما مصيبت آن سفر چند روزه به تهران هشت‌سال است که گريبان غلامرضا قديم ‌پور را رها نمي‌کند.
روايت مردي که محافظان احمدي‌نژاد دارايي‌اش را از بين بردند
 مرد همداني، کاميون 18چرخ را با 25ميليون وام خريده و رفته عسلويه براي کار. بارهاي اسکله را جابه‌جا مي‌کرده و از شرکت کره‌اي ماهي شش‌ميليون حقوق مي‌گرفته، زندگي‌اش روي روال افتاده بود تا اينکه در خرداد 85 آن اتفاق برايش مي‌افتد.
خودش اين‌طور روايت مي‌کند: «پدر من ناراحتي قلبي داشت. برادرم زنگ زد که خودت را برسان. پدر را بردم تهران و با زور دکتر و دارو يک‌سالي زنده ماند. همان موقع يگان حفاظت احمدي‌نژاد از جاده قديم نخل‌نقي درحال عبور بودند که به کاميون من برخوردند، داشتند مي‌رفتند يخ بخرند براي ماهي ‌هاي سوغاتي‌شان. کاميون را روبه‌روي گاراژ پارک کرده بودم. صاحب گاراژ بهشان گفته: اين صاحبش رفته تهران دنبال درمان پدرش، خاطرجمع باشيد. بمبي چيزي درش نگذاشته‌اند. اما رييس يگان ويژه مي‌خواسته قدرتش را نشان دهد. سه تا لودر آوردند براي جابه‌جايي کاميون و کاميون را از بين بردند. صاحب گاراژ به من زنگ زد که بيا ماشينت را از بين بردند. باورم نمي‌شد.»
بانک قبول نمي‌کرد، مي‌گفت ماشين را فروخته‌اي. کارشناسان بانک عسلويه آمدند ديدند.
‌بانک چرا؟
آخر وام گرفته بودم براي خريدش و حالا ماشين از دست رفته بود و من مانده بودم و کلي بدهي و قرض.
روايتش بريده‌بريده است. ذهنش جمع نمي‌شود. اينقدر که آمده و رفته و به اين در و آن در زده و دستش به هيچ جا بند نبوده است.
«آمدم تهران رياست‌جمهوري. قبول نمي‌کردند. مي‌گفتند ماشينت را در کوه چپ کرده‌اي و حالا آمدي از ما خسارت مي‌خواهي. مدرک بياور که نشان دهد کار نيروهاي حفاظت ماست.» رفته پيش نماينده شهرشان همدان: نماينده گفته مدرک بياور تا برايت کاري کنيم.
در گرماي خرماپزان جنوب 45روزي رفته عسلويه. کف ماشين داغان‌شده مي‌خوابيده. با نان لواش و آب و دوندگي، روزها را شب مي‌کرده است. بعد از يک هفته بخشدار، کوپن‌هايي را به او مي‌دهد تا بتواند از رستوران بخشداري ناهار و شامي ابتياع کند. دوندگي‌هايش به نتيجه مي‌رسد و بخشداري، دادگستري، نيروي انتظامي، دفتر امام جمعه و... تاييد مي‌کنند که در سفر احمدي‌نژاد اين بلا سر ماشينش آمده است.
«مدارک را بردم رياست‌جمهوري، گفتند اينها دلشان سوخته، اينها را نوشته‌اند. خودشان با فرماندار کنگان مکاتبه کردند و او هم تاييد کرد اما به من گفت اينها مي‌خواهند خسارتت را بدهند اما مثل اين است که کاسه‌اي را در آب خليج‌فارس بزنند؛ اينقدر مي‌شود. من سال‌ها در دوران جنگ خدمت کردم؛ حقم اين نبود.
بعد ما را فرستادند کارشناسي، سرهنگي که مامور بود به من گفت: من را حلال کن، خيلي به من فشار آوردند و من خسارتت را کم نوشتم. گفتم چقدر نوشتي؟ گفت: 160هزارتومان براي هر روز. گفتم: بنده خدا، اينها روزي 16هزارتومان هم به من نمي‌دهند.»
نامه‌هاي بي‌ثمر ثمره هاشمي
‌چقدر خسارت به کاميونتان وارد شد؟
 30ميليون‌تومان آن زمان، الان اگر بخواهند تنها ضايعاتش را بخرند 70‌ميليون‌تومان مي‌شود. من را از تهران خواستند و تا خسارتم را بدهند، باز رفتم. گفتند: برو رضايت بده و بعد بيا حواله پرايد و 20ميليون وام بگير و تو تنها کسي هستي که توانسته‌اي از ما اينقدر خسارت بگيري. بعد گفتند بيا برو مسکن مهر بده، گفتم آورده ندارم. گفتند با نامه ما مي‌تواني. رفتم مسکن و شهرسازي همدان اما وقعي به نامه ننهادند و گفتند ما مسکن مهر نداريم.
‌قبول کرديد؟
نه، گفتم من الان به خاطر 20ميليون‌تومان وام بانک 90ميليون‌تومان بدهکار شده‌ام. وام نمي‌خواهم.
‌چه موقع بود؟
سال90. گفتند پس نامه مي‌دهيم که 50ميليون از وامت بخشيده شود. اما بانک ملي نامه بخشودگي را قبول نکردند. با نامه بخشودگي نهاد رياست‌جمهوري رفتم وزارت دارايي. گفتند نمي‌شود، فردا رسانه‌اي مي‌شود. مشکل حقوقي براي ما پيش مي‌آيد. ما 50نفر بوديم که نامه بخشودگي داشتيم و تنها مال من را نپذيرفتند. بعد هم بانک خانه پدري‌ام در عباس‌آباد همدان را که الان ارزشي دوميلياردي دارد، به مزايده گذاشت بدون اطلاع ما؛ مزايده 190ميليون‌توماني. خانه‌اي که 16ورثه داشت. ما از طريق مردي که خانه روبه‌رويي‌مان را خريده بود و داشت مي‌ساخت مطلع شديم. او گفت: از بانک به من گفته‌اند بيا اين خانه را بخر. وام هم مي‌دهيم. او هم گفت من در مزايده نمي‌خرم اگر بخواهم از خودشان مي‌خرم. بعد هم برادر شهردار وقت در يک مزايده صوري خانه ما را با دوشريک ديگر خريد. 511ميليون‌تومان بانک سال90 خانه را به‌خاطر وام 20ميليوني سال90 فروخت. آخرش هم چون ميزان فروش خانه خيلي بيشتر از بدهي ما بود پنج‌دانگ آن را بانک مصادره کرد و باقي را براي مادرم گذاشتند يعني 400ميليون‌تومان را بانک برداشت و 100ميليون‌تومان به مادرم دادند. حالا هم که رياست‌جمهوري‌اش تمام شده و رفته پي کارش. فقط بدبختي‌اش براي ما ماند.»
الان مستاجر شده. با ماهي 450هزارتومان اجاره، که نيمش را از يارانه مي‌دهد. پسرش دانشگاه نرفته و براي خرجي خانه پرده‌دوزي مي‌کند. عقد است و همسرش تايباد زندگي مي‌کند و از پس مخارج عروسي برنمي‌آيند. دخترش دوشيفت کار مي‌کند و به‌دليل ناتواني در تامين جهزيه نمي‌تواند به خانه بخت برود. هرجا مي‌رود مي‌گويند خانه مادرش را بر باد داده، مادرش سر پيري آواره خانه اين و ‌آن شده است. خانمش دستانش مشکل پيدا کرده و نياز به درمان دارد. با نامه نهاد رياست‌جمهوري رفته بيمارستان ميلاد اما نامه را قبول نکرده‌اند و از پس هزينه‌هاي درمان برنمي‌آيد.
حالا آن مرد رفته، محافظان گاردش هم نمي‌دانند در آن لحظه با زندگي مرد همداني چه کرده‌اند، ثمره هاشمي هم با آن همه نامه‌هاي بي‌ثمرش از پاستور رفته است. مرد ايثارگر همداني اين روزها هنوز اندک اميدي دارد، به کمک ميهمانان امروز پاستور.
  پارسينهمطالب مرتبطسفر 6 ساعته احمدي نژاد به مشهد پايان يافترحیمی محکوم امروز، چوب آبروبری‌های شما را می‌خورد/ بازی را در صحنه رفاقت باختماعلام برائت احمدی‌نژاد از اتهامات رحیمیمحمدرضا رحیمی وگرفتن نشان درجه یک“خدمت”از احمدینژاد/عکسوعده‌های تازه احمدی‌نژاد به جوانان!



شنبه 11 بهمن 1393 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن